بگو: اگر خدا به شما اراده بلا و شری کند یا اراده لطف و مرحمتی فرماید آن کیست که شما را از اراده خدا منع تواند کرد؟ و هرگز خلق جز خدا هیچ یار و یاوری نخواهند یافت.
بگو: اگر خدا برای شما آسیب و گزندی یا پیروزی و غنیمتی بخواهد، کیست که شما را در برابر [تقدیرات و قضای] خدا نگه دارد؟ در صورتی که غیر از خدا نه کارسازی برای خود می یابند، نه یاری دهنده ای.
بگو: «چه كسى مىتواند در برابر خدا از شما حمايت كند اگر او بخواهد براى شما بد بياورد يا بخواهد شما را رحمت كند؟ و غير از خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.»
بگو: اگر خدا برايتان قصد بدى داشته باشد يا بخواهد به شما رحمتى ارزانى دارد، كيست كه شما را از اراده او نگه دارد. ايشان جز خدا براى خود دوست و مددكارى نخواهند يافت.
بگو: «چه کسی میتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدی یا رحمتی را برای شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت.
Say, ‘Who is it that can protect you from Allah if He desires to cause you harm or desires to grant you His mercy?’ Besides Allah they will not find for themselves any protector or helper.
Say: Who is it that can withhold you from Allah if He intends to do you evil, rather He intends to show you mercy? And they will not find for themselves besides Allah any guardian or a helper.
Say: Who is he who can preserve you from Allah if He intendeth harm for you, or intendeth mercy for you. They will not find that they have any friend or helper other than Allah.
Say: "Who is it that can screen you from Allah if it be His wish to give you punishment or to give you Mercy?" Nor will they find for themselves, besides Allah, any protector or helper.
معانی کلمات آیه
«یَعْصِمُکُمْ»: شما را حفظ میکند. در امانتان میدارد. «مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا.
بگو: اگر خداوند براى شما رنجى يا رحمتى اراده كند، كيست كه شما را در برابر (اراده) خداوند مصون بدارد؟ در حالى كه آنان غير از خداوند براى خود نه كارسازى مىيابند و نه يارى دهندهاى.
نکته ها
اراده خداوند در مورد بروز گرفتارى و سختى براى انسان بدين معناست كه انسان با اختيار خود و انجام اعمال ناشايست (مانند فرار از جنگ)، خود را به سمت آتش قهر الهى مىكشاند و چون تمام كارها به ارادهى الهى صورت مىگيرد، اين گرفتارىها به خداوند نسبت داده مىشود.
پیام ها
1- وجدانها را با طرح سؤال بيدار كنيد. قُلْ مَنْ ... يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ
2- رحمت و عذاب، تلخى و شيرينى، در مدار ارادهى خداوند به انسان مىرسد.
«أَرادَ بِكُمْ سُوءاً- أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً» (البتّه ارادهى سوء يا رحمت خداوند، با توجّه به حكمت است.)
قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ: بگو اى پيغمبر به ايشان كيست آنكه نگه دارد و حفظ كند شما را، مِنَ اللَّهِ: از حكم خدا و قضاى سبحانى، إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً: اگر اراده فرمايد به شما بدى را كه در آن نكبت و هلاكت است به سبب افعال ناشايسته و اعمال قبيحه شما. أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً: يا اراده فرمايد به شما نعمت و رحمتى كه آن نصرت و تأخير موت باشد، وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ: و نمىيابند مردمان براى خود، مِنْ دُونِ اللَّهِ: غير از خداى تعالى، وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً:
هيچ دوستى كه نفع رساند به ايشان و نه يارى كننده كه ضرر را باز دارد از ايشان.
تبصره: آيه شريفه ارشاد است به آنكه بندگان بايد به تمام مراتب متوجه ذات يگانه سبحانى شوند، بدين تقرير كه: طورى حوادثات از خير و شر و رحمت و نقمت، تماما اراده الهى است و ولى و ناصر غير از او نخواهد بود. بنابراين به طريق استفهام انكارى فرمايد: نيست در عالم وجود دافع و مانعى و ولى و ناصرى غير ذات احديت الهى، پس به او توجه كنيد و بندگى و ستايش او را نمائيد.
بگو فايده نميدهد شما را گريختن اگر بگريزيد از مرگ يا كشته شدن و آنگاه بر خوردار نميشويد مگر اندكى
بگو كيست آنگه نگاه ميدارد شما را از خدا اگر بخواهد براى شما بدى يا بخواهد برايتان رحمتى و نيابند براىشان غير از خدا دوستى و نه ياورى
بتحقيق ميداند خدا تا خير اندازندگان از شما را و گويندگان به برادرانشان كه بيائيد بسوى ما و نميآيند بكار زار مگر اندكى
بخيلانند بر شما پس چون آيد ترس مىبينى آنها را كه مينگرند بسوى تو ميگردد چشمهاشان چون كسيكه بيهوش شده باشد از مرگ پس چون برود ترس آزار نمايند شما را بزبانهائى تند و تيز در حاليكه بخيلانند بر مال آنها ايمان نياوردند پس باطل گردانيد خدا كردارهاشانرا و باشد اين بر خدا آسان
مىپندارند دستههاى دشمن را كه نرفتهاند و اگر آيند دستههاى دشمن دوست دارند كه كاش آنها صحرانشينان بودند در ميان عربان بيابانى كه ميپرسيدند از خبرهاى شما و اگر بودند در ميان شما كار زار نميكردند مگر اندكى
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات به پيغمبر خود دستور فرموده كه بمنافقين مذكور در آيات سابقه بفرمايد فرار براى شما فايدهاى ندارد اگر مقصود شما فرار از مردن بمرگ طبيعى يا كشته شدن بدست مردم باشد هر دو بتقدير الهى است اجل هر كس رسيده باشد هر جا باشد ميميرد يا كشته ميشود و تقديم و تأخيرى در آن روى نخواهد داد و بر فرض بگمان شما تأخير بيفتد چند روزى بيش از زندگى بهرهمند نخواهيد شد و بعدا بعذاب اليم فرار از جنگ گرفتار خواهيد بود كيست آنكه بتواند شما را از تحت اراده و قدرت خدا خارج نمايد اگر بخواهد بشما بدى يا خوبى برساند و نخواهند يافت براى خودشان جز خدا صاحب اختيار و ياورى كه بتواند دفع نمايد از آنها مقدّر خدا را او ميداند و ميشناسد كسانيرا
جلد 4 صفحه 313
كه باز ميدارند سايرين را از جهاد در بين شما و مشغول مينمايند ايشانرا به اراجيفى از قبيل آنكه لشگر محمّد لقمهاى براى ابو سفيان و احزاب بيش نيست و كسانيرا كه ميگويند برفقا و دوستان خودشان از منافقين بيائيد پيغمبر را تسليم بدشمن نمائيم و برويم پى كارمان مانند آن اوّل منافق از مهاجرين كه برفيق و برادر خود گفت بيا محمّد را در مقابل عمرو بن عبد ود بياوريم كه او را بكشد و ما بقوم خود ملحق شويم چون كسى حريف ميدان اين مرد نيست و در تاريخ واقعه اشاره بآن شد كه يكمرتبه ديگر هم در ايّام عسرت اين اظهار را بهم مسلك خود عبد الرّحمن ابن عوف نمود و آنكه از ميدان ضرار فرار كرد و معلوم است اين قبيل اشخاص در جنگ حاضر نميشوند مگر ناچار شوند آنهم بقدريكه بگويند ما هم بوديم و در غنيمت شريكيم و كلمه هلمّ در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينها از صرف مال و بذل جان در راه خدا و نصرت مسلمانان بخيلانند و مضايقه مينمايند از ايشان و چون ترس از دشمن پديدار گردد مىبينى اى پيغمبر آنها را كه نگاه ميكنند بتو در حاليكه چشمهاشان در حدقه گردش ميكند مانند كسيكه در شرف مرگ است و بحال احتضار افتاده از ترس ولى چون ترس بر طرف شد و ظفر براى مسلمانان حاصل گشت و غنيمتى بدست آمد حمله ميكنند بمسلمانان و آزار ميرسانند بايشان با زبانهاى تند و تيزشان كه زود سهم ما را بدهيد يك قيراط شما بيشتر برديد سهم ما كم شد و از اين قبيل زبان درازى و نظر تنگيها ميكنند در مال دنيا اينها واقعا ايمان بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم نياوردهاند و با اغراض دنيوى حاضر در ميدان جنگ شدهاند و الّا اين احوال از آنها بروز نمينمود لذا اگر احيانا مبارزه و جنگى هم نموده باشند چون بقصد قربت نبوده ثواب ندارد و عمل غير مؤمن مخلص مقبول درگاه احديّت نيست و اين نفاقها و اعمال ناشايسته براى خدا چيزى نيست و آسان بوده و هست و اينها از بس مرعوب شده بودند پس از فرار احزاب باز خيال ميكردند آنها فرار نكردند و از بس باطنا با مسلمانان بدند اگر دو مرتبه احزاب كه همان قبائل مختلفه از كفار قريش و غيرها باشند بر گردند براى جنگ با مسلمانان دوست دارند بروند از مدينه بيرون و محلق باعراب باديهنشين شوند و از راهگذران جوياى حال مسلمانان گردند و اگر در اين دفعه دوم هم در مدينه باشند مانند
جلد 4 صفحه 314
دفعه اوّل جنگ نميكنند مگر بهمان اندازه كم كه بيان شد براى رضاى خدا نيست بلكه براى شركت در غنيمت است
إِن أَرادَ بِكُم سُوءاً و اگر مقدر شده نعمتي و تفضلي ببودن در ميدان جنگ از شما سلب نميشود.
أَو أَرادَ بِكُم رَحمَةً و ناصر و معيني جز او نداريد.
وَ لا يَجِدُونَ لَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً نه كفار و نه مشركين ميتوانند جلو تقدير الهي را بگيرند
«ان اراد بكم نفعا او اراد بكم ضرا».
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- دیگر اینکه مگر نمیدانید تمام سر نوشت شما به دست خداست، و هرگز نمیتوانید از حوزه قدرت و مشیت او فرار کنید.
میفرماید: ای پیامبر! به آنها «بگو: چه کسی میتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدی یا رحمتی را برای شما اراده کند»! (قُلْ مَنْ ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً).
«و آنها جز خدا هیچ سر پرست و یاوری برای خود نخواهند یافت» (وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً).
بنا بر این اکنون که همه مقدرات شما به دست اوست فرمان او را در زمینه جهاد که مایه عزت و سر بلندی در دنیا و در پیشگاه خداست به جان بپذیرید، و حتی اگر شهادت در این راه به سراغ شما آید با آغوش باز از آن استقبال کنید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: