آیه 15 سوره حج
<<14 | آیه 15 سوره حج | 16>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن کس که پندارد خدا هرگز او را (یعنی رسولش را) در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد (و اینک نصرتهای الهی را در حق او میبیند) پس طنابی به سقف بندد و خود را از آن بیاویزد تا خفه شود، آن گاه بنگرد که آیا این حیله و کید او خشمش را از بین میبرد؟
کسی که همواره گمان می کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد [و اکنون یاری خدا را می بیند و به این خاطر ناامید و خشمگین است] باید طنابی از سقف [خانه اش] بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا حیله و نیرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می برد؟!
هر كه مىپندارد كه خدا [پيامبرش] را در دنيا و آخرت هرگز يارى نخواهد كرد [بگو] تا طنابى به سوى سقف كشد [و خود را حلقآويز كند] سپس [آن را] بِبُرَد. آنگاه بنگرد كه آيا نيرنگش چيزى را كه مايه خشم او شده از ميان خواهد برد؟
كسى كه مىپندارد كه خدا در دنيا و آخرت ياريش نخواهد كرد، خويشتن را با ريسمانى از سقف بياويزد تا خود را خفه كند و بنگرد كه آيا اين حيله خشمش را از ميان خواهد برد.
هر کس گمان میکند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد (و از این نظر عصبانی است، هر کاری از دستش ساخته است بکند)، ریسمانی به سقف خانه خود بیاویزد، و خود را حلق آویز و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود)؛ ببیند آیا این کار خشم او را فرو مینشاند؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- سبب: وسيله. راغب گويد: سبب ريسمانى كه با آن به درخت خرما بالا مىروند، سپس بهر وسيله سبب گفتهاند.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» این آیه درباره عده اى از مسلمین نازل شد که از متابعت و پیروى رسول خدا صلى الله علیه و آله به خاطر خشم مشرکین دورى جسته و ترسیده بودند و بیم داشتند که کار پیامبر به جائى نرسد.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ «15»
هر كس گمان مىكند كه خداوند او (پيامبرش) را در دنيا و آخرت يارى نمىكند، (و در پى مكر و حيله است، بگو تا) طنابى به آسمان بياويزد (و خود را حلق آويز كند) سپس (آن را) قطع كند، آن گاه بنگرد كه آيا نيرنگش خشم او را فرو مىنشاند؟!
نکته ها
بعضى آيه را مخصوص به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ندانسته و اينگونه ترجمه كردهاند: هر كس گمان مىكند كه خداوند او را يارى نمىكند ...
شايد معناى آيه اين باشد كه فضانوردى نيز انسان بى خدا را آرام نمىكند. كلمه «بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ» مراد وسيله فضانوردى و كلمه «لْيَقْطَعْ» به معناى پيمودن راه است، كه در اين صورت اين آيه از معجزات علمى و پيشگوئىهاى قرآن است. به هرحال مشكل روحى بشر حتّى با تكنولوژى پيشرفته و فضانوردى نيز حل نمىشود. «هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ»
پیام ها
1- امداد و نصرت الهى، در دنيا و آخرت قطعى است. «يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
2- نااميدى از قدرت و نصرت الهى، تعادل انسان را از بين مىبرد. «يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ»
3- خودكشى هرگز راه نجات نيست. «هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ»
(تنها وسيلهى آرامبخش، ايمان و توكّل به خداست و هرگونه طرح وبرنامهى
جلد 6 - صفحه 26
ديگرى، منهاى ارادهى الهى و ايمان به او بيهوده است.)
4- به كارگيرى زمين و آسمان، صعود و سقوط، و هر اقدامى كه فاقد ايمان باشد، بىاثر است. «هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ «15»
شأن نزول: ابن زيد نقل نموده كه گروهى از غطفان در قبول اسلام توقف نموده گفتند: اميدواريم مهم حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله از پيش نرود و مغلوب گردد، پس اگر امروز اسلام آوريم دوستى كه ميان ما و يهود است منقطع گردد، معذلك مزد مدد اهل اسلام به ما نرسد؛ حق تعالى به جهت رد قول ايشان آيه شريفه نازل فرمود: «2» مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ: (در كلام شريف چيزى مطوى است.
«1». اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب فى انّ الايمان مبثوث لجوارح البدن كلّها، حديث 1، ج 2، ص 33.
«2». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 78.
جلد 9 - صفحه 29
تقدير اينكه بدرستى كه خدا يارى كننده پيغمبر خود باشد در دنيا و آخرت پس) هر كه باشد كه گمان برد از دشمنان رسول و بدخواهان آن حضرت آنكه نصرت ندهد خداى تعالى پيغمبر خود را. فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ: در دنيا به اعلاى كلمه و اظهار حجيت و غلبه او بر دشمنان، و در آخرت به علو درجه و شفاعت و قرب و كرامت. نزد بعضى معنى آنكه هر كه در حق خداى تعالى بدگمان باشد كه حق تعالى روزى ندهد او را در دنيا و آخرت، يا آنكه ارزاق به يد قدرت خداست و بهيچ كس نمىرسد مگر به مشيت او و بنده بايد راضى شود به قسمت او، پس هر كه بدگمان شود به خدا. فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ: پس بايد كه به جهت ازاله غيظ خود، بكشد رسنى به سقف خانه خود، يعنى ريسمانى از سقف خانه خود بياويزد و در خود بندد. ثُمَّ لْيَقْطَعْ: پس بايد ببرد آن رسن را تا به زمين افتد و بميرد، يا رسن را در گردن افكند و خفه گرداند خود را مانند كسانى كه خشم بر آنها مستولى شده باشد چنين كنند. نزد بعضى آنست كه رسنى از آسمان دنيا بياويزد و دست در آن زده قطع مسافت كند تا به فلك رسد در دفع نصرت پيغمبر يا در تحصيل و تكثير رزق خود جهد تمام نمايد.
فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ: پس هر آينه نگاه كند به نظر تأمل كه با وجود اين كلفتها آيا مىبرد اين كار حيله آميز كه نهايت قدرت او است. ما يَغِيظُ: آنچه به خشم مىآورد او را از كار پيغمبر و اميد داشت كه رسول خدا منصور نشود، يا از استيصال نشدن مشركان فورا، يا وسعت نداشتن روزى خود. اين مثل آنست كه يكى از ما كارى نتواند كرد و تغيير امرى نتوان نمود به او گويند: اين كار چنين خواهد بود و اگر تو از آن كراهت دارى و تاب ديدن آن ندارى خود را به حلق بياويز تا ببينى مدعاى تو به آن حاصل مىشود يا نه، و به آسمان برو و دفع آن نما.
نكته: تسميه فعل مذكور به «كيد» يا به جهت وضع آن است در موضع كيد از جهت آنكه قادر بر غير آن نيست، و يا بر سبيل استهزا است، زيرا به آن فعل با محسود كيد نكرده بلكه با نفس خود كيد نموده. «1»
«1». تفسير منهج الصّادقين، ج 6، ص 144، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 30
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ «11» يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ «12» يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ «13» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ «14» مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ «15»
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ «16»
ترجمه
- و بعضى از مردم كسانى هستند كه بندگى ميكنند خدا را بر كنارى پس اگر برسد آنانرا خيرى دلگرم شوند بآن و اگر برسد آنها را بلائى روى گردان شوند بحال پيش خود زيان برده در دنيا و آخرت اين است آن زيان آشكار
ميخواند غير از خدا آنچه را ضرر نميرساند باو و آنچه را سود نميدهد باو اين است آن گمراهى دور
ميخواند مر آنكس را كه ضررش نزديكتر است از نفعش هر آينه بد ياور و هر آينه بد معاشرى است
همانا خداوند داخل ميكند آنانرا كه گرويدند و
جلد 3 صفحه 592
بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زير آنها نهرها همانا خدا ميكند هر چه بخواهد
كسيكه باشد كه گمان برد آنكه هرگز يارى نخواهد كرد او را خدا در دنيا و آخرت پس بايد بكشد وسيلهئى را تا آسمان پس بايد قطع كند پس بايد به بيند آيا ميبرد حيلهاش موجب خشمش را
و اينچنين نازل نموديم آن را آيتهاى روشن و همانا خدا هدايت ميكند هر كس را ميخواهد.
تفسير
- خداوند متعال پس از ذكر حال اهل كفر و شقاق بيان حال اهل شك و نفاق را فرموده باين تقريب كه بعضى از مردم كسانى هستند كه ظاهرا دست از بتپرستى بر ميدارند و بعبادت و بندگى خدا مشغول ميشوند ولى در جانب و كنارى از دين قرار ميگيرند مانند كسانيكه در طرفى از اطراف و جوانب لشگر گردش ميكنند براى آنكه اگر ظفر يابند غنيمتى بدست آرند و اگر شكستى مشاهده كنند فرار را برقرار اختيار نمايند اينها هم در شك و نفاق زيست ميكنند و ظاهرا با مسلمانان بكجدار و مريز رفتار مينمايند و شركت در افعال و اعمال ايشان دارند ولى منتظرند اگر در سايه اسلام بمال و منال دنيوى برسند باقى بمانند و معتقد به نبوّت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شوند و اگر بلا و فتنهئى براى آنها روى دهد منصرف گردند و بدين آباء خود معاودت نمايند و قريب به اين معنى را در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده ولى خاتمه امر آنها را سه قسم فرموده باين نحو كه قسمتى نور ايمان بقلب آنها ميتابد و مؤمن واقعى ميشوند و شك از دل آنها ميرود و قسمتى در شك باقى ميمانند و قسمتى بحال اوّلى خودشان كه شرك بوده بر ميگردند و در روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام هم اينمعنى تأكيد شده ولى از تفسير خير بعافيت و مال دنيا و تفسير فتنه ببلاء ذكرى نشده و اين اشخاص بزيان دنيا و آخرت دچار ميشوند چون در دنيا بىآبرو و ضعيف النّفس معرّفى ميشوند و جان و مال آنها از پناه اسلام خارج ميگردد و اعمال خوبشان بواسطه كفر باطل خواهد شد و از ثمرات آنها در آخرت بىبهره خواهند ماند و هيچ زيانى بالاتر از اين نيست و از جمله بدبختيهاى چنين شخصى آنستكه ميخواند و ميپرستد غير از خداوند قادر مهربان جماديرا كه اگر نپرستد آنرا نمىتواند باو ضررى برساند و اگر بپرستد نميتواند نفعى باو برساند و اين رويّه بكلّى از راه حقّ دور شدن و از جادّه مستقيم پرت گشتن است و ميخواند و ميپرستد
جلد 3 صفحه 593
بعقيده خود كسيرا كه هر آينه ضرر پرستش آن براى او بلحاظ آنكه در دنيا مبتلا بقتل و غارت از ناحيه مسلمانان ميگردد و در آخرت بعذاب الهى گرفتار ميشود نزديكتر است بواقع از نفعى كه تصوّر براى خود مينموده از آن عمل كه شفاعت بتها و تقرّب بوسيله آنها در نزد خدا باشد و بنابراين معنى لام در لمن ضرّه از محلّ خود بمناسبت حقّ تقدّم مقدّم شده و منفعت بتصوّر بت پرستان است نه در واقع و منافاتى با آيه قبل ندارد و هر آينه بد مولى و معاشر و ياور و يارى است بت براى بتپرست در دنيا و آخرت كه جز ضرر ثمرى ندارد و خداوند كسانيرا كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند در روز قيامت داخل در باغهائيكه داراى نهرهاى آب جارى است ميفرمايد و كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده خدا شود و او هر چه بخواهد ميكند و كسيكه گمان كند كه خداوند يارى نميكند چنين كسيرا كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه باشد و گفتهاند مراد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است چون او مخصوص بوعده نصرت است پس بايد ريسمانى بكشد بجانب بالاى خانه خود و بگردن خويش ببندد و قطع نمايد نفس خود را و ببيند آيا اين عمل غيظ او را از ميان ميبرد و دلش از اين عقده تهى ميگردد يا خير و بنابراين مقصود از اين كلام تشبيه حال كفّار و معاندين است بكسيكه از شدّت غصّه و غضب خودكشى كند و چارهئى نداشته باشد و اينمعنى را در برهان از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده با اختصاص نصرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بفرموده خودش بامير المؤمنين عليه السّلام و استناد غيظ كفّار بآن و قول مذكور را در مجمع نسبت به اكثر مفسّرين داده و بعضى گفتهاند مراد آنستكه كسى كه باور نميكند اين نصرت را بايد وسيلهئى براى صعود بآسمان تهيّه كند و قطع نمايد بتوسط آن اين مسافت را تا برسد بآسمان پس كوشش كند و ببيند آيا ميتواند كارى كند كه مانع نصرت خدا شود از پيغمبرش و خشم خود را فرو نشاند يعنى هرگز نميتواند اين كارها را بكند و بنابر قول اوّل مراد از آسمان جهت فوق است و بنابراين قول مراد معناى معروف است و باعتبار آنكه مركز مقدّرات ميباشد و ميشود در آنها تغييرى داد مورد طعن بكفّار قرار داده شده و بعضى گفتهاند ضمير در ينصره راجع بكلمه من موصوله است و مراد بنصرت خدا روزى دادن است يعنى كسيكه اختيار توسعه و تضييق روزى را با خدا نميداند و راضى بروزى مقسوم خود نيست بايد بنحو
جلد 3 صفحه 594
مذكور خودكشى كند چون چاره ديگرى ندارد و بهيچ وسيلهئى نميتواند خشم خود را فرو نشاند و از فرمايش قمّى ره استفاده ميشود كه ظنّ در آيه بمعناى شك است و سبب بمعناى دليل و قطع بمعناى تميز و كيد بمعناى حيله چون اين الفاظ در اين معانى در آيات ديگر استعمال شده و حاصل مراد اينجا آنستكه هر كس شك دارد در اينكه خدا با او كمك ميكند يا نه بايد ميان خود و خدا دليل و راهنمائى قرار دهد و بايد ممتاز نمايد او را از غير او پس بايد نظر كند و ببيند چارهئى كه براى تحيّر خود نموده رفع شك او را ميكند و اندوه را از دل او ميبرد يا خير و اگر راهنماى خود را شناخت و تميز داد البتّه او را بحقّ واصل خواهد نمود و آنكه معناى اوّل را عامّه روايت نمودهاند و انصاف آنستكه هيچ يك از اين معانى با ظاهر آيه شريفه كاملا وفق ندارد و چندان دلچسب نيست و بنظر حقير در بيان ظاهر آيه بهتر آنست كه گفته شود كسيكه بمصائب و آلامى مبتلا شده كه گمان كرده خداوند با او يارى نميكند در دنيا و آخرت و از رحمت خدا مأيوس است بايد وسيلهئى از براى صعود بآسمان پيدا كند پس قطع مسافت نمايد تا بمقصد برسد و ببيند ميتواند چارهئى براى درد خود پيدا كند و البتّه پيدا نخواهد كرد چون كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده الهيّه شود پس بهتر آنستكه راضى برضاى خدا باشد و بنابراين ظاهر مرجع ضمير ينصره و ظواهر الفاظ ديگر محفوظ است و اينمعنى مناسب با فعّاليّت الهيّه است كه در ذيل آيه قبل بآن تصريح شده بود و خداوند قرآن را نازل فرموده مشتمل بر آيات واضحة الدّلالات بطورى كه مشهود است و هدايت ميفرمايد هر كس را بخواهد و قابل باشد براه راست و فهم معانى آيات و كليّه خيرات و كلمه ما در ما يغيظ ممكن است مصدريّه باشد و محتمل است موصوله باشد و مفعول يغيظ كه ضمير راجع بمن در صدر كلام بوده حذف شده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَن كانَ يَظُنُّ أَن لَن يَنصُرَهُ اللّهُ فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ فَليَمدُد بِسَبَبٍ إِلَي السَّماءِ ثُمَّ ليَقطَع فَليَنظُر هَل يُذهِبَنَّ كَيدُهُ ما يَغِيظُ «15»
اينکه آيه شريفه را دو نحوه تفسير كردند.
نحوه اولي: اينكه ضمير لن ينصره به حضرت رسول برگردد بنا بر اينکه معني اينکه ميشود كسي که گمان ميكند که خداوند رسول خود را ياري نميكند در دنيا و آخرت پس خود را به ريسمان و طنابي ببندد بطرف بالا مثل دار و به گردن خود بيندازد پس نظر كند که آيا آنچه غيظ كرده به كيد و حيله خود برطرف ميشود. اشاره به اينکه که هر چه كند و حيله كند و غيظ و غضب كند حتّي از غيظ خود را هلاك كند جلوگيري از نصرت الهي برسول محترم خود نميتواند كند، و بر طبق اينکه معني حديثي در برهان که: از حضرت كاظم عليه السلام از پدرش حضرت باقر نقل كرد که پيغمبر روزي فرمودند: که خداوند به من وعده نصرت داد به ملائكه و به علي كساني که با امير المؤمنين عداوت داشتند غيظ كردند و در مقام حيله بر آمدند که چرا اختصاص به علي داده!- اينکه آيه نازل شد.
و امّا نحوه ثانيه: اينکه که ضمير راجع به من باشد. پس معني اينکه ميشود كسي که گمان كند که خداوند او را ياري نميكند نه در دنيا و نه در آخرت و مأيوس از رحمت حقّ باشد و در مقام حيله و كيد باشد که به وسائل و اسباب ديگري بتواند كاري بكند اگر به آسمان هم برود وسيله و سببي جز در خانه خدا ندارد. و بر طبق اينکه معني حديثي در تفسير عليّ بن ابراهيم تفسير شده، و لكن آنچه بنظر ميرسد و اللّه العالم اينکه که آيه اشاره بمشركين و كفّار است
جلد 13 - صفحه 277
که در خلال اينکه مدّت رسالت حضرت چه در مكه بود و چه هجرت به مدينه فرمود چه اندازه حيلهها و نقشهها كشيدند که حضرت را بقتل رسانند در مكّه و در جنگ بدر و حنين واحد و غير اينها و اساس اسلام را از بين ببرند خداوند روز بروز عظمت اسلام را زيادتر ميفرمود و بر نصرت حضرت ميافزود و غيظ آنها بيشتر ميشد خدا ميفرمايد: اگر از غيظ خود را هلاك كنيد تمام حيلههاي شما بر ضرر و ضعف شما افزوده ميشود در مقابل قدرت خدا نميتوانيد عرض اندام كنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 15)
شأن نزول:
گروهی از قبیله «بنی اسد» و «بنی غطفان» که با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله پیمان بسته بودند گفتند: ما میترسیم خدا سر انجام محمّد صلّی اللّه علیه و آله را یاری نکند و در نتیجه رابطه ما با هم پیمانهایمان از یهود قطع شود و آنها به ما مواد غذائی ندهند، آیه نازل شد و به آنها اخطار کرد و آنها را سخت مذمت نمود.
ج3، ص205
تفسیر:
رستاخیز پایان همه اختلافات! از آنجا که در آیات گذشته سخن از گروه ضعیف الایمان بود در این آیه نیز چهره دیگری از آنها را ترسیم کرده، میگوید:
«هر کسی گمان میکند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد و (از این نظر عصبانی است، هر کاری از دستش ساخته است بکند) ریسمانی به سقف خانه خود بیاویزد و خود را از حلق آویز، و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود) ببیند آیا این کار خشم او را فرو مینشاند» (مَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّماءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ ما یَغِیظُ).
این آیه به یک نکته روانی در ارتباط با افراد کم حوصله و عصبانی و ضعیف الایمان اشاره میکند که آنها وقتی کارشان ظاهرا به بن بست میرسد فورا دستپاچه میشوند و تصمیمهای جنون آمیز میگیرند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص18
- ↑ در تفسیر البرهان از محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود النجار او از امام کاظم علیهالسلام و ایشان از جد بزرگوارش امام باقر علیهالسلام نقل نمایند که روزى پیامبر اسلام فرمود: خداوند به من وعده نصرت به وسیله فرشتگان داده و مرا به یارى امام على علیهالسلام نوید داده است. عده اى از یارى على نسبت به پیامبر به خشم افتاده بودند و خداوند این آیه را نازل فرمود.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.