آیه 106 سوره نحل
<<105 | آیه 106 سوره نحل | 107>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هر کس بعد از آنکه به خدا ایمان آورده باز کافر شد-نه آنکه به زبان از روی اجبار کافر شود و دلش در ایمان ثابت باشد (مانند عمار یاسر) بلکه به اختیار کافر شد و با رضا و رغبت و هوای نفس، دلش آکنده به ظلمت کفر گشت-بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب بزرگ دوزخ خواهد بود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
شرح: شرح: بسط و وسعت دادن. «شرح الشيء وسعه». «شرح بالكفر صدرا»: سينه خود را با كفر وسعت داده و كفر را در آن به فراوانى جايگزين كرده است.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گوید: این آیه درباره عمار یاسر نازل شده. هنگامى که مشرکین در مکه او را به انواع عذاب و شکنجه دچار کرده و مجبور نموده بودند که از دین رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم برگردد، گویند: او را در چاهى آویزان کرده بودند تا کفر را بر زبان جارى سازد. عمار به ناچار در چنین موقعى کفر را بر زبان جارى ساخت در حالتى که قلب او مطمئن و سرشار از ایمان بوده است. سپس با حالت جزع و زارى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد. پیامبر فرمود: اى عمار آیا قلب تو سرشار از ایمان مى باشد یا نه؟ عمار گفت: آرى یا رسول اللّه با اطمینان کامل قلب من مملو از ایمان است، سپس این آیه نازل گردید[۲].[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «106»
كسىكه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كردهاند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است.
نکته ها
در آغاز اسلام كفّار مكّه، پدر و مادر عمّار ياسر را بخاطر اسلام آوردن با شكنجه شهيد كردند، همين كه نوبت شكنجه به عمّار رسيد او كلماتى كه كفّار مىخواستند به زبان جارى كرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت كه او از اسلام دست برداشته است، عمّار گريهكنان نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و حضرت دست نوازش بر سر او كشيد و فرمود: اگر باز هم جانت در خطر افتاد اين كلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ايمان هستى.
اين عمل را در اصطلاح تقيه مىگويند كه در اسلام احكامى را به دنبال دارد، ليكن بايد بدانيم كه موارد تقيه مختلف است؛ گاهى تقيه واجب است و گاهى بايد تا پاى جان ايستاد و حرف حقّ خود را زد وتقيه نكرد، نظير كارى كه ساحران فرعون انجام دادند، آنها همين كه معجزهى حضرت موسى را ديدند، يكسره ايمان آوردند و در برابر تهديدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر كارى مىخواهى بكن، ما دست از ايمان خود برنمىداريم.
فرعون آنان را شهيد كرد و اين مقاومت مورد ستايش قرآن قرار گرفته است.
البتّه تقيّه نشانهى ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشينى و خودباختگى و تسليم نيست، بلكه
جلد 4 - صفحه 586
يك نوع استتار و تاكتيك براى حفظ نيروها و برنامههاست. ودر روايات تقيه به سپر و حرز تشبيه شده است.
پیام ها
1- كيفر مرتد قهر، الهى در دنيا و آخرت است. مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ ... غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
2- انسان در معرض خطر وبدعاقبت شدن است. «كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ»
3- اسلام براى موارد استثنايى و ضرورتها، حساب جداگانهاى باز نموده است. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»
4- وظيفهى انسان در حال اكراه تغيير مىكند. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»
5- اقرار واعتراف، در حال اكراه (فشار وشكنجه) ارزش ندارد. مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ ...
6- روح اسلام ايمان قلبى است. «وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»
7- اكراه پذيرى مربوط به جسم است نه قلب. «أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»
8- بدترين نوع كفر جدا شدن از مسلمانان وباز كردن آغوش براى كفر است. «شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً»
9- ايمان دو نوع است؛ نوعى كه روح انسان با آن گِره مىخورد و پايدار است، «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ» و نوعى كه عارضى است. كَفَرَ ... بَعْدِ إِيمانِهِ
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ چنان که ابن ابى حاتم در تفسیر خود این موضوع را نیز از ابن عباس روایت کرده است. صاحب مجمع البیان گوید: این آیه درباره جماعتى نازل شده که آنها را مجبور کرده بودند از دین اسلام برگردند. اینان عمار یاسر و پدرش یاسر و مادرش سمیه بوده و نیز صهیب و بلال و خباب بودند که کفار اینان را عذاب مینمودند، پدر و مادر عمار را کشتند و عمار آنچه که آنها با زبان خواسته بودند، اجرا نمود. سپس خداوند این موضوع را به رسول خود خبر داد. مردم گفتند: عمار کافر شده، پیامبر فرمود: نه، چنین نیست بلکه دل عمار سرشار از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او توام مى باشد. بعد از این واقعه عمار گریه کنان نزد پیامبر آمد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چه شده است؟ گفت: یا رسول اللّه شر و بدى به من روى آورده است زیرا از خدایان مشرکین به خوبى یاد کردم. پیامبر دست به چشمان عمار زد و به وى فرمود: اگر باز هم تو را شکنجه دادند، همان عمل را انجام بده سپس این آیه نازل گردید. چنان که ابن عباس و قتاده روایت کرده اند و نیز گویند درباره عده اى از اهل مکه نازل شده که ایمان آورده سپس براى رفتن به مدینه از مکه بیرون آمده بودند. در بین راه قریش به آنها برخوردند و آنها را شکنجه دادند که به کفر گرایند. اینان از روى اجبار به کفر گرائیده بودند، چنان که مجاهد روایت کرده است. گویند: پدر و مادر عمار نخستین شهداى اسلام بودند، برخى معتقدند آنانى که شکنجه دیدند عبارتند از: عیاش بن ابىربیعة برادر رضاعى ابوجهل و ابوجندل بن سهیل بن عمرو و ولید بن ولید بن مغیرة و دیگران از اهل مکه و اینان آنچه داشتند به مشرکین دادند و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و این آیه نازل گردید.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص489.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.