آیه 172 سوره آل عمران
<<171 | آیه 172 سوره آل عمران | 173>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنان که دعوت خدا و رسول را اجابت کنند پس از آنکه به آنها رنج و الم رسید، از آنها هر کس نیکوکار و پرهیزکار شد اجر عظیم خواهد یافت.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
استجابوا: استجابه و اجابه به معنى جواب دادن و پذيرفتن است.
قرح: زخم، شكست. (آل عمران/ 140) اصل آن به معنى خالص شدن است، زخم را قرح گويند كه درد خالص دارد.[۱]
نزول
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسى» گوید: ابن اسحق و ابن عباس و سدى و ابن جريح و قتادة گويند: سبب نزول آيه چنين بوده كه ابوسفيان و يارانش وقتى كه از احد برگشتند پشيمان شدند و گفتند نه محمد را كشتيم و نه اسير گرفتيم بلكه بايد برگرديم در مدينه و آنها را غارت كنيم و افرادشان را اسير نمائيم.
اين موضوع به گوش رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد. اصحاب را امر به خروج از مدينه داد. در اين ميان بعضى به علت اين كه جراحات جنگ در بدن ايشان باقيمانده و التيام نيافته است از رفتن به جنگ امتناع ورزيدند و اين آيه نازل گرديد[۳][۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«172» الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ
آنان كه دعوت خدا و رسول را (براى شركتِ دوباره در جهاد عليه كفّار) پذيرفتند، با آنكه جراحاتى به آنان رسيده بود، براى نيكوكاران و پرهيزكارانِ آنها، پاداش بزرگى است.
نکته ها
كفّار قريش، پس از پيروزى در احد بسوى مكّه بازگشتند. در بين راه به اين فكر افتادند كه چه بهتر است به مدينه بازگرديم و باقيمانده مسلمانان را نيز از بين ببريم، تا كار اسلام يكسره شود. اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. آن حضرت فرمان بسيج داد و فرمود: شركت كنندگان در احد حركت كنند. مسلمانان آماده شدند.
ابوسفيان وقتى از بسيج عمومى مسلمانان آگاه شد، گمان كرد كه لشكر تازه نفسى مهيّا شده است تا شيرينى پيروزى احد را بر كام آنان تلخ كند، لذا از حملهى مجدّد منصرف شد و به
جلد 1 - صفحه 652
سرعت به طرف مكّه باز گشت.
در تاريخ مىخوانيم كه در جنگ احد حضرت على عليه السلام بيش از شصت زخم و جراحت برداشت، ولى لحظهاى دست از يارى پيامبر برنداشت.
در تفسير كنزالدقائق آمده است كه اين آيه دربارهى حضرت على عليه السلام و نه نفر ديگر در جنگ نازل شده است.
پیام ها
1- مؤمنان واقعى، در سختترين شرايط نيز دست از يارى اسلام برنمىدارند.
«اسْتَجابُوا ... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
2- شركت مجروحان در جبهه، مايهى تشويق و تقويت روحيّه افراد سالم است.
«اسْتَجابُوا ... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
3- اطاعت از رسول خدا، همچون اطاعت از خداست. «اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ»
4- شركت مجروحان در جبهه، نشانهى وفادارى و عشق و معرفت كامل آنان به مكتب و رهبر و هدف است. «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
5- گاهى شرايط جنگ به گونهاى است كه حتّى مجروحان نيز بايد حاضر شوند.
«اسْتَجابُوا ... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
6- هرچه عمل دشوارتر باشد، قابل ستايش بيشترى است. «اسْتَجابُوا ... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
7- حضور در جبهه و مجروح شدن، اگر همراه با تقوا نباشد بىارزش است.
«لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا»
8- برخى از اصحاب پيامبر كه در جبهه هم شركت كردهاند، از سلامت فكر و تقوا دور شدند. «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا»
9- رزمندهاى قابل ستايش است كه:
الف: از جنگ خسته نشود. «اسْتَجابُوا ... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
ب: اهل كار نيك باشد. «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ»
جلد 1 - صفحه 653
ج: پرهيزكار و متقى باشد. «وَ اتَّقَوْا»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- پرش به بالا ↑ صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان و مجمع البيان هر يك به تفصيل راجع به مقدمه جنگ بعد از غزوه احد نوشته اند و ما آن را از كشف الاسرار نقل مينمائيم و در پاره اى از موارد از مجمع البيان هم ذكر مى كنيم، مجاهد و مقاتل و عكرمة گويند: درباره جنگ بدر الصغرى نازل گرديده، بدين شرح وقتى كه مسلمين فرار كردند ابوسفيان به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: يا محمد وعده ما و شما در بدرالصغرى خواهد بود (و بنا به قول مجاهد جنگ بدرالصغرى در سال چهارم هجرت اتفاق افتاده است) بدر صغرى مرغزار و چشمه اى بود مربوط به بنىكنانة و در جاهليت بازار خريد و فروش بوده. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آرى وعده گاه ما همان جا خواهد بود بعد از يك سال ابوسفيان و اهل مكه به قصد جنگ از مكه بيرون آمدند. خداوند در دل ايشان ترس و رعبى ايجاد كرد. ابوسفيان انديشيد كه مبادا مسلمين قوى شده باشند در همين فكر بود كه انديشه بازگشت به وى راه يافت. در بين راه به نعيم بن مسعود الاشجعى كه از مكه ميآمده و ميخواست به سوى مدينه برود. برخورد به نعيم گفت: كه با محمد ميعاد جنگ در بدرالصغرى دارم ولى از اين قصد منصرف شدم. ميخواهم برگردم و نيز مى ترسم كه محمد به وعده خود عمل كند و به بدرالصغرى بيايد و ما را در آنجا نبيند دلير شود و به تعقيب ما بپردازد. اگر مى توانى در مدينه مسلمين را از اين قصد منصرف كن كه در ازاء آن ده شتر به تو خواهم داد. نعيم وقتى كه به مدينه رسيد. مسلمين را مجهز و آماده يافت؛ خواست آنها را از لشكر ابوسفيان بترساند. آنچه كوشش كرد، نتيجه نگرفت و در ضمن مسلمين از جنگ با ابوسفيان در هراس بودند. پيامبر فرمود: سوگند به خدائى كه جانم در دست اوست اگر كسى با من نيايد خود به تنهائى خواهم رفت، مسلمين دلير شدند و ساز جنگ دادند تا به بدرالصغرى رسيدند. در اينجا صاحب مجمع البيان بنا به نقل از تفسير على بن ابراهيم بن هاشم چنين نقل كند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله با هفتاد نفر از مدينه بيرون شدند تا به حمراء الاسد كه هشت ميل از مدينه بيرون است، رسيدند. پس رو به ياران خود كرد و فرمود: آيا كسى هست كه خبرى از دشمن براى ما بياورد؟ كسى جز على بن ابىطالب جواب نداد و على با وجود اين كه جراحات او التيام نيافته بود، حاضر شد. اين مأموريت را انجام بدهد. رسول خداى به وى فرمود: به نزديكى آنها كه رسيدى نظاره كن اگر سوار بر شترها هستند و اسبها را رها كردند. قصد رفتن به مكه را دارند و اگر سوار بر اسب ها هستند و شترها را رها كردند، قصد مدينه را دارند على بن ابىطالب رفت و سپس چنين خبر آورد و گفت: يا رسول الله سوار بر شترها بودند و اسبها را رها كرده بودند. پيامبر فرمود: آنان ترسيدند و قصد مكه را دارند لذا بعد از يكى دو روز توقف به سوى مدينه بازگشت و اين آيه نازل گرديد، طبرى نيز اين واقعه را به اختصار از ابن عباس نقل كرده و گويد: موقعى كه پيامبر براى جنگ بدر صغرى مردم را خواست عده اى امتناع كردند ولى اين اشخاص به نداى او لبيك گفتند: ابوبكر و عمر و عثمان و على و زبير و سعد و طلحة و عبدالرحمن بن عوف و عبدالله بن مسعود و حذيفة اليمان و ابوعبيدة بن الجراح.
- پرش به بالا ↑ در تفسير برهان از ابن شهر آشوب او از ابو رافع چنين نقل كند كه وقتى كه مشركين از غزوه احد منصرف شدند به روحا رسيدند و گفتند: نه محمد را كشتيم و نه طرفى بستيم پس برگرديم. اين موضوع به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيد و على را با عده اى از خزرج به سوى آنها فرستاد. در حالتى كه هنوز جراحات او التيام نيافته بود سپس اين آيه درباره او نازل گرديد و نيز در تفسير عياشى از سالم بن ابىمريم او از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه پيامبر على را با ده نفر به سوى مشركين فرستاد و اين آيه درباره او نازل شد.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 162.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.