Certainly We gave the Children of Israel the Book, judgement and prophethood and We provided them with all the good things. We gave them an advantage over all the nations,
And certainly We gave the Book and the wisdom and the prophecy to the children of Israel, and We gave them of the goodly things, and We made them excel the nations.
And verily we gave the Children of Israel the Scripture and the Command and the Prophethood, and provided them with good things and favoured them above (all) peoples;
We did aforetime grant to the Children of Israel the Book the Power of Command, and Prophethood; We gave them, for Sustenance, things good and pure; and We favoured them above the nations.
معانی کلمات آیه
«الْکِتَابَ»: جنس کتاب مراد است. از جمله: تورات و انجیل. «الْحُکْمَ»: حکومت و فرماندهی. قضاوت و داوری. حکمت و فرزانگی. «فَضَّلْنَاهُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ»: ایشان را به سبب ایمان قوی و یقین صادق بر دیگر مردمان روزگار خود برتری داده بودیم.
و همانا ما به بنىاسرائيل كتاب (آسمانى تورات) و حكومت و نبوّت داديم و از (خوردنىهاى) پاكيزه و دلپسند روزى كرديم و آنان را بر اهل زمانه برترى داديم.
نکته ها
از آنجا كه «رَزَقْناهُمْ» بعد از «آتَيْنا» آمده است مىفهميم كه رزق دلپسند در كنار قانون و رهبر و حكومت الهى معنا دارد وگرنه درآمدهاى خارج از قانون الهى گرچه زياد باشد طيب نخواهد بود.
بنىاسرائيل نتوانستند الطاف الهى را كه در اين آيه از آنها سخن رفته، براى خود حفظ كنند
جلد 8 - صفحه 524
و لذا عظمت و عزّت آنها به خاطر نافرمانى و خلافكارى به ذلّت و لعنت تبديل شد. «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ» «1»
پیام ها
1- برترى جامعه، وابسته به فرهنگ و اقتصاد برگرفته از قانون الهى است. آتَيْنا ...
الْكِتابَ ... رَزَقْناهُمْ ... فَضَّلْناهُمْ
2- هر چه داريم از خداست، پس نبايد مغرور شويم. آتَيْنا ... رَزَقْناهُمْ ... فَضَّلْناهُمْ
3- نعمتهاى معنوى در اولويّت قرار دارند. در اين آيه كتاب، حكم و نبوّت قبل از رزق و روزى مطرح شده است. آتَيْنا ... رَزَقْناهُمْ
حكومت دينى سابقه طولانى دارد. «الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ»
5- فرهنگى كامل است كه قانونش الهى، رهبرش معصوم و قضاوت و حكومتش عادلانه باشد. «الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ»
وَ لَقَدْ آتَيْنا: و هر آينه بتحقيق عطا فرموديم ما، بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ:
بنى اسرائيل را كتاب تورات، وَ الْحُكْمَ: و حكمت نظريه و عمليه كه مندرج بود در تحت آن حكومت و فصل و قطع خصومات و ساير امور دينيه، وَ النُّبُوَّةَ: و پيغمبرى يعنى ايشان را منصب حكومت و مرتبه نبوت داديم مانند لقمان و حضرت داود و سليمان و موسى و عيسى عليه السّلام.
بيان: تقديم حكم بر نبوت، اشعار باشد بر آنكه ركن اعظم در بناى نبوت، حكمت نظرى و عملى است. و در روايت است كه در هيچ قبيلهاى آن مقدار پيغمبر نبودند كه در بنى اسرائيل بوده، چنانچه از زمان حضرت موسى تا زمان حضرت عيسى عليهما السّلام هزار پيغمبر مبعوث شده بودند.
«1» وسائل الشيعه (ج بيروت) ج 11 (كتاب الجهاد باب 41) ص 247 روايت 4. و اصول كافى ج 2 باب الذنوب ص 275 روايت 26.
جلد 12 - صفحه 48
وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ: و روزى داديم ايشان را از چيزهاى حلال كه پاكيزه و لذيذ بود، يا مراد منّ و سلوى بود. وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ: و تفضيل داديم ايشان را بر عالميان زمان خودشان، چه در آن روز آنچه به ايشان داديم به غير آنها نداديم. نزد بعضى معنى آنكه بنى اسرائيل را بر جميع مردمان تفضيل داديم به اعتبار كثرت انبياء در ميان ايشان، اگرچه امت حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله افضل از ايشانند از حيث آنكه امت سيد انبياء و شيعه اهل بيت او و اولاد آن سرور در ميان ايشان و اكثر علماء و مطيعان در آنها باشد.
و هر آينه بتحقيق داديم به بنى اسرائيل كتاب تورية و حكم فرمائى
جلد 4 صفحه 636
و پيغمبرى را و روزى داديم آنان را از پاكيزهها و برترى داديمشان بر جهانيان
و داديم بآنان دليلهاى روشنى از امر دين پس اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه آمد آنها را دانش بجهت ستم و دشمنى كه ميانشان بود همانا پروردگار تو حكم ميكند ميان آنها روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند
پس قرار داديم تو را بر طريقه مستقيمهئى از امر دين پس پيروى كن آنرا و پيروى مكن خواهشهاى آنان را كه نميدانند
همانا آنها هرگز دفع نميكنند از تو چيزى از اراده خدا را و همانا ستمكارانند بعضيشان دوستان بعضى و خدا دوست پرهيزكاران است
اين موجبات بينائى و بصيرت براى مردم است و هدايت و رحمت براى گروهى كه يقين ميكنند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان نعم بىپايان خود نسبت بعموم بندگان شمهئى از آن نسبت بخصوص اولاد حضرت يعقوب پيغمبر ملقّب باسرائيل را ذكر فرموده كه ما بآنها كتاب تورية و حكومت در مخاصمات و رسالت در احكام عطا فرموديم و روزى داديم ايشان را از اشياء حلال پاكيزه مانند منّ و سلوى و غيره و برترى داديمشان بر جهانيان زمانشان يا بر ساير قبائل بزيادى انبياء عظام در ميان آنان چون گفتهاند هزار نفر از آنها بمقام نبوّت رسيدند و برترى پيغمبر ما و ائمه اطهار بر انبياء سلف مسلّم است و نيز عطا فرموديم بايشان دلائل و اماراتى از امر نبوت پيغمبر خاتم و صدق او يا امر نبوّت خودشان يا احكام دين پس اختلاف ننمودند و فرقه فرقه نشدند مگر بعد از آنكه عالم شدند بحق و حقيقت براى طلب رياست و اعمال عداوت بين خودشان و ساير اغراض فاسده و خدا حكم ميكند ميان آنها بتميز حق از باطل و مجازات ناحق گويان و منكرين علائم صدق پيغمبر آخر الزّمان و آنان كه ستم نمودند بر خود و خلق بأغراض فاسده خودشان در روز قيامت كه روز دادستانى حقّ از خلق و رفع اختلافات است آنچه تا كنون ذكر شد به تبع مفسّرين بود ولى بنظر حقير وجهى براى اختصاص كتاب بتورية نيست چون زبور و انجيل هم به بنى اسرائيل داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى اسرائيل
جلد 4 صفحه 637
است نه خصوص حضرت موسى تا آنكه كتاب مخصوص بتورية و حكم منحصر بمرافعات گردد و مؤيّد اين معنى است كه خداوند به پيغمبر خاتم ميفرمايد پس قرار داديم تو را بر طريقه حقّه از امر دين پس پيروى كن از آن و متابعت خواهش نفسانى جهّال را منما كه ميخواهند تو را وادار بدين خودشان نمايند چون آن حضرت بعد از تمام انبياء بنى اسرائيل مبعوث برسالت شد نه خصوص حضرت موسى تا آيات راجع باو باشد و نيز ميفرمايد همانا مشركين مكّه و اهل كتاب از فرق يهود و نصارى دفع نميكنند هرگز از تو چيزى از عذاب و قهر خدا را و ستمكاران بخويش و خلق از هر فرقه و ملّتى باشند ياران و ياوران يكديگرند در مخالفت و معاندت با تو چون با هم سنخيّت دارند و همه پيرو شيطانند ولى نبايد تو از معاضدت آنها با يكديگر باك داشته باشى چون خدا نگهدار و ياور اهل تقوى است كه تو پيشرو آنانى و او شرّ آنها را از شما كفايت خواهد فرمود و قمّى ره فرموده اين تأديب است براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و مراد امّتند و در هر حال اين قرآن و آيات آن موجبات بصيرت و بينائى مردم است در امور دين و دنياى خودشان و راهنما و دليل واضح و رحمت و نعمت است براى كسانيكه در مقام تحصيل يقين برآيند و بخواهند بوسيله عمل بقرآن بسعادت دنيا و آخرت برسند نه كسانيكه از آن اعراض و بقوانين كفّار اعتماد نمودهاند.
و هر آينه بتحقيق داديم بني اسرائيل را كتاب و حكمت و نبوّت و روزي داديم آنها را از طيبات و برتري داديم آنها را بر عالمين.
وَ لَقَد آتَينا بَنِي إِسرائِيلَ الكِتابَ توراة و زبور و انجيل بموسي و داود و عيسي.
وَ الحُكمَ که علم بمصالح و مفاسد باشد که مميز بين حق و باطل، و خير و شرّ، و نفع و ضرر، و سعادت و شقاوت، و نجات و هلاكت، و ثواب و عقاب باشد که انبياء براي آنها بطريق اوفي بيان كردند.
وَ النُّبُوَّةَ که انبياء بني اسرائيل بسيار بودند حتي بعضي گفتند: بالغ بر هزار نبيّ که اسماء بعضي از آنها را خداوند در قرآن و در أخبار ذكر فرمودهاند مثل يعقوب و يوسف و شعيب و موسي و هارون و زكريا و يونس و يحيي و عيسي و خضر و الياس و ذا الكفل.
وَ رَزَقناهُم مِنَ الطَّيِّباتِ علاوه از فواكه و حبوبات و خضرويات نزول من و سلوي بر آنها و غير اينها.
جلد 16 - صفحه 116
وَ فَضَّلناهُم عَلَي العالَمِينَ نظر باين که مسلم است که پيغمبر خاتم (ص) و اوصياء طيبين او و دين و شريعت او و كتاب او و امت مرحومه او و ساير شئونات او، و اعطاء مقام شفاعت كبري و ساير تفضلات الهي افضل و اكمل و اتمّ بر تمامي انبياء و اوصياء انبياء و امم آنها و دين و شريعت و صحف و كتب آنها بوده لذا بعضي از مفسرين گفتند: مراد عالمين زمان خود آنها است که دوره بني اسرائيل باشد، و بعضي گفتند: مراد افضليت از كثرت انبياء در آنها است و اينکه دو وجه بنظر ما تمام نيست زيرا العالمين جمع محلي بالف و لام افاده عموم دارد و كلمه فضلناهم اطلاق دارد تمام جهات فضيلت را شامل ميشود لكن عمومات كتاب و مطلقات آن ظهور در عموم و اطلاق دارد و نصّ نيست که قابل تخصيص و تقييد نباشد و در مقام خود گفتهايم که قابل تخصيص و تقييد هست به مخصص و مقيد معتبر از خبر متواتر و يقيني الصدور و دليل قطعي عقلي و نقل معتبر، و چون بنصّ قرآن و ضرورت دين و برهان عقلي و اخبار متواترة و قطعي الصدور و اخبار معتبره ثابت شده که پيغمبر اسلام و اوصياء او و امت او و كتاب او و دين او افضل من جميع الجهات هستند ما عموم العالمين و اطلاق فضلناهم را را تخصيص و تقييد ميكنيم و محتاج بتأويل نيستيم، هذا ما عندنا.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- این همه موهبت به بنی اسرائیل دادیم ولی ...! در تعقیب بحثهایی که در آیات گذشته پیرامون انواع نعمتهای خداوند و شکرگزاری و عمل صالح آمده،
ج4، ص412
در اینجا نمونهای از زندگی اقوام بعضی اقوام پیشین را که مشمول نعمتهای خداوند شدند اما کفران کردند شرح میدهد.
میفرماید: «ما به بنی اسرائیل کتاب آسمانی و حکومت و نبوّت دادیم، و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم، و آنان را بر جهانیان (هم عصر خود) برتری بخشیدیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَی الْعالَمِینَ).
در این آیه مجموعا پنج موهبت را که خداوند به بنی اسرائیل عطا کرده، بیان میکند.
نخست مسأله کتاب آسمانی یعنی «تورات» است، که مبیّن معارف دینی و حلال و حرام و طرق هدایت و سعادت بود.
دوم مقام حکومت و قضاوت.
سومین نعمت الهی بر آنها مقام «نبوت» بود که خداوند انبیای بسیاری را از آنها برگزید.
در روایتی آمده است: «عدد انبیای بنی اسرائیل بالغ بر هزار نفر میشد» و در روایت دیگری انبیای بنی اسرائیل چهار هزار نفر ذکر شده است.
چهارمین موهبت مواهب مادی و روزیهای پاکیزه است.
و پنجمین موهبت، برتری و قدرت بلا منازع آنها بود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: