Who is a greater wrongdoer than him who is reminded of his Lord’s signs, whereat he disregards them? Indeed, We shall take vengeance upon the guilty.
And who is more unjust than he who is reminded of the communications of his Lord, then he turns away from them? Surely We will give punishment to the guilty.
And who doth greater wrong than he who is reminded of the revelations of his Lord, then turneth from them. Lo! We shall requite the guilty.
And who does more wrong than one to whom are recited the Signs of his Lord, and who then turns away therefrom? Verily from those who transgress We shall exact (due) Retribution.
معانی کلمات آیه
«ذُکِّرَ»: پند داده شد. یادآور گردید. «أَعْرَضَ»: روی گرداند. پشت کرد. «مُنتَقِمُونَ»: انتقام گیرندگان. مراد از انتقام خدا در قرآن، مجازات کردن و کیفر دادن است.
و كيست ستمكارتر از كسى كه به آيات پروردگارش تذكّر داده شود، ولى از آنها اعراض نمايد؟ البتّه ما از تبهكاران انتقام مىگيريم.
نکته ها
در آيهى 15 خوانديم كه هرگاه مؤمنان به آيات الهى تذكّر داده شوند، بى درنگ به سجده مىافتند؛ در برابر اين گروه، كسانى هستند كه اين آيه مىفرمايد هنگام تذكّر نسبت به آيات خداوند بى توجّهى و اعراض مىنمايند.
پیام ها
1- اعراض از تذكّرات الهى، بالاترين ظلم به خود و جامعه است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ»
2- خداوند، مؤمن و غير مؤمن را هر كدام به نحوى تذكّر مىدهد. «ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً»، «ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ»
3- بىاعتنايى گنهكار به تذكّر، بدتر از گناه است. «ذُكِّرَ- أَعْرَضَ- أَظْلَمُ»
4- رحمان و رحيم بودن خداوند، با قهر او منافاتى ندارد. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ»
5- اعراض از آيات الهى جُرم است و مجرم در معرض انتقام الهى قرار دارد.
«مُنْتَقِمُونَ»
6- تذكّر و محبّت كافى نيست، در مورد مجرمان، تنبيه و شدّت عمل لازم است.
وَ مَنْ أَظْلَمُ: (استفهام انكارى است) يعنى نيست ظالمتر، مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ: از كسى كه پند داده شود به آيات پروردگار او، يعنى قرآن يا همه حجج واضحه بر امر حق. ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها: پس روى بگرداند و اعراض نمايد از آن. آيه شريفه در مقام بيان اينست كه اعراض از آيات الهى با وجود فرط وضوح آن و ارشاد آن به صراط مستقيم و طريق قويم و فوز به سعادت عظيم بعد از تذكر و تنبه به آن، خيلى مستبعد باشد در عقل. إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ: بدرستى كه ما از گناهكاران به كفر و شرك و مخالفت، انتقام كشندگانيم به هلاكت و عقوبت، چه جاى انتقام از آن كسى كه او اظلم از هر ظالمى باشد، يعنى هرگاه حق تعالى از جميع مجرمان انتقام كشد، پس كسى كه ظالمتر از همه باشد انتقام از او به درجات شديدتر و سختتر باشد.
تنبيه: آيه شريفه دو قسمت را آگاه فرمايد: 1- اخبار به آنكه در عالم تكليف نيست ظالمتر از كسى كه تذكر داده شود به آيات الهى پس اعراض كند از آن. 2- اعلام حضرت علّام به آنكه ما از مجرمين درگاه خود انتقام كشندگانيم، بنابراين مجرمين فرامين سبحانى بايد انديشناك باشند از سطوت قهارى و غضب منتقم حقيقى كه ناگهان آنها را دريابد؛ مطالعه احوال گذشتگان اين مطلب را ثابت گرداند.
و هر آينه ميچشانيم بآنها از عذاب نزديكتر سواى عذاب بزرگتر باشد كه آنها بازگشت كنند
و كيست ستمكارتر از آنكه پند داده شد بآيتهاى پروردگارش پس روى گردانيد از آنها همانا ما از گناهكاران انتقام كشندگانيم
و هر آينه بتحقيق داديم بموسى كتابيرا پس مباش در شك از ملاقاتش و قرار داديم آنرا هدايت از براى بنى اسرائيل
و قرار داديم از ايشان پيشوايانى كه هدايت ميكردند بفرمان ما چون صبر كردند و بودند كه بآيتهاى ما يقين ميداشتند
همانا پروردگار تو او حكم ميكند ميانشان روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد فرموده كه بچشاند بكفار مذكور در آيات سابقه عذاب دنيا را از بلايا و محن و مصائب و قحطى و قتل و اسر و نهب و غيرها كه بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از مكه خداوند آنها را در جنگ بدر و غيره مبتلا فرمود يا در رجعت بشمشير امام زمان و يارانش مبتلا شوند چنانچه قمى ره نقل فرموده يا بچشند عذاب قبر را چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده يا هر يك از آنها را چنانچه مقتضاى اطلاق لفظ است چون مراد از عذاب اكبر مسلّما عذاب آخرت است و اينها همه نزديكترند از آن در هر حال عذاب أدنى براى آنستكه عذاب شدگان يا كسانيكه عذاب آنها را ديده يا شنيدهاند متنبّه و نادم شوند و توبه و رجوع بحكم خدا نمايند چنانچه ظاهر است يا براى آنكه آنها در رجعت بدنيا بر ميگردند و معذّب ميشوند چنانچه قمى ره نقل نموده و پس از آن براى اثبات ستمكارى آنها فرموده كه كيست ستمكارتر از كسيكه آيات الهى براى او تلاوت شده و معارف حقّه را با ادلّه و براهين براى او بيان نمودهاند با وجود اين بدون فكر و تأمل از آنها اعراض نموده و رو گردان شده و باقى بكفر مانده چون چنين كسى بخود ستم نموده كه خويش را مستحق عذاب دائم كرده و ظلم بنفس آنهم چنين ظلمى از بزرگترين
جلد 4 صفحه 296
انواع ظلم است ما از گناهكاران انتقام ميكشيم چه رسد بكفار و لفظ ثمّ براى استبعاد از اين عمل است با وضوح ادله حق و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از اعراض كفار قريش و توجّه او به آزار و ايذاء بنى اسرائيل حضرت موسى را و اعراض آنها از دستورات الهى و صبر آنحضرت و ساير انبياء بنى اسرائيل و اوصياء ايشان در برابر آن ناملايمات فرموده و بتحقيق داديم ما بموسى عليه السّلام كتاب تورية را پس مباش در شك از ملاقات موسى پروردگارش را در آخرت چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم روايت شده و بنابر اين مراد ملاقات رحمت نامتناهى او است يا ملاقات موسى تو را در آن عالم يا ملاقات او كتاب را يا ملاقات تو آنرا چون مراد جنس كتاب آسمانى است اعمّ از تورية و قرآن يا ملاقات تو موسى را در شب معراج چنانچه حضرات مفسرين هر يك بنوبه خود فرمودهاند يا مباش در شك از ملاقات موسى رحمت واسعه و نور وجود حق را در وادى قدس و شنيدن كلام الهى را در عالم انس كه بنظر حقير رسيده و بامر وى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم ممكن است تطبيق شود در هر حال خداوند آنحضرت و كتابش را موجب هدايت بنى اسرائيل قرار داد و قرار داد از ميان آنها پيغمبران و اوصياء ايشانرا پيشوايان و راهنمايان خلق بفرمان خدا چون صبر نمودند بر طاعت و از معصيت و بر مصائب و ناملايمات وارده از قوم بر ايشان و لما بكسر لام و تخفيف نيز قرائت شده است و معلوم است كه چنين اشخاصيكه خداوند ايشانرا براى ارشاد خلق اختيار ميفرمايد داراى نظر صائب و فكر ثاقب ميباشند و از آيات الهى يقين بذات و كمال نامتناهى او پيدا ميكنند و قمى ره نقل فرموده كه خدا ميدانست ايشان صبر بر مصائب وارده بر خودشان مينمايند پس قرار دادشان امامان و خداوند حكم ميفرمايد بين مؤمن و كافر و ائمه و خلق ستمكار در روز قيامت در آنچه اختلاف داشتند با يكديگر در امر دين و جدا ميكند حق را از باطل و هر كس را بپاداش خود از خوب و بد ميرساند.
(آیه 22)- و از آنجا که هر گاه هیچ یک از وسائل بیدار کننده، حتی مجازات الهی سود ندهد راهی جز انتقام پروردگار از این گروه که ظالمترین افرادند وجود ندارد. در این آیه میفرماید: «چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یاد آوری شده و او از آن روی گردانده است» (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها).
«مسلما ما از این مجرمان بیایمان انتقام خواهیم گرفت» (إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ).
اینها در حقیقت کسانی هستند که نه مواهب و نعمتهای الهی در آنها مؤثر افتاده، و نه عذاب و بلای هشدار دهنده او، بنا بر این ظالمتر از اینها کسی نیست، و اگر از آنها انتقام گرفته نشود از چه کسی انتقام گرفته شود؟!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: