آیه 29 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۲۹ انعام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<28 آیه 29 سوره انعام 30>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و کافران گفتند: جز همین زندگی دنیایی ما دیگر زندگی دیگری نخواهد بود و ما هرگز (بعد از مرگ) زنده نخواهیم شد.

و [زمانی که در دنیا بودند] گفتند: جز این زندگی دنیای ما زندگی دیگری نیست و [پس از مرگ] برانگیخته نخواهیم شد.

و گفتند: «جز زندگى دنياى ما [زندگى ديگرى‌] نيست و برانگيخته نخواهيم شد.»

و گفتند: جز اين زندگى دنيوى ما هيچ نيست و ما ديگر بار زنده نخواهيم شد.

آنها گفتند: «چیزی جز این زندگی دنیای ما نیست؛ و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They say, ‘There is nothing but our life of this world, and we shall not be resurrected.’

And they say: There is nothing but our life of this world, and we shall not be raised.

And they say: There is naught save our life of the world, and we shall not be raised (again).

And they (sometimes) say: "There is nothing except our life on this earth, and never shall we be raised up again."

معانی کلمات آیه

«قَالُوا»: یعنی مشرکان قبلاً در دنیا می‌گفتند؛ یا این که اگر هم به دنیا برگردند می‌گویند. «إِنْ هِیَ»: (إِنْ) به معنی نیست، و (هِیَ) به معنی او که مراد حیات دنیا است. «حَیَاتُنَا الدُّنْیَا»: زندگی نزدیک‌تر ما. مراد زندگی این جهان است که مقابل زندگی آن جهان است. «الدُّنْیَا»: مؤنّث (أَدْنی) است به معنی اقرب یعنی نزدیکتر. «مَبْعُوثِینَ»: برانگیخته‌شدگان. زنده‌شدگان.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»

و گفتند: جز زندگى دنيوى ما، هيچ زندگى ديگرى نيست و ما (پس از مرگ) برانگيحته نمى‌شويم.

وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «30»

و اگرببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شده‌اند، (خدا) مى‌فرمايد: آيا اين (رستاخيز) حقّ نيست؟ مى‌گويند: بلى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است). او مى‌فرمايد: پس به كيفر كفرورزى‌ها و كفران‌هايتان، عذاب را بچشيد.

نکته ها

در آيه‌ى 27 و 30، دو بار كلمه‌ى‌ «وَ لَوْ تَرى‌» تكرار شده است تا صحنه‌هاى سخت قيامت را ترسيم و گامى براى هدايت مردم باشد.

طبق آيه‌ى 30 خداوند با مجرم سخن مى‌گويد. ولى بعضى آيات، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مى‌كند. «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ»*، اين مطلب يا اشاره به مواقف و صحنه‌هاى مختلف در قيامت است، و يا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طيّب و دلشادكننده نمى‌گويد.

در آيه‌ى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحيد مؤاخذه نمود: «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» و در آيه 27 به خاطر تكذيب نبوّت مؤاخذه كرد: «لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا» و در آيه‌ى 30 به سبب انكار قيامت مؤاخذه مى‌كند. «أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ»

جلد 2 - صفحه 439

اسلام براى انسان‌ها چند نوع حيات را ترسيم مى‌كند:

1. حيات دنيا. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» «1»

2. حيات برزخى. «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2»

3. حيات معنوى و هدايت. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»

4. حيات اجتماعى. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» «4»

5. حيات طيبه (در سايه‌ى قلب آرام و قناعت). «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5»

پیام ها

1- مشركان، افرادى سطحى‌نگر و مادّى هستند و محدوده‌ى حيات را تنها در همين دنيا مى‌بينند و منكر رستاخيزند. «إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا»

(اگر در جاى ديگر قرآن مشركان بت را شفيع خود مى‌دانند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا» «6» مرادشان شفاعت در دنياست. «7»)

2- خداوند، پيامبرش را تسليت و دلجويى مى‌دهد كه همه‌ى لجاجت‌ها بى‌پاسخ نخواهد ماند. «وَ لَوْ تَرى‌»

3- مجرمان، همانند اسيران ذليل، بازداشت و نگه‌داشته مى‌شوند. «إِذْ وُقِفُوا»

4- اعترافات كفّار و مشركان در قيامت، سودى ندارد. قالُوا بَلى‌ ... فَذُوقُوا

5- كفّار، در قيامت بارها سوگند ياد مى‌كنند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ‌- قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا»

6- كيفرهاى قيامت، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ‌ ... فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ‌


«1». طه، 131.

«2». مؤمنون، 100.

«3». انفال، 24.

«4». بقره، 179.

«5». نحل، 97.

«6». يونس، 18.

«7». تفسيرالميزان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 440

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»

چون اين آيات بر كفار خوانده شد از وعد و وعيد قيامت، به عوض اقرار و اعتراف، بعث و نشور را منكر شدند:

وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا: و گفتند نيست زندگانى مگر زندگانى ما به دنيا. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ‌: و نيستيم ما مبعوث شوندگان از قبور.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»

ترجمه‌

و گفتند نيست آن مگر زندگانى دنياى ما و نميباشيم برانگيخته‌شدگان.

تفسير

ضمير هى راجع بحيوة است و مفاد آيه نقل قول منكران معاد است و ذكرش‌

جلد 2 صفحه 312

مقدمه است براى بيان رسوائى و اقرار آنها كه در آيه بعد ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا إِن‌ هِي‌َ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنيا وَ ما نَحن‌ُ بِمَبعُوثِين‌َ «29»

و گفتند نيست‌ ‌اينکه‌ زندگاني‌ مگر همين‌ حيات‌ دنيوي‌ و ديگر ‌ما مبعوث‌ نخواهيم‌ شد ‌اينکه‌ ‌آيه‌ يكي‌ ‌از‌ مشكلات‌ قرآنيست‌ زيرا منكرين‌ بعث‌ فقط منحصر بطبيعي‌ دهري‌ ‌که‌ ‌در‌ اخبار بزنديق‌ تعبير ميكنند ‌که‌ اصلا وجود حق‌ ‌را‌ منكر هستند و الّا ملّيين‌ عالم‌ ‌حتي‌ مشركين‌ مسئله‌ معاد ‌را‌ معترف‌ هستند و عقيده‌ ‌خود‌ ‌را‌ حق‌ ميدانند و ‌در‌ معاد اهل‌ نجات‌ و ديگران‌ ‌را‌ ‌بر‌ باطل‌ و اهل‌ عذاب‌ بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ آيات‌ قبل‌ ‌از‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ مِنهُم‌ مَن‌ يَستَمِع‌ُ إِلَيك‌َ تمام‌ راجع‌ باين‌ دسته‌ كفار ‌است‌ و ‌اينکه‌ مطلب‌ منافيست‌ ‌با‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌که‌ فرداي‌ قيامت‌ قسم‌ ميخورند ‌در‌ قولشان‌ بَلي‌ وَ رَبِّنا ‌که‌ اعتراف‌ بوجود رب‌ّ دارند.

و حل‌ّ ‌اينکه‌ اشكال‌ بدو نحو ممكن‌ ‌است‌ يكي‌ ‌به‌ اينكه‌ منكرين‌ معاد دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ همان‌ دهري‌ طبيعي‌ ‌است‌ ‌که‌ ميگويد وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه‌ ‌آيه‌ 23.

و دسته‌ دوم‌ تناسخيه‌ هستند ‌که‌ معترف‌ بحق‌ هستند و معاد ‌را‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا ميدانند و مثل‌ دهري‌ نيستند ‌که‌ بگويد فات‌ و مات‌ و اينها ‌هم‌ چهار مذهب‌ دارند نسخ‌ و رسخ‌ و مسخ‌ و فسخ‌.

1‌-‌ ميگويند انسان‌ موقعي‌ ‌که‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ روح‌ ‌او‌ تعلق‌ ميگيرد بانسان‌

جلد 7 - صفحه 46

ديگري‌ ‌اگر‌ نيك‌ كردار ‌است‌ بانسان‌ صالح‌ و ‌اگر‌ بد كردار ‌است‌ بانسان‌ طالح‌ و هكذا ‌الي‌ ‌غير‌ النهاية و ‌اينکه‌ دنيا هميشه‌ باقيست‌ و قيامتي‌ و بهشت‌ و جهنمي‌ نيست‌ ولي‌ ‌خدا‌ ‌را‌ معتقد هستند.

2‌-‌ ميگويند ‌پس‌ ‌از‌ موت‌ روح‌ تعلق‌ ميگيرد بحيوانات‌ ‌اگر‌ نيك‌ كردار ‌است‌ بحيوانات‌ خوش‌ الحان‌ زيبا و ‌اگر‌ بد عملست‌ بحيوانات‌ زشت‌ بد الحان‌.

3‌-‌ بنباتات‌ ‌ يا ‌ طيّبات‌ ‌از‌ مأكولات‌ ‌ يا ‌ بخبائث‌.

4‌-‌ بجمادات‌ ‌ يا ‌ بجواهرات‌ و معادن‌ ‌ يا ‌ باحجار و رماد، ‌پس‌ انكار معاد بمعناي‌ حق‌ ‌با‌ اعتراف‌ بوجود رب‌ّ منافات‌ ندارد.

و ممكن‌ ‌است‌ حل‌ اشكال‌ بنحو ديگري‌ ‌که‌ بگوئيم‌ طبيعي‌ منكر الوهيت‌، فرداي‌ قيامت‌ ‌که‌ تمام‌ مطالب‌ مشهود ميشود اعتراف‌ بحق‌ ميكند. شروع‌ بتفسير وَ قالُوا إِن‌ هِي‌َ همان‌ كفار سابق‌ الذكر گفتند ‌ان‌ هي‌ و تعبير بتانيث‌ ‌براي‌ حيات‌ ‌است‌ ‌يعني‌ حياتي‌ نيست‌ مگر حيات‌ ‌اينکه‌ دنيا و ديگر ‌ما زنده‌ نخواهيم‌ شد ‌در‌ قيامت‌ ‌براي‌ حساب‌ و جزاء إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا و تعبير بدنيا نه‌ مقابل‌ عقبي‌ ‌باشد‌ زيرا عقبي‌ ‌را‌ اصلا معتقد نيست‌ بلكه‌ مراد حيات‌ حاضر ‌است‌ و فنايي‌ ‌هم‌ ندارد وَ ما نَحن‌ُ بِمَبعُوثِين‌َ بعث‌ و نشر و حساب‌ و ثواب‌ و عقابي‌ و جنّت‌ و ناري‌ نيست‌ چنانچه‌ گفتيم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 29)

این آیه دنباله سخنان مشرکان لجوج و سرسخت است که به هنگام مشاهده صحنه های رستاخیز، آرزو می کنند بار دیگر به دنیا بازگردند و جبران کنند، ولی قرآن می گوید اگر اینها بازگردند نه تنها به فکر جبران نخواهند بود و به کارهای خود ادامه «خواهند داد، بلکه اساسا رستاخیز و قیامت را هم انکار خواهند کرد، و با نهایت تعجب خواهند گفت: زندگی تنها همین زندگی دنیاست و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد»؟ (وَ قالُوا إِن هِیَ إِلّا حَیاتُنَا الدُّنیا وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع