مشهد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده ها)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
== وجه تسمیه ==
+
مشهد مقدس از شهرهای مهم ایران و محل شهادت و مدفن امام رضا علیه السلام است.
 
واژه [[مشهد]] به معني شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معاني به واژه «مشاهد» جمع بسته مي‌شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ.ق، بر قبور ائمه و اولیاء و رجال اطلاق مي شده است.
 
  
چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس و مشهد ميهنه (آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوي در خراسان وجود داشته است. علی بن موسی‌الرضا پس از شهادت بدست مأمون عباسي در سال 202 هـ.ق در آرامگاه هاروني سناباد به خاك سپرده شد.
+
[[پرونده:Mashhad.jpg|left|thumb|مشهد مقدس]]
  
از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوي افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط سلطان محمود غزنوی به این شهر داده شد.<ref> [http://www2.tamin.org.ir/web/edarekolkhr/aboutprovince/p4 وبگاه تامین اجتماعی خراسان رضوی].</ref>
+
==وجه تسمیه==
  
 +
واژه [[مشهد]] به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می‌شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده ۳ هـ.ق، بر قبور [[ائمه اطهار|ائمه]] و اولیاء و رجال اطلاق می شده است.
 +
چنان که در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس و مشهد میهنه (آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد توس یا مشهد رضوی در [[خراسان]] وجود داشته است.
  
== موقعيت جغرافيايى ==
+
[[امام رضا علیه السلام|علی بن موسی‌الرضا]] علیه‌السلام پس از شهادت بدست [[مأمون|مأمون عباسی]] در سال ۲۰۲ هـ.ق در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد.
 +
از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط سلطان محمود غزنوی به این شهر داده شد.<ref> [http://www۲.tamin.org.ir/web/edarekolkhr/aboutprovince/p۴ وبگاه تامین اجتماعی خراسان رضوی].</ref>
  
 +
==موقعیت جغرافیایى==
  
شهر مشهد که در جنوب کشف رود واقع شده قريب 1015 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و در 37 درجه و 16 دقيقه عرض شمالي و 49 درجه و 36 دقيقه طول شرقي قرار گرفته و فاصله آن تا تهران 913 کيلومتر مي باشد. مشهد بر سر راه‌هاي ترکستان و افغانستان و هندوستان و بلوچستان واقع شده و شهر مزبور تا سال 202 هجري ديه کوچکي بنام سناباد از توابع طوس بود.
+
شهر مشهد که در جنوب کشف رود واقع شده قریب ۱۰۱۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در ۳۷ درجه و ۱۶ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی قرار گرفته و فاصله آن تا [[تهران]] ۹۱۳ کیلومتر می باشد. مشهد بر سر راه‌های ترکستان و [[افغانستان]] و هندوستان و بلوچستان واقع شده و شهر مزبور تا سال ۲۰۲ هجری دیه کوچکی بنام سناباد از توابع طوس بود.
  
قبل از اين که مشهد آباد شود طوس مرکز خراسان بود و اهميت بسزائي داشته است و راجع به آن در کتب معجم البلدان و نزهة القلوب چنين نوشته شده: طوس شهريست در خراسان که بين آن و نيشابور ده فرسخ و مشتمل بر دو شهر است که يکي طابران و ديگري نوقان باشد. قراي طوس از هزار متجاوز و آن در زمان عثمان بن عفان فتح شده و در آن قبر علي بن موسي الرضا و هارون الرشيد مي باشد.<ref> زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، جلد حسین عمادزاده.</ref>
+
قبل از این که مشهد آباد شود طوس مرکز خراسان بود و اهمیت بسزائی داشته است و راجع به آن در کتب [[معجم البلدان (کتاب)|معجم البلدان]] و نزهة القلوب چنین نوشته شده: طوس شهریست در خراسان که بین آن و نیشابور ده فرسخ و مشتمل بر دو شهر است که یکی طابران و دیگری نوقان باشد. قرای طوس از هزار متجاوز و آن در زمان [[عثمان بن عفان]] فتح شده و در آن قبر [[امام رضا علیه السلام|علی بن موسی الرضا]] و [[هارون الرشید|هارون الرشید]] می باشد.<ref> زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، جلد ۱، حسین عمادزاده.</ref>
  
 +
==تاریخ مشهد==
  
== تاریخ مشهد ==
+
'''<I>مشهد پیش از اسلام:</I>'''
  
 +
گرچه تاریخ شکل‌گیرى شهرى با عنوان (مشهد) به آغاز قرن سوم هجرى یعنى مقارن با شهادت و به خاکسپارى ییکر مطهر حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام در آن جا برمى‌گردد اما منطقه (توس) که مشهد کنونى در آن واقع است تاریخى دیرینه دارد.
  
'''<I>مشهد پيش از اسلام:</I>'''
+
توس را از این رو بدین نام خوانده‌اند که بنیانگذار و نخستین حکمران آن، فردى به نام (توس بن نوذر) سپهبد نام‌آور کیخسرو پادشاه کیانى بوده است. از تاریخ این شهر در قبل از [[اسلام]] به جز افسانه‌اى چند، آگاهى چندانى در دست نیست ولى با توجه به اسناد موجود مى‌توان حدس زد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان یکى از مرزدارى‌هاى سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ و از ولایت‌هاى مشهور در [[خراسان]] بزرگ بوده است.
 
 
گرچه تاريخ شكل‌گيرى شهرى با عنوان (مشهد) به آغاز قرن سوم هجرى يعنى مقارن با شهادت و به خاكسپارى ييكر مطهر حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام در آن جا برمى‌گردد اما منطقه (توس) كه مشهد كنونى در آن واقع است تاريخى ديرينه دارد.
 
 
 
توس را از اين رو بدين نام خوانده‌اند كه بنيانگذار و نخستين حكمران آن، فردى به نام (توس بن نوذر) سپهبد نام‌آور كيخسرو پادشاه كيانى بوده است. از تاريخ اين شهر در قبل از [[اسلام]] به جز افسانه‌اى چند آگاهى چندانى در دست نيست ولى با توجه به اسناد موجود مى‌توان حدس زد كه اين شهر در اواخر حكومت ساسانيان يكى از مرزدارى‌هاى سر راه گرگان و نيشابور به مرو و بلخ و از ولايت‌هاى مشهور در خراسان بزرگ بوده است.
 
  
 
'''<I>مشهد در دوره اسلامى:</I>'''
 
'''<I>مشهد در دوره اسلامى:</I>'''
  
به گفته تاريخ‌نويسان، هنگامى كه يزدگرد سوم از برابر سپاهيان مسلمان عرب گريخت به خراسان روى آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهى احنف بن قيس كه مامور فتح خراسان بودند وى را تعقيب كردند. يزدگرد كه آنان را به دنبال خويش يافت، راهى (توس) شد تا از (كنارنگ توس) مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد اما (كنارنگ) با اين بهانه كه از يك سو، توس گنجايش موكب بزرگ پادشاهى را ندارد و از سوى ديگر پناه دادن به پادشاه امكان يورش سپاه مسلمانان را افزايش مى‌دهد، يزدگرد را از توس راهى (مرو) كرد. حاكم مرو نيز در آغاز به استقبال يزدگرد شتافت اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرين شاه ساسانى در سال 31 هجرى به دست آسيابانى در مرو كشته شد.
+
به گفته تاریخ‌نویسان، هنگامى که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت به خراسان روى آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهى [[احنف بن قیس|احنف بن قیس]] که مامور فتح خراسان بودند وى را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهى (توس) شد تا از (کنارنگ توس) مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد اما (کنارنگ) با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهى را ندارد و از سوى دیگر پناه دادن به پادشاه امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش مى‌دهد، یزدگرد را از توس راهى (مرو) کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانى در سال ۳۱ هجرى به دست آسیابانى در مرو کشته شد.
  
كنارنگ توس هم كه حاكمى سودجو و عافيت‌طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان طى نامه‌اى از عبدالله بن عامر امان خواست و عهد كرد كه اگر پيشنهاد او پذيرفته شود، در فتح نيشابور مسلمانان را يارى خواهد داد پس چنين كرد و به امارت نيشابور دست يافت.
+
کنارنگ توس هم که حاکمى سودجو و عافیت‌طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان طى نامه‌اى از عبدالله بن عامر امان خواست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یارى خواهد داد پس چنین کرد و به امارت نیشابور دست یافت. با این ترفند کنارنگیان به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر [[بنی امیه|اموى]] و چیرگى سپاه [[ابومسلم خراسانى|ابومسلم]] در سال ۱۲۹ هجرى، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.<ref> [http://www.imamreza.net/per/imamreza.php?id=۹۲ وبگاه شبکه امام رضا علیه‌السلام].</ref>
  
با اين ترفند كنارنگيان به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ كردند و تا پايان عصر اموى و چيرگى سپاه ابومسلم در سال 129 هجرى، در آن جا ماندند و تنها پس از يورش سرداران ابومسلم بود كه آن جا را رها ساختند.<ref> [http://www.imamreza.net/per/imamreza.php?id=92 وبگاه شبکه امام رضا علیه‌السلام].</ref>
+
قبلاً اشاره شد که در اوایل اسلام شهری به نام «مشهد» وجود نداشت: در محل فعلی این شهر، دهکده ی گمنامی بود که آن را «سناباد» می گفتند و جزء اراضی طوس بود. [[هارون الرشید|هارون]] که برای رفع اغتشاش و اصلاح اوضاع نواحی خراسان به [[ایران|ایران]] سفر کرده بود در اثناء سفر بیمار شده و از دنیا رفت و در قصر «حمید بن قحطبه» که در این ناحیه قرار داشت به خاک سپرده شد. پس از شهادت [[امام رضا]] علیه‌السلام قرار شد مدفن آن حضرت را در کنار قبر هارون قرار دهند.
  
قبلاً اشاره شد که در اوايل اسلام شهري به نام «مشهد» وجود نداشت: در محل فعلي اين شهر، دهکده ي گمنامي بود که آن را«سناباد» مي گفتند و جزء اراضي طوس بود. هارون که براي رفع اغتشاش و اصلاح اوضاع نواحي خراسان به ايران سفر کرده بود در اثناء سفر بيمار شده و از دنيا رفت و در قصر «حميد بن قحطبه» که در اين ناحيه قرار داشت به خاک سپرده شد. پس از شهادت [[امام رضا]] علیه‌السلام قرار شد مدفن آن حضرت را در کنار قبر هارون قرار دهند.
+
این قبرها در کنار هم تا حدود سال ۵۰۰ شکل و وضعی عادی داشت تا آن که به آن محل، پس از چندی عنوان «مشهدالرضا» داده شد (یعنی محل شهادت رضا یا شهود رضا) به طوری که نوشته اند اولین بار یک ضریح نقره ای توسط مردی از اهالی [[اصفهان]] که [[زردشت|زرتشتی]] بود و هنوز مسلمان نشده بود، برای دور قبر درست شد زیرا وی در اثر توسل به آن حضرت از بیماری صعب العلاجی که داشت بهبود یافته بود و به منظور تجلیل و اظهار علاقه به آن حضرت و نیز جلب توجه مردم به آن امام بزرگوار به چنین اقدامی دست زد و این در زمان حکومت سلجوقیان بود.
  
اين قبرها در کنار هم تا حدود سال 500 شکل و وضعي عادي داشت تا آن که به آن محل، پس از چندي عنوان «مشهدالرضا» داده شد (يعني محل شهادت رضا يا شهود رضا) به طوري که نوشته اند اولين بار يک ضريح نقره اي توسط مردي از اهالي ايران که زرتشتي بود و هنوز مسلمان نشده بود، براي دور قبر درست شد زيرا وي در اثر توسل به آن حضرت از بيماري صعب العلاجي که داشت بهبود يافته بود و به منظور تجليل و اظهار علاقه به آن حضرت و نيز جلب توجه مردم به آن امام بزرگوار به چنين اقدامي دست زد و اين در زمان حکومت سلجوقيان بود.
+
[[ابن بطوطه]] در سفرنامه ی خود یادآور شده است که در ۷۳۴ هجری از حریم رضوی دیدن کرده است که «به صورت صندوقی چوبین بود و از صفحاتی از نقره پوشیده شده بود». در زمان [[صفویه|صفویه]] که به جهاتی توجه به این گونه امور زیاد شد، برای اولین بار ضریحی طلاکوب برای آن قبر تهیه و نصب شد.<ref> سرگذشت و شهادت هشتمین امام شیعیان امام رضا علیه‌السلام، علی گلزاده غفوری، صفحه ۵۲.</ref>
  
ابن بطوطه در سفرنامه ي خود يادآور شده است که در 734 هجري از حريم رضوي ديدن کرده است که «به صورت صندوقي چوبين بود و از صفحاتي از نقره پوشيده شده بود» در زمان صفويه که به جهاتي توجه به اين گونه امور زياد شد، براي اولين بار ضريحي طلاکوب براي آن قبر تهيه و نصب شد.<ref> سرگذشت و شهادت هشتمین امام شیعیان امام رضا علیه‌السلام، علی گلزاده غفوری، صفحه 52.</ref>
+
==اماکن متبرکه در مشهد==
  
 +
'''<I>۱. آستان قدس رضوی:</I>'''
  
== اماکن متبرکه ==
+
[[آستان قدس رضوی]] عظیم‌ترین و باشکوه‌ترین اماکن مذهبی [[ایران|ایران]] است که در این شهر واقع شده است. هر سال میلیون‌ها [[مسلمان]] از سراسر این کشور و سایر کشورهای اسلامی برای [[زیارت]] تربت پاک و مطهر آن بزرگوار به این شهر مشرف می‌شوند و اما در ذکر تاریخ ساختمان حرم مطهر آمده است که حمید بن قحطبه‌ی طایی فرمانده‌ی جنگ‌های [[بنی‌عباس]] علیه [[بنی‌امیه]] از طرف [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور]] و [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدی]] دو تن از خلفای عباسی به حکومت [[خراسان]] منصوب شد.
+
[[پرونده:8 (59).jpg|250px|thumb|left|تصویر سه بعدی [[آستان قدس رضوی]]]]
 +
در این زمان میان نوغان و روستای سناباد باغی بزرگ برای خویش ساخت و در آن کاخی مجلل بنا کرد که تا آغاز قرن چهارم هجری پا بر جا بوده. [[هارون]] که برای سرکوبی شورش‌های خراسان به طوس آمده بود، بیمار شد و برای استراحت و گذران دوران بیماری خود همین باغ را برگزید ولی از این بیماری برنخاست و در سال ۱۹۳ هجری درگذشت و او را در درون همین باغ دفن نمودند. پس ازآن پسرش بر بالای آرامگاه او بقعه‌هایی ساخت و در سال ۲۰۳ هجری که حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام به وسیله‌ی [[مأمون]] به شهادت رسیدند، به دستور او آن حضرت را در کنار قبر پدرش هارون به خاک سپردند و از آن زمان به بعد مرقد مطهر امام رضا علیه‌السلام زیارتگاه شیفتگان جهان [[شیعه|تشیع]] شد و به تدریج بر آبادانی اطراف آن افزوده گشت تا جایی که بر اثر گستردگی، آبادانی‌های سناباد و نوغان را در خود ضمیمه کرد و به صورت شهری آباد و بزرگ درآمد که آن را مشهدالرضا علیه‌السلام خواندند (یعنی مکان شهادت امام رضا علیه‌السلام) و به مرور این نام در کلمه‌ی مشهد خلاصه شد. هم‌اکنون مشهد اولین و بزرگترین کلان شهر مذهبی ایران و دومین کلان شهر مذهبی جهان بعد از [[مکه‌]] معظمه و دومین کلان شهر ایران (بعد از تهران) است.<ref> صد داستان از خورشید شرق، عباس بهروزیان، ص ۲۳۴.</ref>
  
'''<I>1. آستان قدس رضوي:</I>'''
+
'''<I>۲. خواجه ربیع:</I>'''
  
آستان قدس رضوي عظيم‌ترين و باشکوه‌ترين اماکن مذهبي ايران است که در اين شهر واقع شده است. هر سال ميليون‌ها مسلمان از سراسر اين کشور و ساير کشورهاي اسلامي براي [[زيارت]] تربت پاک و مطهر آن بزرگوار به اين شهر مشرف مي‌شوند و اما در ذکر تاريخ ساختمان حرم مطهر آمده است که حميد بن قحطبه‌ي طايي فرمانده‌ي جنگ‌هاي بني‌عباس عليه بني‌اميه از طرف منصور و مهدي دو تن از خلفاي عباسي به حکومت خراسان منصوب شد.  
+
یکی از اماکن متبرکه مشهوره [[مشهد]] مقبره [[خواجه ربیع|خواجه ربیع بن خثیم]] است که از زهاد ثمانیه بوده و از مشاهیر [[تابعین|تابعین]] می باشد.
  
در اين زمان ميان نوغان و روستاي سناباد باغي بزرگ براي خويش ساخت و در آن کاخي مجلل بنا کرد که تا آغاز قرن چهارم هجري پا بر جا بوده. هارون که براي سرکوبي شورش‌هاي خراسان به طوس آمده بود، بيمار شد و براي استراحت و گذران دوران بيماري خود همين باغ را برگزيد ولي از اين بيماري برنخاست و در سال 193 هجري درگذشت و او را در درون همين باغ دفن نمودند. پس ازآن پسرش بر بالاي آرامگاه او بقعه‌هايي ساخت و در سال 203 هجري که حضرت [[امام رضا]] عليه‌السلام به وسيله‌ي مأمون به شهادت رسيدند.  
+
روایتی نقل می کند که حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند: «لم یجرنی الی هذه الناحیه الا شوق زیارته».
  
به دستور او آن حضرت را در کنار قبر پدرش هارون به خاک سپردند و از آن زمان به بعد مرقد مطهر امام رضا عليه‌السلام زيارتگاه شيفتگان جهان تشيع شد و به تدريج بر آباداني اطراف آن افزوده گشت تا جاي که بر اثر گستردگي، آباداني‌هاي سناباد و نوغان را در خود ضميمه کرد و به صورت شهري آباد و بزرگ درآمد که آن را مشهدالرضا عليه‌السلام خواندند (يعني مکان شهادت امام رضا عليه‌السلام) و به مرور اين نام در کلمه‌ي مشهد خلاصه شد. هم‌اکنون مشهد اولين و بزرگترين کلان شهر مذهبي ايران و دومين کلان شهر مذهبي جهان بعد از [[مکه‌]]ي معظمه و دومين کلان شهر ايران (بعد از تهران) است.<ref> صد داستان از خورشید شرق، عباس بهروزیان، ص 234.</ref>
+
و شاه عباس از [[شیخ بهائی]] احوال او را خواست. شیخ مرقوم فرموده: خواجه ربیع علیه‌الرحمه از اصحاب [[امیرالمومنین]] و بسیار مقرب آن حضرت بود و در کشتن [[عثمان بن عفان|عثمان]] دخالت داشت و با لشگر اسلام به خراسان آمد و به جهاد با کفار پرداخت و آنجا فوت کرد.
  
'''<I>2. خواجه ربيع:</I>'''
+
'''<I>۳. خواجه ابوالصلت الهروی:</I>'''
 +
[[پرونده:اباصلت (1).jpg|250px|thumb|left|آرامگاه [[اباصلت هروی|خواجه اباصلت]]]]
 +
عبدالسلام بن خواجه صالح هروی از مؤلفین روات است که همه بر جلالت قدر و علو مقام او اتفاق دارند - فقط [[شیخ طوسی|ابوجعفر طوسی]] شیخ الطائفه او را [[اهل سنت|عامی]] نوشته در حالی که دیگران نوشته اند با محققین علمای [[اهل سنت|سنت و جماعت]] اختلاط و امتزاجی به کمال داشته مانند محمد ابن اسحق و اعمش و غیره. [[ابوعمرو کشی|کشی]] او را ثقه و [[شیعه|شیعی]] دانسته.
  
يکي از اماکن متبرکه مشهوره [[مشهد]] مقبره خواجه ربيع بن خثيم است که از زهاد ثمانيه بوده و از مشاهير تابعين مي باشد.
+
صاحب کتاب میزان الاعتدال گفته است «عبدالسلام بن صالح ابوالصلت رجل صالح الا انه شیعی». جعفی و دار قطنی نوشته اند او از [[رافضى|روافض]] است.
  
* 1. ربيع بن خثيم؛
+
[[ابن جوزي|ابن جوزی]] نوشته: خادم مخصوص حضرت [[امام رضا]] علیه السلام بود و در وفات آن حضرت کتابی تألیف نموده و مزارش در سه جا اشاره می کند، اول خارج از شهر مشهد، دیگر در سمنان و یکی در [[قم]] که هر سه بقعه و آرامگاهی دارد ولی ظن قوی این است که [[اباصلت هروی|ابوالصلت]] خادم حضرت رضا علیه‌السلام صاحب همین مرقد است که نزدیک شهر مشهد رضا علیه السلام می باشد.
  
* 2. هرم بن حيان؛
+
'''<I>۴. شیخ طبرسی:</I>'''
  
* 3. اويس قرني؛
+
از مقابر معروف مشهد آرامگاه [[شیخ طبرسی]] است. ابوعلی فضل بن  الحسن بن الفضل الطبرسی مشهدی صاحب کتاب نفیس [[مجمع البیان (کتاب)|تفسیر مجمع البیان]] است که در نیمه [[ذی القعده]] سال ۵۳۴ از تألیف آن فراغت یافت. ابوعلی طبرسی صاحب کتاب [[مکارم الاخلاق (کتاب)|مکارم الاخلاق]] است و فرزندش ابوالفضل علی بن الحسن طبرسی صاحب کتاب [[مشکاة الانوار فی غررالاخبار (کتاب)|مشکات الانوار]] است.
 +
[[پرونده:8 (11).jpg|250px|thumb|left|آرامگاه [[شیخ طبرسی]] در باغ رضوان [[حرم امام رضا علیه السلام]] (قبر [[میرزا حسین فقیه سبزواری |آیت‌الله فقیه سبزواری]] در تصویر مشخص است)]]
 +
شیخ طبرسی از مدرسین مشهور سبزوار بوده چنانچه در لمعه در باب رضا علیه السلام قصه ‌ای از او نقل می کند و صاحب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات]] از صاحب [[رياض العلماء (کتاب)|ریاض]] نقل می کند که [[شیخ طبرسی]] را سکته ‌ای عارض شد، مردم گمان کردند فوت کرده او را [[غسل]] دادند و [[کفن]] نموده، [[دفن]] کردند. در میان [[قبر]] به حال آمده، اما دید راه فرار ندارد، نذر کرد که اگر از محبس قبر نجات یابد کتابی در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن مجید]] بنویسد. اتفاقا نبّاشی به قصد سرقت کفن قبر را گشود همین که روی قبر را باز کرد، شیخ دست آن مرد را گرفت. نبّاش مضطرب و متحیر شد. شیخ گفت: نترس من زنده هستم، سکته کرده بودم به خیال آن که از دنیا رفته ام مرا دفن کردند و اکنون از غایت ضعف و نقاهت قادر به بیرون آمدن نیستم. مرا به خانه ببر. نبّاش او را به خانه برد، شیخ انعام و اکرام فراوان به او نمود و پس از این واقعه سال ها زنده بود تا کتاب [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] را نوشت و پس از اتمام آن درگذشت.
  
* 4. عامر بن عبدقيس؛
+
وفاتش [[عید قربان|عید اضحی]] سال ۵۴۸ رخ داد و جنازه او را از سبزه‌وار به مشهد انتقال دادند و در قبرستان قتلگاه دفن کردند و [[قاضی نورالله شوشتری|قاضی نورالله]] می نویسد: «و دفن فی مغسل الرضا علیه السلام، و ماده تاریخش این است «گشت فرید زمان داخل مشهد زمین».
  
* 5. ابومسلم خولاني؛
+
'''<I>۵. شیخ حر عاملی:</I>'''
  
* 6. مسروق بن اجدع؛
+
آرامگاه [[شیخ حر عاملی]] در کنار مدرسه میرزا جعفر است. شیخ [[محدث]] فقیه محمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین الحر العاملی صاحب کتاب نفیس [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسایل  الشیعه]] و جواهر السنیه از احفاد [[حر بن یزید ریاحی|حر بن یزید ریاحی]] رضوان الله علیه می باشد.
 +
[[پرونده:8 (22).jpg|250px|thumb|left|قبر شیخ حر عاملی، جنب صحن انقلاب]]
 +
تولدش شب جمعه ۷ ماه [[رجب]] سال ۱۰۳۳ در قریه مشغر جبل عامل و وفاتش ۲۱ [[رمضان]] سال ۱۱۰۴ در مشهد رضوی و مدفنش مقابل حرم مقدس حضرت [[امام رضا]] علیه السلام است. شیخ حر عاملی به [[اصفهان]] آمد و مانند [[شیخ بهائی]] و علماء مورد علاقه شاه عباس و سایر سلاطین [[صفویه|صفوی]] قرار گرفت و پس از مدتی از اصفهان به مشهد مشرف شده و ۲۶ سال در آن آستان ملک پاسبان به سمت [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] مدرس رسمی و مفتی علی الاطلاق بوده و به نقل فاضل بسطامی در فردوس التواریخ منزل شیخ حر عاملی در محله سر حوضان بوده است.
  
* 7. حسن بصري.
+
قبر شیخ حر عاملی و قبر فرزندش شیخ محمدرضا بن شیخ محمد حر عاملی متوفی شب شنبه دهم [[شعبان]] سال ۱۱۱۰ در یک غرفه بوده است که هم اکنون در ایوان جنب مدرسه میرزا جعفر قرار گرفته است.
  
روايتي نقل مي کند که حضرت امام رضا عليه السلام فرموده اند: «لم يجرني الي هذه الناحيه الا شوق زيارته».
+
در تحفةالطوسیه نوشته پدر شیخ محمد حر عاملی شیخ حسن عالم فقیهی بوده که در سال ۱۶۰۳ در بین راه مشهد مقدس نزدیک بسطام از دنیا رفت و فرزندش شیخ زین العابدین جسد پدر را به مشهد آورد و طرف پائین پای مبارک دفن نموده و در آن وقت شیخ محمد حر عاملی [[مکه]] مشرف بوده. در کتاب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات]] و [[فوائد الرضویه (کتاب)|فوایدالرضویه]] و منتخب التواریخ و رجال [[شيخ عبدالله مامقانی|مامقانی]] و غیره شرح حال خاندان شیخ حر عاملی مفصل نوشته شده است.
  
و شاه عباس از [[شیخ بهائی]] احوال او را خواست شيخ مرقوم فرموده خواجه ربيع عليه‌الرحمه از اصحاب [[امیرالمومنین]] و بسيار مقرب آن حضرت بود و در کشتن عثمان دخالت داشت و با لشگر اسلام به خراسان آمد و به جهاد با کفار پرداخت و آنجا فوت کرد.
+
'''<I>۶. شیخ بهائی:</I>'''
  
'''<I>3. خواجه ابوالصلت الهروي :</I>'''
+
[[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] از مفاخر [[اسلام]] و عالم [[شیعه|تشیع]] است. از فلاسفه و قهرمانان دانشگاه [[اسلام]] است. در همه علوم دستی قوی داشته. متولد ۴شنبه، ۱۷ [[ذی الحجه]] سال ۹۵۳ در شهر بعلبک و متوفی ۱۲ [[شوال]] سال ۱۰۳۱ در [[اصفهان]] و قبرش در کنار بارگاه [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام]] می‌باشد. سلسله نسب آن جناب به [[حارث همدانی|حارث همدانی]] که از کبار اصحاب [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]] علیه السلام است منتهی می شود.
 +
[[پرونده:8 (18).jpg|250px|thumb|left|قبر شیخ بهایی جنب دارالزهد]]
 +
این نابعه دوران مدتی در نزد والد ماجد خویش که از افاضل شاگردان [[شهید ثانی]] بوده، تلمذ نموده و بعد در مجالس دروس اساطین عصر حاضر می شده. جامعیت شیخ به اتفاق جمیع علمای اعصار جامع اقسام علوم و صاحب تصنیف و تألیف در اکثر فنون از قبیل [[فقه]] و [[اصول]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[درایه الحدیث|درایه]] و [[علم رجال|رجال]] در نقلیات، و [[فلسفه]] و [[کلام]] و [[عرفان]] در عقلیات، و هیئت و حساب و هندسه و نجوم و اسطرلاب در [[ریاضیات]]، و [[صرف]] و [[علم نحو|نحو]] و [[علم معانی|معانی]] و بیان و بدیع و صاحب طبع مستقیم در اشعار عربی و فارسی و اطلاع کامل به تواریخ در ادبیات و فنون عجبیه که در دست عامه اهل علم نیست و وصول به مراتب کمال در معارف الهیه در تمام کمالات و علوم و فضائل گوی سبقت از همگان ربوده است.
  
عبدالسلام بن خواجه صالح هروي از مؤلفين روات است که همه بر جلالت قدر و علو مقام او اتفاق دارند - فقط ابوجعفر طوسي شيخ الطائفه او را عامي نوشته در حالي که ديگران نوشته اند با محققين علماي سنت و جماعت اختلاط و امتزاجي به کمال داشته مانند محمد ابن اسحق و اعمش و غيره کشي او را ثقه و شيعي دانسته.
+
شاگردان آن بزرگوار سی و سه تن از مشاهیر علماء که هر یک رکنی از ارکان علم و دانش بوده اند به شمار رفته از قبیل [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] و محقق سبزواری و [[ملاصدرا|صدرالدین شیرازی]] و رفیع الدین نائینی و [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]] و خلیل قزوینی و [[ملا صالح مازندرانی|محمدصالح مازندرانی]] و غیر آن ها معاصران حضرت شیخ جلیل در عهد سلطنت مقتدر شاه عباس کبیر صفوی در دارالسلطنه اصفهان از طرف وی سمت شیخ الاسلامی برای شیخ معین شده و معاصران از اهل علم و فضل بسیار بوده اند از آن جمله [[میرداماد|میر محمدباقر داماد]] و مولی عبدالله تستری است.
  
صاحب کتاب ميزان الاعتدال گفته است «عبدالسلام بن صالح ابوالصلت رجل صالح الا انه شيعي». جعفي و دار قطني نوشته اند او از روافض است.
+
مؤلفات آن وحید اعصار بسیار است آن چه بدست آمده هشتاد و هشت کتاب تألیف فرموده اند که بعضی از آن ها بدین قرار است: اثنا عشریه و حبل المتین در [[فقه]] و [[حدیث]] حدائق الصالحین، شرح صحیفه کامله، [[اربعین شیخ بهائی (کتاب)|اربعین]]، کشکول، مخلات، تشریح الافلاک، تحفه حاتمیه جامع عباسی، اسرار البلاغه، خلاصة الحساب.
  
ابن جوزي نوشته خادم مخصوص حضرت [[امام رضا]] عليه السلام بود و در وفات آن حضرت کتابي تأليف نموده و مزارش در سه جا اشاره مي کند اول خارج از شهر مشهد ديگر در سمنان و يکي در [[قم]] که هر سه بقعه و آرامگاهي دارد ولي ظن قوي اين است که ابوالصلت خادم حضرت رضا علیه‌السلام صاحب همين مرقد است که نزديک شهر مشهد رضا عليه السلام مي باشد.
+
وفات شیخ در شب دوازدهم [[شوال]] سنه یک هزار و سی در [[اصفهان]] واقع گردیده جنازه مقدسش را حمل به مشهد مقدس رضوی علیه السلام نمودند و در سرای شخصی وی دفن کردند مدت عمر آن جناب هفتاد و هفت سال و نه ماه و چهارده روز بوده است.
  
'''<I>4. شيخ طبرسي:</I>'''
+
==پانویس==
 +
<references />
  
از مقابر معروف مشهد آرامگاه [[شيخ طبرسي]] است. ابوعلي فضل ابن  الحسن بن الفضل الطبرسي مشهدي صاحب کتاب نفيس تفسير مجمع البيان است که در نيمه [[ذی القعده]] سال 534 از تأليف آن فراغت يافت. ابوعلي طبرسي صاحب کتاب مکارم الاخلاق است و فرزندش ابوالفضل علي بن الحسن طبرسي صاحب کتاب مشکلات الانوار است.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode=packed heights=170px>
شيخ طبرسي از مدرسين مشهور سبزوار بوده چنانچه در لمعه در باب رضا عليه السلام قصه ‌اي از او نقل مي کند و صاحب روضات از صاحب رياض نقل مي کند که [[شیخ طبرسی]] را سکته ‌اي عارض شد، مردم گمان کردند فوت کرده او را غسل دادند و کفن نموده، دفن کردند.
+
پرونده:8 (52).jpg|موقعیت [[حرم امام رضا علیه السلام]] در شهر مشهد (سال 1357 شمسی)
 
+
پرونده:8 (1).JPG|حرم امام رضا علیه السلام در شهر مشهد
در ميان قبر به حال آمده اما ديد راه فرار ندارد نذر کرد که اگر از محبس قبر نجات يابد کتابي در تفسير [[قرآن]] مجيد بنويسد اتفاقا نباشي به قصد سرقت کفن قبر را گشود همين که روي قبر را باز کرد. شيخ دست آن مرد را گرفت نباش مضطرب و متحير شد. شيخ گفت: نترس من زنده هستم، سکته کرده بودم به خيال آن که از دنيا رفته ام مرا دفن کردند و اکنون از غايت ضعف و نقاهت قادر به بيرون آمدن نيستم. مرا به خانه ببر نباش او را به خانه برد شيخ انعام و اکران فراوان به او نمود و پس از اين واقعه سال ها زنده بود تا کتاب مجمع البيان را نوشت و پس از اتمام آن درگذشت.
+
</gallery>
 
 
وفاتش عيد اضحي سال 448 رخ داد و جنازه او را از سبزه‌وار به مشهد انتقال دادند و در قبرستان قتلگاه دفن کردند و قاضي نورالله مي نويسد و دفن في مغسل الرضا عليه السلام و ماده تاريخش اين است «گشت فريد زمان داخل مشهد زمين».
 
 
 
'''<I>5. شيخ حر عاملی:</I>'''
 
 
 
آرامگاه [[شیخ حر عاملی]] در کنار مدرسه ميرزا جعفر است. شيخ محدث فقيه محمد بن حسن بن علي بن محمد بن حسين الحر العاملي صاحب کتاب نفيس وسايل  الشيعه و جواهر السنيه از احفاد حر بن يزيد رياحي رضوان الله عليه مي باشد. تولدش شب جمعه 7 ماه [[رجب]] سال 1033 در سر قريه مشغر جبل عاملي و وفاتش 21 [[رمضان]] سال 1104 در مشهد رضوي مدفنش مقابل حرم مقدس حضرت [[امام رضا]] عليه السلام است. شيخ حر عاملي به اصفهان آمد و مانند [[شیخ بهائی]] و علماء مورد علاقه شاه عباس و ساير سلاطين صفوي قرار گرفت و پس از مدتي از اصفهان به مشهد مشرف شده و 26 سال در آن آستان ملک پاسبان به سمت شيخ الاسلامي مدرس رسمي و مفتي علي الاطلاق بوده و به نقل فاضل بسطامي در فردوس التواريخ منزل شيخ حر عاملي در محله سر حوضان بوده است.
 
 
 
قبر شيخ حر عاملي و قبر فرزندش شيخ محمدرضا بن شيخ محمد حر عاملي متوفي شب شنبه دهم [[شعبان]] سال 1110 در يک غرفه بوده است که هم اکنون در ايوان جنب مدرسه ميرزا جعفر قرار گرفته است.
 
 
 
در تحفةالطوسيه نوشته پدر شيخ محمد حر عاملي شيخ حسن عالم فقيهي بوده که در سال 1603 در بين راه مشهد مقدس نزديک بسطام از دنيا رفت و فرزندش شيخ زين العابدين جسد پدر را به مشهد آورد و طرف پائين پاي مبارک دفن نموده و در آن وقت شيخ محمد حر عاملي [[مکه]] مشرف بوده در کتاب روضات و فوايدالرضويه و منتخب التواريخ و رجال مامقاني و غيره شرح حال خاندان شيخ حر عاملي مفصل نوشته شده است.
 
 
 
'''<I>6. شيخ بهائی:</I>'''
 
 
 
شيخ بهائی از مفاخر [[اسلام]] و عالم تشيع است از فلاسفه و قهرمانان دانشگاه اسلام است در همه علوم دستي قوي داشته. متولد 4شنبه، 17 [[ذی الحجه]] سال 953 در شهر بعلبک متوفي 12 [[شوال]] سال 1031 در اصفهان و قبرش در کنار بارگاه حضرت رضا عليه السلام می‌باشد.
 
 
 
در قبر شيخ و آينه کاري آن شرح حالي به اجمال علامه مرحوم حاجي ميرزا علي‌اکبر نوقاني مشهدي نگاشته که عين همان را نقل مي کنيم: اين شعر را شيخ بهائي گفت و دستور داد در آستان قدس بنويسند.
 
 
 
ان جئت اقص قصة الشوق اليک  × ان جئت الي الطوس فبا الله عليک
 
 
 
قبل عني ضريح مولاي و قل  × قدمات بهائيک بالشوق اليک .
 
 
 
[[شیخ بهایی]] داراي قبري نوراني است که از آينه و مرمر بنا شده است و شيخ خبر داده که قبر من نوراني خواهد شد و اين از همان حسن نيت و ارادت او به مقام شامخ امام رضا عليه السلام که پس از چندين صد سال قبر او را مانند قطعه ي بلور روشن نمودند طول قبرش 4 ضربدر 8 و صندوق برنجي داشته که در اطراف آن اين اشعار نوشته شده است.
 
 
 
شد از فراق تو جا ناقد کشيده خميده  × هزار خار مغيلان به پاي ديده خليده
 
 
 
شب گذشته بياد تو مردمان دو چشمم  × هزار غوطه به خون خورد تا سفيده دميده
 
 
 
بشور زار بود بيشتر چراگه آهو × بحيرتم که غزالم چرا ز ديده رميده
 
 
 
اي خاک تيره دلبر ما را نگاه دار × اين نور چشم ماست که در بر گرفته ي .
 
 
 
هو الحي الذي لايموت
 
 
 
راقد هذا المرقد الشريف هو الشيخ الاجل العالم الرباني والنحرير الصمداني عين الفقهاء والمحدثين و لسان الحکماء والمتکلمين مجمع دقايق العلوم و غرايبها و منبع حقايق الفضائل و عجايبها مجدد مذهب الاثنا عشريه رأس المأة العاشره شيخ الاسلام (بهاء الملة والدين محمد) بن عزالدين حسين بن عبدالصمد بن شمس الدين محمد بن علي بن حسين بن محمد بن صالح الحارثي الهمداني الجبعي العاملي نور الله ضريحه - سلسله نسب آن جناب به حارث همداني که از کبار اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام است منتهي مي شود.
 
 
 
مولد شريفش در بعلبک در بيست و ششم [[ذی الحجه]] سنه نهصد و پنجاه و سه (953) بوده و در خدمت والد خود سالي ايران آمده. استادان اين نابعه دوران مدتي در نزد والد ماجد خويش که از افاضل شاگردان [[شهید ثانی]] بوده، تلمذ نموده و بعد در مجالس دروس اساطين عصر حاضر مي شده. جامعيت شيخ به اتفاق جميع علماي اعصار جامع اقسام علوم و صاحب تصنيف و تأليف در اکثر فنون از قبيل [[فقه]] و [[اصول]] و تفسير و درايه و رجال در نقليات و [[فلسفه]] و [[کلام]] و [[عرفان]] در عقليات و هيئت و حساب و هندسه و نجوم و اسطرلاب در رياضيات و صرف و نحو و معاني بيان و بديع و صاحب طبع مستقيم در اشعار عربي و فارسي و اطلاع کامل به تواريخ در ادبيات و فنون عجبيه که در دست عامه اهل علم نيست و وصول به مراتب کمال در معارف الهيه در تمام کمالات و علوم و فضائل گوي سبقت از همگان ربوده.
 
 
 
في کل فن بارع کانه  × لم يتخذ سواه الا فنه
 
 
 
شاگردان آن بزرگوار سي و سه تن از مشاهير علماء که هر يک رکني از ارکان علم و دانش بوده اند به شمار رفته از قبيل مجلسي اول و محقق سبزواري و صدرالدين شيرازي و رفيع الدين نائيني و فيض کاشاني و خليل قزويني و محمدصالح مازندراني و غير آن ها معاصران حضرت شيخ جليل در عهد سلطنت مقتدر شاه عباس کبير صفوي در دارالسلطنه اصفهان از طرف وي سمت شيخ الاسلامي براي شيخ معين شده و معاصران از اهل علم و فضل بسيار بوده اند از آن جمله مير محمدباقر داماد و مولي عبدالله تستري است.
 
 
 
مؤلفات آن وحيد اعصار بسيار است آن چه بدست آمده هشتاد و هشت کتاب تأليف فرموده اند که بعضي از آن ها بدين قرار است اثنا عشريه و حبل المتين در [[فقه]] و [[حديث]] حدائق الصالحين، شرح صحيفه کامله، اربعين، کشکول، مخلات، تشريح الافلاک، تحفه حاتميه جامع عباسي، اسرار البلاغه، خلاصة الحساب.
 
 
 
وفات شيخ در شب دوازدهم [[شوال]] سنه يک هزار و سي در [[اصفهان]] واقع گرديده جنازه مقدسش را حمل به مشهد مقدس رضوي عليه السلام نمودند و در سراي شخصي وي دفن کردند مدت عمر آن جناب هفتاد و هفت سال و نه ماه و چهارده روز بوده است.
 
 
 
 
 
== علماي معاصر در مشهد ==
 
 
 
 
 
در ميان معاصرين علماي مشهد مقدس رضوي بسياري را مي توان نام برد که خاندان استاد المحققين آخوند ملا کاظم خراساني صاحب کفايه و خاندان مرحوم آيت الله حاجي آقا حسين قمي، آيت الله اردبيلي، ميلاني، علامه فقيه سبزواري، شاهرودي، محدث دامغاني، قزويني و غيره از مراجع و مدرسين مشهد هستند.<ref> زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، جلد 2، حسین عمادزاده، ص 329-326.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
  
 
[[رده:شهرهای اسلامی]]
 
[[رده:شهرهای اسلامی]]
 
[[رده:شهرهای ایران]]
 
[[رده:شهرهای ایران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۳

مشهد مقدس از شهرهای مهم ایران و محل شهادت و مدفن امام رضا علیه السلام است.

مشهد مقدس

وجه تسمیه

واژه مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به این معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می‌شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده ۳ هـ.ق، بر قبور ائمه و اولیاء و رجال اطلاق می شده است. چنان که در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس و مشهد میهنه (آرامگاه ابوسعید ابوالخیر) و مشهد توس یا مشهد رضوی در خراسان وجود داشته است.

علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام پس از شهادت بدست مأمون عباسی در سال ۲۰۲ هـ.ق در آرامگاه هارونی سناباد به خاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن به ویژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد کوچ داده شدند و به مرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. گفتنی است که نام مشهد اولین بار توسط سلطان محمود غزنوی به این شهر داده شد.[۱]

موقعیت جغرافیایى

شهر مشهد که در جنوب کشف رود واقع شده قریب ۱۰۱۵ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در ۳۷ درجه و ۱۶ دقیقه عرض شمالی و ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی قرار گرفته و فاصله آن تا تهران ۹۱۳ کیلومتر می باشد. مشهد بر سر راه‌های ترکستان و افغانستان و هندوستان و بلوچستان واقع شده و شهر مزبور تا سال ۲۰۲ هجری دیه کوچکی بنام سناباد از توابع طوس بود.

قبل از این که مشهد آباد شود طوس مرکز خراسان بود و اهمیت بسزائی داشته است و راجع به آن در کتب معجم البلدان و نزهة القلوب چنین نوشته شده: طوس شهریست در خراسان که بین آن و نیشابور ده فرسخ و مشتمل بر دو شهر است که یکی طابران و دیگری نوقان باشد. قرای طوس از هزار متجاوز و آن در زمان عثمان بن عفان فتح شده و در آن قبر علی بن موسی الرضا و هارون الرشید می باشد.[۲]

تاریخ مشهد

مشهد پیش از اسلام:

گرچه تاریخ شکل‌گیرى شهرى با عنوان (مشهد) به آغاز قرن سوم هجرى یعنى مقارن با شهادت و به خاکسپارى ییکر مطهر حضرت امام رضا علیه‌السلام در آن جا برمى‌گردد اما منطقه (توس) که مشهد کنونى در آن واقع است تاریخى دیرینه دارد.

توس را از این رو بدین نام خوانده‌اند که بنیانگذار و نخستین حکمران آن، فردى به نام (توس بن نوذر) سپهبد نام‌آور کیخسرو پادشاه کیانى بوده است. از تاریخ این شهر در قبل از اسلام به جز افسانه‌اى چند، آگاهى چندانى در دست نیست ولى با توجه به اسناد موجود مى‌توان حدس زد که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان یکى از مرزدارى‌هاى سر راه گرگان و نیشابور به مرو و بلخ و از ولایت‌هاى مشهور در خراسان بزرگ بوده است.

مشهد در دوره اسلامى:

به گفته تاریخ‌نویسان، هنگامى که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت به خراسان روى آورد. سپاه مسلمانان به فرماندهى احنف بن قیس که مامور فتح خراسان بودند وى را تعقیب کردند. یزدگرد که آنان را به دنبال خویش یافت، راهى (توس) شد تا از (کنارنگ توس) مرزبان خود در آن خطه پناه بخواهد اما (کنارنگ) با این بهانه که از یک سو، توس گنجایش موکب بزرگ پادشاهى را ندارد و از سوى دیگر پناه دادن به پادشاه امکان یورش سپاه مسلمانان را افزایش مى‌دهد، یزدگرد را از توس راهى (مرو) کرد. حاکم مرو نیز در آغاز به استقبال یزدگرد شتافت اما سرانجام از او رخ برتافت و آخرین شاه ساسانى در سال ۳۱ هجرى به دست آسیابانى در مرو کشته شد.

کنارنگ توس هم که حاکمى سودجو و عافیت‌طلب بود، با احساس خطر از سپاه مسلمانان طى نامه‌اى از عبدالله بن عامر امان خواست و عهد کرد که اگر پیشنهاد او پذیرفته شود، در فتح نیشابور مسلمانان را یارى خواهد داد پس چنین کرد و به امارت نیشابور دست یافت. با این ترفند کنارنگیان به رغم فتح خراسان، همچنان نفوذ خود را در خطه توس حفظ کردند و تا پایان عصر اموى و چیرگى سپاه ابومسلم در سال ۱۲۹ هجرى، در آن جا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم بود که آن جا را رها ساختند.[۳]

قبلاً اشاره شد که در اوایل اسلام شهری به نام «مشهد» وجود نداشت: در محل فعلی این شهر، دهکده ی گمنامی بود که آن را «سناباد» می گفتند و جزء اراضی طوس بود. هارون که برای رفع اغتشاش و اصلاح اوضاع نواحی خراسان به ایران سفر کرده بود در اثناء سفر بیمار شده و از دنیا رفت و در قصر «حمید بن قحطبه» که در این ناحیه قرار داشت به خاک سپرده شد. پس از شهادت امام رضا علیه‌السلام قرار شد مدفن آن حضرت را در کنار قبر هارون قرار دهند.

این قبرها در کنار هم تا حدود سال ۵۰۰ شکل و وضعی عادی داشت تا آن که به آن محل، پس از چندی عنوان «مشهدالرضا» داده شد (یعنی محل شهادت رضا یا شهود رضا) به طوری که نوشته اند اولین بار یک ضریح نقره ای توسط مردی از اهالی اصفهان که زرتشتی بود و هنوز مسلمان نشده بود، برای دور قبر درست شد زیرا وی در اثر توسل به آن حضرت از بیماری صعب العلاجی که داشت بهبود یافته بود و به منظور تجلیل و اظهار علاقه به آن حضرت و نیز جلب توجه مردم به آن امام بزرگوار به چنین اقدامی دست زد و این در زمان حکومت سلجوقیان بود.

ابن بطوطه در سفرنامه ی خود یادآور شده است که در ۷۳۴ هجری از حریم رضوی دیدن کرده است که «به صورت صندوقی چوبین بود و از صفحاتی از نقره پوشیده شده بود». در زمان صفویه که به جهاتی توجه به این گونه امور زیاد شد، برای اولین بار ضریحی طلاکوب برای آن قبر تهیه و نصب شد.[۴]

اماکن متبرکه در مشهد

۱. آستان قدس رضوی:

آستان قدس رضوی عظیم‌ترین و باشکوه‌ترین اماکن مذهبی ایران است که در این شهر واقع شده است. هر سال میلیون‌ها مسلمان از سراسر این کشور و سایر کشورهای اسلامی برای زیارت تربت پاک و مطهر آن بزرگوار به این شهر مشرف می‌شوند و اما در ذکر تاریخ ساختمان حرم مطهر آمده است که حمید بن قحطبه‌ی طایی فرمانده‌ی جنگ‌های بنی‌عباس علیه بنی‌امیه از طرف منصور و مهدی دو تن از خلفای عباسی به حکومت خراسان منصوب شد.

تصویر سه بعدی آستان قدس رضوی

در این زمان میان نوغان و روستای سناباد باغی بزرگ برای خویش ساخت و در آن کاخی مجلل بنا کرد که تا آغاز قرن چهارم هجری پا بر جا بوده. هارون که برای سرکوبی شورش‌های خراسان به طوس آمده بود، بیمار شد و برای استراحت و گذران دوران بیماری خود همین باغ را برگزید ولی از این بیماری برنخاست و در سال ۱۹۳ هجری درگذشت و او را در درون همین باغ دفن نمودند. پس ازآن پسرش بر بالای آرامگاه او بقعه‌هایی ساخت و در سال ۲۰۳ هجری که حضرت امام رضا علیه‌السلام به وسیله‌ی مأمون به شهادت رسیدند، به دستور او آن حضرت را در کنار قبر پدرش هارون به خاک سپردند و از آن زمان به بعد مرقد مطهر امام رضا علیه‌السلام زیارتگاه شیفتگان جهان تشیع شد و به تدریج بر آبادانی اطراف آن افزوده گشت تا جایی که بر اثر گستردگی، آبادانی‌های سناباد و نوغان را در خود ضمیمه کرد و به صورت شهری آباد و بزرگ درآمد که آن را مشهدالرضا علیه‌السلام خواندند (یعنی مکان شهادت امام رضا علیه‌السلام) و به مرور این نام در کلمه‌ی مشهد خلاصه شد. هم‌اکنون مشهد اولین و بزرگترین کلان شهر مذهبی ایران و دومین کلان شهر مذهبی جهان بعد از مکه‌ معظمه و دومین کلان شهر ایران (بعد از تهران) است.[۵]

۲. خواجه ربیع:

یکی از اماکن متبرکه مشهوره مشهد مقبره خواجه ربیع بن خثیم است که از زهاد ثمانیه بوده و از مشاهیر تابعین می باشد.

روایتی نقل می کند که حضرت امام رضا علیه السلام فرموده اند: «لم یجرنی الی هذه الناحیه الا شوق زیارته».

و شاه عباس از شیخ بهائی احوال او را خواست. شیخ مرقوم فرموده: خواجه ربیع علیه‌الرحمه از اصحاب امیرالمومنین و بسیار مقرب آن حضرت بود و در کشتن عثمان دخالت داشت و با لشگر اسلام به خراسان آمد و به جهاد با کفار پرداخت و آنجا فوت کرد.

۳. خواجه ابوالصلت الهروی:

عبدالسلام بن خواجه صالح هروی از مؤلفین روات است که همه بر جلالت قدر و علو مقام او اتفاق دارند - فقط ابوجعفر طوسی شیخ الطائفه او را عامی نوشته در حالی که دیگران نوشته اند با محققین علمای سنت و جماعت اختلاط و امتزاجی به کمال داشته مانند محمد ابن اسحق و اعمش و غیره. کشی او را ثقه و شیعی دانسته.

صاحب کتاب میزان الاعتدال گفته است «عبدالسلام بن صالح ابوالصلت رجل صالح الا انه شیعی». جعفی و دار قطنی نوشته اند او از روافض است.

ابن جوزی نوشته: خادم مخصوص حضرت امام رضا علیه السلام بود و در وفات آن حضرت کتابی تألیف نموده و مزارش در سه جا اشاره می کند، اول خارج از شهر مشهد، دیگر در سمنان و یکی در قم که هر سه بقعه و آرامگاهی دارد ولی ظن قوی این است که ابوالصلت خادم حضرت رضا علیه‌السلام صاحب همین مرقد است که نزدیک شهر مشهد رضا علیه السلام می باشد.

۴. شیخ طبرسی:

از مقابر معروف مشهد آرامگاه شیخ طبرسی است. ابوعلی فضل بن الحسن بن الفضل الطبرسی مشهدی صاحب کتاب نفیس تفسیر مجمع البیان است که در نیمه ذی القعده سال ۵۳۴ از تألیف آن فراغت یافت. ابوعلی طبرسی صاحب کتاب مکارم الاخلاق است و فرزندش ابوالفضل علی بن الحسن طبرسی صاحب کتاب مشکات الانوار است.

آرامگاه شیخ طبرسی در باغ رضوان حرم امام رضا علیه السلام (قبر آیت‌الله فقیه سبزواری در تصویر مشخص است)

شیخ طبرسی از مدرسین مشهور سبزوار بوده چنانچه در لمعه در باب رضا علیه السلام قصه ‌ای از او نقل می کند و صاحب روضات از صاحب ریاض نقل می کند که شیخ طبرسی را سکته ‌ای عارض شد، مردم گمان کردند فوت کرده او را غسل دادند و کفن نموده، دفن کردند. در میان قبر به حال آمده، اما دید راه فرار ندارد، نذر کرد که اگر از محبس قبر نجات یابد کتابی در تفسیر قرآن مجید بنویسد. اتفاقا نبّاشی به قصد سرقت کفن قبر را گشود همین که روی قبر را باز کرد، شیخ دست آن مرد را گرفت. نبّاش مضطرب و متحیر شد. شیخ گفت: نترس من زنده هستم، سکته کرده بودم به خیال آن که از دنیا رفته ام مرا دفن کردند و اکنون از غایت ضعف و نقاهت قادر به بیرون آمدن نیستم. مرا به خانه ببر. نبّاش او را به خانه برد، شیخ انعام و اکرام فراوان به او نمود و پس از این واقعه سال ها زنده بود تا کتاب مجمع البیان را نوشت و پس از اتمام آن درگذشت.

وفاتش عید اضحی سال ۵۴۸ رخ داد و جنازه او را از سبزه‌وار به مشهد انتقال دادند و در قبرستان قتلگاه دفن کردند و قاضی نورالله می نویسد: «و دفن فی مغسل الرضا علیه السلام، و ماده تاریخش این است «گشت فرید زمان داخل مشهد زمین».

۵. شیخ حر عاملی:

آرامگاه شیخ حر عاملی در کنار مدرسه میرزا جعفر است. شیخ محدث فقیه محمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین الحر العاملی صاحب کتاب نفیس وسایل الشیعه و جواهر السنیه از احفاد حر بن یزید ریاحی رضوان الله علیه می باشد.

قبر شیخ حر عاملی، جنب صحن انقلاب

تولدش شب جمعه ۷ ماه رجب سال ۱۰۳۳ در قریه مشغر جبل عامل و وفاتش ۲۱ رمضان سال ۱۱۰۴ در مشهد رضوی و مدفنش مقابل حرم مقدس حضرت امام رضا علیه السلام است. شیخ حر عاملی به اصفهان آمد و مانند شیخ بهائی و علماء مورد علاقه شاه عباس و سایر سلاطین صفوی قرار گرفت و پس از مدتی از اصفهان به مشهد مشرف شده و ۲۶ سال در آن آستان ملک پاسبان به سمت شیخ الاسلامی مدرس رسمی و مفتی علی الاطلاق بوده و به نقل فاضل بسطامی در فردوس التواریخ منزل شیخ حر عاملی در محله سر حوضان بوده است.

قبر شیخ حر عاملی و قبر فرزندش شیخ محمدرضا بن شیخ محمد حر عاملی متوفی شب شنبه دهم شعبان سال ۱۱۱۰ در یک غرفه بوده است که هم اکنون در ایوان جنب مدرسه میرزا جعفر قرار گرفته است.

در تحفةالطوسیه نوشته پدر شیخ محمد حر عاملی شیخ حسن عالم فقیهی بوده که در سال ۱۶۰۳ در بین راه مشهد مقدس نزدیک بسطام از دنیا رفت و فرزندش شیخ زین العابدین جسد پدر را به مشهد آورد و طرف پائین پای مبارک دفن نموده و در آن وقت شیخ محمد حر عاملی مکه مشرف بوده. در کتاب روضات و فوایدالرضویه و منتخب التواریخ و رجال مامقانی و غیره شرح حال خاندان شیخ حر عاملی مفصل نوشته شده است.

۶. شیخ بهائی:

شیخ بهائی از مفاخر اسلام و عالم تشیع است. از فلاسفه و قهرمانان دانشگاه اسلام است. در همه علوم دستی قوی داشته. متولد ۴شنبه، ۱۷ ذی الحجه سال ۹۵۳ در شهر بعلبک و متوفی ۱۲ شوال سال ۱۰۳۱ در اصفهان و قبرش در کنار بارگاه حضرت رضا علیه السلام می‌باشد. سلسله نسب آن جناب به حارث همدانی که از کبار اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام است منتهی می شود.

قبر شیخ بهایی جنب دارالزهد

این نابعه دوران مدتی در نزد والد ماجد خویش که از افاضل شاگردان شهید ثانی بوده، تلمذ نموده و بعد در مجالس دروس اساطین عصر حاضر می شده. جامعیت شیخ به اتفاق جمیع علمای اعصار جامع اقسام علوم و صاحب تصنیف و تألیف در اکثر فنون از قبیل فقه و اصول و تفسیر و درایه و رجال در نقلیات، و فلسفه و کلام و عرفان در عقلیات، و هیئت و حساب و هندسه و نجوم و اسطرلاب در ریاضیات، و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع و صاحب طبع مستقیم در اشعار عربی و فارسی و اطلاع کامل به تواریخ در ادبیات و فنون عجبیه که در دست عامه اهل علم نیست و وصول به مراتب کمال در معارف الهیه در تمام کمالات و علوم و فضائل گوی سبقت از همگان ربوده است.

شاگردان آن بزرگوار سی و سه تن از مشاهیر علماء که هر یک رکنی از ارکان علم و دانش بوده اند به شمار رفته از قبیل مجلسی اول و محقق سبزواری و صدرالدین شیرازی و رفیع الدین نائینی و فیض کاشانی و خلیل قزوینی و محمدصالح مازندرانی و غیر آن ها معاصران حضرت شیخ جلیل در عهد سلطنت مقتدر شاه عباس کبیر صفوی در دارالسلطنه اصفهان از طرف وی سمت شیخ الاسلامی برای شیخ معین شده و معاصران از اهل علم و فضل بسیار بوده اند از آن جمله میر محمدباقر داماد و مولی عبدالله تستری است.

مؤلفات آن وحید اعصار بسیار است آن چه بدست آمده هشتاد و هشت کتاب تألیف فرموده اند که بعضی از آن ها بدین قرار است: اثنا عشریه و حبل المتین در فقه و حدیث حدائق الصالحین، شرح صحیفه کامله، اربعین، کشکول، مخلات، تشریح الافلاک، تحفه حاتمیه جامع عباسی، اسرار البلاغه، خلاصة الحساب.

وفات شیخ در شب دوازدهم شوال سنه یک هزار و سی در اصفهان واقع گردیده جنازه مقدسش را حمل به مشهد مقدس رضوی علیه السلام نمودند و در سرای شخصی وی دفن کردند مدت عمر آن جناب هفتاد و هفت سال و نه ماه و چهارده روز بوده است.

پانویس

  1. وبگاه تامین اجتماعی خراسان رضوی.
  2. زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، جلد ۱، حسین عمادزاده.
  3. وبگاه شبکه امام رضا علیه‌السلام.
  4. سرگذشت و شهادت هشتمین امام شیعیان امام رضا علیه‌السلام، علی گلزاده غفوری، صفحه ۵۲.
  5. صد داستان از خورشید شرق، عباس بهروزیان، ص ۲۳۴.

آرشیو عکس و تصویر