آیه 12 سوره انعام
<<11 | آیه 12 سوره انعام | 13>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(به مشرکان) بگو که آنچه در آسمانها و زمین است ملک کیست؟ (اگر آنها نگویند) تو باز گو همه ملک خداست که بر خویش رحمت و بخشایش را فرض و لازم کرده، البته شما را در روز قیامت که بیهیچ شک خواهد آمد جمع میگرداند، ولی کسانی که خود را به زیان افکندند ایمان نمیآورند.
بگو: مالکیّت و فرمانروایی آنچه در آسمان ها و زمین است در سیطره کیست؟ بگو: در سیطره خداست که رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده؛ یقیناً همه شما را در روز قیامت که تردیدی در آن نیست جمع خواهد کرد. فقط کسانی که سرمایه وجودشان را تباه کرده اند، ایمان نمی آورند.
بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ كيست؟» بگو: «از آن خداست »؛ كه رحمت را بر خويشتن واجب گردانيده است. يقيناً شما را در روز قيامت -كه در آن هيچ شكى نيست- گرد خواهد آورد. خودباختگان كسانىاند كه ايمان نمىآورند.
بگو: از آن كيست آنچه در آسمانها و زمين است؟ بگو: از آن خداست. بخشايش را بر خود مقرر داشته، همه شما را در روز قيامت -كه در آن ترديدى نيست- گرد مىآورد. آنان كه به زيان خويش كار كردهاند، ايمان نمىآورند.
بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده؛ (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شکّ و تردیدی نیست، گرد خواهد آورد. (آری،) فقط کسانی که سرمایههای وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمیآورند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
كتب: كتابت در آيه به معنى لازم كردن و حتمى كردن است.
خسروا: خسر و خسران: كم شدن و كم كردن (زيان- ضرر).[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12»
بگو: آنچه در آسمانها و زمين است براى كيست؟ بگو: براى خداوند است كه بر خود، رحمت را مقرّر كرده است. او قطعاً شما را در روز قيامت كه شكّى در آن نيست جمع خواهد كرد. كسانى كه خود را باختند (و با هدر دادن استعدادها، به جاى رشد، سقوط كردند) همانها ايمان نمىآورند.
نکته ها
موضوع وجوب رحمت بر خدا، در قرآن دوبار آنهم در اين سوره (آيات 12 و 54) آمده است.
جملهى «لا رَيْبَ فِيهِ»، هم دربارهى قرآن آمده است، هم دربارهى قيامت.
به جاى استدلال، در پى هوا و هوس بودن و به جاى اولياى خدا، سراغ طاغوت رفتن و به جاى ايمان و اعتقاد به آخرت، كفر ورزيدن و به جاى تسليمِ نور، تسليمِ نار شدن، خسارت عظيم كفّار است.
خداوند همان گونه كه بر ما تكاليفى واجب كرده است، وظايفى را هم بر خود مقرّر فرموده؛ از جمله: هدايت كردن: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» «1»، رزق دادن: «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» «2»، لطف كردن: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «3» و پيروزى وغلبهى دين خدا: «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي» «4» ولى زمينهى بهرهمند شدن از رحمت الهى، رحم به بندگان است. چنانكه در حديث آمده است: «مَن لا يَرْحَم لا يُرحَم» «5»
سلمان از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: «رحمت خداوند، صد درجه دارد، يك درجهى آن، منشأ همهى الطاف الهى در دنيا شده است، خداوند در قيامت، با همهى صد درجه رحمت
«1». ليل، 12.
«2». هود، 6.
«3». انعام، 12.
«4». مجادله، 31.
«5». كنزالعمّال، ج 3، ص 162 وتفسير فىظلالالقرآن.
جلد 2 - صفحه 421
خود با مردم معامله خواهد كرد». «1»
قرآن، رحمت الهى را بر همه چيز شامل مىداند: «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» «2» و اين رحمت، مصداقهاى فراوانى دارد، از جمله:
باران: «يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ» «3»
شب و روز: «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» «4»
پيامبر: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «5»
قرآن: «هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ» «6»
تورات: «كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً» «7»
آزادى: «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا» «8»
علاقهى به همسر: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» «9»
گياهان و ميوهها: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» «10» پذيرش توبه: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» «11»
پیام ها
1- يكى از شيوههاى تبليغى كه پيامبر مأمور به آن است، طرح سؤال و جواب است. قُلْ لِمَنْ ... قُلْ لِلَّهِ
2- هستى بر اساس رحمت است و رحمت الهى بر همه چيز و همه جا گسترده است. «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»
3- همان گونه كه آفريدههاى خدا در دنيا (مثل: باد، باران، روز و شب، گياهان ...) رحمت است، معاد هم رحمت است. «لَيَجْمَعَنَّكُمْ»
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
«2». اعراف، 156.
«3». شورى، 28.
«4». قصص، 73.
«5». انبيا، 107.
«6». جاثيه، 20.
«7». هود، 17.
«8». اعراف، 72.
«9». روم، 21.
«10». روم، 50.
«11». زمر، 53.
جلد 2 - صفحه 422
4- گرچه رحمت الهى گسترده و لازم است، ليكن گروهى خود را محروم مىكنند. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12»
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و بپرس از ايشان تبكيت براى كيست به خاصه آنچه در آسمانها و زمينهاست از روى خلق و ملك. پس اگر جواب دهند خاصّه خداست، حجت لازم آنها شود.
و اگر بر سبيل عناد و لجاج جواب ندهند. قُلْ لِلَّهِ: بگو از روى تقرير كه مر خداى راست، يعنى به اتفاق ما و شما مالك و خالق همه، ذات سبحانه است نه غير او از اصنام و امثال آن. پس مستحق عبوديت، ذات احديت او باشد نه ما سوى كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ: فرض فرمود به تفضل و لطف و احسان بر ذات خود رحمت را، و مراد به آن همه نعم الهى است در دارين. و از جمله آنها هدايت است به معرفت و علم به توحيد و نصب ادله و ازاحه علت و قدرت و تمكين و انزال كتب و امهال كفّار بر كفر و عدم استعجال عذاب تا شايد ايمان آورند و يا از اولاد آنها مؤمن شوند. و نيز از جمله رحمت است قبول توبه و عفو از معصيت.
از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه فرمود: از رحمت حق
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 231
اينكه: خلق فرمود صد جزو رحمت و قرار داده يك جزء را در تمام مخلوقات، پس بسبب آن رحم كنند مردم، و رحم نمايد مادر بر اولادش، و رحم كنند مادران حيوانات بر اولاد؛ چون روز قيامت شود اضافه نمايد اين جزء رحمت را به نود و نه جزء و ترحم نمايد به آن امت محمّد صلى اللّه عليه و آله را، پس شفاعت كنند در حق كسى كه دوست دارند از اهل ملت اسلام تا به حدى كه مىآيد فردى به سوى مؤمن شيعه گويد: مرا شفاعت نما. پرسد: چه حقى بر من دارى؟
گويد: روزى آب به تو دادم، پس شفاعت كند او را. ديگرى آمد، من هم بر تو حق دارم، شفاعت مرا بنما. پرسد: حق تو چيست؟ گويد: به سايه ديوار من ساعتى از گرما آرام گرفتى، پس او را شفاعت كند، و ثابت است شفاعت او؛ حتى شفاعت نمايد همسايه و شناسان خود را، زيرا مؤمن گرامىتر است نزد خدا از آنچه گمان كنى. «1» لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ: هر آينه البته البته قسم به خدا، جمع فرمايد حق تعالى شما را در قبور و محشور فرمايد در روز قيامت كه هيچ شكى نيست در وقوع آن روز يا در جمع شما الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ: آنانكه زيانكار شدند يعنى فطرت اصليه و عقول سليمه خود را كه سرمايه آنها بود ضايع ساختند، پس ايشان ايمان نياوردند.
تبصره- اين مطلب مسلم است كه انكار منكر شىء، واقع و حقيقت آن شىء را زايل نگرداند؛ بنابر اين وقوع قيامت و حشر بندگان در قيامت ضرورى دين و ثابت و محقق باشد در واقع؛ لذا تعبير فرموده به «لا رَيْبَ فِيهِ» زيرا برهان فطرى و عقلى قائم است بر ثبوت معاد و قيامت از جمله:
1- آنكه نعم دنيا را مؤمن و كافر و محسن و مسىء هر دو دارا باشند، پس لا بد عالمى بايد كه اين دو طبقه از هم ممتاز شوند و آن روز قيامت باشد.
2- در ابلاغ انبياء فرامين الهى را، بعضى فرمان بردار با ناملايمات بسيار، و بعضى نافرمان بلكه با سركشى و طغيان و هر دو بميرند، اگر عالم جزاء و ثواب
«1» معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل چهارم، باب 76، صفحه 215.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 232
نباشد هر آينه ارسال رسل و انزال كتب لغو، بلكه ظلم لازم آيد، و حال آنكه كليّه قبايح از ساحت كبريائى منزه باشد.
3- شكى نيست كه اجتماع روح و بدن با هم، و ثبوت لذات و آلام جسمانى و روحانى با هم، و جمع ميان هر دو سعادت با شقاوت، در باب تكليف امم و در وعد و وعيد اكمل خواهد بود، و چون در عالم تكليف، روح و بدن هر دو شريك بودند در طاعت و معصيت، البته در عالم قيامت هم جزا و ثواب بايد توام باشد تا نقص و نظم لازم نيايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12»
ترجمه
بگو مر كه را است آنچه در آسمانها و زمين است بگو مر خدا راست نوشته است بر ذات خود رحمت را هر آينه جمع مىنمايد البته شما را تا روز قيامت نيست شكى در آن آنانكه زيان كردند در نفسهاى خودشان پس آنها ايمان نميآورند.
تفسير
خداوند براى الزام مشركان امر فرمود پيغمبر (ص) را كه از آنها سؤال نمايد كه آنچه در آسمانها و زمين است ملك حقيقى كيست زيرا اگر بگويند ملك خدا است اقرار نمودهاند كه آلهه آنها مملوك حقّند و محكوم خواهند بود و اگر سكوت كنند بگو ملك خدا است چون بقدرى واضح است صدق اين مقال كه كسى نميتواند منكر شود و همه تصديق خواهند نمود و بگو واجب فرموده است بر خود رحمت را در دنيا بر مؤمن و كافر بارسال رسل و انزال كتب و نصب دلالات بر توحيد و نبوت و ولايت و بآنكه در يك روز جمع مينمايد اهل عالم را قرنى بعد از قرنى و هر كس را بجزاى عمل خود ميرساند چون اگر روز جزائى نباشد نظام دنيا مختل ميشود پس اين بيان رحمت است و محتمل است تهديد باشد بعذاب آخرت چون بعد از وعده رحمت مناسب وعيد بعقوبت است و آنانكه ضرر و خسران بر خود وارد نمودند بتضييع سرمايه خودشان كه فطرت سليمه است كه خداوند در بشر قرار داده بترك تفكر و تدبّر در آيات الهى ايمان نمىآورند چون اصرار بر كفر و لجاج و عناد چشم بصيرت آنها را كور كرده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ قُل لِلّهِ كَتَبَ عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ لَيَجمَعَنَّكُم إِلي يَومِ القِيامَةِ لا رَيبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم فَهُم لا يُؤمِنُونَ «12»
بفرما بكفار و مشركين از براي كيست آنچه در آسمانها و زمين است بگو از براي خداوند تبارك و تعالي است لازم فرموده از براي ذات مقدس خود رحمت را هرآينه جمع ميفرمايد تمام شماها را براي روز قيامت که هيچگونه شكي در آن نيست كساني که خود را بخسران و زيانكاري انداختند آنها كساني هستند که ايمان نميآورند.
