بلکه (وبال) آنچه پیش از این پنهان میداشتند بر آنها آشکار شده و اگر بار دیگر هم (به دنیا) برگردند باز همان اعمال زشتی را که از آن نهی شدند اعاده خواهند کرد، و آنان دروغ میگویند.
[ولی آرزوی آنان از روی صدق و راستی نیست] بلکه آنچه [از حقّانیّت توحید و نبوّت و معاد] پیش از این پنهان می داشتند برای آنان آشکار شده [که این گونه آرزو می کنند]، و اگر به دنیا بازگردانده شوند، یقیناً به کفر و شرکی که از آن نهی شده اند بازمی گردند؛ و مسلماً آنان دروغگویند.
[ولى چنين نيست] بلكه آنچه را پيش از اين نهان مىداشتند، براى آنان آشكار شده است. و اگر هم بازگردانده شوند قطعاً به آنچه از آن منع شده بودند برمىگردند و آنان دروغگويند.
نه، آنچه را كه از اين پيش پوشيده مىداشتند اكنون برايشان آشكار شده، اگر آنها را به دنيا بازگردانند، باز هم به همان كارها كه منعشان كرده بودند باز مىگردند. اينان دروغگويانند.
(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند؛ آنها دروغگویانند.
Indeed, what they used to hide before has now become evident to them. But were they to be sent back they would revert to what they were forbidden, and they are indeed liars.
Nay, what they concealed before shall become manifest to them; and if they were sent back, they would certainly go back to that which they are forbidden, and most surely they are liars.
Nay, but that hath become clear unto them which before they used to hide. And if they were sent back they would return unto that which they are forbidden. Lo! they are liars.
Yea, in their own (eyes) will become manifest what before they concealed. But if they were returned, they would certainly relapse to the things they were forbidden, for they are indeed liars.
(چنين نيست،) بلكه آنچه (از كفر و نفاق) قبلًا (در دنيا) پنهان مىكردند، (در آن روز) برايشان آشكار شده و اگر آنان (طبق خواسته و آرزويشان) به دنيا بازگردانده شوند، بىگمان باز هم به آنچه از آن نهى شدهاند بازمىگردند و آنان قطعاً دروغگويانند.
نکته ها
روز قيامت، روز آشكار شدن اسرار پنهانى مردم است و قرآن بارها به اين حقيقت اشاره كرده است. از جمله: «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا» «1»، «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» «2»
پیام ها
1- در قيامت، همهى اسرار و رازها كشف و نهان و درون انسانها آشكار مىشود. «بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ»
2- برگشتن از آخرت به دنيا، محال است. «وَ لَوْ رُدُّوا»
3- بعضى هرگز اميدى به خوب شدن و اصلاحشان نيست و با فرصت دادن (كه خودشان خواستار آنند) باز هم همانند كه بودند. «لَوْ رُدُّوا لَعادُوا»
(آرى؛ انسان بارها در دنيا به هنگام برخورد با شدايد و تلخىها، تصميمهايى مىگيرد، ولى چون به آسايش رسيد، همه چيز را فراموش مىكند).
«1». جاثيه، 33.
«2». زمر، 48.
جلد 2 - صفحه 438
4- وقتى دروغگويى خصلت انسان شد، در قيامت هم دروغ مىگويد. «وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» چنانكه در آيه 23 خوانديم كه مشركان در قيامت به دروغ قسم مىخورند و مىگويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»
بعد از آن اضراب فرمايد از اراده ايمان كه مفهوم مىشود از تمنى، يعنى نه كه ايشان چون به دنيا روند مؤمن باشند:
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ: بلكه همان بر كفر خواهند بود و اين تمناى اقرار توحيد در اين حال، براى آن است كه ظاهر شده مر ايشان را به شهادت جوارح يا به ظهور عذاب مخفى داشتن كفر و معاصى بر وجه نفاق، يا از روى جهل بر خود ملتبس مىنمودند و مىگفتند: همانا اين واقع نشود. يا وقوع قيامت و بعث و ثواب و عقاب كه از سفله و جهله قوم مستور داشتند و يا قبايح اعمال خود را مىپوشيدند مِنْ قَبْلُ: پيش از اين در دين باطلى كه داشتند. پس به جهت سختى شدت عذاب و فرط نكال، تمناى رجوع كنند به دين حق وَ لَوْ رُدُّوا: و اگر بازگردانيده شوند به دنيا كه دار تكليف است بعد از فوت و ظهور عذاب لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ: هر آينه بر گردند به آنچه نهى شدهاند از آن، يعنى باز مرتكب شرك و عصيان و تكذيب شوند. وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ: بدرستى كه ايشان دروغگو هستند در وعده ايمان كه به نفس خود نمايند. عياشى از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: «انّهم ملعونون فى الاصل». «1»
بلكه ظاهر شد براى آنها آنچه بودند پنهان مىداشتند از پيش و اگر برگردانيده شوند هر آينه عود مىكنند بر آنچه نهى كرده شدند از آن و همانا ايشان دروغگويانند.
تفسير
كفر باطنى و نفاق و قبائح اعمال آنها بشهادت جوارح يا تجسّم عقائد و اعمال يا مشاهده آثارش براى آنها ظاهر خواهد شد و تعبير بصيغه ماضى براى تحقق وقوع است و چون لازمه آرزوى تصديق بآيات الهى و ايمان عزم بر آن و شوق بآن و تنفر از ضد آن است و آرزوى كفار در آيه سابقه مجرد از همه اينها بود و فقط براى همّ و غم و استيحاش از عذاب انشاء تمنّى نموده بودند خداوند در اين آيه اضراب فرموده است از تمنى آنها باين بيان كه آنچه مشاهده نمودند و واقف بر آنشدند چيز تازه نيست همانستكه در باطن آنها بوده و ظاهر شده است عين آن يا اثرش و عشق بذات و لوازم آن طبيعى است آنها نه اراده و عزم بر ايمان دارند و نه شوق بآن و تنفّر از كفر و بر فرض محال اگر بدنيا برگردند همان عقايد و اعمال سابقه را دارند و دروغ مىگويند در اظهارشان لوازم مذكوره تمنّى را كه انشاء صورى نمودند و عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه آنها از اصل ملعون بودند و اين روايت و فرمايش قمى ره كه در آيه سابقه اشاره شد مؤيد همانستكه اينجا بيان شد كه آنها بالذّات خبيث بودند ..
در این آیه اضافه می کند که این آرزوی دروغینی بیش نیست، بلکه به خاطر آن است که در آن جهان «آنچه را از عقاید و نیات و اعمال شوم خویش مخفی می داشتند همه برای آنها آشکار گردیده» و موقتا بیدار شده اند (بَل بَدا لَهُم ما کانُوا یخفُونَ مِن قَبلُ).
ولی این بیداری، بیداری پایدار و پابرجا نیست، و به خاطر شرایط و اوضاع خاص و رو برو شدن با مجازاتهای عینی پدید آمده است، و لذا «اگر به فرض محال بار دیگر به این جهان برگردند به سراغ همان کارهایی می روند که از آن نهی شده بودند» (وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ). بنابراین «آنها در آرزو و ادّعای خویش صادق نیستند و دروغ می گویند» (وَ إِنَّهُم لَکاذِبُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: