آیه 161 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَٰذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ ۚ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<160 آیه 161 سوره اعراف 162>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چون به قوم موسی امر شد که در این شهر (بیت المقدس) مسکن کنید و از هر چه خواستید از طعامهای این شهر تناول کنید و در دعا بگویید که پروردگارا، گناهان ما را بریز، و به این در به تواضع و سجده درآیید تا از خطاهای شما درگذریم، که ما نیکوکاران را فزون‌تر احسان می‌کنیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And when they were told, ‘Settle in this town and eat thereof whence you wish; and say, ‘‘Relieve [us of the burden of our sins],’’ and enter prostrating at the gate, that We may forgive your iniquities, and soon We shall enhance the virtuous.’

معانی کلمات آیه

قريه: شهر و گاهى به معناى ده آيد . (بقره/ 58)

حطة: حط فرود آمدن و فرود آوردن. حطة اسم است از «استحط وزره حطة» .يعنى : خواست گناه او را بريزد.

سجدا: جمع ساجد، آن در آيه ، به معنى خضوع كنندگان است.

خطيئات: جمع خطيئة به معنى خطا و گناه است . (بقره/ 286 درباره گناه بودن خطا) [۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ «161»

و (به ياد آوريد) آن هنگام كه به آنان (بنى‌اسرائيل) گفته شد در اين آبادى (بيت‌المقدّس) ساكن شويد و از (نعمت‌هاى) آن در هر نقطه و هرگونه كه مى‌خواهيد بخوريد (و به عنوان استغفار از آن همه بهانه‌جويى و آزار موسى) بگوييد: «حطّة» (خدايا! گناهان ما را فرو گذار) و سجده‌كنان از درب (بيت‌المقدّس) وارد شويد تا خطاهاى شما را ببخشاييم، ما به زودى (پاداشِ) نيكوكاران را مى‌افزاييم.

جلد 3 - صفحه 198

نکته ها

كلمه‌ى‌ «حِطَّةٌ»، به معناى نزول چيزى از بالاست، (انحطاط هم از اين ريشه است) و به مفهوم تقاضاى نزول رحمت و عفو الهى است.

فرمان اين بود كه بنى‌اسرائيل هنگام ورود به سرزمين مقدّس، با اين كلمه از خداوند آمرزش بطلبند، ولى آنان از روى استهزا، كلمه را عوض كردند و گفتند: «حنطة». «1»

مشابه‌ى اين آيه، با تفاوتى اندكى در سوره‌ى بقره (آيه 58) نيز آمده است.

در روايات متعدّد، امامان معصوم عليهم السلام فرمودند: «نحن باب حطّتكم» باب حطّه‌ى شما ماييم.

يعنى اگر در مدار حكومت و ولايت ما وارد شويد، مورد لطف قرار مى‌گيريد. «2»

بسيارى از مفسّران مراد از قريه را بيت‌المقدّس دانسته‌اند.

سير طبيعى آن است كه ابتدا با آدابى كه سفارش شده داخل شهر شده، سپس آن را مسكن قرار داده و آنگاه از غذاهاى آنجا بخورند، ولى در اين آيه اوّل مسكن و غذا آمده، بعد توبه و مغفرت و ورود به شهر، شايد به خاطر آن كه تأمين مسكن و غذا، زمينه و بسترى است كه دستورات اخلاقى را بپذيرند.

پیام ها

1- داستان ورود بنى‌اسرائيل به بيت‌المقدّس، همراه با عذرخواهى از خداوند در برابر لجاجت‌ها و تغيير كلمات سفارش شده، داستانى عبرت‌آموز و قابل دقّت است. «وَ إِذْ»

2- براى آوارگان، مسكن مهم‌ترين مسئله است. (ابتدا از مسكن سخن به ميان آمده است) «اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ»

3- بيت‌المقدّس، سرزمينى پر نعمت است. «وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ»

4- خداوند، همه‌ى نيازهاى مادّى ومعنوى، دنيوى و اخروى بشر را تأمين مى‌كند و براى برخوردارى از نعمت‌هايى همچون مسكن، غذا، عفو ولطف، دستور

«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير كنزالدقائق.

جلد 3 - صفحه 199

مى‌دهد كه دعا و استغفار كنند و سجده نمايند. اسْكُنُوا ... كُلُوا ... قُولُوا حِطَّةٌ

5- خداوند، با يك عذرخواهى و توبه‌ى خالصانه، «قُولُوا حِطَّةٌ» گناهان بسيارى را مى‌بخشد. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ» چنانكه در دعا مى‌خوانيم: «يا مَن يقبل اليَسير و يَعفو عن الكثير» اى خدايى كه كم را مى‌پذيرى و گناه زياد را مى‌بخشايى!

6- براى دريافت لطف و آمرزش الهى، هم استغفار و دعا لازم است، هم عمل.

«قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ»

7- ورود به مكان‌هاى مقدّس، ادب و آداب ويژه‌اى دارد. «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»

8- بايد ميان نيكوكار و گنهكار، تفاوت باشد. وقتى خطاكاران بخشوده مى‌شوند، نيكوكاران هم از درجه و لطف بيشترى برخوردار مى‌گردند. «سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ»

9- در نظام مديريّت و تشويق ديگران، بايد همواره نيكوكاران را امتياز داد.

«سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع