حجة الوداع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
این كلمه، به كسر حرف اول (ح) و فتح آن و نیز به كسر واو و فتح آن قرائت شده و آن حجى است كه [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله در سال 10 هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو حجّة الوداع نامیده شده كه پیامبر صلى اللّه علیه و آله در آن سفر با مردم وداع گفت.<ref> محمد محمدحسن شرّاب ، ترجمه حمیدرضا شیخی؛ فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى.(مطلب نقل شده از جمله اضافات محمدرضا نعمتى بر این کتاب است)</ref>
+
{{خوب}}
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
+
«حجّة الوداع» [[حج|حجّى]] است که [[پیامبر اسلام]] (صلى الله علیه و آله) در سال ۱۰ هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو «حجّة الوداع» نامیده شده که پیامبر اکرم در آن سفر با مردم وداع گفت و در واقع آخرین حج ایشان بود.<ref> محمد محمدحسن شرّاب، فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى، ترجمه حمیدرضا شیخی.</ref>
==اهميت حجة الوداع==
 
  
هجرت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و خروج آن حضرت از [[مكه]] معظمه نقطه عطفي در تاريخ اسلام به شمار مي آيد و بعد از اين هجرت، حضرت سه بار به مكه سفر كرده اند. بار اول در سال هشتم پس از [[صلح حديبيه]] به عنوان عمره وارد مكه شدند و طبق قراردادي كه با مشركين بسته بودند فوراً بازگشتند.
+
==اهمیت حجةالوداع==
  
بار دوم در سال نهم به عنوان [[فتح مكه]] وارد اين شهر شدند، و پس از پايان برنامه ها و برچيدن بساط كفر و شرك و بت پرستي به [[طائف]] رفتند و هنگام بازگشت به مكه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدينه بازگشتند.
+
[[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله به [[مدینه]] و خروج آن حضرت از [[مکه]] معظمه، نقطه عطفی در [[تاریخ اسلام|تاریخ اسلام]] به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از [[صلح حدیبیه]] به عنوان [[عمره]] وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.
  
سومين و آخرين بار بعد از هجرت كه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم وارد مكه شدند در سال دهم هجري به عنوان حجة الوداع بود كه حضرت براي اولين بار به طور رسمي اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امكان حاضر شوند. در اين سفر دو مقصد اساسي در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حكم مهم از قوانين اسلام كه هنوز براي مردم به طور كامل و رسمي تبيين نشده بود: <I>يكي حج، و ديگري مسئله خلافت و ولايت و جانشيني بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم.</I>
+
بار دوم در سال نهم به عنوان [[فتح مکه]] وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط [[کفر|کفر]] و [[شرک|شرک]] و [[بت پرستی|بت پرستی]] به [[طائف]] رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.
  
==آغاز سفر حج==
+
سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان [[حج]] دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین [[اسلام]] که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله [[ولایت]] و [[خلافت]] بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله.
پس از اعلان عمومي، [[مهاجرين]] و [[انصار]] و قبايل اطراف [[مدينه]] و مكه و حتي بلاد [[يمن]] و غير آن به سوي مكه سرازير شدند تا جزئيات [[احكام حج]] را شخصاً از پيامبر شان بياموزند و در اولين سفر رسمي حضرت، به عنوان حج شركت داشته باشند. اضافه بر آن كه حضرت اشاراتي فرموده بودند كه امسال سال آخر عمر من است و اين مي توانست باعث شركت همه جانبه م مردم باشد.
 
  
جمعيتي حدود يك صد و بيست هزار نفر (گاهي بيشتر از آن را هم نقل كرده اند) در مراسم [[حج]] شركت كردند كه فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدينه به همراه حضرت حركت كرده بودند، به طوري كه [[لبيك]] گويان از مدينه تا مكه متصل بودند.
+
==چگونگی حجةالوداع==
 +
پس از اعلان عمومی، [[مهاجرین]] و [[انصار]] و قبایل اطراف [[مدینه]] و [[مکه|مکه]] و حتی بلاد [[یمن]] و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات [[احکام حج]] را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان [[حج]] شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.
  
حضرت چند روز به ماه [[ذی الحجه]] مانده از مدينه خارج شدند و بعد از ده روز طي مسافت در روز سه شنبه پنجم ذي الحجة وارد مكه شدند.
+
جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که [[تلبیه|لبیک]] گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.
  
[[اميرالمومنين]] عليه السلام هم كه قبلاً از طرف حضرت به يمن و [[نجران]] براي دعوت به اسلام و جمع آوري [[خمس]] و [[زكات]] و [[جزيه]] رفته بودند به همراه عده اي در حدود دوازده هزار نفر از اهل يمن براي ايام حج به مكه رسيدند.
+
حضرت چند روز به ماه [[ذی الحجه]] مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند.
  
با رسيدن ايام [[حج]] در روز نهم ذي الحجة حضرت به موقف [[عرفات]] رفتند و بعد از آن اعمال حج را يكي پس از ديگري انجام دادند، و در هر مورد [[واجب|واجبات]] و [[مستحب|مستحبات]] آن را براي مردم بيان فرمودند.
+
[[امیرالمومنین]] علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و [[نجران]] برای دعوت به [[اسلام]] و جمع آوری [[خمس]] و [[زکات]] و [[جزیه|جزیه]] رفته بودند، به همراه عده‌ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.
  
[[حديث غدير]]: پيغمبر اسلام بعد از مراجعت از حجه الوداع در غديرخم توقف نموده مسلمين را گرد آورده پس از اداى خطبه اى على را به ولايت و پيشوائى مسلمين منصوب کرد.
+
با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف [[عرفات]] رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد [[واجب|واجبات]] و [[مستحب|مستحبات]] آن را برای مردم بیان فرمودند.
  
براء مي گويد: در سفر حجة الوداع خدمت رسول خدا بودم وقتى به غديرخم رسيديم دستور داد آن مکان را پاکيزه نمودند سپس دست على را گرفته طرف راست خودش قرار داده فرمود: آيا اختيار دار شما نيستم؟ پاسخ دادند: اختيار ما بدست شما است. پس فرمود: هر کس من مولا و صاحب اختيار او هستم، على مولاى او خواهد بود، خدايا! با دوست علي دوستي و با دشمنش دشمني کن.
+
==رهنمودهای پیامبر در حجةالوداع==
  
پس [[عمر بن الخطاب]] به على گفت: اين مقام گوارايت باد که تو مولاى من و تمام مؤمنين شدي <ref>[[والبدايه والنهايه]]، ج 5، ص 208 و ج 7، ص 346. [[ذخائر العقبى]]، تأليف [[طبرى]] ط قاهره، سال 1356، ص 67. [[فصول المهمه]]، تأليف [[ابن صباغ]]، ج 2 ص 23. خصائص، تأليف نسائى، ط نجف، سال 1369 هجرى ص 31. بحرانى در کتاب غاية المرام، ص 79 مانند اين حديث را به 89 طريق از عامه و 43 طريق از خاصه نقل کرده است.</ref>
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله درباره تعلیم اسرار [[حج]] و بیان سرّ بعضی از زوایای آن در حجة‌ الوداع مطالبی فرمودند که نموداری از آن بیان می شود:
  
==رهنمودهای پیامبر در حجة الوداع==
+
*<I>۱ـ تهذیب نفس و تزکیه روح در ابعاد توحید و پیوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگی مسلمانان: </I>
  
پيامبر دربارة تعليم اسرار حج و بيان سرّ بعضي از زواياي آن در حجة‌ الوداع مطالبي فرمودند كه نموداري از آن ذيلا بيان مي شود:
+
یکی از خطابه های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجة‌الوداع، در سرزمین [[منا]] و در [[مسجد خیف]] ایراد شده است. آن حضرت در آغاز این خطبه، در تشویق حاضران برای آن که گفتارش را به یاد بسپارند، فرمود: «نضّر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها. فرُبّ حامل فقه غیر فقیه و رُبّ حامل فقه إلی من هو أفقه منه»؛ خدا گرامی دارد بنده ای را که سخنم را شنید و به یاد سپرد و به کسی که نشنیده بود، رسانید. چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نباشد و چه بسا حامل فقهی که آن را به سوی کسی می برد که از او فقیه تر است.
  
* <I>1 ـ تهذيب نفس و تزكيه روح در ابعاد توحيد و پيوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگي عامة مؤمنان: </I>
+
آنگاه فرمود: «ثلاث لا یغل علیهن قلب امریء مسلم: إخلاص العمل لله والنصیحه لأئمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»<ref>کافی، ۱/۴۰۳-۴۰۴.</ref> سه چیز است که دل های مسلمانان بدان ها خیانت روا نمی دارد: الف: همه کارها را خالصانه برای خدا انجام دادن؛ ب: با زمامداران حق، ناصحانه برخورد کردن؛ ج: اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ کردن و از اجتماع آنان جدا نشدن.
  
يكي از خطابه هاي رسول اكرم صلی الله علیه و آله در حجة‌الوداع، در سرزمين [[منا]] و در [[مسجد خيف]] ايراد شده است. آن حضرت در آغاز اين خطبه، در تشويق حاضران براي آن كه گفتارش را به ياد بسپارند، فرمود: خدا ياري كند بنده اي را كه سخنم را شنيد وبه ياد سپرد وبه كسي كه نشنيده بود، رسانيد. چه بسا حامل فقهي كه خود فقيه نباشد و چه بسا حامل فقهي كه آن را به سوي كسي مي برد كه از او [[فقيه]] تر است: «نصرالله عبد اسمع مقالتي فوعاها و حفظها و بلغها من لم يسمعها. فرب حامل فقه غير فقيه ورب حامل فقه إلي من هو أفقه منه».  
+
بنابراین، حج گزار خدا را به اخلاص کامل و بی شائبه در دین او می پرستد و سران و پیشوایان خویش را نصیحت و درباره آن خیر خواهی می کند و همراه با جامعه اسلامی است؛ چنان که امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: «ولیس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علی جماعة أمه محمد صلی الله علیه و آله و ألفتها منی أبتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب» ([[نهج البلاغه]]، نامه ۷۸)؛ بدان که در متحد ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگی آنان با یکدیگر، کسی از من حریص تر نیست. من بدین کار، پاداش نیکو و سرانجام شایسته از خدا می طلبم.
  
آنگاه فرمود: سه چيز است كه دل هاي مسلمانان بدان ها خيانت روا نمي دارد:  
+
*<I>۲ـ برقراری امنیت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم: </I>
  
'''الف:''' همه كارها را خالصانه براي خدا انجام دادن. توحيد را در همة كارها حاكم كردن.
+
رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای دیگر در مراسم حجة الوداع ایراد فرمودند که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود: «فإن الله حرم علیکم دمائکم و أموالکم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. فمن کانت عنده أمانة فلیؤدها».<ref>تاریخ یعقوبی، ۲/ ۱۰۹ـ ۱۱۲.</ref> خداوند خون ها و اموالتان رابر شما [[حرام]] فرمود... و در زمین به تبهکاری مکوشید. پس هر کس که امانتی نزد اوست آن را ادا کند. بنابراین، حج گزار، امین اعراض و اسرار مردم است؛ زیرا دل های آزادگان گنجینه ‎های اسرار است.
  
'''ب:''' با زمامداران حق، ناصحانه برخورد كردن و پيوند با امام راستين را محفوظ داشتن و مسائل را با مقام رهبري در ميان گذاشتن و جريان را درست گزارش دادن و رهنمود كامل گرفتن و خالصانه به كار بستن.
+
*<I>۳ـ حفظ اصل مساوات و برابری فردی و نژادی: </I>
  
'''ج:''' اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ كردن و از اجتماع آنان جدا نشدن و صفوف به هم فشرده آن ها را ترك نكردن و ملازم صحنه همياري و هماهنگي آنان بودن و تار و پود جامعه اسلامي را با حضور در متن اجتماع مستحكم كردن:
+
مردم در اسلام یکسانند. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: «الناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامی مساوی و برابرند و همچنین همه اقوام و قبایل نیز در قبال اسلام یکسانند. بنابراین، حج گزار در پی مساوات با مردم است و خود را بر دیگری برتر نمی بیند و قومش را بر قوم دیگر مقدم نمی شمارد و افراد و ملّت ها را یکسان و برابر می بیند.
  
«ثلاث لا يغل عليهن قلب امريء مسلم: إخلاص العمل لله والنصيحه لأئمه المسلمين و اللزوم لجماعتهم»<ref>كافي 1/403-404</ref>
+
*<I>۴ـ پالایش جامعه اسلامی از سنت های جاهلی در مورد اموال و خون ها و بغض و کینه ها: </I>
  
بنابراين، حج گزار خدا را به اخلاص كامل و بي شائبه در دين او مي پرستد و سران و پيشوايان خويش را نصيحت و درباره آن خير خواهي مي كند و همراه با جامعه اسلامي است؛ چنان كه اميرالمومنين امام علي علیه السلام فرمود:
+
بدین صورت که خون خواهی ها و خونریزی هایی که در [[جاهلیت|جاهلیت]] بر محور انتقام جابرانه و کینه توزی های خصمانه رایج بود، خاتمه داده شود و [[ربا خواری|رباخواری]] های گذشته که خون آشامی اقتصادی بود، پایان یافته تلقی گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهمیت تحریم ربا و تخطئه خون آشامی جاهلی آن، ضمن آن که همه ‌اسناد و مدارک بستان کاران ربوی را لغو و بی اثر دانست فرمود: اولین ربایی که سند آن را زیر پا می گذارم و باطل بودن آن را اعلام می کنم سند ربوی عمویم [[عباس بن عبدالمطلب]] است: «کل دم کان فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی... و کل ربا کان فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی و أول ربا اَضعه ربا العباس بن عبدالمطلب».
  
بدان كه در متحد و يكپارچه ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگي و سازگاري آنان با يكديگر، كسي از من حريص تر نيست. من بدين كار، پاداش نيكو و سرانجام شايسته از خدا مي طلبم:  
+
*<I>۵ـ رعایت حقوق زنان و با آنان به نیکی رفتار کردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران کردن: </I>
  
«وليس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علي جماعه أمه محمد صلی الله علیه و آله وألفتها مني أبتغي بذلك حسن الثواب وكرم الماب» ([[نهج البلاغه]]، نامة 78، بند 2 ـ 3)
+
شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: «أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراین، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعایت کننده این آیات شریف است که: {{متن قرآن|«...جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً...»}} ([[سوره روم]]/۲۱) و {{متن قرآن|«...هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ...»}} ([[سوره بقره]]/۱۸۷) و {{متن قرآن|«...وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»}}(سوره بقره/۲۲۸).
  
* <I>2 ـ برقراري امنيت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم: </I>
+
*<I>۶ـ محترم شمردن حقوق کارگران و زیردستان و برطرف کردن نیازمندی های آنان در خوراک و پوشاک، همانند خود: </I>
  
رسول اكرم صلی الله علیه و آله [[خطبه]] اي ديگر در مراسم حجة الوداع ايراد فرمودند(تاريخ يعقوبي 2/109 ـ 112) كه در اين جا بخش هايي از آن نقل مي شود: خداوند خون ها و اموالتان رابر شما [[حرام]] فرمود... و در زمين به تبهكاري مكوشيد. پس هر كس كه امانتي نزد اوست آن را ادا كند: «فإن الله حرم عليكم دمائكم و أموالكم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشياءهم و لاتعثوا في الأرض مفسدين. فمن كانت عنده أمانه فليؤدها».
+
شما را به زیر دستانتان سفارش می کنم. از آن چه خود می خورید به آنها بخورانید و از آن چه خود در بر می کنید به آنها نیز بپوشانید: «فأوصیکم بمن ملکت أَیمانکم فأطعِموهم مما تأکلون وألبسوهم مما تلبسون». بنابراین، حج گزار به زیر دستانش محبت می ورزد و خود را بر آنها برتر نمی شمارد، بلکه با آنان بر سر یک سفره می نشیند و آنچه را خود می پوشد بدانان می پوشاند و هیچ گاه از راه تفاخر به آنها نمی گوید: من از تو داراتر و خوشترم.  
  
بنابراين، حج گزار، امين اعراض و اسرار مردم است؛ زيرا دل هاي آزادگان گنجينه ‎هاي اسرار است.
+
*<I>۷ـ اصول برادری و فضایل اخلاقی را نسبت به برادران اسلامی رعایت کردن و آبروی آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدی نکردن:</I>
  
* <I>3 ـ حفظ اصل مساوات و برابري فردي و نژادي: </I>
+
مسلمان برادر مسلمان است، او را فریب نمی دهد و بدو خیانت نمی کند و [[غیبت (گناه)|غیبت]] او را روا نمی دارد و ریختن خون و تعرض جانی به او را روا نمی داند و تصرف و برداشت چیزی از ثروتش را جایز نمی شمرد مگر با رضایتش: «إن المسلم أخو المسلم لا یغشّه و لا یخونه و لا یغتابه و لا یحل له دمه شیء من ماله الا بِطیبة نفسه»: بنابراین، حج گزار با هر مسلمان دیگری برادر دینی است. پدر او نور و مادرش رحمت است.<ref>بحار، ۶۴/۶۴ و ۷۴ـ۷۵.</ref>
  
مردم در اسلام يكسانند. عرب را بر عجم و [[عجم]] را بر [[عرب]] هيچ برتري نيست مگر به تقواي خدا: «الناس في الإسلام سواء... لافضل عربي علي عجمي و لاعجمي علي عربي إلا بتقوي الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامي مساوي و برابرند و هم چنين همه اقوام و قبايل نيز در قبال اسلام يكسانند. بنابراين، حج گزار در پي مساوات با مردم است و خود را بر ديگري برتر نمي بيند و قومش را بر قوم ديگر مقدم نمي شمارد و افراد و ملّت ها را يكسان و برابر مي بيند.
+
*<I>۸ـ قرآن کریم و اهل بیت نبوت و امامت علیهم السلام را گرامی داشتن و از این دو وزنه وزین، الهام گرفتن و از آنها جدا نشدن:</I>
  
* <I>4 ـ پالايش جامعه اسلامي از سنت هاي جاهلي در مورد اموال و خون ها و بغض و كينه ها: </I>
+
من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی خاندانم را: «إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم بِهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی». بنابراین، حج گزار به ریسمان خداوند چنگ می زند و هر کس به ریسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدایت شده است.
  
بدين صورت كه خون خواهي ها و خونريزي هايي كه در جاهليت بر محور انتقام جابرانه و كينه توزي هاي خصمانه رايج بود، خاتمه داده شود و رباخواري هاي گذشته كه خون آشامي اقتصادي بود، پايان يافته تلقي گردد.
+
*<I>۹ـ همگان را در برابر قانون الهی مسئول دانستن و از احکام اسلام پاسداری کردن و به عنوان ره توشه حج و زیارت کعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غایبان رساندن: </I>
  
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله براي اهميت تحريم ربا و تخطئه خون آشامي جاهلي آن، ضمن آن كه همه ‌اسناد و مدارك بستان كاران ربوي را لغو و بي اثر دانست فرمود:
+
شما مسئول هستید پس باید افراد شاهد شما به افراد غایب اطلاع دهد: «إنکم مسئولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»: بنابراین، حج گزار فقیهی است برای مسلمان دیگری که توفیق حضور در مواقف را نداشته و حرمین و اجتماعاتی را که در آنها برپا شده ادراک نکرده، حامل بار فقه است.
  
اولين ربايي كه سند آن را زير پا مي گذارم و باطل بودن آن را اعلام مي كنم سند ربوي عمويم [[عباس بن عبدالمطلب]] است:
+
*<I>۱۰ـ ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کردن و امت را با امام آشنا کردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پیامبر دانستن و در نتیجه حیات جامعه را زندگی معقول و اسلامی کردن و از زندگی جاهلی نجات دادن.</I>
  
«كل دم كان في الجاهليه موضوع تحت قدمي... و كل ربا كان في الجاهلية موضوع تحت قدمي و أول ربا اَضعه ربا العباس بن [[عبدالمطلب]]»: بنابراين، سابقه بد رفتاري قومي، حج گزار را وا نمي دارد كه در حق آن ها دست به بدي بيالايد. [[سوره مائده]]/8: و دنيادوستي او را بدان جا نمي كشد كه به خدا اعلان جنگ داده و بگويد: بيع نيز هم چون رباست؛ [[سوره بقره]]/275 زيرا خود مي داند كه خداي سبحان [[ربا]] را نابود مي كند و [[صدقات]] را فزوني مي بخشد. سوره بقره/276.
+
رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به [[مدینه|مدینه]]، در محلی نزدیک «[[جحفه]]» به نام «[[واقعه غدیر|غدیر خم]]» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام را به [[ولایت]] و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، [[امام علی علیه السلام|علی]] هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می‎ کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».<ref>تاریخ یعقوبی، ۱۱۲/۲ ؛ کافی، ۲۹۵/۱.</ref> با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.<ref>[[سوره مائده]]/۳.</ref>
  
* <I>5 ـ رعايت حقوق زنان و با آنان به نيكي رفتار كردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران كردن: </I>
+
== پانویس ==
 +
<references />
  
شما را در مورد زنان به خير و نيكي سفارش مي كنم... شما را بر آن ها حقي است و ايشان را بر شما حقي است و پوشاك و خوراك آن ها بايد در حد متعارف باشد: «أوصيكم بالنساء خيراً... و لكم عليهن حق ولهن عليكم حق كسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراين، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعايت كننده اين آيات شريف است كه: {{متن قرآن|«جعل بينكم مودة و رحمة»}} [[سوره روم]]/21 و {{متن قرآن|«هن لباس لكم و انتم لباس كهن»}} سوره بقره/188
+
==منابع==
  
«ولَهن مثل الذي عليهن بالمعروف» بقره
+
*بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۴۰۵-۳۱۹-۳۸۵.
 +
*فروغ ابدیت، ج ۲، صص ۸۳۵-۷۲۶.
 +
*صهبای حج، [[آیت الله جوادی آملی]].
 +
*محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى".
  
* <I>6 ـ محترم شمردن حقوق خدمتگزاران و كارگران و زيردستان و برطرف كردن نيازمندي هاي آنان در خوراك و پوشاك، همانند خود: </I>
+
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 
 
شما را به زير دستانتان سفارش مي كنم. از آن چه خود مي خوريد به آن ها بخورانيد و از آن چه خود در بر مي كنيد به آن ها نيز بپوشانيد: {{متن قرآن|«فأوصيكم بمن ملكت أَيمانكم فأطعِموهم مما تأكلون وألبسوهم مما تلبسون»}}: بنابراين، حج گزار به زير دستانش محبت مي ورزد و خود را بر آن ها برتر نمي شمارد، بلكه با آنان بر سر يك سفره مي نشيند و آنچه را خود مي پوشد بدانان مي پوشاند و هيچ گاه از راه تفاخر به آن ها نمي گويد: من از تو داراتر و خوشترم. سوره مريم/74.
 
 
 
* <I>7 ـ اصول برادري و فضايل اخلاقي را نسبت به برادران اسلامي رعايت كردن و حيثيت و آبروي آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدي نكردن:</I>
 
 
 
مسلمان برادر مسلمان است، او را فريب نمي دهد و بدو خيانت نمي كند و غيبت او را روا نمي دارد و ريختن خون و تعرض جاني به او را روا نمي داند و تصرف و برداشت چيزي از ثروتش را جايز نمي شمرد مگر با رضايتش: «إن المسلم أخو المسلم لايغشه و لايخونه و لايغتابه و لا يحل له دمه شيء من ماله ألا بِطيبةنفسه»: بنابراين، حج گزار با هر مسلمان ديگري برادر ديني است. پدر او نور و مادرش رحمت است. <ref>بحار، 64/64 و 74ـ75</ref>
 
 
 
او پاك است و جز پاك را قصد نمي كند.
 
 
 
* <I>8 ـ قرآن كريم و اهل بيت نبوت و امامت علیها السلام را گرامي داشتن و از اين دو وزنة وزين، الهام گرفتن و از آن ها جدا نشدن:</I>
 
 
 
من در ميان شما چيزي بر جا نهادم كه تا زماني كه بدان تمسّك مي جوييد، هرگز گمراه نمي شويد: كتاب خدا و عترتم، يعني خاندانم را: «إني قد خلفت فيكم ما إن تمسكتم بِه لن تضلوا كتاب الله و عترتي أهل بيتي»
 
 
 
بنابراين، حج گزار به ريسمان خداوند چنگ مي زند و هر كس به ريسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدايت شده است. [[سوره آل عمران]] /101.
 
 
 
* <I>9 ـ همگان را در برابر قانون الهي مسئول دانستن و از احكام اسلام پاسداري كردن و به عنوان ره توشه حج و زيارت كعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غايبان رساندن: </I>
 
 
 
شما مسئول هستيد پس بايد افراد شاهد شما به افراد غايب اطلاع دهد: «إنكم مسئولون فليبلغ الشاهد منكم الغائب»: بنابراين، حج گزار فقيهي است براي مسلمان ديگري كه توفيق حضور در مواقف را نداشته و حرمين و اجتماعاتي را كه در آن ها برپا شده ادراك نكرده، حامل بار [[فقه]] است.
 
 
 
* <I>10 ـ ولايت و امامت اميرالمومنين، علي بن ابيطالب علیه السلام را مطرح كردن و امت را با امام آشنا كردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پيامبر دانستن و در نتيجه حيات جامعه را زندگي معقول و اسلامي كردن و از زندگي جاهلي نجات دادن.</I>
 
 
 
رسول اكرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدينه، در محلي نزديك «[[جحفه]]» به نام «[[غديرخم]]» فرمود: هركس كه من مولاي اويم، علي هم مولاي اوست. خداوندا! دوستدار علي را دوست بدار و با كسي كه با او دشمني مي‎ كند، دشمني فرما: «من كنت مولاه فعلي مولاه. اللهم وال من والاه وعادمن عاداه».<ref>[[تاريخ يعقوبي]] 112/2 وكافي 295/1</ref>: با گماردن امام علي علیه السلام بدين مقام، دين كامل و نعمت تمام شد. <ref>[[سوره مائده]]/3</ref>.
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
==منابع==
 
* [[بحارالانوار]]، ج 21، ص 405-319-385.
 
* فروغ ابديت، ج 2، صص 835-726.
 
* [[آيت الله جوادي آملي]]، صهباي حج به نقل از سايت تبيان. مراجعه شود به: پيامبر اکرم و معرفي حضرت علي عليه السلام به عنوان جانشين.
 
* محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى"؛ ترجمه حمیدرضا شیخی
 
  
 
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]
 
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۳

«حجّة الوداع» حجّى است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) در سال ۱۰ هجرى با حضور جمعیتى فراوان از مسلمانان گزارد و از این رو «حجّة الوداع» نامیده شده که پیامبر اکرم در آن سفر با مردم وداع گفت و در واقع آخرین حج ایشان بود.[۱]

اهمیت حجةالوداع

هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و خروج آن حضرت از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.

بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.

سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله.

چگونگی حجةالوداع

پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.

جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.

حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند.

امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند، به همراه عده‌ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.

با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.

رهنمودهای پیامبر در حجةالوداع

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره تعلیم اسرار حج و بیان سرّ بعضی از زوایای آن در حجة‌ الوداع مطالبی فرمودند که نموداری از آن بیان می شود:

  • ۱ـ تهذیب نفس و تزکیه روح در ابعاد توحید و پیوند با امام و اتحاد و انفاق و حفظ هماهنگی مسلمانان:

یکی از خطابه های رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجة‌الوداع، در سرزمین منا و در مسجد خیف ایراد شده است. آن حضرت در آغاز این خطبه، در تشویق حاضران برای آن که گفتارش را به یاد بسپارند، فرمود: «نضّر الله عبدا سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها. فرُبّ حامل فقه غیر فقیه و رُبّ حامل فقه إلی من هو أفقه منه»؛ خدا گرامی دارد بنده ای را که سخنم را شنید و به یاد سپرد و به کسی که نشنیده بود، رسانید. چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نباشد و چه بسا حامل فقهی که آن را به سوی کسی می برد که از او فقیه تر است.

آنگاه فرمود: «ثلاث لا یغل علیهن قلب امریء مسلم: إخلاص العمل لله والنصیحه لأئمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم»[۲] سه چیز است که دل های مسلمانان بدان ها خیانت روا نمی دارد: الف: همه کارها را خالصانه برای خدا انجام دادن؛ ب: با زمامداران حق، ناصحانه برخورد کردن؛ ج: اتحاد همه جانبه با مؤمنان را حفظ کردن و از اجتماع آنان جدا نشدن.

بنابراین، حج گزار خدا را به اخلاص کامل و بی شائبه در دین او می پرستد و سران و پیشوایان خویش را نصیحت و درباره آن خیر خواهی می کند و همراه با جامعه اسلامی است؛ چنان که امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: «ولیس رجل ـ فاعلم ـ أحرص علی جماعة أمه محمد صلی الله علیه و آله و ألفتها منی أبتغی بذلک حسن الثواب وکرم المآب» (نهج البلاغه، نامه ۷۸)؛ بدان که در متحد ساختن امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و هماهنگی آنان با یکدیگر، کسی از من حریص تر نیست. من بدین کار، پاداش نیکو و سرانجام شایسته از خدا می طلبم.

  • ۲ـ برقراری امنیت همه جانبه مردم و حفظ مال و خون آنان از تهاجم:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای دیگر در مراسم حجة الوداع ایراد فرمودند که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود: «فإن الله حرم علیکم دمائکم و أموالکم... واتقواالله و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فی الأرض مفسدین. فمن کانت عنده أمانة فلیؤدها».[۳] خداوند خون ها و اموالتان رابر شما حرام فرمود... و در زمین به تبهکاری مکوشید. پس هر کس که امانتی نزد اوست آن را ادا کند. بنابراین، حج گزار، امین اعراض و اسرار مردم است؛ زیرا دل های آزادگان گنجینه ‎های اسرار است.

  • ۳ـ حفظ اصل مساوات و برابری فردی و نژادی:

مردم در اسلام یکسانند. عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: «الناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله»: همه افراد در برابر قانون اسلامی مساوی و برابرند و همچنین همه اقوام و قبایل نیز در قبال اسلام یکسانند. بنابراین، حج گزار در پی مساوات با مردم است و خود را بر دیگری برتر نمی بیند و قومش را بر قوم دیگر مقدم نمی شمارد و افراد و ملّت ها را یکسان و برابر می بیند.

  • ۴ـ پالایش جامعه اسلامی از سنت های جاهلی در مورد اموال و خون ها و بغض و کینه ها:

بدین صورت که خون خواهی ها و خونریزی هایی که در جاهلیت بر محور انتقام جابرانه و کینه توزی های خصمانه رایج بود، خاتمه داده شود و رباخواری های گذشته که خون آشامی اقتصادی بود، پایان یافته تلقی گردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اهمیت تحریم ربا و تخطئه خون آشامی جاهلی آن، ضمن آن که همه ‌اسناد و مدارک بستان کاران ربوی را لغو و بی اثر دانست فرمود: اولین ربایی که سند آن را زیر پا می گذارم و باطل بودن آن را اعلام می کنم سند ربوی عمویم عباس بن عبدالمطلب است: «کل دم کان فی الجاهلیه موضوع تحت قدمی... و کل ربا کان فی الجاهلیة موضوع تحت قدمی و أول ربا اَضعه ربا العباس بن عبدالمطلب».

  • ۵ـ رعایت حقوق زنان و با آنان به نیکی رفتار کردن و زحمات آنان را با خدمات متقابل و متعادل جبران کردن:

شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: «أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف». بنابراین، حج گزار نظاره گر و شاهد و رعایت کننده این آیات شریف است که: «...جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً...» (سوره روم/۲۱) و «...هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ...» (سوره بقره/۱۸۷) و «...وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»(سوره بقره/۲۲۸).

  • ۶ـ محترم شمردن حقوق کارگران و زیردستان و برطرف کردن نیازمندی های آنان در خوراک و پوشاک، همانند خود:

شما را به زیر دستانتان سفارش می کنم. از آن چه خود می خورید به آنها بخورانید و از آن چه خود در بر می کنید به آنها نیز بپوشانید: «فأوصیکم بمن ملکت أَیمانکم فأطعِموهم مما تأکلون وألبسوهم مما تلبسون». بنابراین، حج گزار به زیر دستانش محبت می ورزد و خود را بر آنها برتر نمی شمارد، بلکه با آنان بر سر یک سفره می نشیند و آنچه را خود می پوشد بدانان می پوشاند و هیچ گاه از راه تفاخر به آنها نمی گوید: من از تو داراتر و خوشترم.

  • ۷ـ اصول برادری و فضایل اخلاقی را نسبت به برادران اسلامی رعایت کردن و آبروی آنان را محترم شمردن و به مال و خون آنان تعدی نکردن:

مسلمان برادر مسلمان است، او را فریب نمی دهد و بدو خیانت نمی کند و غیبت او را روا نمی دارد و ریختن خون و تعرض جانی به او را روا نمی داند و تصرف و برداشت چیزی از ثروتش را جایز نمی شمرد مگر با رضایتش: «إن المسلم أخو المسلم لا یغشّه و لا یخونه و لا یغتابه و لا یحل له دمه شیء من ماله الا بِطیبة نفسه»: بنابراین، حج گزار با هر مسلمان دیگری برادر دینی است. پدر او نور و مادرش رحمت است.[۴]

  • ۸ـ قرآن کریم و اهل بیت نبوت و امامت علیهم السلام را گرامی داشتن و از این دو وزنه وزین، الهام گرفتن و از آنها جدا نشدن:

من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم، یعنی خاندانم را: «إنی قد خلفت فیکم ما إن تمسکتم بِهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی أهل بیتی». بنابراین، حج گزار به ریسمان خداوند چنگ می زند و هر کس به ریسمان خدا چنگ انداخت به راه راست هدایت شده است.

  • ۹ـ همگان را در برابر قانون الهی مسئول دانستن و از احکام اسلام پاسداری کردن و به عنوان ره توشه حج و زیارت کعبه آن چه را در آن صحنه گذشت به غایبان رساندن:

شما مسئول هستید پس باید افراد شاهد شما به افراد غایب اطلاع دهد: «إنکم مسئولون فلیبلغ الشاهد منکم الغائب»: بنابراین، حج گزار فقیهی است برای مسلمان دیگری که توفیق حضور در مواقف را نداشته و حرمین و اجتماعاتی را که در آنها برپا شده ادراک نکرده، حامل بار فقه است.

  • ۱۰ـ ولایت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام را مطرح کردن و امت را با امام آشنا کردن و امام را به امت شناساندن و اطاعت او را چون اطاعت پیامبر دانستن و در نتیجه حیات جامعه را زندگی معقول و اسلامی کردن و از زندگی جاهلی نجات دادن.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدینه، در محلی نزدیک «جحفه» به نام «غدیر خم» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، حضرت على علیه السلام را به ولایت و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، علی هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می‎ کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».[۵] با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.[۶]

پانویس

  1. محمد محمدحسن شرّاب، فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى، ترجمه حمیدرضا شیخی.
  2. کافی، ۱/۴۰۳-۴۰۴.
  3. تاریخ یعقوبی، ۲/ ۱۰۹ـ ۱۱۲.
  4. بحار، ۶۴/۶۴ و ۷۴ـ۷۵.
  5. تاریخ یعقوبی، ۱۱۲/۲ ؛ کافی، ۲۹۵/۱.
  6. سوره مائده/۳.

منابع

  • بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۴۰۵-۳۱۹-۳۸۵.
  • فروغ ابدیت، ج ۲، صص ۸۳۵-۷۲۶.
  • صهبای حج، آیت الله جوادی آملی.
  • محمد محمدحسن شرّاب؛ "فرهنگ اعلام جغرافیایى، تاریخى در حدیث و سیره نبوى".
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام