این (فرستادن رسل) برای این است که خدا اهل دیاری را تا (اتمام حجت نکرده و) آنها غافل و جاهل باشند به ستم هلاک نگرداند.
این [فرستادن پیامبران] برای این است که پروردگارت مردم شهرها و آبادی ها را در حالی که اهلشان [پیش از آمدن پیامبران] بی خبر [از توحید و معاد و حقایق] باشند، از روی ستم هلاک نمی کند.
اين [اتمام حجت] بدان سبب است كه پروردگار تو هيچ گاه شهرها را به ستم نابوده نكرده، در حالى كه مردم آن غافل باشند.
و اين بدان سبب است كه پروردگار تو مردم هيچ قريهاى را كه بىخبر بودند از روى ستم هلاك نمىكرد.
این بخاطر آن است که پروردگارت هیچگاه (مردم) شهرها و آبادیها را بخاطر ستمهایشان در حال غفلت و بیخبری هلاک نمیکند. (بلکه قبلاً رسولانی برای آنها میفرستد.)
اين (اتمام حجّت و هشدار) براى آن است كه پروردگارت هرگز از روى ستم، آبادىهايى را كه اهلش (از شناخت حقّ) غافلند نابود نمىكند.
(خداوند ابتدا مردم را از غفلت و جهل بيرون مىآورد و با پيامبرانش به آنان هشدار مىدهد و سپس اگر قبول نكردند هلاكشان مىكند).
نکته ها
سنّت خداوند آن است كه راه حقّ را با فرستادن انبيا و هشدارهاى مختلف به مردم نشان مىدهد و حقايق را بيان كرده، اتمام حجّت مىكند. در آن صورت اگر بىاعتنايى كردند، كيفر مىدهد. اين قانون و سنّت كلّى در آيات متعدّدى مطرح شده است، از جمله: «وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ» «1» ما هيچ قريهاى را هلاك نكرديم مگر آنكه مردم آنجا
«1». شعراء، 208.
جلد 2 - صفحه 557
بيمدهندگانى داشتند. «وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» «1» ما تا پيامبرى نفرستيم، عذاب نمىكنيم.
پیام ها
1- كيفردادن گناهكار، از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ»
2- عقاب بدون بيان وهشدار، ظلم و قبيح است. «مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ»
ذلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ: شأن و امر عظيم، ارسال رسل است؛ به جهت آنكه نيست و نباشد پروردگار تو مُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ: هلاك كننده اهل شهرها را بسبب ظلم از كفر و شرك و معاصى وَ أَهْلُها غافِلُونَ: و حال آنكه اهل آنها غافل باشند، يعنى پيغمبرى به ايشان نيامده باشد و ايشان را از خدا و قيامت خبر نداده باشد، و لذا هلاك هيچ قوم نشده مگر بعد از تقديم انذار بسبب پيغمبران و الّا مردم را بر خدا حجت بودى.
اين براى آنستكه نبوده است پروردگار تو هلاك كننده بلاد بستم با آنكه
جلد 2 صفحه 383
باشند اهل آن غافلان
تفسير
عقاب بدون بيان قبيح و ظلم است و خداوند حكيم و عادل است لذا تا پيغمبرى نفرستد كه مردم را ارشاد و انذار فرمايد عذاب نمىكند چون بايد حجّت از طرف خداوند بر خلق اتمام شود و آنها حجّتى در مقابل حق نداشته باشند و نگويند ما جاهل و غافل بوديم اگر كسى ما را تنبيه مينمود متنبّه ميشديم و اطاعت ميكرديم و بنابر اين ذلك اشاره است بارسال رسل و باء حرف جرّ كه مفيد تعليل است بعد از آن مقدر است و بظلم بيان حال ربّ است يعنى خداوند هلاك نمىكند از روى ظلم و محتمل است بيان حال خلق باشد يعنى بسبب ظلم آنها كه بجا آورده باشند از روى جهالت و نادانى و غفلت و بر هر تقدير آيه دلالت دارد بر آنكه خداوند منزّه از ظلم است نهايت آنكه بنابر احتمال اول دلالتش واضح و بنابر احتمال دوم خفى است.
در این آیه همان مضمون آیه گذشته را، اما به صورت یک قانون کلی و سنت همیشگی الهی، بازگو می کند که «این به خاطر آن است که پروردگار تو هیچ گاه مردم شهرها و آبادیها را به خاطر ستمگریهایشان، در حالی که غافلند، هلاک نمی کند» مگر این که رسولانی به سوی آنها بفرستد و آنها را متوجه زشتی اعمالشان سازد و گفتنیها را بگوید (ذلِکَ أَن لَم یکن رَبُّکَ مُهلِکَ القُری بِظُلمٍ وَ أَهلُها غافِلُونَ).
ممکن است کلمه «بظلم» به این معنی باشد که خدا افراد غافل را از روی ظلم و ستم کیفر نمی دهد زیرا کیفر دادن آنها در این حال، ظلم و ستم است و خداوند برتر از این است که در باره کسی ستم کند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: