آیه 30 سوره انعام
<<29 | آیه 30 سوره انعام | 31>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر سختی حال آنها را آنگاه که در پیشگاه (عدل) خدا بازداشته شوند مشاهده کنی! که خدا به آنها خطاب کند: آیا این (عذاب قیامت) حق نبود؟ جواب دهند: چرا، سوگند به ذات پروردگارمان (که حق بود) پس خدا گوید که اینک عذاب را به کیفر کفرتان بچشید.
و اگر ببینی هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان بازداشته شوند [وضعی شگفت انگیز می بینی]، خدا می فرماید: آیا این [برانگیخته شدن و زنده گشتن پس از مرگ] حق نیست؟ می گویند: سوگند به پروردگارمان حق است. [خدا] می فرماید: پس به کیفر آنکه کفر می ورزیدید، این عذاب را بچشید.
و اگر بنگرى هنگامى را كه در برابر پروردگارشان باز داشته مىشوند. [خدا] مىفرمايد: «آيا اين حق نيست؟» مىگويند: «چرا، سوگند به پروردگارمان [كه حق است].» مىفرمايد: «پس به [كيفر] آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.»
و اگر ببينى آن هنگام را كه در برابر پروردگارشان ايستادهاند، خدا مىگويد: آيا اين به حق نبود؟ گويند: آرى، سوگند به پروردگارمان. گويد: به كيفر آنكه كافر بودهايد عذاب خدا را بچشيد.
اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند، ببینی! (به آنها) میگوید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «آری، قسم به پروردگارمان (حق است!)» میگوید: «پس مجازات را بچشید به سزای آنچه انکار میکردید!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«عَلَی رَبِّهِمْ»: در پیشگاه دادگاه پروردگارشان. مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: عَلَی قَضآءِ وَ جَزآءِ رَبِّهِمْ. «بِمَا»: به سبب. در عوض. در مقابل. به همان چیزی که. واژه (ما) میتواند مصدریّه یا موصول باشد، ولی مصدریّه بهتر است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ «29»
و گفتند: جز زندگى دنيوى ما، هيچ زندگى ديگرى نيست و ما (پس از مرگ) برانگيحته نمىشويم.
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «30»
و اگرببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شدهاند، (خدا) مىفرمايد: آيا اين (رستاخيز) حقّ نيست؟ مىگويند: بلى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است). او مىفرمايد: پس به كيفر كفرورزىها و كفرانهايتان، عذاب را بچشيد.
نکته ها
در آيهى 27 و 30، دو بار كلمهى «وَ لَوْ تَرى» تكرار شده است تا صحنههاى سخت قيامت را ترسيم و گامى براى هدايت مردم باشد.
طبق آيهى 30 خداوند با مجرم سخن مىگويد. ولى بعضى آيات، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مىكند. «لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ»*، اين مطلب يا اشاره به مواقف و صحنههاى مختلف در قيامت است، و يا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طيّب و دلشادكننده نمىگويد.
در آيهى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحيد مؤاخذه نمود: «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» و در آيه 27 به خاطر تكذيب نبوّت مؤاخذه كرد: «لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا» و در آيهى 30 به سبب انكار قيامت مؤاخذه مىكند. «أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ»
جلد 2 - صفحه 439
اسلام براى انسانها چند نوع حيات را ترسيم مىكند:
1. حيات دنيا. «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» «1»
2. حيات برزخى. «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «2»
3. حيات معنوى و هدايت. «دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»
4. حيات اجتماعى. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» «4»
5. حيات طيبه (در سايهى قلب آرام و قناعت). «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» «5»
پیام ها
1- مشركان، افرادى سطحىنگر و مادّى هستند و محدودهى حيات را تنها در همين دنيا مىبينند و منكر رستاخيزند. «إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا»
(اگر در جاى ديگر قرآن مشركان بت را شفيع خود مىدانند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا» «6» مرادشان شفاعت در دنياست. «7»)
2- خداوند، پيامبرش را تسليت و دلجويى مىدهد كه همهى لجاجتها بىپاسخ نخواهد ماند. «وَ لَوْ تَرى»
3- مجرمان، همانند اسيران ذليل، بازداشت و نگهداشته مىشوند. «إِذْ وُقِفُوا»
4- اعترافات كفّار و مشركان در قيامت، سودى ندارد. قالُوا بَلى ... فَذُوقُوا
5- كفّار، در قيامت بارها سوگند ياد مىكنند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ- قالُوا بَلى وَ رَبِّنا»
6- كيفرهاى قيامت، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست. وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ... فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
«1». طه، 131.
«2». مؤمنون، 100.
«3». انفال، 24.
«4». بقره، 179.
«5». نحل، 97.
«6». يونس، 18.
«7». تفسيرالميزان.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 440
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)
پس از حال قيامت ايشان، اخبار فرمايد:
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ: و اگر ببينى اى پيغمبر چون باز داشته شوند كفار در قيامت به حكم پروردگارشان. يا بر جزاى سبحانى و يا بر موقف عرض الهى و محكوم شوند به حكم سبحانى. يا چون واقف شوند بر احوال آخرت كه خداى تعالى به آن وعد و وعيد نموده قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِ: خطاب فرمايد خدا بر سبيل توبيخ: آيا نيست اين بعث و نشور و ثواب و عقاب حق و حقيقت؟ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا: گويند: آرى، حق و راست است به حق پروردگار ما، يعنى اقرار كنند به حقيت آن مؤكد به سوگند به جهت غايت امر موعود بر آنها. قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ: حق تعالى فرمايد: ملائكه را تا گويند به ايشان پس بچشيد عذاب را بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ: بسبب آنچه بوديد كه كافر شديد به آن يا به عوض كفر دنيا عذاب آخرت را بچشيد.
در حق اليقين- بسند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: در جهنم
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 251
چاهى است اهل جهنم از آن استعاذه مىنمايند، و آن، جاى هر متكبر جبّار و معاند و هر شيطان متمرّد و هر متكبرى كه ايمان به روز قيامت نداشته باشد و هر مبغض محمّد و آل محمّد صلى اللّه عليه و آله. و فرمود: آنكه در جهنم عذابش از ديگران سبكتر باشد، كسى است كه در درياى آتش باشد و دو نعل از آتش در پاى او و بند نعلينش از آتش كه از شدت حرارت مغز سرش بجوش آيد، و گمان كند كه از جميع اهل جهنم عذابش سختتر است، و حال آنكه عذاب او اسهل باشد. «1» و از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مروى است كه فرمود: اگر در اين مسجد صد هزار نفر يا بيشتر باشد و يكى از اهل جهنم نفس كشد و اثر او بديشان رسد، هر آينه مسجد و هر كه در آن است بسوزد. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (30)
ترجمه
و اگر به بينى هنگامى را كه بازداشته شوند در پيشگاه پروردگارشان گويد آيا نيست اين حق گويند بلى قسم به پروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را براى بودنتان كافران.
تفسير
وقوف در محضر عدل الهى است براى توبيخ و پرسش و مجازات و ممكن است وقوف بمعنى اطلاع باشد بر امر پروردگار و سؤال براى ملامت آنها است بر تكذيبشان از بعث و نشور و اخذ اقرار از آنها كه بعمل خود مستحق عقوبت شدهاند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ قالُوا بَلي وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا العَذابَ بِما كُنتُم تَكفُرُونَ (30)
و اگر ميديدي زماني که واقف شدند اينکه كفار بر پروردگار خود فرمود آيا نيست اينکه (بعث قيامت) بحق گفتند بلي حق است قسم بپروردگار ما فرمود پس بچشيد عذاب را بسبب آنچه که بوديد كافر ميشديد.
جلد 7 - صفحه 47
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلي رَبِّهِم راجع بقيامت است و روز بعث که اينها منكر بودند بقرينه قالَ أَ لَيسَ هذا بِالحَقِّ که اسم اشاره راجع بهمان است که تكذيب ميكردند و تعبير به: اذ وقفوا بصيغه ماضي مفسرين گفتند مضارع محقق الوقوع حكم ماضي دارد لكن ميتوان گفت که جمله و لو تري که مضارع است اشاره برؤيت حضرت رسالت است در قيامت، كلمه اذ زمانيه است و البته زمان رؤيت شيء بعد از وقوع آن شيء است تا واقع نشود قابل رؤيت نيست پس مفاد اينکه جمله اينست که در روز قيامت موقعي که ميبيني که اينها واقف شدهاند بر پروردگار و بالجمله وقوف آنها ماضي بودن آن نسبت بزمان رؤيت است.
قالُوا بَلي در جواب نفي اگر نعم گفته شود تصديق نفي است و اگر بلي گفته شود اثبات است مثل أَ لَستُ بِرَبِّكُم قالُوا بَلي اعراف آيه 171، و در جواب اثبات عكس است مثل إِنَّ لَنا لَأَجراً إِن كُنّا نَحنُ الغالِبِينَ قالَ نَعَم اعراف آيه 111.
و ربّنا صيغه قسم باللّه و تاللّه و اللّه، و او واو قسم است قالَ فَذُوقُوا العَذابَ فاعل قال و مرجع ضمير ربّهم است که قبلا ذكر شده و اينكه گفتند ملك است وجهي ندارد و ذكري قبلا نشده از ملك و تعبير بذوق شايد اينکه باشد که قوّه ذائقه بيش از ساير قوي مثل باصره، شامّه، سامعه، لامسه درك حقيقة شيء را ميكند بِما كُنتُم تَكفُرُونَ كافر بروز جزاء بودند که گفتند وَ ما نَحنُ بِمَبعُوثِينَ و مراد از ما در كلمه بما همان بعث است، و باء سببيه است يعني سبب و علت عذاب همان انكار بعث است، و ادلّه بعث قطع نظر از آيات قرآني که متجاوز از هزار آيه و از اخبار متواتره و ضرورت دين اسلام بلكه جميع اديان بسيار است زيرا اگر بعث نباشد ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و انذار و تبشير و وعد و وعيد لغو ميشود و فرق بين مؤمن و كافر، مطيع و عاصي، ظالم
جلد 7 - صفحه 48
و مظلوم، عادل و فاسق، سعيد و شقي برداشته ميشود و تفصيل اينها را در مجلد سوم كلم الطيب دادهايم مراجعه فرمائيد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 30)
در این آیه قرآن به سرنوشت آنها در روز رستاخیز اشاره کرده، می گوید: «اگر آنها را مشاهده کنی در آن هنگام که در پیشگاه پروردگارشان ایستاده اند و به آنها گفته می شود، آیا این حق نیست»! (وَ لَو تَری إِذ وُقِفُوا عَلی رَبِّهِم قالَ أَ لَیسَ هذا بِالحَقِّ). «آنها در پاسخ خواهند گفت: آری، سوگند به پروردگار ما، این حق است»؟ (قالُوا بَلی وَ رَبِّنا).
بار دیگر «به آنها گفته می شود پس بچشید مجازات را به خاطر این که آن را انکار می کردید و کفر می ورزیدید»؟ (قالَ فَذُوقُوا العَذابَ بِما کنتُم تَکفُرُونَ).
مسلما منظور از «وقوف در برابر پروردگار» این نیست که خداوند مکانی داشته باشد، بلکه به معنی ایستادن در برابر صحنه های مجازات اوست- همانطور که بعضی از مفسران گفته اند- و یا کنایه از حضور در دادگاه الهی است، همانطور که انسان به هنگام نماز می گوید من در برابر خداوند ایستادهام.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم