آیه 1 سوره ممتحنه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ ۙ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي ۚ تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره ممتحنه 2>>
سوره : سوره ممتحنه (60)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ای کسانی که به خدا ایمان آورده‌اید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد یعنی قرآن حق سخت کافر شدند، رسول خدا و شما مؤمنان را به جرم ایمان به خدا از وطن خود آواره می‌کنند، پس نباید اگر شما برای جهاد در راه من و طلب رضا و خشنودی من بیرون آمده‌اید پنهانی با آنها دوستی کنید، و من به اسرار نهان و اعمال آشکار شما داناترم، و هر که از شما چنین کند سخت به راه ضلالت شتافته است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O you who have faith! Do not take My enemy and your enemy for friends, [secretly] offering them affection, if you have set out for jihad in My way and to seek My pleasure, for they have certainly denied whatever has come to you of the truth, expelling the Apostle and you, because you have faith in Allah, your Lord. You secretly nourish affection for them, while I know well whatever you hide and whatever you disclose, and whoever among you does that has certainly strayed from the right way.

معانی کلمات آیه

  • سواء: در اصل مصدر است به معنى برابرى، به معنى مساوى و وسط نيز آيد (وصف و ظرف) (راغب).[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شده موقعى که رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله قصد داشت، ناگهانى وارد مکه بشود و از خدا خواست که خبر آن در قریش انتشار نیابد و نیز دستور فرموده بود کسى از مدینه بیرون نرود.

حاطب به سوى اهل مکه نامه نوشت و آنان را از حمله ناگهانى پیامبر به مکه باخبر ساخت. خداوند موضوع نامه حاطب را به وسیله وحى به رسول خویش خبر داد. بعد از وحى مزبور رسول خدا صلی الله علیه و آله على و زبیر را خواست و فرمود: از مدینه بیرون بروند و کنیز سیاهى را که به طرف مکه روان است و نامه حاطب را به همراه دارد، دستگیر نمایند.

على و زبیر رفتند و کنیز را یافتند و نامه را از وى خواستند، کنیز منکر گردید. او را جستجو کردند، چیزى نیافتند. زبیر گفت: برگردیم، على گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نامه نزد اوست باید از او بگیریم لذا على جلو آن کنیز آمد. فرمود: یا نامه را بدهد و یا با شمشیر گردن او را خواهد زد. کنیز ترسید به ناچار به على گفت: روى خود را برگرداند تا نامه را بدهد. وقتى که على برگشت نامه را از مخفى گاه خود بیرون آورد و به على داد. على و زبیر برگشتند و نامه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. پیامبر دستور فرمود: که ندا کنند (الصّلوة جامعة).

مردم جمع شدند، پیامبر به منبر رفت و خطبه خواند سپس فرمود: ایها الناس از خدا خواسته بودم که اخبار ما را درباره قریش مکتوم بدارد تا این که ناگهان وارد مکه شویم ولى مردى از میان شما خبر ما را به اهل مکه نوشته بود و این نامه که در دست من است از او است سپس نامه را به مردم نشان داد و بعد فرمود: نویسنده این نامه از جا برخیزد و خود را معرفى کند.

کسى از جا برنخاست، براى بار دوم فرمود: باز کسى از جا برنخاست. براى بار سوم فرمود و اضافه نمود که اگر نویسنده نامه خود را معرفى نکند وحى خدا او را رسوا خواهد کرد. در اینجانب حاطب در حالى که مى لرزید از جا برخاست و گفت: یا رسول الله از موقعى که مسلمان شده ام، نفاق نورزیدم. پیامبر فرمود: پس چه چیز تو را به این کار وادار نمود. گفت: در مکه داراى اهل و خویشاوندان بودم. خواستم از این راه به آنان کمکى کرده باشم در این میان عمر برخاست و گفت: یا رسول الله اجازه بده گردن او را بزنم زیرا با این کار خود نفاق ورزیده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نه، او از اهل بدر است، شاید خداوند از گناه او چشم بپوشد سپس این آیه نازل گردید و خطاب در آیه مربوط به جمیع مؤمنین مى باشد.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره ممتحنه‌

اين سوره در مدينه نازل شده و داراى سيزده آيه است. به خاطر آيه دهم كه درباره امتحان زنان مهاجر است، آن را «ممتحنه» نام گذارده‌اند.

محتواى اين سوره درباره‌ى محبّت به خداوند متعال و نهى از دوستى با دشمنان اوست و به مسلمانان سفارش مى‌كند كه حضرت ابراهيم عليه السلام را به عنوان الگوى خود قرار دهند و از او سرمشق بگيرند.

از ميان يكصد و چهارده سوره‌ى قرآن كريم، در آغاز نُه سوره به مسئله دشمن‌شناسى توجّه شده است؛ سوره‌هاى برائت، احزاب، محمّد، ممتحنه، منافقون، معارج، بيّنه، كافرون و مسد.

در قرآن، آيات دشمن‌شناسى بيش از آيات الاحكام است. يكصد و نود و يك مرتبه واژه‌ى «ضَلَّ»، پانصد و بيست و يك مرتبه واژه‌ى «كفر»، سى و هفت مرتبه واژه‌ى «نفاق» و چهل و پنج مرتبه واژه‌ى «صدّ» آمده است.

جلد 9 - صفحه 570


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان.

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ «1»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! دشمن من و دشمن خود را دوست نگيريد.

شما با آنان طرح دوستى مى‌افكنيد، در حالى كه آنان نسبت به حقّى كه براى شما آمده است، كفر ورزيده‌اند. (علاوه بر آن كه) آنان شما و پيامبر را به خاطر ايمان به خدا كه پروردگار شما است، (از مكّه) اخراج و آواره نموده‌اند. اگر شما براى جهاد در راه من وطلب رضاى من (از وطن) بيرون آمده‌ايد (با آنان دوستى نكنيد). شما مخفيانه دوستى خود را به آنان مى‌رسانيد در حالى كه من به آنچه مخفيانه و آنچه آشكارا انجام دهيد آگاه‌ترم و هر كس از شما چنين كند، قطعاً از راه راست گم گشته است.

نکته ها

كلمه‌ى «عدو» هم به يك نفر و هم به گروهى از افراد اطلاق مى‌شود، ولى در اينجا مراد، گروه است؛ زيرا در مقابل آن، كلمه‌ى‌ «أَوْلِياءَ» كه جمع است، به كار رفته است. «1»

«1». تفسير الميزان.

جلد 9 - صفحه 571

مراد از اخراج پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان، بدرفتارى با آنان بود تا جايى كه پيامبر و مسلمانان براى رهايى از بدرفتارى كفّار، خودشان از مكّه خارج شدند. «1»

در تفاسير مى‌خوانيم: يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله، نامه‌اى را به زنى داد تا براى مشركان مكّه ببرد و آنان را از تصميم پيامبر صلى الله عليه و آله مبنى بر فتح مكّه آگاه كند.

جبرئيل، موضوع را به رسول اكرم خبر داد و پيامبر صلى الله عليه و آله، حضرت على عليه السلام، و جمع ديگرى را براى پس گرفتن نامه از آن زن، به سوى مكّه فرستاد و فرمود: «در فلان منطقه آن زن را خواهيد يافت». گروه اعزامى حركت كردند و در همان نقطه‌اى كه پيامبر فرموده بود، آن زن را يافتند و سراغ نامه را از او گرفتند. زن از وجود چنين نامه‌اى اظهار بى اطلاعى كرد. بعضى از اصحاب، سخنان زن را باور كردند و خواستند به مدينه برگردند، امّا حضرت على عليه السلام فرمود: «نه جبرئيل به پيامبر دروغ گفته و نه آن حضرت به ما، بنابراين قطعاً نامه‌ى مورد نظر در نزد اين زن است». سپس شمشير كشيد كه نامه را بگيرد. زن كه مسئله را جدّى ديد، نامه را از ميان موهاى سرش بيرون آورد و آن را تحويل داد.

نامه را نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند. حضرت، نويسنده‌ى نامه- حاطب بن ابى بلتعه- را احضار و او را توبيخ كرد. حاطب گفت: من خائن نيستم ولى از آنجا كه بستگانم در مكّه و در ميان مشركان به سر مى‌برند، خواستم دل مشركان را به دست بياورم تا بستگانم در آسايش به سر برند. پيامبر صلى الله عليه و آله او را بخشيدند و اين آيات نازل شد.

جالب اين كه اين زن از مكّه به مدينه آمد و از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تقاضاى كمك كرد. حضرت از او پرسيد: آيا به اسلام ايمان آورده‌اى؟ گفت: نه. فرمود: آيا از مكّه هجرت كرده‌اى تا به مهاجران ملحق شوى؟ گفت: نه. پرسيد: پس چرا به مدينه آمده‌اى؟ گفت: براى دريافت كمك از شما. حضرت فرمود: پس جوانانى كه در مكّه دور تو بودند، چه شدند؟ (اشاره به اين كه تو در مكّه خواننده بودى و مشتريان جوان داشتى)! گفت: بعد از شكست مردم مكّه در

«1». تفسير الميزان.

جلد 9 - صفحه 572

جنگ بدر، ديگر كسى به سراغم نيامد (كنايه از عمق تأثير شكست در روحيه‌ى مردم).

حضرت دستور داد تا به او كمك كنند. (آرى، دستور كمك به غريبه گرچه كافر باشد). «1»

از اين ماجرا معلوم مى‌شود كه حفظ اسرار نظامى به قدرى لازم است كه حضرت على عليه السلام حامل نامه را به كشتن تهديد كرد و فرمود: «لاردن رأسك الى رسول الله صلى الله عليه و آله» «2» سرت را براى رسول خدا مى‌فرستم!

دشمن شناسى‌

قرآن در آيات متعدّدى از برنامه‌ها و توطئه‌هاى دشمن خبر مى‌دهد و وظيفه‌ى مسلمانان را به آنان گوشزد مى‌نمايد:

الف) افكار و آرزوهاى دشمن:

«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» «3» قطعاً سخت‌ترين دشمنان اهل ايمان را يهوديان و مشركان خواهى يافت.

«ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ» «4» نه كفّار از اهل كتاب ونه مشركان، هيچ كدام دوست ندارند كه از طرف پروردگارتان به شما هيچ خيرى برسد.

«وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» «5» آرزو دارند كه شما نرمش نشان دهيد تا با شما سازش كنند.

«وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» «6» آرزو دارند كه شما در رنج قرار گيريد.

وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ‌ ... «7» آرزو دارند كه شما از اسلحه و سرمايه خود غافل شويد.

ب) توطئه‌هاى دشمن:

«إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً» «8» مخالفان، هرگونه توطئه‌اى را بر ضدّ شما به كار مى‌برند.

«يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ» «9» آنان گمراهى را مى‌خرند و مى‌خواهند

«1». تفاسير مجمع‌البيان، روح‌البيان، صافى، مراغى، الميزان و نمونه با اندكى تفاوت در نقل.

«2». تفسير الميزان.

«3». مائده، 82.

«4». بقره، 105.

«5». قلم، 9.

«6». آل عمران، 118.

«7». نساء، 102.

«8». طارق، 15.

«9». نساء، 44.

جلد 9 - صفحه 573

شما نيز گمراه شويد.

ج) رفتار دشمن:

«إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً» «1» كافران دشمنان آشكار شمايند.

«يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا» «2» با خدا و مؤمنان خدعه مى‌كنند.

«إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً» «3» اگر بر شما مسلّط شوند، دشمن شما مى‌گردند.

«آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» «4» به آنچه كه بر مؤمنان نازل شده صبحگاهان ايمان بياوريد و شامگاهان از ايمان برگرديد (تا شايد مؤمنان نيز در حقانيّت دين مردّد شده و) برگردند.

د) وظيفه‌ى مسلمانان در برابر دشمن:

«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ» «5» آنان دشمنند پس از آنان حذر كن.

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ... «6» آنچه توان داريد براى مقابله با دشمن آماده كنيد.

«لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا» «7» غير خودى‌ها را محرم اسرار نگيريد كه رعايت نمى‌كنند.

پیام ها

1- جامعه ايمانى حق ندارد با دشمنان خدا، رابطه دوستانه و صميمانه داشته باشد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ»

2- ايمان به خداوند با برقرارى پيوند دوستى با دشمن خدا سازگار نيست.

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي‌ ... أَوْلِياءَ

«1». نساء، 101.

«2». بقره، 9.

«3». ممتحنه، 2.

«4». آل عمران، 72.

«5». منافقون، 4.

«6». انفال، 60.

«7». آل عمران، 118.

جلد 9 - صفحه 574

3- دشمن خدا در حقيقت دشمن مؤمنان نيز هست. «عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ»

4- گرچه كفّار دشمن ما هستند، ولى دليل اصلى متاركه‌ى ما با آنان، دشمنى آنها با خداست. كلمه‌ى‌ «عَدُوِّي» قبل از «عَدُوَّكُمْ» آمده است.

5- القاى مودّت و ابراز دوستى با دشمنان، جرأت آنان را در برابر مؤمنان بيشتر مى‌كند. «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ»

6- اوامر و نواهى خود را به طور مستدل بيان كنيد. لا تَتَّخِذُوا ... قَدْ كَفَرُوا ... يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ‌

7- در سياست خارجى، برقرارى رابطه و قطع روابط بايد بر اساس ملاك‌هاى دينى باشد. «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ»

8- دين از سياست جدا نيست. (فرمان قطع رابطه با دشمنان يك دستور سياسى است كه در متن قرآن آمده است). «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ»

9- كفّار تنها در عقيده مخالف شما نيستند، بلكه كمر به حذف شما بسته‌اند. كَفَرُوا ... يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ‌

10- دشمنى كفّار با شما به خاطر ايمان شما به خداست. «أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ»

11- برقرارى رابطه با كفّار در صورتى جايز است كه آنها به ارزشهاى شما احترام بگذارند و در صدد توطئه نباشند. لا تَتَّخِذُوا ... قَدْ كَفَرُوا ... يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ‌

12- اسلام خواهان عزّت مسلمانان است. (اظهار مودّت به گروهى كه به مكتب شما كافرند و بر ضدّ شما توطئه مى‌كنند، ذلّت است). «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ»

13- يك دل، دو دوستى بر نمى‌دارد. «إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ»

14- جهاد بايد خالصانه و براى خدا باشد. «جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي»

15- خداوند از ارتباطات مخفيانه با كفّار آگاه است. «أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ»

16- توجّه به علم خداوند، سبب كاهش گناهان است. «أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ»

17- در تربيت، هم امر و هم نهى، «لا تَتَّخِذُوا» هم استدلال، «عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ» هم انگيزه. «يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ» و هم تهديد. «وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ»

18- چه بسيارند مؤمنانى كه بد عاقبت مى‌شوند. الَّذِينَ آمَنُوا ... ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌

جلد 9 - صفحه 575

19- چه بسيارند افرادى كه در آغاز رزمنده بودند، ولى در اثر رابطه با دشمنان، بد عاقبت شدند. خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي‌ ... ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌

20- فكر تأمين منافع از طريق روابط سرّى با دشمنان دين، بيراهه رفتن و حركتى بى‌فرجام است. «وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص116
  2. پرش به بالا در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که لفظ آیه عام بوده و معنى آن خاص است و نیز گوید: هنگامى که حاطب بن ابى بلتعه مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد زوجه او در مکه بود و قریش ترسیدند که مبادا رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنان به جنگ پردازد لذا نزد عیال حاطب آمدند و از او خواستند که نامه اى به شوهرش در مدینه بنویسد و اخبار مسلمین و رسول خدا صلی الله علیه و آله را جویا شود. شوهر او در جواب نامه به زوجه اش نوشت که رسول خدا صلی الله علیه و آله قصد جنگ با کفار قریش را دارد و نامه را به زنى که نام او صفیه بود، سپرد و آن زن نامه را در اسافل اعضاء خویش پنهان ساخت و به سوى مدینه رهسپار گردید. جبرئیل قضیه را به پیامبر خبر داد و رسول خدا صلی الله علیه و آله على و زبیر را مأمور دستگیرى آن زن فرمود. صاحب مجمع البیان گوید: بخارى و مسلم در صحیح خود چنین آورده اند آن هم بنا به نقل از عبدالله بن ابى رافع که گفت: از على شنیدم که مى گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله من و مقداد و زبیر را مأمور فرمود تا روضه خاخ برویم و فرمود در آنجا کنیزى خواهید یافت و نامه اى با اوست و ما رفتیم و نامه را از او گرفتیم، (چنانکه در آیه 28 سوره آل عمران نیز آمده است).

منابع