آیه 21 سوره جاثیة

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<20 آیه 21 سوره جاثیة 22>>
سوره : سوره جاثیة (45)
جزء : 25
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبهکاری شدند گمان کردند رتبه آنها را مانند کسانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند قرار می‌دهیم تا در مرگ و زندگانی هم با مؤمنان یکسان باشند؟ حکم آنها اندیشه بسیار باطل و جاهلانه‌ای است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do those who have perpetrated misdeeds suppose that We shall treat them like those who have faith and do righteous deeds, their life and death being equal? Evil is the judgement that they make!

معانی کلمات آیه

«إِجْتَرَحُوا»: به دست آورده‌اند. فراچنگ آورده‌اند. اجتراح و اکتساب یکی است. جز این که ا جتراح در به دست آوردن گناهان، و اکتساب در فراچنگ آوردن حسنات و سیّئات هر دو به کار می‌رود. «سَوَآءً»: یکسان. برابر. حال (هُمْ) در فعل (نَجْعَلَهُمْ) است. «مَحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ»: زندگی و مرگشان. مراد در زندگی دنیا و حیات بعد از مرگشان، یعنی آخرت است. «سَوَآءً مَّحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ»: دنیا و آخرت کافران همچون دنیا و آخرت مؤمنان باشد؟ دنیا و آخرت کافران مثل هم باشد؟

نزول

محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس نقل نماید که این آیه درباره على بن ابى‌طالب علیه‌السلام و حمزة بن عبدالمطلب و عبیده بن الحارث نازل شده که ایمان آورده بودند و نیز درباره سه نفر از مشرکین به نام عتبه و شیبه پسران ربیعه و ولید بن عتبه نازل گردیده که ایمان نیاورده و مرتکب گناهان شده بودند.[۱]

و نیز گویند: این آیه درباره چند نفر از مشرکین آمده که گفته بودند. اگر آنچه که محمد مى گوید، راست باشد. ما را در آن جهان نعمت زیادترى از مسلمین خواهند بخشید همچنانى که در این جهان بخشیده اند، خداوند در جواب آن‌ها این آیه را نازل فرمود.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ «21»

آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شدند گمان كردند كه ما آنان را همچون كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند قرار خواهيم داد و حيات و مرگشان يكسان است؟ چه بد داورى مى‌كنند.

نکته ها

«اجتراح» از «جرح» به معناى آسيبى است كه بر بدن وارد مى‌شود. ازآنجا كه گناه روح انسان را جريحه‌دار مى‌كند، درباره‌ى كسانى كه خلافكارند، «اجْتَرَحُوا» بكار رفته است.

جلد 8 - صفحه 529

در قرآن، استفاده از روش مقايسه زياد به چشم مى‌خورد از جمله:

آيا مؤمن با فاسق يكسان است. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً» «1»

آيا عالم با جاهل يكسان است. «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ» «2»

آيا كسانى كه قبل از فتح مكّه و در زمان غربت براى اسلام خرج كردند با كسانى كه بعد از فتح مكّه كمك مالى كردند يكسانند. لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ ... «3»

در اين آيه نيز مى‌خوانيم: آيا خلافكاران با مؤمنان نيكوكار يكسانند. الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌ ... كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌

مؤمن و كافر

در مقايسه‌ى ميان مؤمن و كافر مى‌بينيم كه مؤمن با ياد خدا آرام، به داده خدا راضى، به آينده اميدوار، راهش روشن و مرگ را كوچ كردن به منزلى بزرگتر مى‌داند ولى كافر هر روز به گرد طاغوتى مى‌چرخد و هر لحظه محكوم هوس‌هاى خود يا ديگران است، آينده را تاريك و مرگ را فنا مى‌داند.

لذا قرآن براى روشنگرى هر چه بيشتر روش مقايسه را مطرح مى‌كند، تا تمام وجدان‌ها در هر سطحى مسئله را درك كنند:

مؤمنان ايمانشان زياد مى‌شود، «زادَتْهُمْ إِيماناً» «4»* ولى كفّار كفرشان بيشتر مى‌شود.

«ازْدادُوا كُفْراً» «5»*

سرپرست مؤمن خداست، «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» ولى سرپرست ديگران طاغوت‌ها هستند. «أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» «6»

خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل مى‌كند، «أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» «7» ولى بر دل كفّار ترس و وحشت مى‌افكند. «سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ» «8»

افراد با ايمان پيرو حقّ هستند، «الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ» ولى كفّار پيرو باطلند. «الَّذِينَ‌

«1». سجده، 18.

«2». زمر، 9.

«3». حديد، 10.

«4». انفال، 2.

«5». آل‌عمران، 90.

«6». بقره، 257.

«7». فتح، 4.

«8». انفال، 12.

جلد 8 - صفحه 530

كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ» «1»

آينده مؤمن محبوبيّت است، «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» «2» ولى آينده كافر حقارت و ذلّت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» «3»*

اهل ايمان به هنگام جان دادن سلام فرشتگان را دريافت مى‌كنند، «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» «4» ولى ستمگران با قهر فرشتگان روبرو مى‌شوند. «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ» «5»

جهاد اهل ايمان در راه خداست، «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»* ولى جنگ و ستيز كفّار در راه طاغوت است. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ» «6»

پاداش اهل ايمان محفوظ است، «لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» «7» ولى تلاش ديگران محو مى‌شود. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» «8»*

مؤمن امكانات و دارايى خود را از خدا مى‌داند، «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «9» ولى كافر هرچه دارد از علم و هنر و تلاش خود مى‌پندارد. «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» «10»

كارهاى مؤمن پايدار است، «فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ» «11» ولى كارهاى كفّار از بين مى‌رود. «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «12»*

مؤمن از هيچ كس نمى‌ترسد، «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً» «13» ولى ديگران ترس دارند. «يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ» «14»

بر اهل ايمان فرشته نازل مى‌شود، «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» «15» ولى بر ديگران شياطين.

«تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ» «16»

«1». محمّد، 3.

«2». مريم، 96.

«3». يونس، 27.

«4». نحل، 32.

«5». نحل، 28.

«6». نساء، 76.

«7». كهف، 30.

«8». بقره، 217.

«9». نمل، 40.

«10». قصص، 78.

«11». محمّد، 4.

«12». محمّد، 1.

«13». احزاب، 39.

«14». نساء، 77.

«15». فصّلت، 30.

«16». شعراء، 221.

جلد 8 - صفحه 531

اهل ايمان اميدوارند، «يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ» «1»* ولى كفّار مأيوسند. «إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ» «2»

و در يك كلام راه حقّ، راه برترين است، «كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا» و راه كفر پست‌ترين است.

«كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى‌» «3»

آيا با اين همه تابلوهاى شفاف قرآنى، جايى براى شك و ترديد باقى مى‌ماند؟

آرى، در دين هيچ شكىّ نيست، «لا رَيْبَ فِيهِ» «4»* امّا آنان در خود وسوسه ايجاد مى‌كنند.

«فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ» «5»

پیام ها

1- خداوند عادل است و در نزد او بد كار و نيكوكار يكسان نيستند. أَمْ حَسِبَ‌ ...

2- ريشه‌ى بسيارى از انحرافات، پندارهاى موهوم است. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ‌ ...

3- گناه، خطر است ولى بيشترين خطر براى كسانى است كه به سراغ گناه مى‌روند. «اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ» (در كلمه «اجتراح» طلب و خواستن نهفته است)

4- خلافكاران نيز در فطرت خويش مايلند كه هم رديف نيكوكاران باشند. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ‌ ...

5- هم ايمان و عمل صالح و هم گناه در زندگى و مرگ انسان‌ها نقش دارند.

«سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ»

6- داورى بر اساس خيال و پندار محكوم است. أَمْ حَسِبَ‌ ... ساءَ ما يَحْكُمُونَ‌

پانویس

  1. پرش به بالا البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. پرش به بالا تفسیر کشف الاسرار.

منابع