شیخ محمدجواد خراسانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
'''آیت الله محمدجواد خراسانی''' (۱۳۹۷ - ۱۳۳۱ ق)، از مفاخر علمی و فقهی [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]] بود. بخش زیادی از حیات علمی ‌‌آن عالم ربانی به تحقیق و نگارش صرف شد و اکثر نوشته‌های وی به معرفی درست فرهنگ [[اهل البیت|اهل بیت]] (علیهم‌السلام) اختصاص داشت. «الامامة عندالشیعة الامامیة» و «هدايةالأمة إلی معارف الأئمة» از جمله این آثار است.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
||نام کامل = محمدجواد خراسانی
 
||نام کامل = محمدجواد خراسانی
||تصویر=[[پرونده:Shaykh-mohammad-Khorasani.jpg |250px|center]]
+
||تصویر=[[پرونده:Shaykh-mohammad-Khorasani.jpg |۲3۰px|center]]
||زادروز = 25 [[ربيع الاول]] 1331 قمری  
+
||زادروز = ۱۳۳۱ قمری  
 
|زادگاه = [[مشهد]]
 
|زادگاه = [[مشهد]]
|وفات =  1397 قمری
+
|وفات =  ۱۳۹۷ قمری
|مدفن =  [[قم]]، قبرستان باغ بهشت، در جوار علي بن جعفر علیه السلام در آرامگاه خاندان مستقيمی ‌‌تهراني
+
|مدفن =  [[قم]]، قبرستان باغ بهشت
|اساتید = سيد ابوالحسن اصفهاني، آقا ضياءالدين عراقي، ميرزا آقا اصطهباناتي، سيد محمد بروجني اصفهاني، سيد محمود شاهرودي،...
+
|اساتید = [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]، [[سید محمود حسینی شاهرودی|سید محمود شاهرودی]]، سید محمد بروجنی اصفهانی،...
 
|شاگردان =  
 
|شاگردان =  
|آثار = الامامة عندالشيعة، مقتل الحسين علیه السلام، کشف الایات، مهدي منتظر،...  
+
|آثار = الامامة عندالشیعة الامامیة، هداية الأمة إلی معارف الأئمة، کشف الآیات، مهدی منتظر، ظواهر الآثار،...  
 
}}
 
}}
 
شیخ محمد جواد خراسانی (1331، 1397 ق)، از مفاخر علمی و فقهی دوره معاصر به شمار می آید. وی با بهره گیری و تاسی از  عالمانی همچون سيدابوالحسن اصفهاني، آقا ضياءالدين عراقي توانست آثاری ارزشمند نظیر «الامامه عند الشیعه»، و «مهدی منتظر» را به شیفتگان مکتب توحید و ارادتمندان به سیره طیبه اهل البیت «علیهم السلام» ارائه دهد.
 
 
 
 
==ولادت==
 
==ولادت==
 +
محمدجواد خراسانی در شب جمعه ۲۵ [[ربیع الاول]] سال ۱۳۳۱ هـ.ق در [[مشهد]] مقدس پا به عرصه جهان گذاشت. پدرش شیخ محسن معروف به «حاجی فاضل» (م، ۱۳۸۳ ق)، از شاگردان [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانی]] بود.
  
وي در شب جمعه 25 [[ربيع الاول]] سال 1331 هـ.ق در جوار ملكوتي امام هشتم علیه السلام در خانواده‌اي بافضيلت و [[تقوا]] پا به عرصه جهان گذاشت، به دليل خوابي كه خاله سيده‌اش قبل از تولد ديده و در عالم رؤيا نام آن فرزند پسر را هم انتخاب كرده بودند، نام محمدجواد با كنيه ابي جعفر براي اين كودك انتخاب شد.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 433.</ref>
+
==تحصیل و اساتید==
  
==کودکی==
+
محمدجواد خراسانی در ۱۳ سالگی به [[حوزه علمیه]] کاشمر رفت و در ۱۴ سالگی، سال ۱۳۴۴ هـ.ق وارد حوزه علمیه [[مشهد]] مقدس گردید. او ابتدا وارد مدرسه علمیه سعدیه، مشهور به «مدرسه پایین» شد - این مدرسه قبلاً متصل به قبر [[شیخ بهایی]] بود -. وی مدت پنج سال از اساتید آن حوزه مقدسه بهره‌مند گردید. اما مدرسه توسط دولت وقت رضاخانی تخریب و جزء موزه [[آستان قدس رضوی|آستان قدس]] و کتابخانه قرار گرفت. در این مدت دروس سطح را نزد ادیبان و فقها به اتمام رسانید و به تدریس آن ها پرداخت.<ref> شرح زندگی نامه آیت الله خراسانی، ص ۲۶-۲۴.</ref>
دوران كودكي را در زادگاه خود در كنار پدر و مادر، با تعليم و تربيت دلسوزانه آنان سپري كرد. در پنج سالگي پدر او را به مكتب فرستاد. شش ماه نگذشت كه روخواني [[قرآن]] مجيد را ياد گرفت. و به تحصيل كتب ديگري همچون صد كلمه، عاق والدين، حسنين، نصاب الصبيان، جامع المقدمات، سيوطي و مغني اللبيب پرداخت. در اين مدت كه سيزده بهار از عمر شريفش نگذشته بود، از محضر پدر بزرگوارش و ساير اساتيد روستايي كه تابستان‌ها بدان جا می‌‌رفتند، استفاده نمود. با اصرار زياد، پدر را راضي نمود كه به حوزه علميه كاشمر برود. مدت سه ماه در آن حوزه ماند. و در چهارده سالگي، سال 1344 هـ.ق وارد [[حوزه علميه]] مشهد مقدس گرديد.
 
  
 +
سپس به علت فشارهای زیاد حکومت جبار پهلوی بر طلاب و روحانیت، در سال ۱۳۵۱ هـ.ق به [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] هجرت نمود. وی ابتدا در [[نجف]] به مدرسه مرحوم آیت الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدی]] رفت و به مدت ۱۰ سال در این شهر اقامت نمود.
  
==خاندان==
+
شیخ محمدجواد از محضر این عالمان در نجف بهره‌مند شد و به مقام رفیع [[اجتهاد]] رسید:
  
[[شجره نامه]] وي بدين قرار است: محمدجواد، فرزند محسن، فرزند حسين، فرزند محسن، فرزند شيخ محمدصادق محولاتي. شيخ محمدصادق، جد بزرگ شيخ محمدجواد محولاتي از علماي اصفهان، مسافرتي به [[مشهد]] مقدس نمود و به دليل مسئوليتي بزرگ كه در آستان مقدس رضوي به او محول شد، آن جا را وطن دائمی ‌‌خود برگزيد.<ref> وي مسافرتي به تربت حيدريه و نواحي آن نمود آب و هواي منطقه (محولات) را پسنديده ملكي از روستاي عبدل آباد محولات را خريداري نمود تابستان‌ها بدان ناحيه می‌‌رفت او در اواخر عمرش عزلت را برگزيد تا اين كه دعوت حق را اجابت و در همان جا مدفون گرديد.</ref>
+
*[[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]]،
 +
*[[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]،
 +
*میرزا آقا اصطهباناتی،
 +
*سید محمد بروجنی اصفهانی،
 +
*[[سید محمود حسینی شاهرودی|سید محمود شاهرودی]].<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۳۳.</ref>
  
حاج شيخ محسن فرزند وي پس از [[مرگ]] پدر، عالمی ‌‌بزرگ محسوب می‌‌شد و به زهد، [[تقوا]] و داشتن كرامات فراوان معروف بود.<ref> جهاداكبر، ص 5.</ref> وي داراي سه پسر بود كه همه مشغول به تحصيل علوم ديني و در كسوت روحانيت بودند.<ref> وي مردي عالم و فاضل و استادي ماهر بود موطن اصليش مشهد مقدس بوده و به تدريس ادبيات و سطح اشتغال داشت مرحوم آيت الله آخوند ملا كاظم خراساني از جمله شاگردان آن مرحوم می‌‌باشد. به دليل موقعيت بزرگي كه در آستان مقدس رضوي پيدا كرده بود، از سوي توليت لقب «فاضل» به وي داده شد آن لقب در اعقاب ايشان جاري است او تابستان‌ها به محولات رفته در آن جا به اقامه جماعت و ترويج شريعت و به حل مشكلات مردم می‌‌پرداخت. خود امور كشاورزي را انجام داده با كد يمين و عرق جبين تحصيل رزق می‌‌كرد و به درآمد اندك قناعت می‌‌نمود در سال آخر عمرش ضمن تقسيم املاك بين فرزندانش مقدار دوازده ساعت آب را وقف بر طلبه اعقاب خود نمود هشتاد و اندي از عمرش گذشت كه دعوت حق را اجابت و در مدرسه باغ رضوان مشهد دفن گرديد.</ref> فرزند سوم شيخ محسن، شيخ حسين، از عالمان فاضل مشهد مقدس محسوب می‌‌شد.
+
او سپس از طرف آیت الله [[سید حسین طباطبائی قمی|حاج آقا حسین قمی]] ‌‌که در آن زمان زعامت حوزه علمیه [[کربلا]] را عهده‌دار و به سازماندهی و اصلاح آن مشغول بود، برای تدریس به کربلا دعوت شد و حدود یکسال و نیم در آنجا ماند. وی مجددا به دعوت آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]] به نجف اشرف برمی گردد و در همان منزل سابق ساکن شده و مدت هفت سال به تدریس و تألیف و موعظه مشغول می شود.  
  
'''پدر محمد جواد خراسانی'''
+
==آثار و تألیفات==
  
وي داراي دو فرزند بود كه يكي از آن ها به نام شيخ محسن معروف به «حاجي فاضل»، پدر حاج شيخ جواد محولاتي، است. وي دروس سطح را نزد آيت الله سيد عباس شاهرودي فراگرفت و در بيست و يك سالگي با اجازه پدر آهنگ [[نجف]] اشرف كرد. پدر با [[استخاره]] به كلام الله مجيد رضايت داد.<ref> [[سوره كهف]]/36 المال والبنون.</ref> و اسباب حركت وي را مهيا كرد، مشروط به اين كه بعد از اتمام دوره چهار ساله درس خارج آخوند ملا كاظم خراساني به ايران برگردد.
+
«تحقیق و نگارش» بخش زیادی از حیات علمی ‌‌آن بزرگمرد را به خود اختصاص داده بود. نگارش او وقتی به پایان رسید که چشم از این جهان فانی فروبست. او به هنگام نوشتن کتاب «الامامة عندالشیعة» با سبکی نوین به موضوع [[امامت]] از نگاه [[قرآن]] می‌‌پردازد. وقتی به مرض سختی دچار می‌‌شود، تنها آرزویش از خداوند متعال این است که آن کتاب را به پایان برساند. پس از آن که چاپ آخرین فرم کتاب به پایان رسید، چند ساعت بعد به رحمت خداوند واصل گردید.  
  
شيخ محسن به مدت هفت سال دوره خارج را تكميل و از محضر آيات عظام: سيد محمدكاظم يزدي و شريعت اصفهاني استفاده نمود و با سيدابوالحسن اصفهاني و ضياءالدين عراقي هم‌بحث می‌‌شد. او در سال 1329 هـ.ق پس از دريافت خبر فوت پدر، به مشهد مقدس برمی‌‌گردد. اما ديرزماني نگذشت، در [[ذی الحجه]] الحرام همان سال، خبر درگذشت آخوند خراساني به وي رسيد. اين خبر در اراده او تأثير گذاشت. از هجرت دوباره به [[نجف]] اشرف منصرف گرديد و تا پايان عمر در جوار امام هشتم علیه السلام ماند و به تدريس اشتغال ورزيد. وي در روز يكشنبه دهم [[جمادی الاول]] سال 1383 هـ.ق دارفاني را وداع گفت و در همان قريه زادگاهش دفن گرديد.<ref> جهاداكبر، ص 17.</ref>
+
با نگاهی کلی به مجموعه گرانسنگ و ارزشمند این عالم ربانی، چند ویژگی را می‌‌توان در نوع آنها ملاحظه کرد؛ تنوع و توجه به نیاز جامعه؛ ارائه اثر در عرصه‌های مختلف از [[شعر]] و ادب تا [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[علم کلام|کلام]] از برجستگی‌های آثار و تألیفات ایشان است. همچنین تألیف و تدوین آثاری در فقه و اصول به زبان عربی و عرضه به جامعه علمی‌‌ و حوزه‌های دینی بسیار آسان بوده، ولی چون آن را مطابق با نیاز جامعه نمی‌‌بیند، نه تنها دست به چنین نگارش هایی نمی‌‌زند که حتی از چاپ همان تقریرات فقه و اصول خود که خوب و منظم هم نوشته بود، خودداری می‌‌کند و به کارهایی همت می‌‌گمارد که به تشخیص خود وی، نیاز جامعه آن روز بوده است. او سرودن شعر در [[مرثیه|مراثی]] و مدایح [[ائمه اطهار]] علیهم السلام را برای مبارزه با اشعار سخیفی که در مراثی ایشان خوانده می شد، لازم دید و به این کار اقدام کرد. بخش مهمی ‌‌از آثار ایشان نیز به زبان فارسی است که در عین برخورداری از اتقان و استدلال، سعی می‌‌شود به گونه‌ای نگاشته شود که برای عموم مردم قابل فهم باشد. با این که مطالب فراوانی آماده کرده بود، بنا را بر اختصار می‌‌گذاشت تا مفید برای همگان باشد.<ref> نقل از حجة الاسلام محمدحسن نجفی، برادرزاده آن مرحوم.</ref>
  
'''جد مادري'''
+
ثمره این همه تلاش و کوشش پیگیر، ۴۸ اثر چاپ شده و خطی در موضوعات گوناگون اسلامی ‌‌می‌‌باشد که از این قرار است:
  
مرحوم آيت الله حاج سيد محمد فرزند سيد مهدي محولاتي معروف به «رئيس الواعظين» وي از وعاظ طراز اول مشهد مقدس و بسيار مورد توجه و علاقه مردم بود، در پاي منبر ايشان اجتماع عظيم از مردم متدين، حضور می‌‌يافتند و ختم مجالس با اين مرد با[[اخلاص]] بود و سيد مهدي معروف به «سيد الواعظين» هم از منبري‌هاي مشهور مشهد، كه در دارالسعادة آستان مقدس ثامن الائمه به وعظ و نصيحت مشغول بود تا زمان مشروطيت كه علناً در منابر با مشروطه كذايي مخالفت می‌‌نمود.
+
'''قرآن و''' '''<I>تفسیر:</I>'''
  
به دليل مخالفت شديد با مشروطه‌ خواهان چندين بار در صدد قتل آن سيد بزرگوار برآمدند. به او تيراندازي می‌‌كنند. اما به هدف نمی‌‌خورد، آخر او را به وسيله يك فنجان قهوه مسموم، شهيد كردند. وفات آن مرحوم در سال 1329 هـ.ق اواخر [[شعبان]] المعظم، و محل دفن آن عالم مجاهد، در دارالسعاده - مكاني كه قبلاً موعظه می‌‌فرمود - قرار دارد.<ref> همان، ص 22.</ref>
+
*تفسیر موضوعی قرآن کریم که مدت زیادی بدان اشتغال داشت، ولی متأسفانه موانعی پیش آمد که ادامه نیافت.
  
'''مادر'''
+
*کشف الآیات، ترتیب لغات و حروف [[قرآن]]، به همراه قسمتی از قبل و بعد [[آیه|آیه]] که بی‌نیاز کننده از رجوع باشد.
  
شيخ محسن با دختر مرحوم حاج سيد محمد محولاتي در نيمه [[ربيع الثانی]] 1330 هـ.ق ازدواج كرد. و چهار پسر و هفت دختر از دامن پاك اين زن مؤمنه تحويل اجتماع گرديد. يكي از نمونه‌هاي بارز آنان آيت الله حاج شيخ محمدجواد خراساني محولاتي، چهره برگزيده اين مقاله، می‌‌باشد.</ref>. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 433.</ref>
+
*کشف اللغات، تفسیر لغات قرآن به خود قرآن، که ناتمام مانده است.
  
 +
*کشف المطالب قرآن، که در حقیقت فهرست همان تفسیر موضوعی است که مستقلاً نیز را در خور استفاده است.
  
 +
*کشف مطالب الآیات، که بیان کننده مطالب و برداشت‌هایی از هر آیه‌ای می‌‌باشد.
  
==تحصيلات==
+
'''<I>تاریخ و حدیث:</I>'''
  
او ابتدا وارد مدرسه علميه سعديه، مشهور به مدرسه «پايين» شد - اين مدرسه قبلاً متصل به قبر [[شيخ بهايی]] بود - وي مدت پنج سال از اساتيد آن حوزه مقدسه بهره‌مند گرديد. اما مدرسه توسط دولت وقت رضاخاني تخريب و جزء موزه آستانه قدس و كتابخانه قرار گرفت. در اين مدت دروس سطح را نزد ادبيان و فقها به اتمام رسانيد و به تدريس آن ها پرداخت.<ref> شرح زندگي نامه آيت الله خراساني، ص 26-24.</ref>
+
*ظواهر الآثار، این کتاب پرارزش دربردارنده شصت باب از [[احادیث]] در [[اخلاق]] و [[آداب و سنن اسلامی|آداب]] است.
  
 +
*نخبةالقصار، کلمات قصار [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و [[امیرالمومنین]] علیه السلام در اخلاق و آداب.
  
==ويژگي‌هاي اخلاقي==
+
*ترجمه حدیث اهلیلجه.
  
'''<I>زهد و ساده‌زيستي:</I>'''
+
*مقتل الحسین علیه السلام، براساس منابع قدیمی ‌‌تاریخ.
  
با توجه به اين كه در خانواده كم و بيش مرفهي رشد كرده بود، از همان ابتداي تحصيل از هر چيزي كه او را از مسير تحصيل بازدارد و با عزت نفس و مناعت طبع ناسازگار باشد، خود را دور ساخت. از اين رو وقتي به [[نجف]] اشرف رفت پيشينه علمی ‌‌خانوادگي، و پيوند دوستانه پدر، با مرحوم آقا سيد ابوالحسن اصفهاني زمينه دسترسي به زندگي آرام و خوبي را برايش مقدور می‌‌ساخت، ولي عزت نفس و روح ساده‌زيستي مانع آن بود كه به بيوت و دفاتر آقايان نزديك شود. از اين جهت با همان مختصر پولي كه پدر برايش می‌‌فرستاد، به سختي امرار معاش می‌‌كرد. و گاه می‌‌شد كه نان خالي هم براي سيركردن خود نداشت و به كسي اظهار نمی‌‌كرد.
+
*تاریخچه احوال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طریق جدول.
  
خود او در شرح زندگي‌اش می‌‌نويسد: پس از [[ازدواج]] و مسئوليت تكفل زن و فرزند، ناگزير شدم در كنار تدريس در حوزه نجف اشرف به كار و كسب نيز بپردازم. اشتغال من موجب اين شد كه عده‌اي به مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني اعتراض كنند: چرا فردي مانند فلاني، با اين سابقه درخشان علمی ‌‌و فضل، بايد براي امرار معاش كارگري كند؟ در نتيجه يك روز آيت الله داماد به سراغم آمده و مرا به شدت از اين كار بازداشت و فرمود: اين كار شما موجب وهن آقا سيد ابوالحسن اصفهاني است. و نيز می‌‌نويسد:<ref> جهاداكبر، ص 142-123.</ref> آن زمان كه در نجف بودم و فعلاً كه سي و سه سال است كه در تهران هستم، هيچ وقت براي خانه‌ام شيريني جات و تنقلات مثل پشمك و زولبيا، بستني و چيزهايي مانند آن نگرفته‌ام. و غذاهايي همچون چلوكباب و كباب و حليم نخورده‌ام و در سر سفره‌هاي رنگين آن چناني ننشسته‌ام.
+
*اربعینیات (ناتمام).
  
تنها فرزند پسر حاج شيخ محمدجواد، از اين روحيه زاهدانه پدر چنين نقل می‌‌كند: به ياد ندارم كه پدرم حتي يك ريال پول براي خريد تنقلات از قبيل آب نبات، نُقل، شيريني، اسباب بازي و نظائر آن ها به من داده باشد. يا من مجاز باشم در خريد اين گونه چيزها.<ref> نقل از حجة الاسلام جعفر خراساني، فرزند آن مرحوم.</ref>
+
*خلاصه وقایع و علامات ظهور؛ به شکل بدیع همراه با جدول.
  
'''<I>توسل و شفا:</I>'''
+
'''<I>اصول فقه:</I>'''
  
حاج شيخ محمدجواد خراساني وقتي در [[كربلا]]ي معلي ساكن بود، به ملاحظه ارزاني، اتاقي را در دورترين مواضع، نزديك شط فرات، معروف به نهرالحسين علیه السلام اجاره كرد. در [[شوال]] همان سال اول مبتلا به مرضي سخت شد تا جايي كه بر اثر تب و لرزه و تهوع و اسهال چندين بار از هوش رفت. موضوع به اطلاع حضرت آيت الله حاج آقا حسين قمی ‌‌رسيد. ايشان دكتري را براي معالجه به منزل محمدجواد می‌‌فرستد. اما مؤثر واقع نمی‌‌شود. تا اين كه شبي متوسل به [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها می‌‌شود و در نجواگونه به خدا می‌‌گويد: خدايا! پدر و مادر من سال‌ها است از من جدا شده‌اند. مادر علويه من، در انتظار ديدار من است.
+
*تقریرات [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، به صورت جامع و کامل. از دروس استادش [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانی]].
  
خود وي چنين گزارش كرده است: همچنان در حال بي‌حسي و بي‌حالي اما بيدار بودم، ناگهان ديدم حضرت زهرا سلام الله علیها بر بالين من نشسته مرا نوازش می‌‌كند. صورتش هم باز است. گفتم: معلوم است او جده من است. من محرم حضرت هستم. طولي نكشيد حضرت برخاست و رفت. من متوجه شدم شفايافته‌ام. هيچ دردي در وجودم نيست.<ref> جهاداكبر، ص 112 و 107.</ref>
+
*تقریرات اصول، به صورت جامع و کامل از دروس استادش [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقی]].
  
'''<I>علاقه‌مندي به اهل بيت علیهم السلام:</I>'''
+
*رساله‌ای در بحث از [[تقلید|تقلید]] اعلم.
  
توجه فوق‌العاده به مستحبات خصوصاً زيارت و توسل به [[اهل بيت]] علیهم السلام از نكات برجسته در زندگي شيخ محمدجواد خراساني بود. زماني كه در [[نجف]] اقامت داشت. هر شب به زيارت مولايش اميرمؤمنان علیه السلام می‌‌رفت و [[زيارت جامعه كبيره]] را می‌‌خواند. شب‌هاي چهارشنبه پياده به [[مسجد سهله]] و [[مسجد كوفه]] رفته و در [[عبادت]] و [[دعا]] بسر می‌‌برد. بيش از هفده بار پياده از نجف اشرف به كربلاي معلي رفت و به [[زيارت]] و دعا و توسل پرداخت. وقتي به ايران آمده و در تهران استقرار يافت، چندين بار پياده به همراه شماري از مريدان از تهران به [[مشهد]] مقدس براي زيارت علي ابن موسي الرضا علیه السلام مشرف شد.<ref> نقل از حجةالاسلام محمدحسن نجفي.</ref>
+
*منظومه عربی در اصول، بیش از دو هزار سطر.
  
'''<I>احياي فرهنگ شيعه:</I>'''
+
[[پرونده:Montazar.jpg|thumb|left|مهدی منتظر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) - یکی از آثار آیت الله خراسانی]]
  
از ويژگي‌هاي اين فقيه برجسته، زنده نگه داشتن فرهنگ تشيع علوي و حفظ و حراست از شعائر مذهبي بود. اكثر نگارش‌ها و پژوهش‌هاي وي به احياء و معرفي درست فرهنگ اهل بيت علیهم السلام اختصاص داشت. عشق و علاقه او به حدي بود كه نخستين اثر خويش را به سروده‌هايي در مراثي اهل بيت علیهم السلام به نام كتاب «بينه رحمت» اختصاص داد. و خود نيز بر فراز منبر، نوحه‌سرايي می‌‌كرد. سخنانش بسيار جذاب بود و همگان را منقلب می‌‌نمود. او روضه خواني [[سيدالشهدا]] علیه السلام را براي خود مايه افتخار می‌‌دانست.
+
'''<I>فقه:</I>'''
  
'''<I>خاطره:</I>'''
+
*رساله‌ای در نماز مسافر.
  
آن روحاني با[[اخلاص]] خاطره‌اي از ايام تحصيلات در [[نجف]] اشرف نقل می‌‌كند كه شاهد علاقه وي به اهل بيت علیهم السلام است: سال اولي كه به نجف رفته بودم، مرسوم نبود ايام مواليد ائمه علیهم السلام مجالس جشن و سرور برپا كنند. فقط عيد غدير آن هم خيلي مختصر، در [[كربلا]] هم مانند نجف رسم نبود. از اين جهت، خيلي متأثر بودم. تا اين كه شب ولادت [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها به همراه يكي از شاگردانم در مدرسه جشن گرفتيم، من چند بيت شعر در عظمت و جلالت صديقه طاهره سلام الله علیها سرودم؛ مورد استقبال علما و طلاب قرار گرفت. در سيزده [[رجب]] هم همان گونه كار به جايي رسيد كه از مدارس علميه ديگر و بازاري‌ها و كسبه دعوت می‌‌شدم براي اجراي مراسمشان اشعار بخوانم. با اين كه من طبع شعر چندان نداشتم اما به لطف اميرمؤمنان توفيق ديگري نصيبم شد و طبع شعر من به جوشش آمد؛ توانسته‌ام تاكنون هزاران بيت شعر عربي و فارسي در رثاي ائمه هدي علیهم السلام بسرايم كه به زيور چاپ آراسته گرديده است. لازم به ذكر است چندين سال بعد كه از ايران براي [[زيارت]] عتبات عاليات رفتم، شنيدم و ديدم در ايام ولادت امامان معصوم علیهم السلام مجالس جشن و سرور باشكوه برگزار می‌‌گردد.<ref> جهاداكبر، ص 180.</ref>
+
*حاشیه‌ای مبسوط بر «[[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]» [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]].
  
'''<I>تواضع:</I>'''
+
*رساله‌ای در [[احکام]] خلل و شکوک.
  
او از جهت فروتني در حد اعلي و تعصبش نسبت به دين مبين [[اسلام]] بسيار شديد بود كه در موارد لازم، ديگر نه حلمی‌‌ و نه تواضعي بكار می‌‌برد. در مجالسي كه علما و وعاظ حضور داشتند، در هر بحثي كه وارد می‌‌شدند آقايان سروصدا راه می‌‌انداختند و به بحث ادامه می‌‌دادند ولي ايشان ساكت بود، اظهارنظري نمی‌‌كرد. مگر اين كه آخر كار، نظر ايشان را می‌‌خواستند. ايشان هم با ذكر چند جمله مطلب را روشن و مستدل جواب می‌‌داد. معمولاً مورد قبول واقع می‌‌شد. تواضعش به حدي بود كه مايحتاج منزل را از خوراك و پوشاك و غيره خودش فراهم می‌‌كرد و با دست خود به منزل می‌‌آورد. گاهي با اصرار زياد مؤمنين مواجه می‌‌شد و از او می‌‌خواستند دستور بفرمايد. اما او هرگز ديگري را براي كارهاي شخصي و خانوادگي به زحمت نينداخت.<ref> نقل قول از حجة الاسلام جعفر خراساني.</ref>
+
*رساله‌ای در نکاح.
  
 +
*رساله‌ای در [[طلاق]].
  
==هجرت ایشان به نجف==
+
*رساله‌ای در [[خمس]].
  
حاج شيخ محمدجواد دليل هجرت به عتبات عاليات را چنين بيان كرده است: «...از جانب حكومت جبار پهلوي فشارهاي زياد بر طلاب و روحانيت وارد می‌‌آمد و زياد مزاحم می‌‌شدند. از اين جريان دل گرفته و ملول خاطر شدم با پدرم مشورت كردم كه به [[قم]] يا [[نجف]] اشرف بروم. پدرم گفت: حوزه علميه قم قائم به شخص آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري است و حالش معلوم نيست. زيرا رژيم منحوس پهلوي ايجاد مزاحمت می‌‌كند. اما نجف اشرف قائم به نوع است و اساتيد هم در نجف بسيارند. بنابراين از عزيمت به قم منصرف شدم و به حكم «عرفت الله لفسخ العزائم و نقض الهمم»، حركت از [[مشهد]] به قصد قم به طور ناگهان و بي‌گمان پيش آمد و با توجه به اين كه در آن وقت مسافرت‌ها در ايران از شهري به شهر ديگر مانند مسافرت به خارج ايران موقوف به گرفتن جواز راه بود و آن هم چند روزي معطلي داشت؛ تمام اثاثيه‌ام را به مبلغ ده تومان فروختم و اندكي را كه نياز ضروري بود نگه داشتم. [[غسل]] كرده به حرم حضرت ثامن الائمه مشرف شدم و استعانت از آن بزرگوار، گرفته راهي شهر مقدس قم شدم. ابتداي ورود به تهران در مسافرخانه‌اي در خيابان ناصرخسرو منزل كردم. سه روز در تهران بودم كه شخصي آمده با من هم صحبت شد و گفت: ما آماده رفتن به [[نجف]] اشرف هستيم. من يك بليط براي نجف دارم و حاضرم شما را به نجف ببرم. بدون هيچ مشكلي ما تو را به ياري خداوند به نجف می‌‌بريم اگر خود راضي باشي. من جوابي ندادم؛ در مقابل مسافرخانه مسجدي بود، رفتم [[وضو]] ساخته وارد مسجد شدم و دو ركعت [[نماز]] حاجت خواندم و با حالي كه خود را در دنيا نمی‌‌ديدم، زيارت جامعه خواندم؛ [[دعای توسل]] خواندم و با چشمی ‌‌گريان و دلي سوزان و لرزان [[قرآن]] را به دست گرفته گفتم: خدايا! در اين امر از تو مشورت می‌‌خواهم هر چه رضاي تو و اختيار توست، براي من معين فرما. اين آيه آمد «يا ايها الرسول...»<ref> [[سوره مومنون]]/23.</ref> حال قم براي من معلوم شد بعد براي نجف استخاره گرفتم. اين آيه آمد «ذلك بانه لايصيبهم ظمأ»<ref> [[سوره توبه]]/120.</ref> گفتم: خدايا! از اختيار خود چيزي نگفتي، بيان واقع كردي و امر را به اختيار خودم گذاردي كه در [[قم]] طيبات و آزادي در عمل صالح است اما در نجف سختي و تشنگي و گرسنگي و مرارت‌ها و آزار دشمنان. بار خدايا! اگر طيبات می‌‌خواستم در مشهد مهيا بود. اما من به سختي‌ها راضيم. تن به قضا دادم. در سال 1351 هـ.ق به نجف رهسپار شدم و به مدرسه مرحوم آيت الله سيد محمدكاظم يزدي رفتم كه از طلاب آشناي مشهدي در آن جا بودند. به مدت 10 سال در نجف از آن فوائد معنوي و علمی ‌‌برخوردار شدم. همه اين ها با امداد خداوند و بركت جوار [[امیرالمومنین]] علیه السلام عايدم شد».</ref>. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 433.</ref>
+
*حواشی بر کتاب طهارت شیخ انصاری و صلاة [[آقا رضا همدانی|حاج آقا رضا همدانی]].
  
==سكونت شیخ در كربلا==
+
*رساله‌ای در ارث.
  
سرانجام اين عالم رباني از طرف آيت الله حاج آقا حسين قمی ‌‌كه در آن زمان زعامت حوزه علميه [[كربلا]] را عهده‌دار و به سازماندهي و اصلاح آن مشغول بود، براي تدريس به كربلا دعوت شد. شيخ محمدجواد به دلايلي اين دعوت را اجابت می‌‌كند. خود می‌‌گويد: «ديدم اولاً، من در [[نجف]] اشرف احتياج علمی ‌‌ندارم، كار من در نجف تدريس و تحصيل است كه در كربلا هم می‌‌توان انجام داد. ثانياً، مشتاق بودم مراتب علمی ‌‌حاج آقا حسين قمی ‌‌را درك كنم و از وجود آن بزرگوار بهره كافي ببرم. ثالثاً، آرزوي ديرينه‌ام اين بود كه مدتي در كربلا باشم تا وقتي به ايران بازگشتم تأسف نخورم. فكر كردم اين هم دعوتي از مولايم حضرت ابا عبدالله الحسين علیه السلام است. لذا در محله امّ‌العقاريق نزديك شطّ فرات، خانه ارزان قيمتي را اجاره كردم و ساكن شدم. و روزها در جلسه درس آيت الله قمی ‌‌شركت می‌‌كردم و خود مشغول تدريس و تأليف شدم. البته تمام مدت اقامت من در [[كربلا]] بيش از يكسال و نيم نبود».<ref> همان، ص 116-105.</ref>
+
'''<I>رجال:</I>'''
  
==هجرت دوباره به نجف==
+
*منظومه عربی در [[علم رجال|رجال]]، موافق «[[خلاصة الاقوال (کتاب)|خلاصه]]» [[علامه حلی]].
  
«در نيمه [[شعبان]] كه اهل علم و طلاب و متدينين براي [[زيارت]] از [[نجف]] اشرف به كربلا می‌‌آمدند، من هم براي ديدار دوستان، با آيت الله سيد حسين اصفهاني داماد مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني ملاقات نمودم. فرمود: من از طرف آيت الله اصفهاني مأموريت دارم كه از شما دعوت كنم به نجف اشرف برگردي. گفتم: چرا؟ فرمود: كربلا حوزه و طلاب چنداني ندارد، تو ضايع می‌‌شوي. گفتم: من به امور تدريس و تأليف مشغولم. فرمود: بايد شاگردان بيشتري را تربيت كني و كربلا اقتضاي تو را ندارد. نظر اكثر علما و فضلا مخصوصاً آيت الله اصفهاني و آيت الله ضياء عراقي اين است. زيرا آن ها در نظر دارند به [[كاظمين]] رفته و حوزه آن جا را دائر كنند. شما تدريس حوزه نجف را به عهده بگيريد. با خود فكر كردم: آيت الله داماد در غياب من صحبت كرده و قول گرفته، امتناع من وهن و بي‌فايده است. لذا آخر ماه [[شعبان]] به نجف اشرف حركت كرده و در همان منزل سابق ساكن شدم. در نجف اشرف به تدريس و تأليف و موعظه مشغول گرديدم. روزي آيت الله شيخ [[آقا بزرگ تهرانی]] از من دعوت كرد در مجلسي كه روزهاي پنج‌شنبه در منزل ايشان برگزار می‌‌گرديد، منبر بروم. تقاضاي ايشان را پذيرفتم و در جمع علما و فضلا منبر رفتم كه مورد توجه اعاظم نجف قرار گرفت. مدت هفت سال اقامت مجدد در نجف اشرف به طول انجاميد».<ref> همان، ص 122-118.</ref>
+
*فهرست رجال کتاب «خلاصه» علامه.
  
==بازگشت به ايران==
+
'''<I>ادبیات عرب:</I>'''
  
سرانجام آيت الله شيخ محمدجواد خراساني با توجه به اوضاع فرهنگي و سياسي و اجتماعي ايران به فكر می‌‌افتد كه به ايران برگردد تا هم ديداري با پدر و مادر و بستگان داشته باشد و هم به كارهاي فرهنگي بپردازد. لذا به خراسان برمی‌‌گردد. بعد از مدتي زندگي در خراسان تصميم می‌‌گيرد به [[قم]] و يا [[نجف]] برود و سرانجام با [[استخاره]] مصمم می‌‌شود به نجف بازگردد. اما در اين بين ويزا و شناسنامه‌اش گم می‌‌شود. و در سال 1363 هـ.ق به تهران آمده پس از مدتي تلاش از بازگشت دوباره به نجف نااميد می‌‌شود. به درخواست شماري از متدينان با تعهد به اين كه زمينه كار تحقيق و تأليف را برايش فراهم سازند، در تهران رحل اقامت می‌‌افكند و در محله سرآسياب دولاب ساكن می‌‌شود و تا آخر عمر پربركتش در راه تبليغ و اصلاح جامعه به تلاش و كوشش می‌‌پردازد.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 434.</ref>
+
*تلخیص الصرف.
  
==خدمات اجتماعي==
+
*تکملة الصرف.
  
وقتي حاج شيخ محمدجواد خراساني در تهران ساكن شد، براي امامت [[نماز]]، مساجد زيادي را به او پيشنهاد دادند؛ اما هيچ كدام را قبول نكرد و فقط در منزل خود واقع در جواديه، شرق تهران، عصرهاي جمعه به مدت يك ساعت براي عده‌اي از مؤمنين از روي كتب [[احاديث]]، سخن می‌‌گفت. در يكي از جلسات خطاب به مردم می‌‌گويد: منزل من گنجايش تعداد زياد علاقمندان را ندارد. خوب است زمين بزرگي كه مجاور منزل است خريداري و وقف مسجد شود و با كمك و ياري شما بنا را آغاز كنيم.
+
*تلخیص النحو.
  
تذكر وي مورد قبول مردم واقع می‌‌شود و در نتيجه با سعي و كوشش فوق‌العاده آن عالم رباني پس از رفع موانع، به دستور ايشان مسجدي ساخته شد كه شباهت تامي به مساجد صدراسلام دارد؛ هم از جهت خصوصيات خود مسجد و هم مردم و هم بنا كه بسيار ساده و بي‌آلايش و دور از هر گونه زر و زيور حتي قالي. زيرا می‌‌فرمودند: اولاً مسجد بايد خالي از زخارف دنيوي باشد و هر چه ساده‌تر بيشتر مرضي خداوند است. به علاوه ما را محتاج گرفتن پول براي صرف مسجد از هر لاابالي نمی‌‌كند. [[ائمه اطهار]] علیهم السلام گفتند: «محاسن كلام ما و مكارم ما را به مردم بگوييد، تا رغبت كنند و بيايند» و از آن جمله مكارم، بي‌اعتنايي آن ها به دنيا و زخارف دنيا بوده است. نفرمودند با مترفين و پولدارها گرم باشيد تا پول آن ها وسيله‌اي براي تشريفات زايد مسجد يا خودتان باشد.<ref> جهاداكبر، بخش سكونت در جواديه (سرآسياب دولاب).</ref>
+
'''<I>شعر:</I>'''
  
==مبارزات فرهنگي، سياسي==
+
*منظومه عربی در اصول و رجال.
  
در همان اوايل استقرار در تهران، احزاب مختلفه در ايران تأسيس شده بود. و همه آن ها كارگران را دعوت می‌‌كردند و برايشان سخنراني می‌‌كردند. همگي به اسم دلسوزي براي كارگران و زحمتكشان، دفاع از حقوق ايشان و دادن وعده‌هاي [[دروغ]]، كارگران را فريب داده به عضويت حزب خود دعوت می‌‌كردند. از جمله آن احزاب حزب توده بود كه مرام كمونيستي داشت و از طرف آن ها تقويت می‌‌شد. آن ها در همه جاي ايران بيرقي برافراشته بودند. در همان شرايط آيت الله خراساني تبليغات گسترده اي عليه حزب توده شروع كرد و مردم هم با ديدن زندگي ساده وي شيفته [[صداقت]] او شده به مسجد آمدند و در نماز جماعت شركت می‌‌كردند. خود وي از آن روزهاي دشوار چنين ياد می‌‌كند: من موفق شدم تعداد زيادي از فريب خوردگان را به آغوش اسلام بازگردانم. يك روز هم در روزنامه حزب توده من را متهم به امريكايي و انگليسي كرده بودند. تا اين كه حزب توده منحل شد.<ref> همان، ص 261-243.</ref>
+
*شرح دیوان [[امیرالمومنین]] علیه السلام، به شعر فارسی.
  
==اساتيد==
+
*بیّنه رحمت در مراثی قتیل امت، فارسی.
  
شيخ محمدجواد در سال 1351 هـ.ق وارد حوزه علميه نجف اشرف شد و از محضر بزرگان آن حوزه مقدسه مانند آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، آقا ضياءالدين عراقي، ميرزا آقا اصطهباناتي، سيد محمد بروجني اصفهاني، سيد محمود شاهرودي قدس الله اسرارهم و سيد حسين اصفهاني، داماد آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني (معروف به داماد) بهره‌مند شد.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 433.</ref>
+
*دیوان عربی در مدایح و مراثی [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام.
  
شيخ محمدجواد محولاتي به مقام رفيع اجتهاد نايل آمد به گونه‌اي كه خود را بي‌نياز از حضور در درس استادان بزرگوار خويش ديد. به تحقيق و تدريس روي آورد و با تلاش و كوشش اين عرصه را پيمود و در رديف فضلاي بنام [[حوزه علميه]] [[نجف]] اشرف قرار گرفت.<ref> جهاداكبر، ص 60-35.</ref> وي مدت هفت سال در نجف اشرف به تحصيل و تدريس و موعظه و ارشاد اشتغال داشت.
+
*دیوان فارسی در شکوه به [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|ولی عصر]] عجل الله تعالی فرجه.
  
==نگاه کلی به آثار==
+
*دیوان فارسی در پندیات و اخلاقیات.
  
با نگاهي كلي به مجموعه گرانسنگ و ارزشمند اين عالم رباني، چند ويژگي را می‌‌توان در نوع آن ها ملاحظه كرد. تنوع: ارائه اثر در عرصه‌هاي مختلف از شعر و ادب تا [[فقه]] و [[اصول]] و تفسير و كلام از برجستگي‌هاي آثار و تأليفات ايشان است.
+
*دیوان فارسی در رد مسلک عشق، [[عرفان]] و [[تصوف]].
  
توجه به نياز جامعه: تأليف و تدوين آثاري در فقه و اصول به زبان عربي و عرضه به جامعه علمی‌‌ و حوزه‌هاي ديني بسيار آسان بوده، ولي چون آن را مطابق با نياز جامعه نمی‌‌بيند، نه تنها دست به چنين نگارش هايي نمی‌‌زند كه حتي از چاپ همان تقريرات فقه و اصول خود كه خوب و منظم هم نوشته بود، خودداري می‌‌كند و به كارهايي همت می‌‌گمارد كه به تشخيص خود وي، نياز جامعه آن روز بوده است. او سرودن شعر در مراثي و مدايح [[ائمه اطهار]] علیهم السلام را براي مبارزه با اشعار سخيفي كه در مراثي ائمه طاهرين علیهم السلام خوانده شد، لازم ديد و به اين كار اقدام كرد.
+
*دیوان فارسی در معارضه و مقابله با غزل‌های [[حافظ شیرازی|حافظ]].
  
توجه به فهم و درك عموم بخش مهمی ‌‌از آثار ايشان به زبان فارسي است كه در عين برخورداري از اتقان و استدلال، سعي می‌‌شود به گونه‌اي نگاشته شود كه براي عموم مردم قابل فهم باشد. با اين كه مطالب فراواني آماده كرده بود، بنا را بر اختصار می‌‌گذاشت تا مفيد براي همگان باشد.<ref> نقل از حجة الاسلام محمدحسن نجفي، برادرزاده آن مرحوم.</ref>
+
*خرافات المبدعین.
  
==آثار==
+
*دیوان روشن باز در رد [[گلشن راز (کتاب)|گلشن راز]].
«تحقيق و نگارش» بخش زيادي از حيات علمی ‌‌آن بزرگمرد را به خود اختصاص داده بود. نگارش او وقتي به پايان رسيد كه چشم از اين جهان فاني فروبست. او به هنگام نوشتن كتاب «الامامة عندالشيعة» با سبكي نوين به موضوع امامت از نگاه [[قرآن]] می‌‌پردازد. وقتي به مرض سختي دچار می‌‌شود، تنها آرزويش از خداوند متعال اين است كه آن كتاب را به پايان برساند. كه همان نيز شد؛ خداوند دعاي بنده‌اش را مستجاب كرد. پس از آن كه چاپ آخرين فرم كتاب به پايان رسيد، چند ساعت بعد به رحمت خداوند واصل گرديد. ثمره اين همه تلاش و كوشش پيگير 47 اثر چاپ شده و خطي در موضوعات گوناگون اسلامی ‌‌می‌‌باشد كه از اين قرار است:
 
  
'''<I>تفسير:</I>'''
+
*حجة قوی در ابطال مثنوی.
  
* 1. قرآن و تفسير، تفسير موضوعي [[قرآن]] كريم كه مدت زيادي بدان اشتغال داشت، ولي متأسفانه موانعي پيش آمد كه ادامه نيافت و همچنان ناتمام ماند.
+
'''<I>کلام و غیره:</I>'''
  
* 2. كشف الآيات، ترتيب لغات و حروف قرآن، به همراه قسمتي از قبل و بعد آيه كه بي‌نياز كننده از رجوع باشد.
+
*هداية الأمة إلی معارف الأئمة، در اثبات [[توحید]] و [[معاد]]، از طریق استدلال‌های عقلی بکار رفته در روایات.
  
* 3. كشف اللغات، تفسير لغات قرآن به خود قرآن، كه ناتمام مانده است.
+
*الامامة عندالشیعة الامامیة، اثبات [[امامت]] از طریق [[عقل]] و [[قرآن]] بر اساس حدود ۱۳۵۰ [[آیه]] قرآن.
  
* 4. كشف المطالب قرآن، كه در حقيقت فهرست همان تفسير موضوعي است كه مستقلاً نيز را در خور استفاده است.
+
*البدعة والتحرف، رد بر آیین تصوف.
  
* 5. كشف مطالب الآيات، كه بيان كننده مطالب و برداشت‌هايي از هر آيه‌اي می‌‌باشد.
+
*رضوان اکبراِله، در نقض خرابات و خانقاه.
  
'''<I>تاريخ و حديث:</I>'''
+
*مهدی منتظر، که با روش کاملاً بدیع و جامع نگاشته شده و تاکنون هشت نوبت چاپ گردیده است.
  
* 6. ظواهر الآثار، اين كتاب پرارزش دربردارنده شصت باب از [[احاديث]] در اخلاق و آداب است.
+
*رساله‌ای در طلب و اراده و دفع شبهه [[جبر]].
 +
*جهاداکبر، که شرح مفصل و کامل از شرح زندگینامه آن عالم ربانی می‌‌باشد.
  
* 7. نخبةالقصار، كلمات قصار پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و [[امیرالمومنین]] علیه السلام در اخلاق و آداب.
+
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی==
  
* 8. ترجمه [[حديث]] اهليلجه.
+
شیخ محمدجواد خراسانی با توجه به اوضاع فرهنگی و سیاسی و اجتماعی [[ایران|ایران]] به فکر می‌‌افتد که به [[خراسان]] برگردد تا هم دیداری با پدر و مادر و بستگان داشته باشد و هم به کارهای فرهنگی بپردازد. بعد از مدتی تصمیم می‌‌گیرد به نجف بازگردد. اما سرانجام بخاطر موانعی در [[تهران]] رحل اقامت می‌‌افکند و تا آخر عمر در راه تبلیغ و اصلاح جامعه به تلاش و کوشش می‌‌پردازد.<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۳۴.</ref>
  
* 9. مقتل الحسين علیه السلام، براساس منابع قديمی ‌‌تاريخ.
+
وقتی او در تهران ساکن شد، برای امامت [[نماز]]، مساجد زیادی را به او پیشنهاد دادند؛ اما هیچ کدام را قبول نکرد و فقط در منزل خود واقع در جوادیه، شرق تهران، عصرهای جمعه به مدت یک ساعت برای عده‌ای از مؤمنین از روی کتب [[احادیث]]، سخن می‌‌گفت. در یکی از جلسات خطاب به مردم می‌‌گوید: منزل من گنجایش تعداد زیاد علاقمندان را ندارد. خوب است زمین بزرگی که مجاور منزل است خریداری و [[وقف]] مسجد شود و با کمک و یاری شما بنا را آغاز کنیم. تذکر وی مورد قبول مردم واقع می‌‌شود و در نتیجه با سعی و کوشش فوق‌العاده آن عالم ربانی پس از رفع موانع، به دستور ایشان [[مسجد|مسجدی]] ساخته شد که بسیار ساده و بی‌آلایش و دور از هر گونه زر و زیور حتی قالی بود. زیرا می‌‌فرمودند: مسجد باید خالی از زخارف دنیوی باشد و هر چه ساده‌تر بیشتر مرضی خداوند است. به علاوه ما را محتاج گرفتن پول برای صرف مسجد از هر لاابالی نمی‌‌کند.<ref> جهاداکبر، بخش سکونت در جوادیه (سرآسیاب دولاب).</ref>
  
* 10. تاريخچه احوال پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله، به طريق جدول.
+
در همان اوایل استقرار ایشان در تهران، احزاب مختلفه در [[ایران|ایران]] تأسیس شده بود و همه آن ها کارگران را دعوت می‌‌کردند و برایشان سخنرانی می‌‌کردند. همگی به اسم دلسوزی برای کارگران و زحمتکشان، دفاع از حقوق ایشان و دادن وعده‌های [[دروغ]]، کارگران را فریب داده به عضویت حزب خود دعوت می‌‌کردند. از جمله آن احزاب، حزب توده بود که مرام کمونیستی داشت و از طرف آن ها تقویت می‌‌شد. آنها در همه جای ایران بیرقی برافراشته بودند. در همان شرایط آیت الله خراسانی تبلیغات گسترده ای علیه حزب توده شروع کرد و مردم هم با دیدن زندگی ساده وی شیفته [[صداقت]] او شده به مسجد آمدند و در [[نماز جماعت]] شرکت می‌‌کردند. خود وی از آن روزهای دشوار چنین یاد می‌‌کند: من موفق شدم تعداد زیادی از فریب خوردگان را به آغوش [[اسلام]] بازگردانم. یک روز هم در روزنامه حزب توده من را متهم به امریکایی و انگلیسی کرده بودند، تا این که حزب توده منحل شد.<ref> همان، ص ۲۶۱-۲۴۳.</ref>
  
* 11. اربعينيات (ناتمام).
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
* 12. خلاصه وقايع و علامات ظهور. به شكل بديع همراه با جدول.
+
'''<I>زهد و ساده‌زیستی:</I>'''
  
'''<I>اصول فقه:</I>'''
+
شیخ محمدجواد خراسانی با این که در خانواده نسبتاً مرفهی رشد کرده بود، از همان ابتدای تحصیل از هر چیزی که او را از مسیر تحصیل بازدارد و با [[عزت نفس]] و مناعت طبع ناسازگار باشد، خود را دور ساخت. از این رو وقتی به [[نجف]] اشرف رفت، عزت نفس و روح ساده‌زیستی مانع آن بود که به بیوت و دفاتر آقایان نزدیک شود. از این جهت با همان مختصر پولی که پدر برایش می‌‌فرستاد، به سختی امرار معاش می‌‌کرد و گاه می‌‌شد که نان خالی هم برای سیرکردن خود نداشت و به کسی اظهار نمی‌‌کرد.
  
* 13. تقريرات اصول، به صورت جامع و كامل. از دروس استادش سيد ابوالحسن اصفهاني.
+
'''<I>علاقه‌مندی به اهل بیت علیهم السلام:</I>'''
  
* 14. تقريرات اصول، به صورت جامع و كامل از دروس استادش آقا ضياء عراقي.
+
توجه فوق‌العاده به [[مستحب|مستحبات]] خصوصاً [[زیارت]] و [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به [[اهل بیت]] علیهم السلام از نکات برجسته در زندگی شیخ محمدجواد خراسانی بود. زمانی که در [[نجف]] اقامت داشت، هر شب به زیارت مولایش [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام می‌‌رفت و [[زیارت جامعه کبیره]] را می‌‌خواند. شب‌های چهارشنبه پیاده به [[مسجد سهله]] و [[مسجد کوفه]] رفته و در [[عبادت]] و [[دعا]] بسر می‌‌برد. بیش از هفده بار پیاده از نجف اشرف به [[کربلا|کربلا]] رفت و به زیارت و دعا و توسل پرداخت. وقتی به [[ایران|ایران]] آمده و در تهران استقرار یافت، چندین بار پیاده به همراه شماری از مریدان از تهران به [[مشهد]] مقدس برای زیارت [[امام رضا علیه السلام|علی ابن موسی الرضا]] علیه السلام مشرف شد. عشق و علاقه او به حدی بود که نخستین اثر خویش را به سروده‌هایی در [[مرثیه|مراثی]] اهل بیت علیهم السلام به نام کتاب «بینه رحمت» اختصاص داد و خود نیز بر فراز منبر، نوحه‌سرایی می‌‌کرد. سخنانش بسیار جذاب بود و همگان را منقلب می‌‌نمود. او [[روضه خوانی|روضه خوانی]] برای [[سیدالشهدا]] علیه السلام را مایه افتخار خود می‌‌دانست.
  
* 15. رساله‌اي در بحث از تقليد اعلم.
+
'''<I>تواضع:</I>'''
  
* 16. رساله‌اي در طلب و اراده و دفع شبهه جبر.
+
در مجالسی که علما و وعاظ حضور داشتند، در هر بحثی که وارد می‌‌شدند آقایان سروصدا راه می‌‌انداختند و به بحث ادامه می‌‌دادند ولی ایشان ساکت بود، اظهارنظری نمی‌‌کرد. مگر این که آخر کار، نظر ایشان را می‌‌خواستند. ایشان هم با ذکر چند جمله مطلب را روشن و مستدل جواب می‌‌داد. [[تواضع|تواضعش]] به حدی بود که مایحتاج منزل را از خوراک و پوشاک و غیره خودش فراهم می‌‌کرد و با دست خود به منزل می‌‌آورد و هرگز دیگری را برای کارهای شخصی و خانوادگی به زحمت نینداخت.<ref> نقل قول از حجة الاسلام جعفر خراسانی.</ref>
  
* 17. منظومه عربي در اصول، بيش از دو هزار سطر.
+
==وفات==
  
'''<I>فقه:</I>'''
+
مرحوم شیخ محمدجواد خراسانی، سرانجام در [[ربیع الاول]] ۱۳۹۷ هـ.ق دار فانی را وداع گفت و در قبرستان باغ بهشت [[قم]]، در جوار [[امامزاده علی بن جعفر(ع) قم|امامزاده علی بن جعفر]] (علیه السلام) در آرامگاه خاندان مستقیمی ‌‌تهرانی دفن گردید.
  
* 18. رساله‌اي در نماز مسافر.
+
==پانویس==
 +
<references />
  
* 19. حاشيه‌اي مبسوط بر مكاسب محرمه [[شيخ مرتضي انصاري]].
+
==منابع==
 
 
* 20. رساله‌اي در [[احكام]] خلل و شكوك.
 
 
 
* 21. رساله‌اي در نكاح.
 
 
 
* 22. رساله‌اي در [[طلاق]].
 
 
 
* 23. رساله‌اي در [[خمس]].
 
 
 
* 24. حواشي بر كتاب طهارت شيخ مرتضي انصاري و صلاة حاج آقا رضا همداني.
 
 
 
* 25. رساله‌اي در ارث.
 
 
 
'''<I>رجال:</I>'''
 
  
* 26. منظومه عربي در رجال، موافق خلاصه [[علامه حلي]].
+
*سید محمد سجادی دامغانی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۵، صفحه ۲۱۳-۲۳۱.
  
* 27. فهرست رجال كتاب خلاصه علامه.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode="packed" heights="170">
'''<I>ادبيات:</I>'''
+
پرونده:محمدجواد (1).jpg|محمدجواد خراسانى
 
+
پرونده:محمدجواد (2).jpg|یکی از آثار محمدجواد خراسانى
* 28. تلخيص الصرف.
+
</gallery>
 
 
* 29. تكملة الصرف.
 
 
 
* 30. تلخيص النحو.
 
 
 
'''<I>شعر:</I>'''
 
 
 
* 31. منظومه عربي در اصول و رجال.
 
 
 
* 32. شرح ديوان [[امیرالمومنین]] علیه السلام، به شعر فارسي.
 
 
 
* 33. بينه رحمت در مراثي قتيل امت، فارسي.
 
 
 
* 34. ديوان عربي در مدايح و مراثي اهل بيت علیهم السلام.
 
 
 
* 35. ديوان فارسي در شكوه به ولي عصر عجل الله تعالی فرجه شریف.
 
 
 
* 36. ديوان فارسي در پنديات و اخلاقيات.
 
 
 
* 37. ديوان فارسي در رد مسلك عشق، [[عرفان]] و تصوف.
 
 
 
* 38. ديوان فارسي در معارضه و مقابله با غزل‌هاي حافظ.
 
 
 
* 39. خرافات المبدعين.
 
 
 
* 40 ديوان روشن باز در رد گلشن راز.
 
 
 
* 41. حجة قوي در ابطال مثنوي.
 
 
 
'''<I>كلام و غيره:</I>'''
 
 
 
* 42. معارف الائمه علیهم السلام در اثبات [[توحيد]] و [[معاد]]، از طريق استدلال‌هاي عقلي بكار رفته در روايات.
 
 
 
* 43. الامامة عندالشيعة الامامية، اثبات امامت از طريق عقل و [[قرآن]] بر اساس حدود 1350 آيه قرآن.
 
 
 
* 44. البدعة والتحرف، رد بر آيين تصوف.
 
 
 
* 45. رضوان اكبراِله، در نقض خرابات و خانقاه.
 
 
 
* 46. مهدي منتظر، كه با روش كاملاً بديع و جامع نگاشته شده و تاكنون هشت نوبت چاپ گرديده است.
 
 
 
* 47. [[جهاداكبر]]، كه شرح مفصل و كامل از شرح زندگينامه آن عالم رباني می‌‌باشد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
==فرزندان==
 
 
 
خداوند به اين عالم مجاهد دو فرزند - يك پسر و يك دختر عنايت كرد كه فرزند پسرشان به نام حجة الاسلام حاج شيخ جعفر خراساني، مسئول امور تحقيقات مؤسسه بعثت - واقع در [[قم]]، 45 متري صدوق، كوچه صدوق 1، پلاك 22 - است. و فرزند دخترشان به نام سيده زهرا، خانه‌دار و همسر حجة الاسلام سيد مهدي ميردامادي، ساكن تهران می‌‌باشد.
 
 
 
 
 
==وفات==
 
 
 
ستاره درخشان محولات با تلاش و مجاهدت در طلب دانش، عمر خود را صرف آگاهي نسل جوان، پرورش طلاب و تأليف كتب ديني كرد و با تأسي به روش انبياء عظام و سيره ائمه معصومين علیهم السلام و صحابه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و بزرگان اهل علم و صبر بر مشكلات و عزت و كرامت انساني تن به قضاي الهي داد. راضي به تقدير شد. او زهد را پيشه خود كرد و به عيش و نوش زينت لباس و زخرف دنيا پشت پا زد. آلوده هواي و هوس نگرديد. خود در سال‌هاي آخر عمر پرخير و بركتش به شرح كوتاهي از زندگي خود پرداخت كه در كتابي به نام «جهاداكبر» منتشر گرديد. او مشكلات زندگي خود را نوشت تا تسلي و آرامشي باشد براي طالبان علم، كه با اين گونه سختي‌ها و دشواري‌ها دست به گريبانند.
 
 
 
چند سالي بود كه برنامه [[اعتكاف]] را در همان مسجدي كه اقامه جماعت می‌‌نمود، از شب 21 [[رمضان]] المبارك به مدت سه روز با عده‌اي از مؤمنين انجام می‌‌دادند. تا اين كه در سفر اخيرشان، پياده به [[مشهد]] مقدس، در سبزوار كسالت شديدي پيدا كرد و نتوانست تتمه سفر را ادامه دهد و با ماشين به مشهد مقدس رفت و زيارت مختصري كرد و به تهران بازگشت. عاقبت در [[ربيع الاول]] 1397 هـ.ق داعي حق را لبيك و در قبرستان باغ [[بهشت]] قم، در جوار علي بن جعفر علیه السلام در آرامگاه خاندان مستقيمی ‌‌تهراني دفن گرديد.<ref> ر.ك: مقدمه كتاب جهاداكبر.</ref> عاش سعيداً و مات سعيداً.
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
==منابع==
 
  
سيد محمد سجادي دامغاني, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 213-231
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|خراسانی،محمدجواد]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین گلزار شهدای قم (مزار على بن جعفر علیه السلام)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۲

آیت الله محمدجواد خراسانی (۱۳۹۷ - ۱۳۳۱ ق)، از مفاخر علمی و فقهی شیعه معاصر و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی بود. بخش زیادی از حیات علمی ‌‌آن عالم ربانی به تحقیق و نگارش صرف شد و اکثر نوشته‌های وی به معرفی درست فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) اختصاص داشت. «الامامة عندالشیعة الامامیة» و «هدايةالأمة إلی معارف الأئمة» از جمله این آثار است.

۲3۰px
نام کامل محمدجواد خراسانی
زادروز ۱۳۳۱ قمری
زادگاه مشهد
وفات ۱۳۹۷ قمری
مدفن قم، قبرستان باغ بهشت

Line.png

اساتید

سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید محمود شاهرودی، سید محمد بروجنی اصفهانی،...


آثار

الامامة عندالشیعة الامامیة، هداية الأمة إلی معارف الأئمة، کشف الآیات، مهدی منتظر، ظواهر الآثار،...

ولادت

محمدجواد خراسانی در شب جمعه ۲۵ ربیع الاول سال ۱۳۳۱ هـ.ق در مشهد مقدس پا به عرصه جهان گذاشت. پدرش شیخ محسن معروف به «حاجی فاضل» (م، ۱۳۸۳ ق)، از شاگردان آخوند خراسانی بود.

تحصیل و اساتید

محمدجواد خراسانی در ۱۳ سالگی به حوزه علمیه کاشمر رفت و در ۱۴ سالگی، سال ۱۳۴۴ هـ.ق وارد حوزه علمیه مشهد مقدس گردید. او ابتدا وارد مدرسه علمیه سعدیه، مشهور به «مدرسه پایین» شد - این مدرسه قبلاً متصل به قبر شیخ بهایی بود -. وی مدت پنج سال از اساتید آن حوزه مقدسه بهره‌مند گردید. اما مدرسه توسط دولت وقت رضاخانی تخریب و جزء موزه آستان قدس و کتابخانه قرار گرفت. در این مدت دروس سطح را نزد ادیبان و فقها به اتمام رسانید و به تدریس آن ها پرداخت.[۱]

سپس به علت فشارهای زیاد حکومت جبار پهلوی بر طلاب و روحانیت، در سال ۱۳۵۱ هـ.ق به عتبات عالیات هجرت نمود. وی ابتدا در نجف به مدرسه مرحوم آیت الله سید محمدکاظم یزدی رفت و به مدت ۱۰ سال در این شهر اقامت نمود.

شیخ محمدجواد از محضر این عالمان در نجف بهره‌مند شد و به مقام رفیع اجتهاد رسید:

او سپس از طرف آیت الله حاج آقا حسین قمی ‌‌که در آن زمان زعامت حوزه علمیه کربلا را عهده‌دار و به سازماندهی و اصلاح آن مشغول بود، برای تدریس به کربلا دعوت شد و حدود یکسال و نیم در آنجا ماند. وی مجددا به دعوت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به نجف اشرف برمی گردد و در همان منزل سابق ساکن شده و مدت هفت سال به تدریس و تألیف و موعظه مشغول می شود.

آثار و تألیفات

«تحقیق و نگارش» بخش زیادی از حیات علمی ‌‌آن بزرگمرد را به خود اختصاص داده بود. نگارش او وقتی به پایان رسید که چشم از این جهان فانی فروبست. او به هنگام نوشتن کتاب «الامامة عندالشیعة» با سبکی نوین به موضوع امامت از نگاه قرآن می‌‌پردازد. وقتی به مرض سختی دچار می‌‌شود، تنها آرزویش از خداوند متعال این است که آن کتاب را به پایان برساند. پس از آن که چاپ آخرین فرم کتاب به پایان رسید، چند ساعت بعد به رحمت خداوند واصل گردید.

با نگاهی کلی به مجموعه گرانسنگ و ارزشمند این عالم ربانی، چند ویژگی را می‌‌توان در نوع آنها ملاحظه کرد؛ تنوع و توجه به نیاز جامعه؛ ارائه اثر در عرصه‌های مختلف از شعر و ادب تا فقه و اصول و تفسیر و کلام از برجستگی‌های آثار و تألیفات ایشان است. همچنین تألیف و تدوین آثاری در فقه و اصول به زبان عربی و عرضه به جامعه علمی‌‌ و حوزه‌های دینی بسیار آسان بوده، ولی چون آن را مطابق با نیاز جامعه نمی‌‌بیند، نه تنها دست به چنین نگارش هایی نمی‌‌زند که حتی از چاپ همان تقریرات فقه و اصول خود که خوب و منظم هم نوشته بود، خودداری می‌‌کند و به کارهایی همت می‌‌گمارد که به تشخیص خود وی، نیاز جامعه آن روز بوده است. او سرودن شعر در مراثی و مدایح ائمه اطهار علیهم السلام را برای مبارزه با اشعار سخیفی که در مراثی ایشان خوانده می شد، لازم دید و به این کار اقدام کرد. بخش مهمی ‌‌از آثار ایشان نیز به زبان فارسی است که در عین برخورداری از اتقان و استدلال، سعی می‌‌شود به گونه‌ای نگاشته شود که برای عموم مردم قابل فهم باشد. با این که مطالب فراوانی آماده کرده بود، بنا را بر اختصار می‌‌گذاشت تا مفید برای همگان باشد.[۳]

ثمره این همه تلاش و کوشش پیگیر، ۴۸ اثر چاپ شده و خطی در موضوعات گوناگون اسلامی ‌‌می‌‌باشد که از این قرار است:

قرآن و تفسیر:

  • تفسیر موضوعی قرآن کریم که مدت زیادی بدان اشتغال داشت، ولی متأسفانه موانعی پیش آمد که ادامه نیافت.
  • کشف الآیات، ترتیب لغات و حروف قرآن، به همراه قسمتی از قبل و بعد آیه که بی‌نیاز کننده از رجوع باشد.
  • کشف اللغات، تفسیر لغات قرآن به خود قرآن، که ناتمام مانده است.
  • کشف المطالب قرآن، که در حقیقت فهرست همان تفسیر موضوعی است که مستقلاً نیز را در خور استفاده است.
  • کشف مطالب الآیات، که بیان کننده مطالب و برداشت‌هایی از هر آیه‌ای می‌‌باشد.

تاریخ و حدیث:

  • ترجمه حدیث اهلیلجه.
  • مقتل الحسین علیه السلام، براساس منابع قدیمی ‌‌تاریخ.
  • تاریخچه احوال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به طریق جدول.
  • اربعینیات (ناتمام).
  • خلاصه وقایع و علامات ظهور؛ به شکل بدیع همراه با جدول.

اصول فقه:

  • رساله‌ای در بحث از تقلید اعلم.
  • منظومه عربی در اصول، بیش از دو هزار سطر.
مهدی منتظر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) - یکی از آثار آیت الله خراسانی

فقه:

  • رساله‌ای در نماز مسافر.
  • رساله‌ای در احکام خلل و شکوک.
  • رساله‌ای در نکاح.
  • رساله‌ای در خمس.
  • رساله‌ای در ارث.

رجال:

  • فهرست رجال کتاب «خلاصه» علامه.

ادبیات عرب:

  • تلخیص الصرف.
  • تکملة الصرف.
  • تلخیص النحو.

شعر:

  • منظومه عربی در اصول و رجال.
  • بیّنه رحمت در مراثی قتیل امت، فارسی.
  • دیوان عربی در مدایح و مراثی اهل بیت علیهم السلام.
  • دیوان فارسی در شکوه به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه.
  • دیوان فارسی در پندیات و اخلاقیات.
  • دیوان فارسی در معارضه و مقابله با غزل‌های حافظ.
  • خرافات المبدعین.
  • حجة قوی در ابطال مثنوی.

کلام و غیره:

  • هداية الأمة إلی معارف الأئمة، در اثبات توحید و معاد، از طریق استدلال‌های عقلی بکار رفته در روایات.
  • الامامة عندالشیعة الامامیة، اثبات امامت از طریق عقل و قرآن بر اساس حدود ۱۳۵۰ آیه قرآن.
  • البدعة والتحرف، رد بر آیین تصوف.
  • رضوان اکبراِله، در نقض خرابات و خانقاه.
  • مهدی منتظر، که با روش کاملاً بدیع و جامع نگاشته شده و تاکنون هشت نوبت چاپ گردیده است.
  • رساله‌ای در طلب و اراده و دفع شبهه جبر.
  • جهاداکبر، که شرح مفصل و کامل از شرح زندگینامه آن عالم ربانی می‌‌باشد.

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

شیخ محمدجواد خراسانی با توجه به اوضاع فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ایران به فکر می‌‌افتد که به خراسان برگردد تا هم دیداری با پدر و مادر و بستگان داشته باشد و هم به کارهای فرهنگی بپردازد. بعد از مدتی تصمیم می‌‌گیرد به نجف بازگردد. اما سرانجام بخاطر موانعی در تهران رحل اقامت می‌‌افکند و تا آخر عمر در راه تبلیغ و اصلاح جامعه به تلاش و کوشش می‌‌پردازد.[۴]

وقتی او در تهران ساکن شد، برای امامت نماز، مساجد زیادی را به او پیشنهاد دادند؛ اما هیچ کدام را قبول نکرد و فقط در منزل خود واقع در جوادیه، شرق تهران، عصرهای جمعه به مدت یک ساعت برای عده‌ای از مؤمنین از روی کتب احادیث، سخن می‌‌گفت. در یکی از جلسات خطاب به مردم می‌‌گوید: منزل من گنجایش تعداد زیاد علاقمندان را ندارد. خوب است زمین بزرگی که مجاور منزل است خریداری و وقف مسجد شود و با کمک و یاری شما بنا را آغاز کنیم. تذکر وی مورد قبول مردم واقع می‌‌شود و در نتیجه با سعی و کوشش فوق‌العاده آن عالم ربانی پس از رفع موانع، به دستور ایشان مسجدی ساخته شد که بسیار ساده و بی‌آلایش و دور از هر گونه زر و زیور حتی قالی بود. زیرا می‌‌فرمودند: مسجد باید خالی از زخارف دنیوی باشد و هر چه ساده‌تر بیشتر مرضی خداوند است. به علاوه ما را محتاج گرفتن پول برای صرف مسجد از هر لاابالی نمی‌‌کند.[۵]

در همان اوایل استقرار ایشان در تهران، احزاب مختلفه در ایران تأسیس شده بود و همه آن ها کارگران را دعوت می‌‌کردند و برایشان سخنرانی می‌‌کردند. همگی به اسم دلسوزی برای کارگران و زحمتکشان، دفاع از حقوق ایشان و دادن وعده‌های دروغ، کارگران را فریب داده به عضویت حزب خود دعوت می‌‌کردند. از جمله آن احزاب، حزب توده بود که مرام کمونیستی داشت و از طرف آن ها تقویت می‌‌شد. آنها در همه جای ایران بیرقی برافراشته بودند. در همان شرایط آیت الله خراسانی تبلیغات گسترده ای علیه حزب توده شروع کرد و مردم هم با دیدن زندگی ساده وی شیفته صداقت او شده به مسجد آمدند و در نماز جماعت شرکت می‌‌کردند. خود وی از آن روزهای دشوار چنین یاد می‌‌کند: من موفق شدم تعداد زیادی از فریب خوردگان را به آغوش اسلام بازگردانم. یک روز هم در روزنامه حزب توده من را متهم به امریکایی و انگلیسی کرده بودند، تا این که حزب توده منحل شد.[۶]

ویژگی‌های اخلاقی

زهد و ساده‌زیستی:

شیخ محمدجواد خراسانی با این که در خانواده نسبتاً مرفهی رشد کرده بود، از همان ابتدای تحصیل از هر چیزی که او را از مسیر تحصیل بازدارد و با عزت نفس و مناعت طبع ناسازگار باشد، خود را دور ساخت. از این رو وقتی به نجف اشرف رفت، عزت نفس و روح ساده‌زیستی مانع آن بود که به بیوت و دفاتر آقایان نزدیک شود. از این جهت با همان مختصر پولی که پدر برایش می‌‌فرستاد، به سختی امرار معاش می‌‌کرد و گاه می‌‌شد که نان خالی هم برای سیرکردن خود نداشت و به کسی اظهار نمی‌‌کرد.

علاقه‌مندی به اهل بیت علیهم السلام:

توجه فوق‌العاده به مستحبات خصوصاً زیارت و توسل به اهل بیت علیهم السلام از نکات برجسته در زندگی شیخ محمدجواد خراسانی بود. زمانی که در نجف اقامت داشت، هر شب به زیارت مولایش امیرمؤمنان علیه السلام می‌‌رفت و زیارت جامعه کبیره را می‌‌خواند. شب‌های چهارشنبه پیاده به مسجد سهله و مسجد کوفه رفته و در عبادت و دعا بسر می‌‌برد. بیش از هفده بار پیاده از نجف اشرف به کربلا رفت و به زیارت و دعا و توسل پرداخت. وقتی به ایران آمده و در تهران استقرار یافت، چندین بار پیاده به همراه شماری از مریدان از تهران به مشهد مقدس برای زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام مشرف شد. عشق و علاقه او به حدی بود که نخستین اثر خویش را به سروده‌هایی در مراثی اهل بیت علیهم السلام به نام کتاب «بینه رحمت» اختصاص داد و خود نیز بر فراز منبر، نوحه‌سرایی می‌‌کرد. سخنانش بسیار جذاب بود و همگان را منقلب می‌‌نمود. او روضه خوانی برای سیدالشهدا علیه السلام را مایه افتخار خود می‌‌دانست.

تواضع:

در مجالسی که علما و وعاظ حضور داشتند، در هر بحثی که وارد می‌‌شدند آقایان سروصدا راه می‌‌انداختند و به بحث ادامه می‌‌دادند ولی ایشان ساکت بود، اظهارنظری نمی‌‌کرد. مگر این که آخر کار، نظر ایشان را می‌‌خواستند. ایشان هم با ذکر چند جمله مطلب را روشن و مستدل جواب می‌‌داد. تواضعش به حدی بود که مایحتاج منزل را از خوراک و پوشاک و غیره خودش فراهم می‌‌کرد و با دست خود به منزل می‌‌آورد و هرگز دیگری را برای کارهای شخصی و خانوادگی به زحمت نینداخت.[۷]

وفات

مرحوم شیخ محمدجواد خراسانی، سرانجام در ربیع الاول ۱۳۹۷ هـ.ق دار فانی را وداع گفت و در قبرستان باغ بهشت قم، در جوار امامزاده علی بن جعفر (علیه السلام) در آرامگاه خاندان مستقیمی ‌‌تهرانی دفن گردید.

پانویس

  1. شرح زندگی نامه آیت الله خراسانی، ص ۲۶-۲۴.
  2. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۳۳.
  3. نقل از حجة الاسلام محمدحسن نجفی، برادرزاده آن مرحوم.
  4. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۴۳۴.
  5. جهاداکبر، بخش سکونت در جوادیه (سرآسیاب دولاب).
  6. همان، ص ۲۶۱-۲۴۳.
  7. نقل قول از حجة الاسلام جعفر خراسانی.

منابع

  • سید محمد سجادی دامغانی، ستارگان حرم، جلد ۱۵، صفحه ۲۱۳-۲۳۱.

آرشیو عکس و تصویر