قُل لِمَن ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ اشاره ببتهاي مشركين است که شما اينها را عبادت ميكنيد، و بسلاطين و جبابره است که خود را مالك رقاب مردم و فعّال ما يشاء ميدانند بآنها بگو آنچه که در آسمانها و زمين است اختصاص بكه دارد و ملك كيست و در تحت قدرت كدام تواني است اگر اعتراف كردند به اينكه خداوند است پس چرا عبادت بت ميكنند که لا يسمن و لا يغني من جوع است و اگر مكابره كردند و انكار نمودند قُل لِلّهِ بگو فقط اختصاص بذات اقدس ربوبي دارد و اينها قدرت بر دفع شري يا جلب نفعي بر نفس خود ندارند چه رسد بما في
جلد 7 - صفحه 20
السموات و الارض.
كَتَبَ عَلي نَفسِهِ الرَّحمَةَ كتب بمعني لزوم و حتم است نظر به اينكه خداوند حكيم علي الاطلاق است و آنچه مقتضاي حكمت و عدل است البته حتما اعمال ميفرمايد زيرا ترك آن اگر مفسده دارد قبيح است و الّا لغو است و فعل قبيح و لغو محال است از او صادر شود، و رحمت دو قسم است: رحمت رحماني و رحمت رحيمي. رحماني عام است سرتاسر ممكنات را ميگيرد از افاضه وجود و ابقاء آن و ارزاق جميع ممكنات و اسباب و وسائل زندگاني و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و هدايت و ارشاد و بشارت و انذار و آنچه احتياج بآن دارند لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ انفال آيه 44، و رحيمي خاص اهل ايمان است از توفيق و سعادت و رستگاري و عنايات خاصه و الطاف مخصوصه و فيوضات اخروي لَيَجمَعَنَّكُم از زمان آدم ابو البشر بلكه خلقت بني الجان بلكه ايجاد ملائكه إِلي يَومِ القِيامَةِ که تمام ملائكه و جن و انس در صحراي محشر مجتمع هستند و يكي از اسماء قيامت يوم الجمع است لا رَيبَ فِيهِ و لا شك يعتبر به تمام مليّين عالم حتي مشركين که معتقد بمبدء هستند معتقد بقيامت هم هستند فقط اختلاف در خصوصيات است و منكر قيامت منحصر بدهري طبيعي است که منكر مبدء است.
الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم خسران زيان است انسان در اينکه دنيا تاجر است و سرمايه تجارتش عمر است و كارمندان تجارتخانهاش اعضاء و جوارح است و بيع و شرائش اعمال و افعال است و نفع آنها بهشت و خسران آن جهنم، عمل صالح و فاسد فَهُم لا يُؤمِنُونَ زيرا اگر ايمان باشد عاقبتش سعادت و بهشت و سود و نفع است فقط غير مؤمن خاسر است.
21
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 12)
در ادامه بحث با مشرکان، در این آیه با اشاره به اصل توحید، مسأله رستاخیز و معاد از طریق جالبی تعقیب می گردد.
1- نخست می گوید: «بگو: آنچه در آسمانها و زمین است برای کیست»!
(قُل لِمَن ما فِی السَّماواتِ وَ الأَرضِ). و بلافاصله به دنبال آن می گوید: خودت از زبانفطرت و جان آنها پاسخ بده «بگو: برای خدا» (قُل لِلّهِ).
2- پروردگار عالم سر چشمه تمام رحمتهاست «اوست که رحمت را بر عهده خویش قرار داده» و مواهب بی شمار، به همه ارزانی می دارد (کتَبَ عَلی نَفسِهِ الرَّحمَةَ).
همین رحمت ایجاب می کند انسان را که استعداد بقاء و زندگی جاودانی دارد پس از مرگ در لباس حیاتی نوین و در عالمی وسیعتر درآورد و در این سیر ابدی تکامل دست رحمتش پشت سر او باشد.
لذا به دنبال این دو مقدمه می گوید: «بطور مسلم همه شما را در روز رستاخیز، روزی که هیچ گونه شک و تردیدی در آن نیست جمع خواهد کرد» (لَیجمَعَنَّکم إِلی یومِ القِیامَةِ لا رَیبَ فِیهِ).
در پایان آیه به سرنوشت و عاقبت کار مشرکان لجوج اشاره کرده می گوید:
«آنها که در بازار تجارت زندگی، سرمایه وجود خود را از دست داده اند به این حقایق ایمان نمی آورند» (الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم فَهُم لا یؤمِنُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم