دولتهای شیعی در ایران: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مقاله از یک نشریه}}
+
{{الگو: منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
  
'''منبع:''' دولت‌های شیعی در ایران، [http://www.andisheqom.com/index.php سایت اندیشه قم]
+
[[ایران|ایرانیان]] در زمان [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]]، [[اسلام|دین اسلام]] را رسماً پذیرفتند و پس از مدتی گرایش خاصی از آن یعنی اسلام [[شیعه|شیعی]] را پسندیدند. پذیرش [[تشیع]] به وسیله ایرانیان، پیامد عواملی از قبیل سازگاری باورها و اعتقادات ایرانیان با مذهب تشیع، فعالیت [[علویان]] و شیعیان در محدوده جفرافیایی ایران و... بود. [[آل بویه|آل‌بویه]] و [[صفویه]] از مهمترین دولت‌های شیعی ایران هستند.
  
'''نویسنده:''' مختار اصلانی (پژوهشگر مركز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه)
+
== دولت‌های شیعه در ایران ==
 +
از آن‌جا که ایرانیان استعداد پذیرش آموزه‌های شیعی را داشتند، مذهب [[شیعه|تشیع]] به تدریج گسترش یافت و در مواردی به صورت دولت رسمی نمود پیدا کرد. اکنون به برسی دولت‌های شیعی تشکیل شده در [[ایران]] به طور خلاصه می‌پردازیم.
  
==دولت‌های شیعی در ایران==
+
=== دولت علویان طبرستان ===
 +
فشار خلفای [[حکومت بنی عباس|عباسی]] به [[سادات]] علوی موجب مهاجرت آنان به سوی ایران شد. در ایران نیز مناطق شمالی بهترین جا برای استقرار آنان بود. مردم نیز به سادات علوی گرایش داشته و همین گرایش زمینه‌ساز حضور [[علویان]] در منطقه و قیام آنان علیه حاکمان عباسی شد. منطقه دیلم و مناطق شمالی ایران از نظر جغرافیایی، سیاسی و امنیتی آمادگی ایجاد یک نهضت شیعی (نه الزاماً شیعه [[اثنی عشریه|دوازده امامی]]) را داشت. البته آشنایی بیشتر مردم کرانه‌های دریای مازندران با تشیع در قرن سوم ه‍ـ.ق بود که به قیام و استقلال این سرزمین انجامید. در قرن سوم به ویژه زمان [[متوکل|متوکل]] علویان مورد تعقیب بودند. فرزندان [[اهل البیت|اهل‌بیت]] به مناطق دور دست و امن،‌ مانند کرانه‌های دریای مازندران پناه می‌بردند.<ref> بهاءالدین محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، ج ۲، ص ۲۲۴.</ref>
  
ایرانیان در زمان خلیفه دوم، اسلام را رسماً پذیرفتند و پس از مدتی گرایش خاصی از آن را (‌اسلام شیعی) پسندیدند. پذیرش تشیع به وسیله ایرانیان، پیامد عواملی از قبیل سازگاری باورها و اعتقادات ایرانیان با مذهب تشیع، فعالیت علویان و شیعیان در محدوده جفرافیایی ایرانیان و... بود از آن‌جا كه ایرانیان استعداد پذیرش آموزه‌های شیعی را داشتند، مذهب تشیع به تدریج گسترش یافت و در مواردی به صورت دولت رسمی نمود، پیدا كرد كه به دولت‌های شیعی تشكیل شده در ایران به طور خلاصه می‌پردازیم.
+
محمد بن زید پس از آن که توانست با قیام‌های متعدد، حکومت خود را در طبرستان مستقر سازد از علویان حمایت کرد.<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ‌دار صادر، بیروت، ج ۴، ص ۴۷۴.</ref> او نخستین کسی بود که بنایی بر قبر [[امام علی]] علیه‌السلام و [[امام حسین]] علیه‌السلام بنا کرد و در این راه بیست هزار دینار خرج کرد. وی هر سال سی هزار درهم به مشاهد علی علیه‌السلام و حسنین علیهما السلام و سایر اقربای خویش می‌فرستاد.<ref> رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، انتشارات انصاریان، قم، ج ۱، ص ۲۹۶.</ref>
  
'''دولت شیعی طبرستان'''
+
در کتاب تاریخ طبرستان آمده است: «محمد بن زید اقدام به تشکیل حکومت نکرد بلکه وی زمانی که گروهی از بزرگان دیلم نزد وی رفتند از پذیرش حکومت خودداری ورزید و حسن بن زید معروف به «حالب الحجاره» را که در ری ساکن بود معرفی کرد و نمایندگان مردم نزد وی در ری رفتند و حسن ‌بن زید دعوت آنان را پذیرفت و در ۲۵ ماه [[رمضان]] سال ۲۵۰ ه‍ـ.ق به دعوت مردم رویان و کلای، عازم طبرستان شد. سادات آن دیار و بزرگان شهر مقدمش را گرامی داشتند و به استقبال وی شتافتند و بر اساس [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] رسول الله و [[امر به معروف و نهی از منکر]] با وی بیعت کردند».<ref> تاریخ طبرستان، ص ۴۴۲.</ref>
  
فشار خلفای عباسی به سادات علوی موجب مهاجرت آنان به سوی ایران شد. در ایران نیز مناطق شمالی بهترین جا برای استقرار آنان بود. مردم نیز به سادات علوی گرایش داشته و همین گرایش زمینه‌ساز حضور علویان در منطقه و قیام آنان علیه حاكمان عباسی شد. منطقه دیلم و مناطق شمالی ایران از نظر جغرافیایی، سیاسی و امنیتی آمادگی ایجاد یك نهضت شیعی نه الزاماً شیعه دوازده امامی را داشت. البته آشنایی بیشتر مردم كرانه‌های دریای مازندران با تشیع در قرن سوم ه‍ـ.ق بود كه به قیام و استقلال این سرزمین انجامید. در قرن سوم به ویژه زمان متوكل علویان مورد تعقیب بودند فرزندان اهل‌بیت به مناطق دور دست و امن،‌ مانند كرانه‌های دریای مازندران پناه می‌بردند.<ref> بهاءالدین محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، ج 2، ص 224.</ref>
+
حکومت «[[علویان طبرستان]]» که از سال ۲۵۰ ه‍ـ.ق در مناطق مختلف شمال ایران آغاز شده بود تا سال ۳۱۶ ادامه یافت.
  
محمدبن زید پس از آن كه توانست با قیام‌های متعدد، حكومت خود را در طبرستان مستقر سازد از علویان حمایت كرد.<ref> ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ‌دار صادر، بیروت، ج 4، ص 474.</ref>
+
=== دولت آل بویه ===
 +
در آستانه قرن چهارم، دولت [[حکومت بنی عباس|عباسی]] به دلایل چندی رو به ضعف گذاشت و در همین زمان پسران بویه ماهیگیر در مناطق مختلف [[ایران]] حاکمیت پیدا کردند. آنان پس از استقرار در شهرهای ری، [[اصفهان]] و [[شیراز]] به سوی [[بغداد]] مرکز حکومت عباسی حرکت کردند و خلافت و شخص خلیفه را در اختیار گرفتند.
  
محمدبن زید نخستین كسی بود كه بنایی بر قبر [[امام علی]] علیه‌السلام و [[امام حسین]] علیه‌السلام بنا كرد و در این راه بیست هزار دینار خرج كرد. وی هر سال سی هزار درهم به مشاهد علی علیه‌السلام و حسنین علیهم‌السلام و سایر اقربای خویش می‌فرستاد.<ref> رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، انتشارات انصاریان، قم، ج ص 296.</ref>
+
[[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] حدیثی از [[امام علی]] علیه‌السلام نقل می‌کند که براساس آن، حضرت خبرِ به حکومت رسیدن آل دیالمه را داده است. حضرت می‌فرماید: «یخرج من دیلمان بنو الصیاد... ثم استوی امرُهُم حتی یملکوا الزوراء و یخلموا اللفاخ»<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱،‌ ص ۲۵.</ref> از دیلم پسران ماهیگیر، ‌خروج و ظهور می‌کنند سپس حکومت ‌آن‌ها برقرار می‌گردد و تا سرزمین زوراء ([[بغداد]]) در تسخیر آن‌ها درمی‌آید و خلفای [[حکومت بنی عباس|عباسی]] برکنار می‌شوند. شخصی پرسید: آن‌ها چقدر حکومت می‌کنند؟ امام فرمود: صد و اندی سال.
  
در كتاب تاریخ طبرستان آمده است: «محمد بن زید اقدام به تشكیل حكومت نكرد بلكه وی زمانی كه گروهی از بزرگان دیلم نزد وی رفتند از پذیرش حكومت خودداری ورزید و حسن بن زید معروف به «حالب الحجاره» را كه در ری ساكن بود معرفی كرد و نمایندگان مردم نزد وی در ری رفتند و حسن ‌بن زید دعوت آنان را پذیرفت و در 25 ماه [[رمضان]] سال 250 ه‍ـ.ق به دعوت مردم رویان و كلای، عازم طبرستان شد. سادات آن دیار و بزرگان شهر مقدمش را گرامی داشتند و به استقبال وی شتافتند و بر اساس كتاب خدا و سنت رسول الله و [[امر به معروف و نهی از منكر]] با وی بیعت كردند».<ref> تاریخ طبرستان، ص 442.</ref>
+
[[آل بویه|آل‌بویه]] با تصرف بغداد بر تمام مسلمانان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] حکومت می‌کردند، بنابراین جهت تحکیم قدرت سیاسی و دینی خود تأیید خلیفه را لازم می‌دانستند.
  
حكومت علویان كه از سال 250 ه‍ـ.ق در مناطق مختلف شمال ایران آغاز شده بود تا سال 316 ادامه یافت.
+
در گرایش آل‌بویه به مذهب تشیع شکی نیست، آنچه محل تردید است نوع تشیع آنان است که آیا تشیع آنان اعتقادی ([[اثنى عشریه|اثنی عشری]]) بود، یا به فرقه‌های دیگر شیعی تعلق داشتند، یا دارای تشیع سیاسی و مبارز بودند و آموزه‌های مذهبی خویش را چه‌ مقدار در سیاست و حکومت‌داری دخالت می‌دادند؟
  
'''دولت آل بویه'''
+
باید به اجمال گفت آنان با دستگاه خلافت [[اهل سنت|سنی]] مدارا می‌کردند و از همین رویکرد نیز سودی به حال آل‌بویه می‌رسید، زیرا کلیه مسلمانان سلطنت آل‌بویه را بر مسلمین می‌پذیرفتند. ولی از لحاظ مذهب و گرایش‌های اعتقادی نشانه‌ها و قرائن بسیار گویای آن است که آنان به مذهب شیعه [[اثنى عشریه|اثنی‌ عشری]] تعلق داشتند. قرائنی مثل:
  
در آستانه قرن چهارم دولت عباسی به دلایل چندی رو به ضعف گذاشت و در همین زمان پسران بویه ماهیگیر در مناطق مختلف ایران حاكمیت پیدا كردند آنان پس از استقرار در شهرهای ری، اصفهان و شیراز به سوی بغداد مركز حكومت عباسی حركت كردند و خلافت و شخص خلیفه را در اختیار گرفتند.
+
*الف. معزالدوله، از رهبران آل‌بویه، مسائل [[فقه|فقهی]] و حکومتی خود را از [[ابن جنید اسکافی|ابن جنید اسکافی]] ‌از علمای طراز اول شیعه [[امامیه]] دریافت و کشور را بر اساس دیدگاه‌های فقهی و حکومتی او اداره می‌کرد.<ref> قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، کتاب فروشی اسلامیه، ج ۱، ص ۴۳۹.</ref>
  
[[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] حدیثی از [[امام علی]] علیه‌السلام نقل می‌كند كه براساس آن، حضرت خبرِ به حكومت رسیدن آل دیالمه را داده است. حضرت می‌فرماید: «یخرج من دیلمان بنو الصیاد... ثم استوی امرُهُم حتی یملكوا الزوراء و یخلموا الخلفاء»<ref> مجلسی، [[بحارالانوار]]، ج 41،‌ ص 25.</ref> از دیلم پسران ماهیگیر، ‌خروج و ظهور می‌كنند سپس حكومت ‌آن‌ها برقرار می‌گردد و تا سرزمین زوراء (بغداد) در تسخیر آن‌ها درمی‌آید و خلفای عباسی بركنار می‌شوند. شخصی پرسید: آن‌ها چقدر حكومت می‌كنند؟ امام فرمود: صد و اندی سال.
+
*ب. [[صاحب بن عباد]] از علمای شیعه امامی، وزیر مؤیدالدوله دیلمی بود و با اختیارات وسیع به امور مسلمانان به خصوص شیعیان رسیدگی می‌کرد.<ref> شیخ ‌عباس قمی، سفینه البحار، دارالاسوه، تهران، ج ۲، ص ۱۳.</ref>
  
آل‌بویه با تصرف بغداد بر تمام مسلمانان شیعه و سنی حكومت می‌كردند، بنابراین جهت تحكیم قدرت سیاسی و دینی خود تأیید خلیفه را لازم می‌دانستند.
+
*ج. رکن‌الدوله دیلمی از حاکمان آل بویه با [[شیخ صدوق]] مناسبات گرمی داشت.<ref> شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، انتشارات جهان، ج ۲، ص ۲۶۳.</ref>
  
در گرایش آل‌بویه به مذهب تشیع شكی نیست، آنچه محل تردید است نوع تشیع آنان است كه آیا تشیع آنان اعتقادی (اثنی عشری) بود یا به فرقه‌های دیگر شیعی تعلق داشتند یا دارای تشیع سیاسی و مبارز بودند و آموزه‌های مذهبی خویش را چه‌ مقدار در سیاست و حكومت‌داری دخالت می‌دادند.
+
*د. برگزاری مراسم [[عید غدیر]] و [[روز عاشورا|عاشورای حسینی]] که مختص شیعیان اثنی عشری است، در زمان حکومت آل بویه گویای شیعه بودن آنان است. در برخی منابع آمده است که معزالدوله در سال ۳۵۲ ه‍ـ.ق در [[بغداد]] مقر خلافت [[حکومت بنی عباس|عباسی]] مراسم عاشورا برگزار کرد و مورد استقبال شیعیان قرار گرفت.<ref> ابن‌عماد، شذرات الذهب، دار احیاء التراث العربی (بیروت)، ج ۳، ص ۴۹.</ref>
  
باید به اجمال گفت آنان با دستگاه خلافت سنی مدارا می‌كردند و از همین رویكرد نیز سودی به حال آل‌بویه می‌رسید، زیرا كلیه مسلمانان سلطنت آل‌بویه را بر مسلمین می‌پذیرفتند. ولی از لحاظ مذهب و گرایش‌های اعتقادی نشانه‌ها و قرائن بسیار گویای آن است كه آنان به مذهب شیعه اثنی‌ عشری تعلق داشتند. قرائنی مثل:
+
ابن کثیر در کتاب خود درباره علل ناتوانی [[اهل سنت|اهل تسنن]] و خلفا در جلوگیری از این مراسم می‌نویسد: «لکثره التشیع و ظهورهم و کون السلطان معهم»<ref> ابن‌کثیر، البدایه والنهایه، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج ۱۱، ص ۲۴۳.</ref> زیرا تشیع گسترش یافته و آشکار شده بود و سلطان هم با آنان بود.
  
* الف. معزالدوله، از رهبران آل‌بویه، مسائل فقهی و حكومتی خود را از ابن جنید اسكافی ‌از علمای طراز اول شیعه امامیه دریافت و كشور را بر اساس دیدگاه‌های فقهی و حكومتی او اداره می‌كرد.<ref> قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، كتاب فروشی اسلامیه، ج 1، ص 439.</ref>
+
قرن چهارم ه‍‌ـ.ق دوره گسترش تشیع در جهان [[اسلام]] است. این گسترش معلول عوامل گوناگون است که تشکیل چهار دولت شیعی با فرقه‌های مختلف [[فاطمیان]] در [[مصر]]، [[آل بویه]] در [[ایران]] و [[عراق]]، دولت حمدانی‌ها در [[شام|شامات]] و دولت [[زیدیه|زیدی‌ها]] در [[یمن]] از جمله آن‌ها است. به اعتراف برخی مورخان در زمان حکومت آل‌بویه در ایران و عراق، شعارهای شیعی آشکارا رواج یافت و می‌توان گفت که در ایران مرحله بسیار مهمی برای مذهب تشیع به وجود آمد که تا آن زمان سابقه نداشت.
  
* ب. صاحب بن عباد از علمای شیعه امامی، وزیر مؤیدالدوله دیلمی بود و با اختیارات وسیع به امور مسلمانان به خصوص شیعیان رسیدگی می‌كرد.<ref> [[شیخ ‌عباس قمی]]، سفینه البحار، دارالاسوه، تهران، ج ص 13.</ref>
+
[[عزالدین ابن اثیر|ابن اثیر]] می‌نویسد: در سال ۳۵۱ ه‍ـ.ق به دستور معزالدوله بر در [[مسجد|مساجد]] تحت حاکمیت آل بویه نوشتند: «خداوند لعنت کند [[معاویه]] پسر [[ابوسفیان|ابی‌سفیان]] را و لعنت کند کسی را که [[فدک|فدک]] را از [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]] غصب کرد و کسی را که مانع از دفن [[امام حسن علیه السلام|حسن]] در کنار قبر جدش شد و کسی که [[ابوذر غفاری]] را تبعید کرد و...».<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۱، ص ۳۲۷.</ref>
  
* ج. ركن‌الدوله دیلمی از حاكمان آل بویه با [[شیخ صدوق]] مناسبات گرمی داشت.<ref> [[شیخ صدوق]]، عیون اخبارالرضا، انتشارات جهان، ج 2، ص 263.</ref>
+
با تشکیل دولت آل‌بویه و تسلط آنان بر خلیفه و مقر خلافت، امنیت نسبی برای شیعیان در سرزمین‌های تحت حاکمیت آل‌بویه به وجود آمد و آنان با استفاده از این فرصت در صدد ترویج شیعه برآمدند؛ به گونه‌ای که طی حکومت ۱۲۶ ساله آنان عقاید شیعی به شیوه‌های مختلف رواج پیدا کرد و علمای بزرگ شیعه مانند [[شیخ کلینی|ثقه الاسلام کلینی]]، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ مفید]] با استفاده از تمام امکانات به وجود آمده با قلم و بیان به نشر مذهب تشیع پرداختند.
  
* د. برگزاری مراسم عید غدیر و عاشورای حسینی كه مختص شیعیان اثنی عشری است، در زمان حكومت آل بویه گویای شیعه بودن آنان است. در برخی منابع آمده است كه معزالدوله در سال 352 ه‍ـ.ق در [[بغداد]] مقر خلافت عباسی مراسم عاشورا برگزار كرد و مورد استقبال شیعان قرار گرفت.<ref> ابن‌عماد، شذرات الذهب، دار احیاء التراث العربی (بیروت)، ج 3، ص 49.</ref>
+
=== دولت ایلخانیان مغول ===
 +
پس از سقوط [[آل بویه|آل‌بویه]]، حاکمان [[اهل سنت|سنی]] مذهب بر [[ایران]] حکومت می‌کردند و در این دوره [[شیعه|تشیع]] به وسیله عالمان شیعی رواج داده می‌شد. به خاطر وجود دانشمندان شیعی و نقش آنان در اداره جامعه اسلامی،‌ آخرین خلیفه [[حکومت بنی عباس|عباسی]] نیز وزیری شیعی به ‌نام [[ابن علقمی|ابن‌العلقمی]] برگزید که با [[خواجه نصیرالدین طوسی]] همکاری و مشاوره داشت. با حمله مغولان به رهبری هلاکوخان به [[بغداد]] در سال ۶۵۶، خلافت عباسی و به دنبال آن حکومت‌های محلی تابع خلافت بغداد سقوط کردند و «[[ایلخانیان|ایلخانان مغول]]» به تثبیت و گسترش حاکمیت خود در سرزمین‌های اسلامی پرداختند.
  
ابن كثیر در كتاب خود درباره علل ناتوانی اهل تسنن و خلفا در جلوگیری از این مراسم می‌نویسد: «لكثره التشیع و ظهورهم و كون السلطان معهم»<ref> ابن‌كثیر، البدایه والنهایه، دارالكتب العلمیه، بیروت، ج 11، ص 243.</ref> زیرا تشیع گسترش یافته و آشكار شده بود و سلطان هم با آنان بود.
+
با گذشت زمان، حاکمان ایلخانی با فرهنگ [[اسلام]] آشنا شدند و اسلام را پذیرفتند، ‌هر چند گفته می‌شود هلاکوخان بر مذهب [[شرک|شرک]] خود از دنیا رفت. آن‌ها که اسلام را پذیرفتند سعی کردند موضع میانه‌ای نسبت به دو گرایش [[شیعه]] و [[اهل سنت|اهل‌سنت]] داشته باشند. غازان خان که از سال ۶۹۴ تا ۷۰۹ حکومت مغولان را در اختیار داشت متمایل به مذهب تشیع بود و اجمالاً مورخان پذیرفتند که دوستدار [[اهل البیت|اهل‌بیت]] بود. برخی از نویسندگان نیز معتقدند مذهب تشیع را به نوعی در آن زمان رسمیت داده است.<ref> قاشانی، تاریخ الجایتو، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص ۹۱.</ref>
  
قرن چهارم ه‍‌ـدوره گسترش تشیع در جهان [[اسلام]] است. این گسترش معلول عوامل گوناگون است كه تشكیل چهار دولت شیعی با فرقه‌های مختلف فاطمیان در [[مصر]]، آل بویه در ایران و [[عراق]]، دولت حمدانی‌ها در شامات و دولت زیدی‌ها در یمن از جمله آن‌ها است. به اعتراف برخی مورخان در زمان حكومت آل‌بویه در ایران و عراق شعارهای شیعی آشكارا رواج یافت و می‌توان گفت كه در ایران مرحله بسیار مهمی برای مذهب تشیع به وجود آمد كه تا آن زمان سابقه نداشت.
+
پس از مرگ غازان خان در سال ۷۰۹ ه‍ـولیعهد وی که برادرش نیز بود به ریاست حکومت دست یافت وی خود را «الجایتو» لقب داد که در زبان مغولی به معنای «سلطان بزرگ» و در فارسی به مفهوم و معنای «خدابنده» می‌باشد، از این رو به حاکم ایلخانی [[سلطان محمد خدابنده]] می‌گفتند.<ref> علامه سید محسن امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، بیروت، ج ۵، ص ۹۹.</ref>
  
ابن اثیر می‌نویسد: در سال 351 ه‍ـ.ق به دستور معزالدوله بر در مساجد تحت حاكمیت آل بویه نوشتند: «خداوند لعنت كند معاویه پسر ابی‌سفیان را و لعنت كند كسی را كه فدك را از فاطمه غصب كرد و كسی را كه مانع از دفن حسن در كنار قبر جدش شد و كسی كه [[ابوذر]] غفاری را تبعید كرد و...».<ref> ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج 11، ص 327.</ref>
+
قبل از استقرار مغولان، مناظره و مباحثه میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی آغاز شده بود. سلطان هم که شاهد این مناظرات مخصوصاً بین [[شیعه]] و سنی بود نمی‌توانست از این مباحث نتیجه‌ای بگیرد، تا این‌که خوابی در عظمت امام [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه‌السلام می‌بیند و بعد از بیدار شدن می‌گوید: دانستم که حال چیست و یقین پیدا کردم که مذهب شیعه بر دیگر مذاهب غالب است و در آن هیچ شک و شبهه‌ای نیست، دانسته و با تحقیق این مذهب را اختیار کردم تا ناجی و رستگار باشم و دیگر مذاهب را رد کردم تا هالک و زیانکار نباشم.<ref> علی شیرخانی، تشیع و گسترش آن در ایران، دفتر نشر معارف، ص ۱۰۷.</ref>
  
با تشكیل دولت آل‌بویه و تسلط آنان بر خلیفه و مقر خلافت، امنیت نسبی برای شیعیان در سرزمین‌های تحت حاكمیت آل‌بویه به وجود آمد و آنان با استفاده از این فرصت در صدد ترویج شیعه برآمدند؛ به گونه‌ای كه طی حكومت 126 ساله عقاید شیعی به شیوه‌های مختلف رواج پیدا كرد و علمای بزرگ شیعه مانند ثقه الاسلام كلینی، [[شیخ صدوق]]، [[شیخ مفید]] با استفاده از تمام امكانات به وجود آمده با قلم و بیان به نشر مذهب تشیع پرداختند.
+
علاقه سلطان محمد خدابنده به تشیع و همین‌طور بدست آوردن اطلاعات بیشتر از این آیین، موجب شد علمای [[شیعه]] را از [[عراق]] به [[ایران]] فراخواند و موجبات رشد این مذهب را فراهم آورد. پس از آن که سلطان مغول مذهب شیعه را پذیرفت، خبر گرویدن وی در سراسر ممالک اسلامی انتشار یافت و تلاش شد مردم نیز به این آیین درآیند و در صورت سرپیچی تأدیب شوند. در بعضی از شهرها سلطان با مقاومت مردم مواجه شد. به نظر می‌رسد، ‌مقاومت در برابر گسترش تشیع در تمام شهرها بوده است به گونه‌ای که سلطان محمد خدابنده در پایان رساله خود، شیعه شدن را امری اختیاری می‌داند و نسبت به کسانی که این مذهب را اختیار نکنند، اجبار روا نمی‌دارد. او می‌نویسد: هر که نیکبخت باشد قبول کند و هر که نخواهد بر وی حکمی و زوری نیست... .<ref> نشریه دانشکده ادبیات تبریز، سال ۱۳۵۲، ش ۱۰۶.</ref>
  
'''دولت ایلخانیان مغول'''
+
تشیع سلطان محمد خدابنده، نقطه عطفی در تاریخ تشیع ایران بود و موجب استحکام و رونق تشیع در این عصر و در نهایت زمینه‌ساز رسمیت یافتن آن در زمان [[صفویه|صفویان]] شد. به دستور خدابنده علاوه بر ضرب سکه به نام [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه‌السلام و اولادش و خواندن خطبه به نام [[پیامبر اسلام|رسول]] و خاندانش، نام [[ائمه اطهار|ائمه]] در کتیبه‌های [[مسجد|مساجد]] و بارگاه‌های عرفا و امامزادگان و... نوشته شد.
  
پس از سقوط آل‌بویه، حاكمان سنی مذهب بر ایران حكومت می‌كردند و در این دوره تشیع به وسیله عالمان شیعی رواج داده می‌شد. به خاطر وجود دانشمندان شیعی و نقش آنان در اداره جامعه اسلامی،‌ آخرین خلیفه عباسی نیز وزیری شیعی به ‌نام ابن‌العلقمی برگزید كه با خواجه نصیرالدین طوسی همكاری و مشاوره داشت. با حمله مغولان به رهبری هلاكوخان به [[بغداد]] در سال 656، خلافت عباسی و به دنبال آن حكومت‌های محلی تابع خلافت بغداد سقوط كردند و ایلخانان مغول به تثبیت و گسترش حاكمیت خود در سرزمین‌های اسلامی پرداختند.
+
=== دولت سربداران ===
 +
در قسمتی از [[خراسان]] و حوالی شهر سبزوار، سلسله‌ای به نام «[[سربداران]]» در سال ۷۳۸ ه‍ـ.ق با تصرف شهر سبزوار دولتی تشکیل دادند که از شرق تا نیشابور و از غرب تا دامغان و گرگان پیش رفت. امرای سربدار سیاست مذهبی خود را طرفداری از طریقت حق که همان مذهب [[شیعه]] است اعلام کردند و سبزوار را که از قدیم مردم آن به تشیع اشتهار داشتند، مرکز حکومت خود قرار دادند.
  
با گذشت زمان، حاكمان ایلخانی با فرهنگ اسلام آشنا شدند و اسلام را پذیرفتند، ‌هر چند گفته می‌شود هلاكوخان بر مذهب شرك خود از دنیا رفت. آن‌ها كه اسلام را پذیرفتند سعی كردند موضع میانه‌ای نسبت به دو گرایش [[شیعه]] و اهل‌سنت داشته باشند. غازان خان كه از سال 694 تا 709 حكومت مغولان را در اختیار داشت متمایل به مذهب تشیع بود و اجمالاً مورخان پذیرفتند كه دوستدار اهل‌بیت بود. برخی از نویسندگان نیز معتقدند مذهب تشیع را به نوعی در آن زمان رسمیت داده است.<ref> قاشانی، تاریخ الجایتو، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ص 91.</ref>
+
آنان با دراویش و مردانی که به دوستی با آل علی مشهور بودند، رابطه برقرار کردند. شعرا را به مدیحه‌سرایی [[اهل البیت|اهل ‌بیت]] علیهم‌السلام تشویق کردند و با برخی علمای شیعه در خارج از [[ایران]] به خصوص در جبل عامل [[لبنان]] که مرکز مهم تشیع بود، باب مکاتبه و مراوده را گشودند و از آنان دعوت کردند جهت هدایت و اجرای شعائر مذهب تشیع به [[خراسان]] بیایند.
  
پس از مرگ غازان خان در سال 709 ه‍ـ.ق ولیعهد وی كه برادرش نیز بود به ریاست حكومت دست یافت وی خود را «الجایتو» لقب داد كه در زبان مغولی به معنای «سلطان بزرگ» و در فارسی به مفهوم و معنای «خدابنده» می‌باشد از این رو به حاكم ایلخانی سلطان محمد خدابنده می‌گفتند.<ref> علامه سید محسن امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، بیروت، ج 5، ص 99.</ref>
+
بر اثر همین دعوت‌ها بود که فقیه اهل ‌بیت «[[شهید اول]]» کتاب مشهور خود «[[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|اللمعة الدمشقیه]]» را با نام خواجه علی مؤید سربداری تألیف کرد و به خراسان فرستاد تا شیعیان بر طبق فتواهای او عمل کنند.<ref> یعقوب آژند، قیام شیعی سربدار.</ref>
  
قبل از استقرار مغولان، مناظره و مباحثه میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی آغاز شده بود. سلطان هم كه شاهد این مناظرات مخصوصاً بین [[شیعه]] و سنی بود نمی‌توانست از این مباحث نتیجه‌ای بگیرد تا این‌كه خوابی در عظمت علی علیه‌السلام می‌بیند و بعد از بیدار شدن می‌گوید: دانستم كه حال چیست و یقین پیدا كردم كه مذهب شیعه بر دیگر مذاهب غالب است و در آن هیچ شك و شبهه‌ای نیست، دانسته و با تحقیق این مذهب را اختیار كردم تا ناجی و رستگار باشم و دیگر مذاهب را رد كردم تا هالك و زیان كار نباشم.<ref> علی شیرخانی، تشیع و گسترش آن در ایران، دفتر نشر معارف، ص 107.</ref>
+
هر چند درباره شیعه [[امامیه|امامی]] بودن این سلسله بحث و گفتگوها زیاد است. ولی اجمالاً می‌توان گفت که گرایش شیعی در آنان قوی بود و به ‌عنوان مبلِّغ شیعه نیز شناخته شده‌اند.
  
علاقه سلطان محمد خدابنده به تشیع و همین‌طور بدست آوردن اطلاعات بیشتر از این آیین، موجب شد علمای [[شیعه]] را از [[عراق]] به ایران فراخواند و موجبات رشد این مذهب را فراهم آورد. پس از آن كه سلطان مغول مذهب شیعه را پذیرفت، خبر گرویدن وی در سراسر ممالك اسلامی انتشار یافت و تلاش شد مردم نیز به این آیین درآیند و در صورت سرپیچی تأدیب شوند. در بعضی از شهرها سلطان با مقاومت مردم مواجه شد. به نظر می‌رسد، ‌مقاومت در برابر گسترش تشیع در تمام شهرها بوده است به گونه‌ای كه سلطان محمد خدابنده در پایان رساله خود، شیعه شدن را امری اختیاری می‌داند و نسبت به كسانی كه این مذهب را اختیار نكنند، اجبار روا نمی‌دارد.
+
=== دولت قراقویونلوها ===
 +
همزمان با اواخر دوره تیموریان، حکومت‌هایی در قسمت غربی و شمال غربی ایران توسط [[قراقویونلوها]] بنا شد. این حکومت کوتاه مدت در محدوده مکانی آذربایجان و [[عراق]]، می‌تواند در تاریخ [[شیعه|تشیع]] ایران نقطه مثبتی تلقی شود.
  
او می‌نویسد: هر كه نیكبخت باشد قبول كند و هر كه نخواهد بر وی حكمی و زوری نیست...<ref> نشریه دانشكده ادبیات تبریز، سال 1352، ش 106.</ref>
+
آنان با داشتن تمایلات، باورها و اعتقادات شیعی زمینه باروری و ظهور مذهب تشیع را به منزله مذهب رسمی حکومت [[صفویه]] فراهم ساختند. [[تبریز]] که در زمان «[[سلطان محمد خدابنده|اولجایتو]]» مرکز حکومت [[ایلخانیان|ایلخانی]] محسوب می‌شد، با تصمیم وی به رسمی کردن مذهب تشیع آمادگی یافت تا در زمان‌های بعد نیز مهد تشیع [[ایران]] باشد. حضور قراقویونلوها در آذربایجان و تبریز ‌محیط مناسبی برای پذیرش شیعه فراهم ساخت.<ref> دیار بکر، ص ۸۹.</ref>
  
تشیع سلطان محمد خدابنده، نقطه عطفی در تاریخ تشیع ایران بود و موجب استحكام و رونق تشیع در این عصر و در نهایت زمینه‌ساز رسمیت یافتن آن در زمان صفویان شد. به دستور خدابنده علاوه بر ضرب سكه به نام علی علیه‌السلام و اولادش و خواندن خطبه به نام رسول و خاندانش، نام ائمه در كتیبه‌های مساجد و بارگاه‌های عرفا و امامزادگان و... نوشته شد.
+
«قرایوسف» (۸۱۰ـ۸۲۳ ه‍ـ.ق) بنیانگذار حکومت قراقویونلوها، به داشتن تمایلات شیعی معروف بود و نفوذ تشیع در زمان او که حکومتش همزمان با شاهرخ تیموری بود، ‌در عدم اطاعت مردم تبریز و ساوه و پیروی از قراقویونلوها در قالب سیاسی تجلی یافت. در زمان «جهانشاه قراقویونلو» شهرت‌شان در داشتن تمایلات شیعی چنان بود که وقتی تیمور به جانب ساوه و [[قم]] تاخت، مردم این شهرها به این‌ها النّجا نمودند و ترکمانان این دو شهر را به سلطه گرفتند.<ref> پروین ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان در ایران، ص ۲۳۱.</ref>
  
'''امرای سربدار'''
+
=== دولت صفویه ===
 +
تشکیل دولت [[صفویه]] در اوایل قرن دهم ه‍ـ.ق از رویدادهای مهم تاریخ [[شیعه|تشیع]] ایران است. پیدایش این دولت که باید آن را سر‌آغاز عصر تازه‌ای در حیات سیاسی و مذهبی [[ایران]] دانست، موجب استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و سازمان اداری نسبتاً متمرکز شد. قبل از ظهور صفویان گروه‌ها و اقوام مختلفی در ایران حکومت می‌کردند و هیچ‌گونه تمرکز اداری به ‌عنوان دولت ملی وجود نداشت. ایجاد دولت صفوی نقطه اوج نهضت‌هایی بود که طرفداری از تشیع علیه حکومت‌های [[بنی امیه|بنی‌امیه]] و [[حکومت بنی عباس|بنی‌عباس]] و قدرت‌های همسوی آنان صورت گرفت.
  
در قسمتی از خراسان و حوالی شهر سبزوار، سلسله‌ای در سال 738 ه‍ـ.ق با تصرف شهر سبزوار دولتی تشكیل دادند كه از شرق تا نیشابور و از غرب تا دامغان و گرگان پیش رفت. امرای سربدار سیاست مذهبی خود را طرفداری از طریقت حق كه همان مذهب [[شیعه]] است اعلام كردند و سبزوار را كه از قدیم مردم آن به تشیع اشتهار داشتند، مركز حكومت خود قرار دادند.
+
[[شیخ صفی الدین اردبیلی|شیخ صفی‌الدین اردبیلی]]، نیای بزرگ [[صفویه|صفویان]] و پیشوای فرقه [[تصوف|صوفیه]] در عصر [[ایلخانیان|ایلخانی]] زندگی می‌کرد و معاصر غازان خان و سلطان ابوسعید بهادرخان بود. از سال ۷۰۰ ه‍ـ.ق شیخ صفی الدین به ارشاد مردم اردبیل و اطراف پرداخت تا حدی که نفوذ وی در شهرهای گیلان، آذربایجان و آناتولی [[ترکیه|ترکیه]] گسترش یافت. از اوائل قرن هشتم تا ۸۳۰ ه‍ـ.ق رهبران طریقت صفوی کوشش خود را تنها صرف تبلیغ و ارشاد مریدان خود در مناطق دور و نزدیک می‌کردند تا این ‌که اعتبار و قدرت فرقه صفویه میان عشایر محروم و تهی‌دست آناتولی و شامات بالا گرفت. از سال ۸۳۵ که شیخ جنید رهبری خانقاه طریقت صفوی را بر عهده گرفت خانقاه‌شان انحصاراً به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت.
  
آنان با دراویش و مردانی كه به دوستی با آل علی مشهور بودند، رابطه برقرار كردند. شعرا را به مدیحه‌سرایی اهل ‌بیت علیهم‌السلام تشویق كردند و با برخی علمای [[شیعه]] در خارج از ایران به خصوص در جبل عامل لبنان كه مركز مهم تشیع بود، باب مكاتبه و مراوده را گشودند و از آنان دعوت كردند جهت هدایت و اجرای شعائر مذهب تشیع به خراسان بیایند.
+
بروز اختلاف بین حکام سلسله‌های آق‌قویونلو و [[قراقویونلوها|قراقویونلو]] و موقعیت خانقاه در این کشمکش موجب شد طریقت صفوی علاوه بر ارشاد و تبلیغ به جریان‌های سیاسی و نظامی وقت کشانده شود. مبارزه شیوخ طریقت صفوی با حاکمان وقت ادامه داشت تا این ‌که شاه اسماعیل در سال ۹۰۵ ه‍ـ.ق در حالی که تنها دوازده سال داشت، ‌نهضت خود را آغاز کرد و در سال بعد شهر [[تبریز]] را فتح و دولت صفوی را تأسیس کرد.<ref> هنیس والتر، تشکیل دولت ملی در ایران، ترجمه کیکاوس جهان‌داری.</ref>
  
بر اثر همین دعوت‌ها بود كه فقیه اهل ‌بیت «شهید اول» كتاب مشهور خود «اللمعه الدمشقیه» را با نام خواجه علی مؤید سربداری تألیف كرد و به خراسان فرستاد تا شیعیان بر طبق فتواهای او عمل كنند.<ref> یعقوب آژند، قیام شیعی سربدار.</ref>
+
شاه اسماعیل بعد از نخستین حمله پیروز خود، دستور داد خطیب شهر خطبه [[ائمه اطهار|ائمه]] اثنی ‌عشر را بخواند و مذهب دوازده امامی به ‌عنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد.  
  
هر چند درباره شیعه امامی بودن این سلسله بحث و گفتگوها زیاد است. ولی اجمالاً می‌توان گفت كه گرایش شیعی در آنان قوی بود و به ‌عنوان مبلِّغ شیعه نیز شناخته شده‌اند.
+
پیدایش دولت صفوی و ایستادگی آن در برابر دولت [[اهل سنت|سنی]] عثمانی، سبب برافروخته شدن آتش منازعات مذهبی شد. صفویان پس از استقرار در مبارزه با اهل‌سنت به نوعی دست به انتقام‌جویی زدند زیرا قبل از آن اعدام شیعیان در قلمرو حاکمیت اهل‌سنت و عثمانی امری رایج بود.
  
'''دولت قراقویونلوها'''
+
سیاست صفویان به رهبری شاه اسماعیل در رسمیت دادن به [[شیعه|تشیع]] اثنی ‌عشری با مقاومت چندانی روبرو نشد. حال این مسأله به خاطر برخورد تند شاه با مخالفان بود یا زمینه‌های فراوانی برای تشیع وجود داشت، چندان تأثیری در نتیجه کار نداشت زیرا مردم ایران به هر دلیل مذهب تشیع را به راحتی پذیرفتند. البته تشیع مردم در زمان صفویه به صورت تدریجی به تکامل رسید. این روند از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و زمان شاه عباس نیز این حرکت تدریجی ادامه داشت به ‌طوری که در دو منطقه سرخه سمنان سنگ نوشته‌هایی از شاه عباس بر جای مانده که: اگر کسی [[شیعه]] شود از مالیات معاف خواهد بود.<ref> رسول جعفریان، تایخ تشیع در ایران، ص ۷۶۰.</ref>
  
همزمان با اواخر دوره تیموریان، حكومت‌هایی در قسمت غربی و شمال غربی ایران توسط قراقویونلوها بنا شد. این حكومت كوتاه مدت در محدوده مكانی آذربایجان و عراق، می‌تواند در تاریخ تشیع ایران نقطه مثبتی تلقی شود.
+
شاه اسماعیل صفوی برای تقویت بنیان تشیع در ایران، علمای شیعه از [[شام|شامات]]، [[بحرین]] و سرزمین‌های شمال شرقی [[عربستان]] و [[عراق]] را به [[ایران]] دعوت کرد. البته موفقیت این مذهب نه فقط از قدرت سلسله صفویان، بلکه از جاذبه‌های دینی ـ ذاتی خود مذهب نیز نشأت می‌گرفت.
  
آنان با داشتن تمایلات، باورها و اعتقادات شیعی زمینه باروری و ظهور مذهب تشیع را به منزله مذهب رسمی حكومت صفویه فراهم ساختند. تبریز كه در زمان «اولجایتو» مركز حكومت ایلخانی محسوب می‌شد، با تصمیم وی به رسمی كردن مذهب تشیع آمادگی یافت تا در زمان‌های بعد نیز مهد تشیع ایران باشد. حضور قراقویونلوها در آذربایجان و تبریز ‌محیط مناسبی برای پذیرش شیعه فراهم ساخت.<ref> دیار بكر، ص 89.</ref>
+
صفویان برای تثبیت آموزه‌های شیعی، در شعائر و مراسم مذهبی از [[خلفای نخستین]] با مذمت یاد می‌کردند. در این دوره، زیارتگاه صوفیان تخریب و زیارتگاه [[سادات]] و امامزادگان جای آن‌ها را گرفت. مراسم سوگواری به ‌صورت دسته جمعی شامل [[زنجیر زنی|زنجیرزنی]]، [[تعزیه|شبیه‌خوانی]] و [[روضه خوانی]]، همگی گویای اقدامات صفویان در راستای تثبیت اعتقادی شیعی دوازده امامی است.
  
«قرایوسف» (810ـ823 ه‍ـ.ق) بنیانگذار حكومت قراقویونلوها به داشتن تمایلات شیعی معروف بود و نفوذ تشیع در زمان او كه حكومتش همزمان با شاهرخ تیموری بود، ‌در عدم اطاعت مردم تبریز و ساوه و پیروی از قراقویونلوها در قالب سیاسی تجلی یافت. در زمان «جهانشاه قراقویونلو» شهرت‌شان در داشتن تمایلات شیعی چنان بود كه وقتی تیمور به جانب ساوه و [[قم]] تاخت مردم این شهرها به این‌ها النّجا نمودند و تركمانان این دو شهر را به سلطه گرفتند.<ref> پروین تركمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان در ایران، ص 231.</ref>
+
بعد از دولت صفوی تشیع به ‌عنوان یک مذهب رسمی در چارچوب یک نظام سیاسی مورد قبول در جهان مطرح شد و با استمرار حکومت‌های مختلف مثل زندیه، [[افشاریه]]، قاجاریه و... که همگی تشیع را به ‌‌عنوان یک اصل مسلم و حیاتی برای قدرت خود می‌دیدند، همراه به ‌عنوان یک نظام سیاسی مطرح بوده و تاکنون حضور جدی در جهان داشته است.
  
'''دولت صفوی'''
+
==پانویس==
 +
<references />
  
تشكیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم ه‍ـ.ق از رویدادهای مهم تاریخ تشیع ایران است. پیدایش این دولت كه باید آن را سر‌آغاز عصر تازه‌ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، موجب استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و سازمان اداری نسبتاً متمركز شد. قبل از ظهور صفویان گروه‌ها و اقوام مختلفی در ایران حكومت می‌كردند و هیچ‌گونه تمركز اداری به ‌عنوان دولت ملی وجود نداشت. ایجاد دولت صفوی نقطه اوج نهضت‌هایی بود كه طرفداری از تشیع علیه حكومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس و قدرت‌های همسوی آنان صورت گرفت.
+
== منابع ==
  
شیخ صفی‌الدین اسحاق اردبیلی، نیای بزرگ صفویان و پیشوای فرقه صفویه در عصر ایلخانی زندگی می‌كرد و معاصر غازان خان و سلطان ابوسعید بهادرخان بود. از سال 700 ه‍ـ.ق شیخ صفی الدین به ارشاد مردم اردبیل و اطراف پرداخت تا حدی كه نفوذ وی در شهرهای گیلان، آذربایجان و آناتولی تركیه گسترش یافت. از اوائل قرن هشتم تا 830 ه‍ـ.ق رهبران طریقت صفوی كوشش خود را تنها صرف تبلیغ و ارشاد مریدان خود در مناطق دور و نزدیك می‌كردند تا این ‌كه اعتبار و قدرت فرقه صفویه میان عشایر محروم و تهی‌دست آناتولی و شامات بالا گرفت. از سال 835 كه شیخ جنید رهبری خانقاه طریقت صفوی را بر عهده گرفت خانقاه‌شان انحصاراً به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت.
+
* "دولت‌های شیعی در ایران"، نوشته مختار اصلانی، [http://www.andisheqom.com/index.php سایت اندیشه قم].
 
+
==مطالب مرتبط==
بروز اختلاف بین حكام سلسله‌های آق‌قویونلو و قراقویونلو و موقعیت خانقاه در این كشمكش موجب شد طریقت صفوی علاوه بر ارشاد و تبلیغ به جریان‌های سیاسی و نظامی وقت كشانده شود. مبارزه شیوخ طریقت صفوی با حاكمان وقت ادامه داشت تا این ‌كه شاه اسماعیل در سال 905 ه‍ـ.ق در حالی كه تنها دوازده سال داشت، ‌نهضت خود را آغاز كرد و در سال بعد شهر تبریز را فتح و دولت صفوی را تأسیس كرد.<ref> هنیس والتر، تشكیل دولت ملی در ایران، ترجمه كیكاوس جهان‌داری.</ref>
+
*[[دولتهای شیعی]]
 
 
شاه اسماعیل بعد از نخستین حمله پیروز خود، دستور داد خطیب شهر خطبه ائمه اثنی ‌عشر را بخواند و مذهب دوازده امامی به ‌عنوان مذهب رسمی كشور اعلام شد. پیدایش دولت صفوی و ایستادگی آن در برابر دولت سنی عثمانی سبب برافروخته شدن آتش منازعات مذهبی شد. صفویان پس از استقرار در مبارزه با اهل‌سنت به نوعی دست به انتقام‌جویی زدند زیرا قبل از آن اعدام شیعیان در قلمرو حاكمیت اهل‌سنت و عثمانی امری رایج بود.
 
 
 
سیاست صفویان به رهبری شاه اسماعیل در رسمیت دادن به تشیع اثنی ‌عشری با مقاومت چندانی روبرو نشد. حال این مسأله به خاطر برخورد تند شاه با مخالفان بود یا زمینه‌های فراوانی برای تشیع وجود داشت، چندان تأثیری در نتیجه كار نداشت زیرا مردم ایران به هر دلیل مذهب تشیع را به راحتی پذیرفتند. البته تشیع مردم در زمان صفویه به صورت تدریجی به تكامل رسید. این روند از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و زمان شاه عباس نیز این حركت تدریجی ادامه داشت به ‌طوری كه در دو منطقه سرخه سمنان سنگ نوشته‌هایی از شاه عباس بر جای مانده كه اگر كسی [[شیعه]] شود از مالیات معاف خواهد بود.<ref> رسول جعفریان، تایخ تشیع در ایران، ص 760.</ref>
 
 
 
شاه اسماعیل صفوی برای تقویت بنیان تشیع در ایران، علمای دوازده امامی شیعه از شامات، بحرین و سرزمین‌های شمال شرقی عربستان و [[عراق]] را به ایران دعوت كرد. البته موفقیت این مذهب نه فقط از قدرت سلسله صفویان بلكه از جاذبه‌های دینی ـ ذاتی خود مذهب نیز نشأت می‌گرفت.
 
 
 
صفویان برای تثبیت آموزه‌های شیعی در شعائر و مراسم مذهبی از خلفای نخستین با مذمت یاد می‌كردند. در این دوره زیارتگاه صوفیان تخریب و زیارتگاه [[سادات]] و امامزادگان جای آن‌ها را گرفت. مراسم سوگواری به ‌صورت دسته جمعی شامل زنجیرزنی، شبیه‌خوانی و روضه خوانی همگی گویای اقدامات صفویان در راستای تثبیت اعتقادی شیعی دوازده امامی است.
 
 
 
بعد از دولت صفوی تشیع به ‌عنوان یك مذهب رسمی در چارچوب یك نظام سیاسی مورد قبول در جهان مطرح شد و با استمرار حكومت‌های مختلف مثل زندیه، افشاریه، قاجاریه و... كه همگی تشیع را به ‌‌عنوان یك اصل مسلم و حیاتی برای قدرت خود می‌دیدند همراه به ‌عنوان یك نظام سیاسی مطرح بوده و تاكنون حضور جدی در جهان داشته است.
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
 
[[Category:دولتهای شیعی]]
 
[[Category:دولتهای شیعی]]
 +
[[رده:ایران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ایرانیان در زمان خلیفه دوم، دین اسلام را رسماً پذیرفتند و پس از مدتی گرایش خاصی از آن یعنی اسلام شیعی را پسندیدند. پذیرش تشیع به وسیله ایرانیان، پیامد عواملی از قبیل سازگاری باورها و اعتقادات ایرانیان با مذهب تشیع، فعالیت علویان و شیعیان در محدوده جفرافیایی ایران و... بود. آل‌بویه و صفویه از مهمترین دولت‌های شیعی ایران هستند.

دولت‌های شیعه در ایران

از آن‌جا که ایرانیان استعداد پذیرش آموزه‌های شیعی را داشتند، مذهب تشیع به تدریج گسترش یافت و در مواردی به صورت دولت رسمی نمود پیدا کرد. اکنون به برسی دولت‌های شیعی تشکیل شده در ایران به طور خلاصه می‌پردازیم.

دولت علویان طبرستان

فشار خلفای عباسی به سادات علوی موجب مهاجرت آنان به سوی ایران شد. در ایران نیز مناطق شمالی بهترین جا برای استقرار آنان بود. مردم نیز به سادات علوی گرایش داشته و همین گرایش زمینه‌ساز حضور علویان در منطقه و قیام آنان علیه حاکمان عباسی شد. منطقه دیلم و مناطق شمالی ایران از نظر جغرافیایی، سیاسی و امنیتی آمادگی ایجاد یک نهضت شیعی (نه الزاماً شیعه دوازده امامی) را داشت. البته آشنایی بیشتر مردم کرانه‌های دریای مازندران با تشیع در قرن سوم ه‍ـ.ق بود که به قیام و استقلال این سرزمین انجامید. در قرن سوم به ویژه زمان متوکل علویان مورد تعقیب بودند. فرزندان اهل‌بیت به مناطق دور دست و امن،‌ مانند کرانه‌های دریای مازندران پناه می‌بردند.[۱]

محمد بن زید پس از آن که توانست با قیام‌های متعدد، حکومت خود را در طبرستان مستقر سازد از علویان حمایت کرد.[۲] او نخستین کسی بود که بنایی بر قبر امام علی علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام بنا کرد و در این راه بیست هزار دینار خرج کرد. وی هر سال سی هزار درهم به مشاهد علی علیه‌السلام و حسنین علیهما السلام و سایر اقربای خویش می‌فرستاد.[۳]

در کتاب تاریخ طبرستان آمده است: «محمد بن زید اقدام به تشکیل حکومت نکرد بلکه وی زمانی که گروهی از بزرگان دیلم نزد وی رفتند از پذیرش حکومت خودداری ورزید و حسن بن زید معروف به «حالب الحجاره» را که در ری ساکن بود معرفی کرد و نمایندگان مردم نزد وی در ری رفتند و حسن ‌بن زید دعوت آنان را پذیرفت و در ۲۵ ماه رمضان سال ۲۵۰ ه‍ـ.ق به دعوت مردم رویان و کلای، عازم طبرستان شد. سادات آن دیار و بزرگان شهر مقدمش را گرامی داشتند و به استقبال وی شتافتند و بر اساس کتاب خدا و سنت رسول الله و امر به معروف و نهی از منکر با وی بیعت کردند».[۴]

حکومت «علویان طبرستان» که از سال ۲۵۰ ه‍ـ.ق در مناطق مختلف شمال ایران آغاز شده بود تا سال ۳۱۶ ادامه یافت.

دولت آل بویه

در آستانه قرن چهارم، دولت عباسی به دلایل چندی رو به ضعف گذاشت و در همین زمان پسران بویه ماهیگیر در مناطق مختلف ایران حاکمیت پیدا کردند. آنان پس از استقرار در شهرهای ری، اصفهان و شیراز به سوی بغداد مرکز حکومت عباسی حرکت کردند و خلافت و شخص خلیفه را در اختیار گرفتند.

علامه مجلسی در بحارالانوار حدیثی از امام علی علیه‌السلام نقل می‌کند که براساس آن، حضرت خبرِ به حکومت رسیدن آل دیالمه را داده است. حضرت می‌فرماید: «یخرج من دیلمان بنو الصیاد... ثم استوی امرُهُم حتی یملکوا الزوراء و یخلموا اللفاخ»[۵] از دیلم پسران ماهیگیر، ‌خروج و ظهور می‌کنند سپس حکومت ‌آن‌ها برقرار می‌گردد و تا سرزمین زوراء (بغداد) در تسخیر آن‌ها درمی‌آید و خلفای عباسی برکنار می‌شوند. شخصی پرسید: آن‌ها چقدر حکومت می‌کنند؟ امام فرمود: صد و اندی سال.

آل‌بویه با تصرف بغداد بر تمام مسلمانان شیعه و سنی حکومت می‌کردند، بنابراین جهت تحکیم قدرت سیاسی و دینی خود تأیید خلیفه را لازم می‌دانستند.

در گرایش آل‌بویه به مذهب تشیع شکی نیست، آنچه محل تردید است نوع تشیع آنان است که آیا تشیع آنان اعتقادی (اثنی عشری) بود، یا به فرقه‌های دیگر شیعی تعلق داشتند، یا دارای تشیع سیاسی و مبارز بودند و آموزه‌های مذهبی خویش را چه‌ مقدار در سیاست و حکومت‌داری دخالت می‌دادند؟

باید به اجمال گفت آنان با دستگاه خلافت سنی مدارا می‌کردند و از همین رویکرد نیز سودی به حال آل‌بویه می‌رسید، زیرا کلیه مسلمانان سلطنت آل‌بویه را بر مسلمین می‌پذیرفتند. ولی از لحاظ مذهب و گرایش‌های اعتقادی نشانه‌ها و قرائن بسیار گویای آن است که آنان به مذهب شیعه اثنی‌ عشری تعلق داشتند. قرائنی مثل:

  • الف. معزالدوله، از رهبران آل‌بویه، مسائل فقهی و حکومتی خود را از ابن جنید اسکافی ‌از علمای طراز اول شیعه امامیه دریافت و کشور را بر اساس دیدگاه‌های فقهی و حکومتی او اداره می‌کرد.[۶]
  • ب. صاحب بن عباد از علمای شیعه امامی، وزیر مؤیدالدوله دیلمی بود و با اختیارات وسیع به امور مسلمانان به خصوص شیعیان رسیدگی می‌کرد.[۷]
  • ج. رکن‌الدوله دیلمی از حاکمان آل بویه با شیخ صدوق مناسبات گرمی داشت.[۸]
  • د. برگزاری مراسم عید غدیر و عاشورای حسینی که مختص شیعیان اثنی عشری است، در زمان حکومت آل بویه گویای شیعه بودن آنان است. در برخی منابع آمده است که معزالدوله در سال ۳۵۲ ه‍ـ.ق در بغداد مقر خلافت عباسی مراسم عاشورا برگزار کرد و مورد استقبال شیعیان قرار گرفت.[۹]

ابن کثیر در کتاب خود درباره علل ناتوانی اهل تسنن و خلفا در جلوگیری از این مراسم می‌نویسد: «لکثره التشیع و ظهورهم و کون السلطان معهم»[۱۰] زیرا تشیع گسترش یافته و آشکار شده بود و سلطان هم با آنان بود.

قرن چهارم ه‍‌ـ.ق دوره گسترش تشیع در جهان اسلام است. این گسترش معلول عوامل گوناگون است که تشکیل چهار دولت شیعی با فرقه‌های مختلف فاطمیان در مصر، آل بویه در ایران و عراق، دولت حمدانی‌ها در شامات و دولت زیدی‌ها در یمن از جمله آن‌ها است. به اعتراف برخی مورخان در زمان حکومت آل‌بویه در ایران و عراق، شعارهای شیعی آشکارا رواج یافت و می‌توان گفت که در ایران مرحله بسیار مهمی برای مذهب تشیع به وجود آمد که تا آن زمان سابقه نداشت.

ابن اثیر می‌نویسد: در سال ۳۵۱ ه‍ـ.ق به دستور معزالدوله بر در مساجد تحت حاکمیت آل بویه نوشتند: «خداوند لعنت کند معاویه پسر ابی‌سفیان را و لعنت کند کسی را که فدک را از فاطمه غصب کرد و کسی را که مانع از دفن حسن در کنار قبر جدش شد و کسی که ابوذر غفاری را تبعید کرد و...».[۱۱]

با تشکیل دولت آل‌بویه و تسلط آنان بر خلیفه و مقر خلافت، امنیت نسبی برای شیعیان در سرزمین‌های تحت حاکمیت آل‌بویه به وجود آمد و آنان با استفاده از این فرصت در صدد ترویج شیعه برآمدند؛ به گونه‌ای که طی حکومت ۱۲۶ ساله آنان عقاید شیعی به شیوه‌های مختلف رواج پیدا کرد و علمای بزرگ شیعه مانند ثقه الاسلام کلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید با استفاده از تمام امکانات به وجود آمده با قلم و بیان به نشر مذهب تشیع پرداختند.

دولت ایلخانیان مغول

پس از سقوط آل‌بویه، حاکمان سنی مذهب بر ایران حکومت می‌کردند و در این دوره تشیع به وسیله عالمان شیعی رواج داده می‌شد. به خاطر وجود دانشمندان شیعی و نقش آنان در اداره جامعه اسلامی،‌ آخرین خلیفه عباسی نیز وزیری شیعی به ‌نام ابن‌العلقمی برگزید که با خواجه نصیرالدین طوسی همکاری و مشاوره داشت. با حمله مغولان به رهبری هلاکوخان به بغداد در سال ۶۵۶، خلافت عباسی و به دنبال آن حکومت‌های محلی تابع خلافت بغداد سقوط کردند و «ایلخانان مغول» به تثبیت و گسترش حاکمیت خود در سرزمین‌های اسلامی پرداختند.

با گذشت زمان، حاکمان ایلخانی با فرهنگ اسلام آشنا شدند و اسلام را پذیرفتند، ‌هر چند گفته می‌شود هلاکوخان بر مذهب شرک خود از دنیا رفت. آن‌ها که اسلام را پذیرفتند سعی کردند موضع میانه‌ای نسبت به دو گرایش شیعه و اهل‌سنت داشته باشند. غازان خان که از سال ۶۹۴ تا ۷۰۹ حکومت مغولان را در اختیار داشت متمایل به مذهب تشیع بود و اجمالاً مورخان پذیرفتند که دوستدار اهل‌بیت بود. برخی از نویسندگان نیز معتقدند مذهب تشیع را به نوعی در آن زمان رسمیت داده است.[۱۲]

پس از مرگ غازان خان در سال ۷۰۹ ه‍ـ.ق ولیعهد وی که برادرش نیز بود به ریاست حکومت دست یافت وی خود را «الجایتو» لقب داد که در زبان مغولی به معنای «سلطان بزرگ» و در فارسی به مفهوم و معنای «خدابنده» می‌باشد، از این رو به حاکم ایلخانی سلطان محمد خدابنده می‌گفتند.[۱۳]

قبل از استقرار مغولان، مناظره و مباحثه میان فرقه‌ها و مذاهب اسلامی آغاز شده بود. سلطان هم که شاهد این مناظرات مخصوصاً بین شیعه و سنی بود نمی‌توانست از این مباحث نتیجه‌ای بگیرد، تا این‌که خوابی در عظمت امام علی علیه‌السلام می‌بیند و بعد از بیدار شدن می‌گوید: دانستم که حال چیست و یقین پیدا کردم که مذهب شیعه بر دیگر مذاهب غالب است و در آن هیچ شک و شبهه‌ای نیست، دانسته و با تحقیق این مذهب را اختیار کردم تا ناجی و رستگار باشم و دیگر مذاهب را رد کردم تا هالک و زیانکار نباشم.[۱۴]

علاقه سلطان محمد خدابنده به تشیع و همین‌طور بدست آوردن اطلاعات بیشتر از این آیین، موجب شد علمای شیعه را از عراق به ایران فراخواند و موجبات رشد این مذهب را فراهم آورد. پس از آن که سلطان مغول مذهب شیعه را پذیرفت، خبر گرویدن وی در سراسر ممالک اسلامی انتشار یافت و تلاش شد مردم نیز به این آیین درآیند و در صورت سرپیچی تأدیب شوند. در بعضی از شهرها سلطان با مقاومت مردم مواجه شد. به نظر می‌رسد، ‌مقاومت در برابر گسترش تشیع در تمام شهرها بوده است به گونه‌ای که سلطان محمد خدابنده در پایان رساله خود، شیعه شدن را امری اختیاری می‌داند و نسبت به کسانی که این مذهب را اختیار نکنند، اجبار روا نمی‌دارد. او می‌نویسد: هر که نیکبخت باشد قبول کند و هر که نخواهد بر وی حکمی و زوری نیست... .[۱۵]

تشیع سلطان محمد خدابنده، نقطه عطفی در تاریخ تشیع ایران بود و موجب استحکام و رونق تشیع در این عصر و در نهایت زمینه‌ساز رسمیت یافتن آن در زمان صفویان شد. به دستور خدابنده علاوه بر ضرب سکه به نام علی علیه‌السلام و اولادش و خواندن خطبه به نام رسول و خاندانش، نام ائمه در کتیبه‌های مساجد و بارگاه‌های عرفا و امامزادگان و... نوشته شد.

دولت سربداران

در قسمتی از خراسان و حوالی شهر سبزوار، سلسله‌ای به نام «سربداران» در سال ۷۳۸ ه‍ـ.ق با تصرف شهر سبزوار دولتی تشکیل دادند که از شرق تا نیشابور و از غرب تا دامغان و گرگان پیش رفت. امرای سربدار سیاست مذهبی خود را طرفداری از طریقت حق که همان مذهب شیعه است اعلام کردند و سبزوار را که از قدیم مردم آن به تشیع اشتهار داشتند، مرکز حکومت خود قرار دادند.

آنان با دراویش و مردانی که به دوستی با آل علی مشهور بودند، رابطه برقرار کردند. شعرا را به مدیحه‌سرایی اهل ‌بیت علیهم‌السلام تشویق کردند و با برخی علمای شیعه در خارج از ایران به خصوص در جبل عامل لبنان که مرکز مهم تشیع بود، باب مکاتبه و مراوده را گشودند و از آنان دعوت کردند جهت هدایت و اجرای شعائر مذهب تشیع به خراسان بیایند.

بر اثر همین دعوت‌ها بود که فقیه اهل ‌بیت «شهید اول» کتاب مشهور خود «اللمعة الدمشقیه» را با نام خواجه علی مؤید سربداری تألیف کرد و به خراسان فرستاد تا شیعیان بر طبق فتواهای او عمل کنند.[۱۶]

هر چند درباره شیعه امامی بودن این سلسله بحث و گفتگوها زیاد است. ولی اجمالاً می‌توان گفت که گرایش شیعی در آنان قوی بود و به ‌عنوان مبلِّغ شیعه نیز شناخته شده‌اند.

دولت قراقویونلوها

همزمان با اواخر دوره تیموریان، حکومت‌هایی در قسمت غربی و شمال غربی ایران توسط قراقویونلوها بنا شد. این حکومت کوتاه مدت در محدوده مکانی آذربایجان و عراق، می‌تواند در تاریخ تشیع ایران نقطه مثبتی تلقی شود.

آنان با داشتن تمایلات، باورها و اعتقادات شیعی زمینه باروری و ظهور مذهب تشیع را به منزله مذهب رسمی حکومت صفویه فراهم ساختند. تبریز که در زمان «اولجایتو» مرکز حکومت ایلخانی محسوب می‌شد، با تصمیم وی به رسمی کردن مذهب تشیع آمادگی یافت تا در زمان‌های بعد نیز مهد تشیع ایران باشد. حضور قراقویونلوها در آذربایجان و تبریز ‌محیط مناسبی برای پذیرش شیعه فراهم ساخت.[۱۷]

«قرایوسف» (۸۱۰ـ۸۲۳ ه‍ـ.ق) بنیانگذار حکومت قراقویونلوها، به داشتن تمایلات شیعی معروف بود و نفوذ تشیع در زمان او که حکومتش همزمان با شاهرخ تیموری بود، ‌در عدم اطاعت مردم تبریز و ساوه و پیروی از قراقویونلوها در قالب سیاسی تجلی یافت. در زمان «جهانشاه قراقویونلو» شهرت‌شان در داشتن تمایلات شیعی چنان بود که وقتی تیمور به جانب ساوه و قم تاخت، مردم این شهرها به این‌ها النّجا نمودند و ترکمانان این دو شهر را به سلطه گرفتند.[۱۸]

دولت صفویه

تشکیل دولت صفویه در اوایل قرن دهم ه‍ـ.ق از رویدادهای مهم تاریخ تشیع ایران است. پیدایش این دولت که باید آن را سر‌آغاز عصر تازه‌ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، موجب استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و سازمان اداری نسبتاً متمرکز شد. قبل از ظهور صفویان گروه‌ها و اقوام مختلفی در ایران حکومت می‌کردند و هیچ‌گونه تمرکز اداری به ‌عنوان دولت ملی وجود نداشت. ایجاد دولت صفوی نقطه اوج نهضت‌هایی بود که طرفداری از تشیع علیه حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس و قدرت‌های همسوی آنان صورت گرفت.

شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان و پیشوای فرقه صوفیه در عصر ایلخانی زندگی می‌کرد و معاصر غازان خان و سلطان ابوسعید بهادرخان بود. از سال ۷۰۰ ه‍ـ.ق شیخ صفی الدین به ارشاد مردم اردبیل و اطراف پرداخت تا حدی که نفوذ وی در شهرهای گیلان، آذربایجان و آناتولی ترکیه گسترش یافت. از اوائل قرن هشتم تا ۸۳۰ ه‍ـ.ق رهبران طریقت صفوی کوشش خود را تنها صرف تبلیغ و ارشاد مریدان خود در مناطق دور و نزدیک می‌کردند تا این ‌که اعتبار و قدرت فرقه صفویه میان عشایر محروم و تهی‌دست آناتولی و شامات بالا گرفت. از سال ۸۳۵ که شیخ جنید رهبری خانقاه طریقت صفوی را بر عهده گرفت خانقاه‌شان انحصاراً به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت.

بروز اختلاف بین حکام سلسله‌های آق‌قویونلو و قراقویونلو و موقعیت خانقاه در این کشمکش موجب شد طریقت صفوی علاوه بر ارشاد و تبلیغ به جریان‌های سیاسی و نظامی وقت کشانده شود. مبارزه شیوخ طریقت صفوی با حاکمان وقت ادامه داشت تا این ‌که شاه اسماعیل در سال ۹۰۵ ه‍ـ.ق در حالی که تنها دوازده سال داشت، ‌نهضت خود را آغاز کرد و در سال بعد شهر تبریز را فتح و دولت صفوی را تأسیس کرد.[۱۹]

شاه اسماعیل بعد از نخستین حمله پیروز خود، دستور داد خطیب شهر خطبه ائمه اثنی ‌عشر را بخواند و مذهب دوازده امامی به ‌عنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد.

پیدایش دولت صفوی و ایستادگی آن در برابر دولت سنی عثمانی، سبب برافروخته شدن آتش منازعات مذهبی شد. صفویان پس از استقرار در مبارزه با اهل‌سنت به نوعی دست به انتقام‌جویی زدند زیرا قبل از آن اعدام شیعیان در قلمرو حاکمیت اهل‌سنت و عثمانی امری رایج بود.

سیاست صفویان به رهبری شاه اسماعیل در رسمیت دادن به تشیع اثنی ‌عشری با مقاومت چندانی روبرو نشد. حال این مسأله به خاطر برخورد تند شاه با مخالفان بود یا زمینه‌های فراوانی برای تشیع وجود داشت، چندان تأثیری در نتیجه کار نداشت زیرا مردم ایران به هر دلیل مذهب تشیع را به راحتی پذیرفتند. البته تشیع مردم در زمان صفویه به صورت تدریجی به تکامل رسید. این روند از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و زمان شاه عباس نیز این حرکت تدریجی ادامه داشت به ‌طوری که در دو منطقه سرخه سمنان سنگ نوشته‌هایی از شاه عباس بر جای مانده که: اگر کسی شیعه شود از مالیات معاف خواهد بود.[۲۰]

شاه اسماعیل صفوی برای تقویت بنیان تشیع در ایران، علمای شیعه از شامات، بحرین و سرزمین‌های شمال شرقی عربستان و عراق را به ایران دعوت کرد. البته موفقیت این مذهب نه فقط از قدرت سلسله صفویان، بلکه از جاذبه‌های دینی ـ ذاتی خود مذهب نیز نشأت می‌گرفت.

صفویان برای تثبیت آموزه‌های شیعی، در شعائر و مراسم مذهبی از خلفای نخستین با مذمت یاد می‌کردند. در این دوره، زیارتگاه صوفیان تخریب و زیارتگاه سادات و امامزادگان جای آن‌ها را گرفت. مراسم سوگواری به ‌صورت دسته جمعی شامل زنجیرزنی، شبیه‌خوانی و روضه خوانی، همگی گویای اقدامات صفویان در راستای تثبیت اعتقادی شیعی دوازده امامی است.

بعد از دولت صفوی تشیع به ‌عنوان یک مذهب رسمی در چارچوب یک نظام سیاسی مورد قبول در جهان مطرح شد و با استمرار حکومت‌های مختلف مثل زندیه، افشاریه، قاجاریه و... که همگی تشیع را به ‌‌عنوان یک اصل مسلم و حیاتی برای قدرت خود می‌دیدند، همراه به ‌عنوان یک نظام سیاسی مطرح بوده و تاکنون حضور جدی در جهان داشته است.

پانویس

  1. بهاءالدین محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، ج ۲، ص ۲۲۴.
  2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ‌دار صادر، بیروت، ج ۴، ص ۴۷۴.
  3. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، انتشارات انصاریان، قم، ج ۱، ص ۲۹۶.
  4. تاریخ طبرستان، ص ۴۴۲.
  5. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱،‌ ص ۲۵.
  6. قاضی نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، کتاب فروشی اسلامیه، ج ۱، ص ۴۳۹.
  7. شیخ ‌عباس قمی، سفینه البحار، دارالاسوه، تهران، ج ۲، ص ۱۳.
  8. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، انتشارات جهان، ج ۲، ص ۲۶۳.
  9. ابن‌عماد، شذرات الذهب، دار احیاء التراث العربی (بیروت)، ج ۳، ص ۴۹.
  10. ابن‌کثیر، البدایه والنهایه، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج ۱۱، ص ۲۴۳.
  11. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۱، ص ۳۲۷.
  12. قاشانی، تاریخ الجایتو، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص ۹۱.
  13. علامه سید محسن امین، اعیان الشیعه، دارالتعارف، بیروت، ج ۵، ص ۹۹.
  14. علی شیرخانی، تشیع و گسترش آن در ایران، دفتر نشر معارف، ص ۱۰۷.
  15. نشریه دانشکده ادبیات تبریز، سال ۱۳۵۲، ش ۱۰۶.
  16. یعقوب آژند، قیام شیعی سربدار.
  17. دیار بکر، ص ۸۹.
  18. پروین ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان در ایران، ص ۲۳۱.
  19. هنیس والتر، تشکیل دولت ملی در ایران، ترجمه کیکاوس جهان‌داری.
  20. رسول جعفریان، تایخ تشیع در ایران، ص ۷۶۰.

منابع

مطالب مرتبط