آیه 3 سوره نور

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۳ نور)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<2 آیه 3 سوره نور 4>>
سوره : سوره نور (24)
جزء : 18
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک نکاح نمی‌کند و زن زانیه را هم جز مرد زانی و مشرک به نکاح نخواهد گرفت و این کار بر مردان مؤمن حرام است.

مرد زناکار نباید جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج کند، و زن زناکار نباید جز با مرد زناکار یا مشرک ازدواج نماید، و این [ازدواج] بر مؤمنان حرام شده است.

مرد زناكار، جز زن زناكار يا مشرك را به همسرى نگيرد، و زن زناكار، جز مرد زناكار يا مشرك را به زنى نگيرد، و بر مؤمنان اين [امر] حرام گرديده است.

مرد زناكار، جز زن زناكار يا مشرك را نمى‌گيرد، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك نمى‌گيرد. و اين بر مؤمنان حرام شده است.

مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی‌آورد؛ و این کار بر مؤمنان حرام شده است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The fornicator will not marry anyone but a fornicatress or an idolatress, and the fornicatress will be married by none except a fornicator or an idolater, and that is forbidden to the faithful.

The fornicator shall not marry any but a fornicatress or idolatress, and (as for) the fornicatress, none shall marry her but a fornicator or an idolater; and it is forbidden to the believers.

The adulterer shall not marry save an adulteress or an idolatress, and the adulteress none shall marry save an adulterer or an idolater. All that is forbidden unto believers.

Let no man guilty of adultery or fornication marry and but a woman similarly guilty, or an Unbeliever: nor let any but such a man or an Unbeliever marry such a woman: to the Believers such a thing is forbidden.

معانی کلمات آیه

«لا یَنکِحُ»: ازدواج نمی‌کند. نباید ازدواج بکند. برخی نکاح را در اینجا مجاز از وطأ و جماع دانسته‌اند. «حُرِّمَ»: تحریم شده است. بعضی تحریم را در اینجا ناسزاوار و ناشایست معنی کرده‌اند. «ذلِکَ»: نکاح زناکاران. زنا. یادآوری: آیه فوق در حقیقت دارای دو معنی‌است که چکیده آنها عبارت است‌از: الف) مرد زناکار جز با زن زناکار و یا مشرک، و زن زناکار جز با مرد زناکار و یا مشرک ازدواج نمی‌کند. چنین ازدواجی برای مؤمنان حرام است. ب) مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک، و زن زناکار جز با مرد زناکار یا مشرک زنا نمی‌کند، و زنا بر مؤمنان حرام شده است (و هرگز به چنین کار زشت و پستی دست نمی‌یازند). ضمناً باید توجّه داشت که عطف (مشرکان) بر (زانیان) در واقع برای بیان اهمّیّت مطالب است. یعنی گناه (زنا) همطراز گناه (شرک) است. چرا که برابر برخی از روایات، شخص زناکار در لحظاتی که مرتکب این عمل می‌شود، مؤمن نمی‌باشد!

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه بدین سبب نازل گردید که مرد مسلمانى از رسول خدا صلى الله علیه و آله خواست که با یکى از زنان صاحب رایات یعنى زنان فاحشه ازدواج کند سپس این آیه نازل شد.

چنانکه از عبدالله بن عمر و ابن عباس روایت کنند و مجاهد و شعبى و زهرى گویند: نام این زن ام مهزول بوده است، امام محمدباقر علیه‌السلام فرماید این آیه درباره زنان صاحب رایات (زنانى که در جلو خانه خود پرچم مخصوص روسبى گرى می‌زدند) نازل شده است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ «3»

مرد زناكار، جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نكند. و زن زناكار جز مرد زناكار يا مشرك را به همسرى نگيرد. واين (زناشويى) بر مؤمنان حرام است.

«1». مائده، 38.

جلد 6 - صفحه 146

نکته ها

اين آيه، حال و هواى آيه‌ى‌ «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ» را دارد كه در آيه 26 همين سوره مى‌آيد و بيانگر اين اصل است كه: كبوتر با كبوتر، باز با باز.

در اين آيه، زناكار در كنار مشرك قرار گرفته است. «زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً»

علاوه بر تنبيه جسمى و اجتماعى، بايد محدويّت‌هاى ديگرى نيز براى زناكار باشد.

در روايات آمده است كه حكم اين آيه در باره‌ى كسانى است كه به زنا شهرت دارند. و اگر زناكارى توبه كرد مى‌تواند مانند ديگران با فرد دلخواهش ازدواج كند. «1»

امام باقر عليه السلام فرمود: در اين آيه، خداوند زناكار را در برابر مؤمن قرار داده و اين نشان مى‌دهد كه زناكار در هنگام زنا مؤمن نيست. «2»

پیام ها

1- در ازدواج، كفو بودن، يعنى همسان و هم‌شأن بودن همسران، يك اصل است.

زيرا زنان و مردان ناپاك، لايق همسران پاك نيستند. «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً»

2- افراد فاسد، در جامعه اسلامى از برخى حقوق محرومند. «لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً»

3- مردان و زنان مؤمن، بايد همسران پاك و پاكدامن انتخاب كنند. «حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ «3»

الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً: مرد زنا كننده نكاح نكند مگر زن زنا كننده را.

أَوْ مُشْرِكَةً: يا شرك آرنده را، چه غالب آنست كه مايل به زنا از اهل عفت‌

جلد 9 - صفحه 197

مجتنب خواهد بود. وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ‌: و زن زنا كننده در نكاح نياورد او را مگر مرد زنا كننده. أَوْ مُشْرِكٌ‌: يا شرك آرنده، زيرا جنس به جنس خود مايل، و مشاكلت سبب الفت مى‌باشد. وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ‌: و حرام كرده شد تزوج و نكاح زنهاى زانيه بر ايمان آورندگان، يا حرام است زنا بر مؤمنين. و مقارن ساختن بين زانى و مشرك، دال است بر بزرگى شناعت آن و قباحت فاعل آن.

تبصره: صاحب جواهر رحمه اللّه فرمايد: ظاهر اينست كه مراد به آيه شريفه خبر و اخبار باشد نه نهى، و معنى آنكه: زانى يعنى فاسق خبيث كه از شأن او زنا است، ميل نكند در زنهاى صالحه كه بر خلاف صفت او هستند، بلكه ميل كند به خبيث از شكل خود زانيه يا مشركه‌اى كه قرين او است در خباثت؛ و زانيه، يعنى فاسقه خبيثه ميل نكند در نكاح صلحاى از مردان، بلكه ميل كند به نكاح كسى كه مثل خود باشد در فسق زانى، يا مشرك كه قرب به او است در خباثت؛ زيرا مشاكلت، علت نظام و الفت، و مخالفت، سبب افتراق و نفرت باشد. بنابراين معنى آيه شريفه مانند فرمايش‌ «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ» خواهد بود و مقصود بيان مناسبت و مشاكلت داعيين به الفت و مواصلت است. و مقرون ساختن زنا به شرك به جهت شدت امر زنا و تغليب در حرمت آنست به مرتبه‌اى كه مشابهت به هيچيك از معاصى را ندارد مگر شرك. و يا به سبب آنكه زانى هنگام زنا، سلب شود از او ايمان به سبب اطاعت هوى و شرك در عبادت. و لذا فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله: لا يزنى الزّانى حين يزنى و هو مؤمن. «1» و حضرت باقر عليه السّلام در اين آيه فرمايد: خداى تعالى نناميده است زانى را مؤمن و نه زانيه را مؤمنه. «2» تتمه: مشهور علماى اماميه جايز دانسته‌اند نكاح زانيه را نظر به احاديث معتبره داله بر جواز از جمله:

«1». تفسير الصّافى، ج 3، ص 417، چاپ سعيد مشهد.

«2». تفسير نور الثقلين، ج 3، روايت 20، چاپ دار الكتب العلميه قم.

جلد 9 - صفحه 198

1- وسائل- على بن رئاب روايت نموده كه سؤال نمودم حضرت صادق عليه السّلام را از زن زانيه نكاح كند او را مرد مسلمان؟ فرمود: بلى، و چه مانع است او را از نكاح.

2- على بن يقطين گويد: از حضرت رضا عليه السّلام پرسيدم: زنان مدينه را، فرمود: فاسقند. عرض كردم: تزويج نمايم از آنها؟ فرمود: بلى.

3- زراره روايت كند كه من حاضر بودم، عمار از حضرت سؤال نمود از مردى كه تزويج كند فاجره را. فرمود: بأسى نيست.

بنابراين آيه منسوخ يا تخصيص باشد به زانيه‌هاى مشهوره، و اخبار داله بر عدم جواز مگر بعد از توبه محمول است بر تقيه يا حمل بر كراهت باشد به جهت ضعف سند آنها و عمل نكردن اصحاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الزّانِي‌ لا يَنكِح‌ُ إِلاّ زانِيَةً أَو مُشرِكَةً وَ الزّانِيَةُ لا يَنكِحُها إِلاّ زان‌ٍ أَو مُشرِك‌ٌ وَ حُرِّم‌َ ذلِك‌َ عَلَي‌ المُؤمِنِين‌َ «3»

مرد زاني‌ نكاح‌ نمي‌كند مگر زن‌ زانيه‌ ‌را‌ ‌ يا ‌ زن‌ مشركه‌ ‌را‌ و زن‌ زانيه‌ ‌را‌ نكاح‌ نمي‌كند مگر مرد زاني‌ ‌ يا ‌ مرد مشرك‌ و حرام‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ ‌براي‌ مؤمنين‌، ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌از‌ مشكلات‌ آيات‌ ‌است‌ و مفسرين‌ اختلاف‌ زيادي‌ ‌در‌ مفاد ‌آن‌ كرده‌اند ‌از‌ جهاتي‌، يكي‌ اينكه‌ كلمه ‌لا‌ ينكح‌ و ‌لا‌ ينكحها مفادش‌ نهي‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ فقط اخبار ‌است‌، ديگر آنكه‌ معني‌ نكاح‌ عقد ‌است‌ ‌ يا ‌ وطي‌ ‌است‌.

ديگر آنكه‌ ‌اينکه‌ حكم‌ نسخ‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ باقيست‌ و اخبار بسياري‌ ‌از‌ ائمه‌ اطهار، حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ و حضرت‌ كاظم‌ و حضرت‌ رضا ‌عليهم‌ ‌السلام‌ داريم‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بزرگواران‌ سؤال‌ مي‌كردند و ‌آنها‌ جواب‌ ميفرمودند. و توضيح‌ ‌آيه‌ و مفاد اخبار ‌بعد‌ ‌از‌ صرف‌ نظر ‌از‌ كلمات‌ مفسرين‌ موقوف‌ ‌بر‌ بيان‌ چند امر ‌است‌.

1‌-‌ ‌در‌ زمان‌ جاهليت‌ و قبل‌ ‌از‌ بعثت‌ زن‌هاي‌ زانيه‌ بسيار بودند ‌حتي‌ ‌بر‌ بالاي‌ ‌در‌ منزل‌ ‌خود‌ علم‌ نصب‌ ميكردند ‌که‌ ذوات‌ الاعلام‌ ميگفتند ‌که‌ ‌از‌ جمله‌ ‌آنها‌ مرجانه‌ مادر عبيد اللّه‌ و سميه‌ مادر زياد ‌بود‌ و قضيه‌ غريبه‌اي‌ تطفلا اشاره‌ مي‌شود.

‌در‌ مجلس‌ معاويه‌ عمر و ‌إبن‌ عاص‌ ‌گفت‌ ‌من‌ ‌در‌ زمان‌ جاهليت‌ قوّاد بودم‌ ‌يعني‌ زنهاي‌ زانيه‌ ‌در‌ تحت‌ اختيار ‌من‌ بودند يك‌ روز ابو سفيان‌ ‌از‌ سفر آمده‌ ‌بود‌ و ‌از‌ ‌من‌ يك‌ زن‌ خواست‌ گفتم‌ فعلا كسي‌ ‌را‌ ندارم‌ جز سميّه‌ ‌گفت‌ ‌او‌ ‌را‌ طالب‌ نيستم‌ چون‌ دهانش‌ متعفن‌ ‌است‌.

گفتم‌ ديگري‌ ‌را‌ ندارم‌ ناچار سميه‌ ‌را‌ اختيار كرد و رفت‌ نزد ‌او‌ و موقعي‌ ‌که‌ بيرون‌ آمد ديدم‌ ‌از‌ عورتش‌ مني‌ خارج‌ ميشد فورا معاويه‌ برخواست‌ دست‌ ‌در‌ گردن‌ زياد كرد و ‌گفت‌ ‌اينکه‌ برادر ‌من‌ ‌است‌ و ‌او‌ ‌را‌ برد نزد دخترانش‌ و ‌گفت‌ ‌اينکه‌ عموي‌ ‌شما‌ ‌است‌.

جلد 13 - صفحه 490

قضيه آخري‌ ‌در‌ مورد مرجانه‌ موقعي‌ ‌که‌ عبيد اللّه‌ ‌را‌ آورد چهل‌ نفر مدعي‌ شدند ‌که‌ عبيد اللّه‌ فرزند ‌من‌ ‌است‌ چون‌ نزد مرجانه‌ رفته‌ بودند بالاخره‌ اصلاح‌ كردند ‌که‌ قيّاف‌ (قيافه‌ شناس‌) بياورند تشخيص‌ دهند ‌که‌ شباهت‌ بكدام‌ يك‌ دارد آمدند گفتند بهيچ‌ كدام‌ ‌شما‌ شباهت‌ ندارد فقط ابهام‌ پاي‌ ‌او‌ شبيه‌ ابهام‌ پاي‌ زياد ‌است‌ لذا زياد ‌او‌ ‌را‌ برد و گفتند ‌إبن‌ زياد.

(امر دوم‌) اينكه‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ حكم‌ قبل‌ ‌از‌ توبه‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ اجراء حد ‌است‌ ‌پس‌ ‌اگر‌ تائب‌ شدند ديگر مانعي‌ ندارد.

(امر سوم‌) تزويج‌ مسلم‌ ‌با‌ مشرك‌ جايز نيست‌ نه‌ زن‌ مشركه‌ ميتوان‌ گرفت‌ و نه‌ زن‌ بمشرك‌ ميتوان‌ داد.

(امر چهارم‌) ‌اينکه‌ جمله‌ نسخ‌ نشده‌ چون‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ فرمودند.

(و ‌النّاس‌ اليوم‌ بتلك‌ المنزلة فمن‌ اقيم‌ ‌عليه‌ حد زنا ‌او‌ شهر ‌به‌ ‌لم‌ ينبغ‌ لاحد ‌ان‌ يناكحه‌ ‌حتي‌ يعرف‌ ‌منه‌ التوبة).

(امر پنجم‌) ‌اينکه‌ جمله‌ مفادش‌ نهي‌ تنزيه‌ ‌است‌ نه‌ تحريم‌ بلكه‌ محروميت‌ ‌است‌ مثل‌ آيه شريفه‌.

(وَ نادي‌ أَصحاب‌ُ النّارِ أَصحاب‌َ الجَنَّةِ أَن‌ أَفِيضُوا عَلَينا مِن‌َ الماءِ أَو مِمّا رَزَقَكُم‌ُ اللّه‌ُ قالُوا إِن‌َّ اللّه‌َ حَرَّمَهُما عَلَي‌ الكافِرِين‌َ اعراف‌ آيه 48).

