آیه 160 سوره اعراف
<<159 | آیه 160 سوره اعراف | 161>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و قوم موسی را به دوازده سبط منشعب کردیم که هر سبطی طایفهای باشند. و چون امت موسی (در آن بیابان بیآب) از او آب طلبیدند به موسی وحی کردیم که عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید و جاری شد، هر قبیله آبشخور خود را دانستند. و ما به واسطه ابر بر سر آنها سایه افکندیم و نیز بر آنها من و سلوی (مرغ و ترنجبین) فرستادیم (تا تغذیه کنند، و گفتیم) از لذیذ و پاکیزه قوتی که روزیتان کردیم تناول کنید. و آنها نه بر ما بلکه بر خویش ستم میکردند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قطعناهم: تقطيع در آيه ، به معناى تفريق و فرقه فرقه كردن است.
اسباطا: سبط (بر وزن عقل) انبساط يافتن به آسانى و به كسر سين به معنى نوه و فرزند فرزند است . جمع آن ، اسباط مىباشد .گويند آن در بنى اسرائيل به معنى قبيله است .به قولى آن به معنى فرقه است .
انبجست: انبجاس: انفجار. طبرسى فرموده: خارج شدن آب كمكم ، ولى انفجار خارج شدن آنست با زيادت . اما در سوره بقره آيه 60 به جاى انبجست ، «فانفجرت» آمده است.
اناس: جماعت. اناس و اناسى جمع انس است.
مشربهم: مشرب (بر وزن منبر) ، مكان برداشت آب و زمان آن و مصدر ميمى آيد به معنى آب خوردن . آن در آيه ، به معناى اول است.
غمام: ابر. آن در اصل ، به معنى پوشاندن است . (بقره/ 57)
من: ترنجبين (بقره/ 57)
سلوى: بلدرچين (بقره/ 57)[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «160» و آنان (قوم موسى) را به دوازده گروه تقسيم كرديم كه هر يك شاخهاى از دودمان بنىاسرائيل و امّتى بودند، و به موسى آنگاه كه قومش از او آب طلبيدند، وحى كرديم كه عصاى خود را بر آن سنگ بزن، پس از آن سنگ،
«1». اعراف، 181.
«2». تفسير اثنىعشرى.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفاسير نورالثقلين و عيّاشى.
جلد 3 - صفحه 195
دوازده چشمه جوشيد (و به اطراف سرازير شد، آن گونه كه) هر گروه آبشخور (سهم آب) خود را به خوبى شناختند. و ابر را بر فراز آنان سايهبان ساختيم و «مَنّ» و «سَلوى» (دو نوع خوراكى) بر آنان نازل كرديم (و به آنان گفتيم:) از پاكيزههايى كه روزى شما كردهايم، بخوريد. آنان (با ناسپاسى خود) بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم كردند.
نکته ها
«اسباط» جمع «سِبط»، به فرزندان و نوهها و شاخههاى يك فاميل گفته مىشود. هر يك از تيرههاى بنىاسرائيل، از يكى از فرزندان يعقوب منشعب شده بودند. «انبجاس» به معناى جوشيدن و فوران كم و مختصر است.
«من»، غذايى است همچون عسل و شيرهى گياهى (نظير گزانگبين)، و «سلوى» پرندهاى است حلال گوشت، شبيه كبوتر (و بلدرچين).
عدد «دوازده»، عدد ماههاى سال، عدد نقباى بنىاسرائيل، عدد چشمههاى آبى كه با اعجاز حضرت موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم عليهم السلام است. مخالفان اهلبيت، بسيار كوشيدهاند تا اين حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را (كه شيعه و سنّى با دهها سند آن را نقل كردهاند) خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قريشند، «1» بر حاكمان بنىاميّه و بنى عباس تطبيق دهند، امّا نتوانستهاند.
با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشيدن آب بسيار، پديدار شدن چشمهها به تعداد قبيلهها. در روايات مىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام با توسّل به اهلبيت پيامبر عليهم السلام دست به اعجاز زد. «2»
حضرت شعيب عليه السلام به ديدن داماد خود موسى عليه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى عليه السلام را ديد. به موسى پيشنهاد كرد كه مردم را گروه گروه كند و براى هر دسته، مسئولى معيّن كند تا بخشى از مشكلات را آنها حلّ كنند و مسائل مهمتر را به موسى عليه السلام
«1». الغدير و اثبات الهداه، ج 1، ص 433.
«2». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 196
ارجاع دهند. «1»
بعضى از مطالب و جريانها در آيات متعدّدى از قرآن، به ظاهر تكرار شده است، از جمله اين داستان كه در آيه 57 به بعد سورهى بقره نيز آمده و اين بيانگر آن است كه تكرار يك موضوع، با انگيزهى تربيتى مانعى ندارد.
پیام ها
1- در ادارهى امور، وجود تشكيلات، تقسيم كار و طبقهبندى، نقش مهمى دارد.
«وَ قَطَّعْناهُمُ»
2- دوازده گروه بنىاسرائيل، همه از يك ريشه بودند. «قَطَّعْناهُمُ» به جاى «جَعَلْنَا»
3- گروه گروه شدن، با حفظ وحدت در هدف، ضررى ندارد. «قَطَّعْناهُمُ»
4- عرضه بعد از تقاضا، اهميّت بيشترى دارد. اسْتَسْقاهُ ... اضْرِبْ بِعَصاكَ
5- وسيله مهم نيست، ارادهى الهى مهم است كه گاهى يك عصاى چوبى را كارگشا در همه جا قرار مىدهد. «بِعَصاكَ» (عصا، در جايى مار و اژدها و در جاى ديگر وسيلهاى براى ايجاد چشمههاى آب مىشود)
6- توسّل به پيامبران براى رهايى از مشكلات جايز، بلكه به اجابت نزديك است.
مردم، نيازهاى اقتصادى و مادّى خود را نيز با انبيا در ميان مىگذاشتند و به آنان متوسّل مىشدند. اسْتَسْقاهُ ... فَانْبَجَسَتْ
7- اگر هر گروه بداند كه به كجا بايد رجوع كند، بسيارى از مشكلات اجتماعى حل مىشود. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»
8- به مردم آگاهى دهيم، خودشان عمل مىكنند. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» و نفرمود: «قد شرب»
9- خداوند، هم آب مورد نياز بنىاسرائيل را تأمين كرد، هم غذاى آنان را. اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً ... الْمَنَّ وَ السَّلْوى
«1». تفسير كاشف.
جلد 3 - صفحه 197
10- پيدايش و حركت ابرها و عملكرد آنها، همه تحت تدبير و ارادهى الهى است. «وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ»
11- منّ و سلوى، از غذاهاى طيّب است. (جملهى «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»، پس از «الْمَنَّ وَ السَّلْوى» آمده است)
12- خداوند، روزىرسانِ مردم، «رَزَقْناكُمْ» و خواهان بهرهگيرى طيّب از نعمتهاى پاك و پاكيزه است. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ»
13- با يك ضربه عصاى موسى، چشمهها از دل سنگ جوشيد، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تكان نخورد. «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
- كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مىشود و زيانش به ناسپاسان مىرسد.
«وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
15- آنان كه از نعمتهاى مادّى در راه رشد و معنويّت خود بهره نگيرند، به خود ستم كردهاند. «كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم