آیه 130 سوره بقره
<<129 | آیه 130 سوره بقره | 131>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چه کس از آیین پاک ابراهیم روی گرداند به جز مردم بیخرد؟! زیرا ما ابراهیم را در دنیا (به شرف رسالت) برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است.
وکیست که از آیین ابراهیم روی گردان شود، جز کسی که [خود را خوار و بی ارزش کند و] خویش را به نادانی و سبک مغزی زند؟ یقیناً ما ابراهیم را در دنیا [به امامت و رسالت] برگزیدیم، و قطعاً در آخرت از شایستگان است.
و چه كسى -جز آنكه به سبكمغزى گرايد- از آيين ابراهيم روى برمىتابد؟ و ما او را در اين دنيا برگزيديم؛ و البته در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود.
چه كسى از كيش ابراهيم روى برمىتابد جز آنكه خود را بىخرد ساخته باشد؟ ابراهيم را در دنيا برگزيديم و او در آخرت نيز از شايستگان است.
جز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم، (با آن پاکی و درخشندگی،) رویگردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم؛ و او در جهان دیگر، از صالحان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يرغب: رغب اگر با «فى- الى» باشد به معنى دوست داشتن، مايل بودن، حريص بودن آيد مثل: إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ. توبه/ 59 و اگر با «عن» آيد معنى اعراض و كناره گيرى مى دهد مثل: وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ.
ملة: دين (بقره/ 120).
سفه: سفه و سفاهة به معنى حماقت و سبكى عقل است، جهالت نيز گفته اند، لازم و متعدى هر دو آيد.
اصطفيناه: صفو، به معنى خالص شدن. اصطفاء به معنى خالص كردن و برگزيدن است، به قول راغب: اخذ خالص شىء است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
عبدالله بن سلام دو برادرزاده داشت به نام سلمه و مهاجر آنان را به اسلام خواند و گفت: چنان كه ميدانيد، خداوند در تورات يادآور گرديده كه از اولاد اسماعيل پيامبرى به نام احمد خواهد برگزيد كه هر كه به او ايمان بياورد رستگار و هر كه ايمان نياورد ملعون و رانده شده است. از ميان آن دو نفر سلمه ايمان آورد و مهاجر به حالت كفر باقى ماند سپس اين آيه نازل گرديد[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«130» وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ
جلد 1 - صفحه 205
كيست كه از آئين ابراهيم روى بگرداند، مگر كسى كه خود را (فريب داده و) بىخردى كند؟ و همانا ما او را در اين جهان برگزيديم و قطعاً او در جهان ديگر (نيز) از صالحان است.
نکته ها
در آيات قبل، گوشههايى از اهداف و شخصيّت حضرت ابراهيم بيان گرديد. اين آيه با توجّه به تابناكى وپاكى چهره ابراهيم وآئين او مىپرسد، چه كسى جز افراد نادان وسفيه از ابراهيم واهداف او اعراض مىكند؟! آئين او به قدرى ارزش دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله مفتخر است كه راه او راه ابراهيم است. ابراهيم كسى است كه در منطق، كافر را مبهوت مىكند: «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ» «1» و در شجاعت يك تنه همه بتها را مىشكند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «2» قرآن او را حليم معرّفى مىنمايد ودر صبر و توكّل نيز نمونه و سرآمد است تا آنجا كه درون آتش افكنده مىشود بىآنكه واهمهاى داشته باشد. در سخاوت گوساله چاقى را براى مهمانان كباب مىكند. در تسليم، كودك و همسر خود را در بيابان بى آب و گياه مكه رها كرده و آنگاه كه او به سن نوجوانى مىرسد، به امر خداوند كارد بر گلوى او مىگذارد. آرى، انسان تنها با فريب دادن خرد خويش مىتواند از اديان الهى گريزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»
ابراهيم عليه السلام در دعايى از خداوند خواست كه: «أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» «3» خداوند دعاى او را استجابت كرده و مىفرمايد: ابراهيم در آخرت از صالحان است.
كسى كه راه ابراهيم را كه براى نسل بشر، مركز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفيق اسلام و تسليم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب مىكند، رها كرده و به دنبال ديگران برود، سفيه و نادانى بيش نيست!!
در فرهنگ قرآن، به افرادى كه حقائق را ناديده انگاشته و كفران نعمت كنند، سفيه گفته مىشود. چنانكه به بنىاسرائيل به جهت بهانههاى بى موردى كه دربارهى تغيير قبله مىگرفتند، سفيه گفته شده است: «سَيَقُولُ السُّفَهاءُ» در ذيل آيهى «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ» نيز از امام عليه السلام نقل شده است كه فرمود: كسى كه شراب بخورد، سفيه است.
«1». بقره، 258.
«2». انبياء، 58.
«3». شعراء، 83.
جلد 1 - صفحه 206
چنين شخصى به جاى نوشيدنىهاى مفيد و حلال، به سراغ آشاميدنى مضرّ و حرام مىرود. آرى، كسانى كه راه حقّ را رها نموده و بىراهه مىروند، سفيه هستند و آن كس كه در انتخاب رهبر و مكتب، قدم درست بردارد عاقل است. در حديث مىخوانيم: عقل همان چيزى است كه به وسيله آن خدا عبادت شود وگرنه شيطنت است.
پیام ها
1- سفيه كسى است كه منطق، مكتب، رهبر و راه حقّ را ناديده گرفته و به دنبال هوسهاى خود يا ديگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»
2- ديندارى، خردورزى، واعراض از آن، دليل بىخردى است. «مَنْ يَرْغَبُ ... سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (130)
شأن نزول: عبد اللّه سلام، سلمه و مهاجر را به اسلام دعوت كرد و گفت: شما مىدانيد كه صفت اين پيغمبر در تورات مسطور است، پس سلمه اسلام آورد، و مهاجر ابا نمود؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ: (استفهام انكارى است) يعنى نيست هيچكس كه اعراض كند و رو برگرداند از ملت ابراهيم كه طريقه سعداء و ملت بيضا و شريعت غرا است، إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ: مگر كسى كه سبك گرداند و خوار و بىمقدار سازد نفس خود را و بدين جهت خود را در وادى گمراهى انداخته و به هلاكت ابديه گرفتار شده. وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا: و هر آينه بتحقيق برگزيدهايم ابراهيم عليه السلام را در دنيا به كرم و فتوت، يا به شرف نبوت، يا به فرط طاعت و عبادت، يا به صفت خلت يا به عمارت يا به شرف نبوت، يا به فرط طاعت و عبادت، يا به صفت خلت يا به عمارت كعبه. وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ: و بدرستى كه او در آخرت از جمله نيكان و شايستگان و فيروزى يافتگان است، و هر كه در دنيا برگزيده و در آخرت از شايستگان باشد، البته عقل سليم حكم نمايد به اتباع او، و اعراض نكند از پيروى چنين شخصى مگر سفيه و كم عقل كه خوار كرده نفس خود را و زبون ساخته روح خود را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (130)
ترجمه
و كيست كه اعراض كند از كيش ابراهيم مگر آنكه خوار كند نفس خود را و هر آينه بتحقيق برگزيديم او را در دنيا و همانا او در آخرت از شايستگان است.
تفسير
استفهام ظاهرى و براى استبعاد و انكار است يعنى اعراض نميكند از ملت ابراهيم (ع) مگر كسيكه خود را خوار و ذليل و خفيف كرده باشد و در محاسن از حضرت سجاد (ع) روايت نموده كه هيچكس بر ملت ابراهيم (ع) ثابت نيست مگر ما و شيعيان ما و ساير مردم برى هستند از آن و در كافى از حضرت صادق و امام كاظم عليهما السلام هم اين معنى روايت شده است و البته كسيكه برگزيده خداوند باشد در دنيا و از صلحا باشد در آخرت نبايد كسى از كيش او اعراض نمايد بلكه بايد متبوع و مقتداى خلق باشد و هر كس برى باشد از ملت او ناچار يا سفيه است يا خود را بسفاهت زده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن يَرغَبُ عَن مِلَّةِ إِبراهِيمَ إِلاّ مَن سَفِهَ نَفسَهُ وَ لَقَدِ اصطَفَيناهُ فِي الدُّنيا وَ إِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِينَ (130)
(و كيست که اعراض كند از ملت ابراهيم مگر كسي که خود را سفيه نموده و هر آينه بتحقيق او را در دنيا برگزيديم و همانا در آخرت از شايستگان است) مَن يَرغَبُ من استفهاميه است و استفهام انكاري است که مفاد آن نفي است يعني لا يرغب، و رغبت بمعني ميل است اگر بكلمه (في) متعدي شود و بمعني اعراض و بيميلي است اگر بكلمه «عن» متعدي شود مانند همين مورد، و ملت عبارت از دين و شريعت و مذهب است که خداوند توسط انبياء براي بندگان بيان ميفرمايد و گاهي بنحو مجاز بر مذاهب باطله هم اطلاق ميشود.
و بعد از آنكه خداوند در آيات قبل راه و روش حضرت ابراهيم را بيان فرمود و مرتبه خلوص او را در مقام عبادت و دعاء و خدمت بنوع ذكر نمود در مقام پيروزي از آن حضرت ميفرمايد وَ مَن يَرغَبُ عَن مِلَّةِ إِبراهِيمَ إِلّا مَن سَفِهَ نَفسَهُ يعني لازمه رشد عقلي و مقتضي خرد هر خردمند و عاقلي اينست که از ملت ابراهيم
جلد 2 - صفحه 202
و راه و روش او پيروي كند و جز اشخاص سفيه و احمق و كم شعور از ملّت او اعراض نميكنند.
و سفيه بر كسي اطلاق ميشود که رشد عقلي نداشته باشد که منافع و مضار خود را تشخيص دهد ولي بحد جنون نرسد که رفع تكليف شود و در آيه شريفه ميفرمايد وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَموالَكُمُ الاية«1» و درباره يتامي ميفرمايد فَإِن آنَستُم مِنهُم رُشداً فَادفَعُوا إِلَيهِم أَموالَهُم«2» و سفيه بر دو قسم است:
سفيه قاصر، و آن كسي است که ذاتا داراي شعور و رشد عقلي نباشد و مراد از سفيه در آيه نساء اينکه قسم است، و سفيه باين معني لازم است، سفيه مقصر، و آن كسي است که بواسطه نرفتن از پي معرفت و تحصيل رشد و كمال بواسطه جهالت يا عناد و عصبيت، خود را سفيه نموده باشد و از اينجهت پرده و حجابي روي عقل و ادراك ذاتي خود كشيده و حقايق را درك نميكند و سفيه باين معني متعدي است و سفيه در آيه شريفه از اينکه قسم است.
وَ لَقَدِ اصطَفَيناهُ فِي الدُّنيا اصطفاء از ماده صفوة بمعني برگزيدن يعني خالص و پاكيزه چيزي را از ميان ردي و پست آن برگرفتن است و خداوند در ميان بندگان خود انبياء و اولياء را برگزيده زيرا در مقام بندگي خالص بوده و از جهت عقائد و اخلاق و افعال هيچ شايبهاي نداشتهاند.
وَ إِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِينَ صالح اگر صفت شخص واقع شود بمعني كسي است که لياقت و صلاحيت فيوضات الهيه و نعم غير متناهيه و درجات عاليه و رحمت خاصه حق را داشته باشد و اگر صفت عمل واقع شود يعني عملي که موجب كرامت و لياقت و صلاحيت انسان براي افاضات و تفضلات الهي شود و اينکه
1- سورة النساء آيه 4
2- سورة النساء آيه 5
جلد 2 - صفحه 203
قسمت اجابت دعاي حضرت ابراهيم است که ميگويد رَبِّ هَب لِي حُكماً وَ أَلحِقنِي بِالصّالِحِينَ«1»
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 130)- ابراهیم انسان نمونه! در آیات گذشته بعضی از خدمات ابراهیم و خواستهها و تقاضاهای او که جامع جنبههای مادی و معنوی بود مورد بررسی قرار گرفت.
از مجموع این بحثها به خوبی استفاده شد که مکتب این پیامبر بزرگ میتواند به عنوان یک مکتب انسان ساز مورد استفاده همگان قرار گیرد.
بر اساس همین مطلب در این آیه چنین میگوید: «چه کسی جز افرادی که خود را به سفاهت افکندهاند از آیین پاک ابراهیم روی گردان خواهد شد» (وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ).
آیا این سفاهت نیست که انسان، آیینی را که هم آخرت در آن است و هم دنیا، رها کرده و به سراغ برنامههایی برود که دشمن خرد و مخالف فطرت و تباه کننده دین و دنیا است! سپس اضافه میکند: «ما ابراهیم را (بخاطر این امتیازات بزرگش) برگزیدیم و او در جهان دیگر از صالحان است» (وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.