‌پس‌ مفاد ‌آيه‌ اينست‌ ‌که‌ مؤمنين‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ زن‌ مشركه‌ نمي‌گيرند زني‌ ‌که‌ مشهوره‌ بزنا ‌است‌ ‌ يا ‌ محدود بحد ‌است‌ اشمئزاز دارند ‌او‌ ‌را‌ اختيار كنند زيرا اعتبار ندارد ‌که‌ باز زنا دهد مگر آنكه‌ توبه‌ كند چنانچه‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ و همچنين‌ زن‌ مؤمنه‌ ‌هم‌ حاضر نمي‌شود ‌که‌ شوهرش‌ ‌هر‌ شب‌ پهلوي‌ يك‌ زن‌ زانيه‌ برود ‌اينکه‌ زن‌هاي‌ زانيه‌ و مردان‌ زاني‌ باك‌ ندارند ‌که‌ ‌با‌ مشرك‌ ‌ يا ‌ زاني‌ زنا دهند ‌ يا ‌ زنا كنند ‌پس‌ مفاد ‌آيه‌ واضح‌ شد.

جلد 13 - صفحه 491

(الزّانِي‌ لا يَنكِح‌ُ إِلّا زانِيَةً أَو مُشرِكَةً) زن‌ مؤمنه‌ عفيفه‌ حاضر نمي‌شود ‌با‌ زاني‌ نكاح‌ كند اما زن‌هاي‌ زانيه‌ ‌ يا ‌ مشركه‌ باكي‌ ندارند و ‌در‌ بند نيستند و همچنين‌ (وَ الزّانِيَةُ لا يَنكِحُها إِلّا زان‌ٍ أَو مُشرِك‌ٌ) البته‌ مرد مؤمن‌ حاضر نمي‌شود زن‌ زانيه‌ اختيار كند اما مشركين‌ و زانيها باكي‌ ندارند زانيه‌ بگيرند.

(وَ حُرِّم‌َ ذلِك‌َ عَلَي‌ المُؤمِنِين‌َ) زير بار نميروند و سزاوار ‌هم‌ نيست‌ مگر توبه‌ كنند ‌از‌ زنا كردن‌ ‌ يا ‌ زنا دادن‌.

(تنبيه‌) مجرد نسبت‌ زنا مانع‌ نيست‌ چنانچه‌ صريح‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ ‌ يا ‌ مشهور باشند بزنا ‌ يا ‌ اقامه‌ حد ‌شده‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ ‌او‌ و دست‌ ‌هم‌ ‌بر‌ ندارد و توبه‌ نكند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- از آنجا که در آیه قبل سخن از مجازات زن و مرد زنا کار به میان آمد به همین مناسبت سؤالی پیش می‌آید که ازدواج مشروع با چنین زنان چه حکمی دارد؟

آیه شریفه این سؤال را چنین پاسخ می‌گوید: «مرد زنا کار جز با زن زنا کار یا مشرک ازدواج نمی‌کند و زن زنا کار را جز مرد زنا کار یا مشرک، به ازدواج خود در نمی‌آورد و این کار بر مؤمنان تحریم شده است»! (الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ).

آیه هم یک واقعیت عینی را بیان می‌کند که آلودگان همیشه دنبال آلودگان می‌روند، «هم جنس با هم جنس می‌کند پرواز» اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگیها و انتخاب همسران آلوده نمی‌دهند.

و هم بیان یک حکم شرعی و الهی است و مخصوصا می‌خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زنا کار باز دارد، چرا که بیماریهای اخلاقی همچون بیماریهای جسمی غالبا واگیر دار است.

ج3، ص276

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. نسائى در سنن خود نیز این موضوع را روایت نموده است و نیز ابوداود و نسائى در سنن خود و ترمذى در صحیح خود و حاکم از حدیث عمرو بن شعیب از پدرش و او نیز از پدرش چنین روایت کنند که مردى بنام مزید که کار وى تجارت از شهر انبار به مکه بود در صدد شد با زنى بنام عناق که در مکه بود، ازدواج نماید. از پیامبر کسب اجازه نمود. پیامبر چیزى نفرمود تا این که این آیه نازل گردید و نیز سعید بن منصور در سنن خود از مجاهد نقل کند که هنگامى که زنا حرام گردید و زنان فاحشه که در عین حال زیباروى هم بودند، زیاد بود. مردم مى گفتند: اینان را نباید رها کرد بلکه باید با آنان ازدواج نمود سپس این آیه نازل شد.

منابع