آیه 119 سوره انعام
<<118 | آیه 119 سوره انعام | 120>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
چرا از آنچه نام خدا بر آن ذکر شده نمیخورید (و بر خود حرام میکنید)؟ در صورتی که آنچه خدا بر شما حرام کرده به تفصیل بیان نموده جز آنچه به آن ناگزیر میشوید که باز حلال است. و بسیاری از مردم به هوای نفس خود از روی جهل (دیگران را) به گمراهی کشند. همانا خدا به تجاوز کنندگان (از حدود) داناتر است.
و شما را چه شده [که به دنبال یاوه گویی مشرکان] از آنچه [چون گوشت ذبیحه ای] که نام خدا بر آن برده شده نمی خورید؟! در صورتی که آنچه را خدا بر شما حرام نموده برای شما بیان کرده است، مگر چیزی که [برای حفظ جانتان] به خوردن آن ناچار شوید؛ و قطعاً بسیاری [از بداندیشان]، دیگران را از روی جهل و نادانی با هواهای نفسانی خود گمراه می کنند؛ یقیناً پروردگارت به تجاوزکاران [از حدود حق] داناتر است.
و شما را چه شده است كه از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمىخوريد؟ با اينكه [خدا] آنچه را بر شما حرام كرده -جز آنچه بدان ناچار شدهايد- براى شما به تفصيل بيان نموده است. و به راستى، بسيارى [از مردم، ديگران را] از روى نادانى، با هوسهاى خود گمراه مىكنند. آرى، پروردگار تو به [حال] تجاوزكاران داناتر است.
چرا از آنچه نام خدا بر آن ياد شده است نمىخوريد و خدا چيزهايى را كه بر شما حرام شده است به تفصيل بيان كرده است، مگر آنگاه كه ناچار گرديد؟ بسيارى بىهيچ دانشى ديگران را گمراه پندارهاى خود كنند. هرآينه پروردگار تو به متجاوزان از حد داناتر است.
چرا از چیزها [= گوشتها] ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمیخورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید؛ (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بیدانشی، (دیگران را) گمراه میسازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر میشناسد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فصل: تفصيل: متمايز كردن، تفصيل كلام روشن كردن و بيان كردن آن است. فصل در اصل به معنى بريدن و جدا كردن است كه با روشن كردن مى سازد.
اضطررتم: اضطرار: احتياج و مجبور شدن. «اضطررتم»: مجبور شديد.
اهواء: هوى: خواهش نفس. جمع آن اهواء است. هوى در اصل به معنى سقوط و پائين آمدن است. هواى نفس سبب سقوط آدمى است.
معتدين: عدو و اعتداء: تجاوز. «معتدين»: متجاوزان.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول آیات 119، 120 و 121:
از ابن عباس نقل نمایند كه عده اى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول الله آیا حیوانى را كه خودمان مى كشیم، بخوریم ولى حیواناتى را كه خدا بكشد، نخوریم؟ سپس آیه 118 با این آیات نازل گردید.[۳]
و نیز از ابن عباس نقل شده كه قریش را تحریك كرده بودند كه با محمد به مخاصمه و دشمنى برخاسته و به او بگویند: آیا حیوانى كه با كارد ذبح نمائى حلال است ولى حیوانى را كه خداوند ذبح نموده و مرده و میته باشد، حرام خواهد بود؟[۴][۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ «119»
و شما را چه شده كه از آنچه كه نام خداوند بر آن برده شده است نمىخوريد؟ (و بىجهت حلال ما را بر خود حرام مىكنيد،) در صورتى كه خداوند آنچه را بر شما حرام كرده خودش به تفصيل براى شما بيان كرده است، مگر آنچه (از محرّمات) كه به خوردن آن مضطرّ شديد، همانا بسيارى از مردم، ديگران را جاهلانه به خاطر هوسهاى خود گمراه مىكنند. قطعاً پروردگارت به متجاوزان آگاهتر است.
نکته ها
گروهى با شبههافكنى و مقايسهى ميان حيوان ذبح شده و مرده، مردم را به انحراف كشيده و مىگفتند: چرا حيوانى را كه ما مىكشيم حلال است و آنچه را خدا مىكشد، حرام؟
كه اين آيه ضمن هوشيار كردن مردم، پاسخ آنان را نيز مىدهد.
پیام ها
1- هر كس بدون دليل حلالهاى الهى را بر خود حرام كند بايد توبيخ شود. «وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا ...»
جلد 2 - صفحه 542
(گويا بعضى از مسلمانان تحت تأثير سنّتهاى جاهلى قرار مىگرفتند و حلالهايى را بر خود حرام مىكردند.)
2- خوردن گوشت حيوان هم اگر رنگ الهى داشته باشد حلال، و گرنه حرام است. «ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ»
3- همهى محرّمات الهى، در مكتب آسمانى اسلام بيان شده است. «وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ» «1»
4- اصل و قانون كلّى در خوردنىها، حلال بودن است و هر چه حرام باشد، خداوند بيان مىكند. «فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ»
5- احكام اسلام، بنبست ندارد. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
6- اضطرار، تكليف را ساقط مىكند. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
7- تكليفهاى الهى، متناسب با شرايط زمان، مكان و توان انسان است. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
8- استفاده از خوردنىهاى حرام، در موارد اضطرارى جايز است. «إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ»
9- تعيين حلال و حرام، بر پايهى دستورات الهى است. «حَرَّمَ عَلَيْكُمْ»
10- جهل و هواپرستى، از عوامل انحراف است. «لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ»
11- گمراه ساختن مردم، تجاوز به حقوق جامعه است. «أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ»
«1». اين بيان تفصيلى، اشاره به آيه 115 سورهى نحل است. تفسير الميزان.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ (119)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 364
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ: و چيست و چه غرض است شما را اينكه نخوريد از آنچه ياد كرده شده بر آن اسم خداى تعالى در وقت ذبح او، و چه منع است براى شما اى مؤمنان كه آنچه حلال است نخوريد وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ: و حال آنكه بتحقيق تفصيل و تبيين نموده براى شما آنچه حرام گردانيده بر شما. آيه شريفه اشعار است بر رد فرقه متصوفه كه ترك حيوانى كنند به هواى نفس، و حال آنكه خداوند حلال فرموده خوردن محللات را إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ: مگر آنچه مضطر و بيچاره شويد از خوردن محرمات. چه اين نيز حلال است شما را عند الضروره بقدر سدّ رمق به مذهب اماميه وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ: و بدرستى كه بسيارى از مردمان هر آينه گمراه مىكنند مردم را در تحليل حرام، مانند مشركين به خوردن مردار، و تحريم حلال، مانند برخى از صوفيه در ترك حيوانى در صورتى كه اين عادات بِغَيْرِ عِلْمٍ: بدون علم و دانش و حجت و دليلى باشد، بلكه صرف هواى نفس و مشتهيات شيطانى است إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ: بدرستى كه پروردگار تو داناتر است به آنها كه از حد، تجاوز، و از حق به باطل عدول نمودند، و از حلال به حرام ميل كردند. پس آنها را بر وفق اعمال جزا خواهد داد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ (119)
ترجمه
و چيست مر شما را كه نخوريد از آنچه ياد كرده شد نام خدا بر آن و بتحقيق كه تفصيل داد از براى شما آنچه را حرام كرد بر شما مگر آنچه مضطر شديد بآن و بدرستيكه بسيارى هر آينه گمراه ميكنند بدلخواهشان بدون دانشى همانا پروردگار تو داناتر است بتجاوز كنندگان.
تفسير
چه موجب و باعث ميشود كه كسى از حلال خدا صرف نظر نموده بحرام بپردازد با آنكه خداوند حلال و حرام خود را بيان فرموده و از يكديگر جدا نموده است چنانچه در اوائل سوره مائده مفصّلا ذكر شد و از جمله محرّمات ميته است مگر در صورت اضطرار كه بقدر ضرورت جائز است اين نيست مگر براى آنكه بيشتر مردم تابع هواى نفسند و حرام و حلال خدا را بدلخواه خود از راه جهالت و نادانى تغيير ميدهند و آيات الهى را تفسير و تاويل مينمايند و خداوند بهتر از هر كس آنها را ميشناسد و تجاوزات آنها را ميداند و در دنيا و آخرت آنها را بسزاى اعمالشان ميرساند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما لَكُم أَلاّ تَأكُلُوا مِمّا ذُكِرَ اسمُ اللّهِ عَلَيهِ وَ قَد فَصَّلَ لَكُم ما حَرَّمَ عَلَيكُم إِلاّ مَا اضطُرِرتُم إِلَيهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهوائِهِم بِغَيرِ عِلمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُعتَدِينَ (119)
و چه سبب شده از براي شما اينكه نميخوريد از آن ذبيحه که ذكر اسم اللّه بر او شده و حال آنكه خداوند محققا براي شما تفصيل آنچه که از حيوانات بر شما حرام شده داده است مگر در مورد اضطرار بخوردن آن که در اينکه صورت جميع محرمات حلال ميشود و بدرستي که كثيري هراينه گمراه ميكنند سايرين را بهواهاي نفسانيه ندانسته محققا پروردگار تو داناتر است بتجاوزكنندگان (که حق را باطل ارائه ميدهند و باطل را حق، حرام را حلال ميشمارند و حلال را حرام ميپندارند).
وَ ما لَكُم أَلّا تَأكُلُوا مِمّا ذُكِرَ اسمُ اللّهِ عَلَيهِ ظاهرا اشاره باشد ببعض مرتاضين و دراويش و صوفيه که ميگويند حيواني نبايد خورد، و حقير بودم پاي
جلد 7 - صفحه 187
منبر يكي از آنها که استدلال ميكرد بقول قصّابين که ميگويند گوشت و استخوان با هم است و معني ميكرد هر که استخوان ميخورد گوشت هم بايد بخود يعني سگ و غافل از اينكه اولا قول قصاب چه حجتي دارد و ثانيا مراد قصاب در باب فروش است نه اكل و ثالثا ردّ قول خدا است قُل مَن حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ الاية اعراف آيه 30، مگر اينكه بگويند که در ذيل آيه دارد قُل هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا و ما از زمره مؤمنين خارج هستيم.
وَ قَد فَصَّلَ لَكُم ما حَرَّمَ عَلَيكُم در چند موضع قرآن خداوند بيان فرموده إِنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ المَيتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحمَ الخِنزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِ اللّهِ فَمَنِ اضطُرَّ غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثمَ عَلَيهِ بقره آيه 168، حُرِّمَت عَلَيكُمُ المَيتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحمُ الخِنزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ بِهِ وَ المُنخَنِقَةُ وَ المَوقُوذَةُ وَ المُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم وَ ما ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَن تَستَقسِمُوا بِالأَزلامِ، الي قوله تعالي: فَمَنِ اضطُرَّ فِي مَخمَصَةٍ غَيرَ مُتَجانِفٍ لِإِثمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ مائده آيه 5 إِنَّما حَرَّمَ عَلَيكُمُ المَيتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحمَ الخِنزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضطُرَّ غَيرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ نحل آيه 116، و غير اينها و در لسان پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار عليهم السّلام محرمات را معين فرموده و خود آنها اغلب موارد غذاي آنها لحوم و شير حيواني بود.
إِلّا مَا اضطُرِرتُم إِلَيهِ در تمام اينکه آيات صورت اضطرار خارج شده بعلاوه در حديث رفع
ما اضطروا اليه
يكي از تسعه شمرده شده و در حديث (الضرورات تبيح المحذورات) بلكه حكم عقل بر جواز داريم غاية الامر بايد بمقدار اضطرار باشد بطوري که موجب حرج هم نشود نه مجرد سدّ رمق و نه اشباع که مفسرين گفتند.
وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهوائِهِم بِغَيرِ عِلمٍ مراد اكثر نيست همين اندازه
جلد 7 - صفحه 188
که جماعتي اضلال كنند صدق كثير ميكند و البته اينکه جماعت مضلّين امر بر آنها مشتبه شده و خود هم در ضلالت جهل و گمراهي افتادند آنهم جهل مركب که خيال ميكنند عالم هستند ولي صرف هوي و متابعت نفس است إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُعتَدِينَ تعدي تجاوز و زيادهرويست باصطلاح كاسه از آش گرمتر، اينکه جماعت اگر ميخواهند محرمات را ترك كنند چرس نكشند بنك استعمال نكنند، سبيل نگذارند، غلوّ نكنند، نماز را ترك نكنند که بگويند ما واصل شدهايم و بحدّ يقين رسيدهايم، و شرك در عبادت نياورند که صورت مرشد را در نظر بگيرند، و مسائل دين را از مراجع تقليد اخذ كنند و هزارها عيبهاي ديگر لازم نيست که ترك خوردن گوشت حيواني كنند خداوند از باطن و ظاهر آنها خبر دارد و بحال آنها از همه كس عالمتر است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 119)
در این آیه همین موضوع به عبارت دیگری که توأم با استدلال بیشتری است آمده، می فرماید: «چرا از حیواناتی نمی خورید که نام خدا بر آنها گفته شده! در حالی که آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است» (وَ ما لَکم أَلّا تَأکلُوا مِمّا ذُکرَ اسمُ اللّهِ عَلَیهِ وَ قَد فَصَّلَ لَکم ما حَرَّمَ عَلَیکم).
سپس یک صورت را استثناء نموده، و می گوید: «مگر در صورتی که ناچار شوید» (إِلّا مَا اضطُرِرتُم إِلَیهِ).
خواه این اضطرار بخاطر گرفتاری در بیابان و گرسنگی شدید بوده باشد و یا گرفتار شدن در چنگال مشرکان و اجبار کردن آنها به این موضوع.
بعد اضافه می کند که «بسیاری از مردم، دیگران را از روی جهل و نادانی و هوی و هوسها گمراه می سازند» (وَ إِنَّ کثِیراً لَیضِلُّونَ بِأَهوائِهِم بِغَیرِ عِلمٍ).
در پایان آیه می فرماید: «پروردگار تو نسبت به آنها که تجاوز کارند آگاهتر است» (إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُعتَدِینَ).
همانها که با دلایل واهی نه تنها از راه حق منحرف می شوند بلکه سعی دارند دیگران را نیز منحرف سازند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.