حاشیه معالم سلطان العلماء (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۳: سطر ۳:
 
|عنوان=
 
|عنوان=
  
|تصویر=  
+
|تصویر= [[پرونده:حاشیه معالم.jpg|240px|وسط]]
  
 
|نویسنده= سلطان العلماء
 
|نویسنده= سلطان العلماء
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی  
 
|زبان= عربی  
  
|تعداد جلد= 1
+
|تعداد جلد= ۱
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
|افزوده2=
 
|افزوده2=
  
|لینک=
+
|لینک=[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/39429/%D8%AD%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%8A-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86/&from=search&&query=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85&count=20&execute=true#!resource حاشیة السلطان علی معالم الدین]
  
 
}}
 
}}
 +
کتاب '''«حاشیة السلطان علی معالم الدین»''' اثر مرحوم [[سلطان العلماء]] (م، ۱۰۶۴ ق)، [[حاشیه]] و تعلیقه‌ای بر «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الاصول]]» تألیف [[حسن بن زین الدین شهید ثانی|حسن بن زین‌الدین شهید ثانى]] (م، ۹۶۶ ق) است. «حاشیه سلطان العلماء»، از مختصرترین و دقیق ترین حواشی کتاب «معالم» است.
 +
 
==مؤلف‌==
 
==مؤلف‌==
  
سيد حسين بن رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى. (متوفى 1064 قمرى)
+
[[خلیفه سلطان|سید حسین حسینى مرعشى]] معروف به «خلیفه سلطان» یا «سلطان العلماء»(۱۰۶۴-۱۰۰۱ ق)، از [[فقها]] و علمای بزرگ [[شیعه]] در عصر [[صفویه|صفوی]] است. او از شاگردان [[شیخ بهایی]] بود و خود استاد بزرگانی چون [[آقا حسین خوانساری]] و [[محمدتقی مجلسی]] است.
  
==تاريخ تأليف‌==
+
حاشیه بر «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الاصول]]»، حاشیه بر «[[الکافی (کتاب)|کافی]]»، حاشیه بر «[[مفتاح الفلاح (کتاب)|مفتاح الفلاح]]» و حاشیه بر «[[الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیه‌ (کتاب)|الروضة البهیه]]» از آثار مهم سلطان العلماء است.
  
اين كتاب بين سالهاى 1041 تا 1052 هجرى قمرى در [[قم]] تأليف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته تا جايى كه [[شيخ حر عاملى]] (متوفى 1104 قمرى) مؤلف أمل الآمل اين كتاب را به سلطان العلماء نسبت داده كه نشان از شهرت كتاب در همان زمان دارد.
+
==تاریخ تألیف‌==
در أعيان الشيعة جلد 2 صفحه 413 حكايتى را در مورد قوانين الأصول ميرزاى قمى نقل مى‌كند كه حاشيه سلطان العلماء و حاشيه مدقق شيروانى مبناى اصلى نوشتن قوانين بوده است.
 
  
مؤلف أعيان الشيعة در جلد 6، صفحه 166 راجع به كتاب مى‌گويد: «حاشية على معالم الأصول معروفة مطبوعة مستقلة و مع المعالم، مشتملة على تحقيقات أنيفة و صارت مرجع العلماء و محل اعتنائهم».
+
این کتاب بین سالهاى ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ هجرى قمرى در [[قم]] تألیف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته تا جایى که [[شیخ حر عاملى]] (متوفى ۱۱۰۴ قمرى) مؤلف [[امل الآمل فی علماء جبل عامل (کتاب)|أمل الآمل]] این کتاب را به [[سلطان العلماء]] نسبت داده که نشان از شهرت کتاب در همان زمان دارد.
 +
در [[اعیان الشیعه (کتاب)|أعیان الشیعة]] حکایتى را در مورد [[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین الأصول]] میرزاى قمى نقل مى‌کند که حاشیه سلطان العلماء و حاشیه مدقق شیروانى مبناى اصلى نوشتن قوانین بوده است.<ref>اعیان الشیعه، جلد ۲ صفحه ۴۱۳.</ref>
  
اگر چه صاحب روضات الجنات تاريخ نگارش حاشيه معالم سلطان العلماء را نزديك به نگارش معالم الأصول دانسته و اين طور مى‌گويد: «و له مصنفات سديدة كما في أمل الآمل و غيره حواشيه المعروفة على شرح اللمعة فيما يقرب من عشرة آلاف بيت و على أصول المعالم قريباً من نفس الكتاب». (روضات الجنات، ج2 ص348)
+
مؤلف أعیان الشیعة راجع به کتاب مى‌گوید: «حاشیة على معالم الأصول معروفة مطبوعة مستقلة و مع المعالم، مشتملة على تحقیقات أنیفة و صارت مرجع العلماء و محل اعتنائهم».
  
امّا با توجه به عبارتهاى مذكور در مستدركات أعيان الشيعة كه تاريخ تأليف كتابهاى سلطان العلماء را بين 1041 تا 1052 مى‌داند و با توجه به اين كه در تاريخ وفات صاحب معالم (1011 قمرى)، سلطان العلماء حدوداً ده ساله بوده است، به نظر مى‌رسد نظريه مستدركات اعيان صحيح باشد.
+
اگر چه صاحب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]] تاریخ نگارش حاشیه معالم سلطان العلماء را نزدیک به نگارش [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الأصول]] دانسته و این طور مى‌گوید: «و له مصنفات سدیدة کما فی أمل الآمل و غیره حواشیه المعروفة على شرح اللمعة فیما یقرب من عشرة آلاف بیت و على أصول المعالم قریباً من نفس الکتاب»،<ref>روضات الجنات، ج۲ ص۳۴۸.</ref> امّا با توجه به عبارتهاى مذکور در مستدرکات أعیان الشیعة که تاریخ تألیف کتابهاى سلطان العلماء را بین ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ مى‌داند و با توجه به این که در تاریخ وفات صاحب معالم (۱۰۱۱ قمرى)، سلطان العلماء حدوداً ده ساله بوده است، به نظر مى‌رسد نظریه مستدرکات اعیان صحیح باشد.
  
==شيوه نگارش‌==
+
==ساختار و محتوای کتاب==
  
مؤلف تفصيل بسيارى از مباحث مطرح شده را به كتاب حاشيه‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد. اين نكته نشانگر آن است كه كتاب حاشيه بر معالم پس از كتاب مذكور تأليف شده است.
+
مؤلف، تفصیل بسیارى از مباحث مطرح شده را به کتاب حاشیه‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد. این نکته نشانگر آن است که کتاب حاشیه بر معالم پس از کتاب مذکور تألیف شده است.
  
اين كتاب به تعبير علامه تهرانى «شرح بالقول» است يعنى روش «قوله... أقول...»، اما بايد به اين نكته توجه داشت زمانى كه مطالب كتاب توضيح داده مى‌شود يا علت نظر مصنف بيان مى‌شود صرفا لفظ «قوله» آورده شده و اگر مؤلف نظرى برخلاف صاحب معالم مطرح كند معمولاً با لفظ «أقول» مى‌باشد.
+
این کتاب به تعبیر [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|علامه تهرانى]] «شرح بالقول» است، یعنى روش «قوله... أقول...»، اما باید به این نکته توجه داشت زمانى که مطالب کتاب توضیح داده مى‌شود یا علت نظر مصنف بیان مى‌شود، صرفا لفظ «قوله» آورده شده و اگر مؤلف نظرى برخلاف صاحب معالم مطرح کند معمولاً با لفظ «أقول» مى‌باشد.
  
==ويژگي ها==
+
کتاب حاشیه بر معالم، مشتمل بر مقدمه مصحح و مقدمه کتاب (که مؤلف، این مقدمه را بر کتاب «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم‌الدین و ملاذ المجتهدین]]» نگاشته است) و دو مقصد (که دو بخش از مقدمه کتاب مزبور مى‌باشند) و یک خاتمه مى‌باشد. مقصد اول، در ۱۲ فصل و مقصد دوم، در ۹ مطلب تنظیم شده است.
  
از نكات مثبت كتاب برخورد محترمانه و مؤدبانه مؤلف با نظريات صاحب معالم است. در بسيارى موارد اين گونه عبارتها ديده مى‌شود «فكأنه سهو من قلم الناسخ، قد زاده المصنف و لعله سهو منه، قد عرفت ما فيه».
+
مؤلف در مقصد اول کتاب، ابتدا درباره شرافت و فضیلت [[علم]] و آنچه براى عالمان واجب است، سخن مى‌گوید و پیرامون تعریف، جایگاه و موضوع و مبادى علم [[فقه]] به تفصیل مطالبى را که از [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] برداشت شده، ابراز مى‌دارد. پیش از [[صاحب معالم]]، معمولاً از چنین مطالبى، بدین تفصیل سراغ نداریم جز [[محقق حلی|محقق حلى]] در آغاز کتاب معتبر یا [[شهید اول|شهید اول]] در اوایل [[ذکری الشیعه فی احکام الشریعه (کتاب)|ذکرى]] که آنها نیز بسیار خلاصه درباره علم‌آموزى و سفارش‌هاى لازم براى محصل علم فقه سخن رانده‌اند.
  
مؤلف در بسيارى موارد از حواشى خود مؤلف يا فرزندش محمد بن حسن بن زين الدين شهيد ثانى (متوفى 1030 قمرى) در توضيح مطالب كتاب استفاده مى‌كند كه توضيح نظريات صاحب معالم بطور مستقيم و بلاواسطه مى‌باشد، مثل «قوله و عندنا أن يعمل بالخاص أيضا قال في الحاشية...» و يا «قال في الحاشية إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف إن وجه النظر أن المدعى...».
+
مقصد دوم: این مقصد، در تحقیق این مباحث اصولى تنظیم شده است: پاره‌اى از مباحث الفاظ، اوامر و نواهى، عموم و خصوص، مطلق و مقید و مجمل و مبین، اجماع، اخبار، نسخ، قیاس و استصحاب و اجتهاد و تقلید.
  
بسيارى از مطالب حاشيه به صورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مى‌شود و از نقل گفتار به صورت حكايت خوددارى مى‌كند مثل «يظهر من كلام الشهيد الثاني رحمه اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في الذريعة و غيره».
+
خاتمه، در مورد تعادل و ترجیح و مشتمل بر این مطالب است: ترجیح به کمک [[سند حدیث|سند]]، ترجیح به اعتبار روایت، ترجیح با نظر به متن و ترجیح با امور خارجى.
  
مؤلف از طرح بعضى مباحث به صورت مفصل به خاطر طولانى شدن آن خوددارى كرده است. مثلاً در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاء واجب اينطور مى‌گويد «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتي به في رسالة مفردة واللّه الموفق» و يا اين كه به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد مثل «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...، والتفصيل في حواشينا على شرح المختصر».
+
==ویژگی‌های کتاب==
  
قابل ذكر است حاشيه مؤلف بر شرح مختصر از مسأله چهارم از مسائل چهارگانه بحث واجب تا بحث عموم و خصوص مى‌باشد و مؤلف رياض العلماء درباره آن اينگونه مى‌گويد: «هي من أحسن الحواشي و أنفعها و أدقها». (رياض العلماء، ج2، ص55)
+
از نکات مثبت کتاب، برخورد محترمانه و مؤدبانه مؤلف با نظریات [[حسن بن زین الدین شهید ثانی|صاحب معالم]] است. در بسیارى موارد این گونه عبارتها دیده مى‌شود «فکأنه سهو من قلم الناسخ، قد زاده المصنف و لعله سهو منه، قد عرفت ما فیه».
  
==ابتكارات‌==
+
مؤلف در بسیارى موارد از حواشى خود مؤلف یا فرزندش محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانى (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) در توضیح مطالب کتاب استفاده مى‌کند که توضیح نظریات صاحب معالم بطور مستقیم و بلاواسطه مى‌باشد، مثل «قوله و عندنا أن یعمل بالخاص أیضا قال فی الحاشیة...» و یا «قال فی الحاشیة إنما فسرنا الشافع... و ذکر ابن المصنف إن وجه النظر أن المدعى...».
  
از ابتكارات بسيار مهم سلطان العلماء كه علماى بعد از او تا به امروز از او تبعيت كرده‌اند بيان اين نظريه است كه تقييد مطلق موجب مجاز در مطلق نمى‌شود به خلاف تخصيص عام كه موجب مجاز مى‌شود، زيرا لفظ مطلق وضع شده براى ماهيت مجرد از هر قيدى حتى قيد اطلاق. بنابراين، تقييد مطلق موجب استعمال لفظ در غير ما وضع له نمى‌شود. به خلاف عام كه وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است.
+
بسیارى از مطالب حاشیه به صورت مستقیم از منابع و مآخذ بیان مى‌شود و از نقل گفتار به صورت حکایت خوددارى مى‌کند، مثل «یظهر من کلام الشهید الثانی رحمه اللّه فی تمهید القواعد» و یا «کما صرح به الآمدی فی الأحکام، کما یظهر من کلام المرتضى فی الذریعة و غیره».
  
اين نظريه آنچنان منسوب به سلطان العلماء بوده است كه اگر در آن زمان كسى به چيز مطلق قيد نمى‌زد به صورت ضرب المثل به او «سلطانى» مى‌گفتند. (أعيان الشيعة، ج6، ص166)
+
مؤلف از طرح بعضى مباحث به صورت مفصل به خاطر طولانى شدن آن خوددارى کرده است. مثلاً در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاء واجب اینطور مى‌گوید «و تحقیق المقام یقتضی بسطاً فی الکلام عسى أن یأتی به فی رسالة مفردة واللّه الموفق» و یا این که به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد مثل «و تمام تحقیق ذلک فی حواشینا على شرح المختصر...، والتفصیل فی حواشینا على شرح المختصر».
  
از ديگر نكات مثبت اين كه مؤلف در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مى‌كند و تا به صحت انتساب نظريه‌اى به فردى مطمئن نباشد آن را استناد نمى‌دهد. مثلاً در صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسأله واجب موسّع و مضيّق اينطور مى‌نويسد «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي ولا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».
+
قابل ذکر است حاشیه مؤلف بر شرح مختصر از مسأله چهارم از مسائل چهارگانه بحث واجب تا بحث عموم و خصوص مى‌باشد و مؤلف [[ریاض العلماء (کتاب)|ریاض العلماء]] درباره آن اینگونه مى‌گوید: «هی من أحسن الحواشی و أنفعها و أدقها».<ref>ریاض العلماء، ج۲، ص۵۵.</ref>
  
مؤلف صرفاً به برداشت صاحب معالم از عبارتهاى صاحب نظران اكتفا نكرده بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌كند. مثلاً در بحث مقدمه واجب - كه در صفحات 60 و 61 معالم نسبت تفصيل بين سبب و غيرسبب به سيد مرتضى داده، به اين معنا كه مقدمه‌اى را كه سبب باشد واجب دانسته و مقدمه‌اى را كه سبب نباشد واجب ندانسته است - اين نسبت را رد مى‌كند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مى‌كند.
+
از ابتکارات بسیار مهم سلطان العلماء که علماى بعد از او تا به امروز از او تبعیت کرده‌اند بیان این نظریه است که تقیید مطلق موجب مجاز در مطلق نمى‌شود، به خلاف تخصیص عام که موجب مجاز مى‌شود، زیرا لفظ مطلق وضع شده براى ماهیت مجرد از هر قیدى حتى قید اطلاق. بنابراین، تقیید مطلق موجب استعمال لفظ در غیر ما وُضع له نمى‌شود. به خلاف عام که وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است. این نظریه آنچنان منسوب به سلطان العلماء بوده است که اگر در آن زمان کسى به چیز مطلق قید نمى‌زد به صورت ضرب المثل به او «سلطانى» مى‌گفتند.<ref>أعیان الشیعة، ج۶، ص۱۶۶.</ref>
  
مؤلف با احاطه‌اى كه به نظريات مصنف در معالم الدين دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره دارد. مثل «لايخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً والعجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة واختاره».
+
از دیگر نکات مثبت این که مؤلف در بیان و نقل اقوال و نظریات احتیاط مى‌کند و تا به صحت انتساب نظریه‌اى به فردى مطمئن نباشد آن را استناد نمى‌دهد. مثلاً در صفحه ۲۸۹ پس از بیان مذهب خاصى در مسأله واجب موسّع و مضیق اینطور مى‌نویسد «و اعلم أن هذا منسوب إلى الکرخی ولا تصریح فی کلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت کما نقل المصنف».
  
سلطان العلماء در موارد زيادى از سيد مرتضى در مقابل صاحب معالم دفاع كرده و نظر سيد را ترجيح مى‌دهد. مثل صفحه 313 حاشيه: «فالأولى الجواب بمثل ما أجاب السيد هناك» و يا در صفحه 315 «و في هذا المنع قائل و فيما ذكر السيد - رض - في دفعه قوّة».
+
مؤلف صرفاً به برداشت صاحب معالم از عبارتهاى صاحب نظران اکتفا نکرده بلکه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌کند. مثلاً در بحث مقدمه واجب - که در صفحات ۶۰ و ۶۱ معالم نسبت تفصیل بین سبب و غیرسبب به [[سید مرتضی|سید مرتضى]] داده، به این معنا که مقدمه‌اى را که سبب باشد واجب دانسته و مقدمه‌اى را که سبب نباشد واجب ندانسته است - این نسبت را رد مى‌کند و با توضیح عبارت سید، مقصود اصلى او را بیان مى‌کند.
  
مؤلف به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى نظير [[شيخ طوسى]]، به توجيه و يا حمل كلام او به معناى صحيح اقدام مى‌كند و از بى‌احترامى به آنان خوددارى مى‌كند: «ولايخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ - ره - فتدبر».
+
مؤلف با احاطه‌اى که به نظریات مصنف در [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الدین]] دارد گاهى به تناقض این نظریات اشاره دارد. مثل «لایخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إلیه سابقاً والعجب غفلته عنه ثمة، إنما ذکر فى أثناء الاحتجاج الخ فی ذکره خلاف ما نقل العلامة فی النسخ عن بعض العامة واختاره».
  
از خصوصيات مثبت ديگر سلطان العلماء ايجاد زمينه براى تفكر مستقل خوانندگان كتاب است. مثلاً در رابطه با مسأله نسخ اينگونه مى‌نويسد «فإن المراد ما ذكرناه إذ لاخلاف في جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضي زمان الواسع كما ذكرنا و إن لم يقع الفعل فتأمل في المقام و ارجع إلى كلام القوم حتى يظهر لك حقيقة الحال».
+
[[خلیفه سلطان|سلطان العلماء]] در موارد زیادى از سید مرتضى در مقابل صاحب معالم دفاع کرده و نظر سید را ترجیح مى‌دهد. مثل صفحه ۳۱۳ حاشیه: «فالأولى الجواب بمثل ما أجاب السید هناک» و یا در صفحه ۳۱۵ «و فی هذا المنع قائل و فیما ذکر السید (ره) فی دفعه قوّة».
  
==ضعفها==
+
مؤلف به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى نظیر [[شیخ طوسى]]، به توجیه و یا حمل کلام او به معناى صحیح اقدام مى‌کند و از بى‌احترامى به آنان خوددارى مى‌کند: «ولایخفى أن العبارة المنقولة فیه یقبل الحمل على ما ذکرنا إلا أن الشیخ أعرف بما فعل فربما کان فی کلام ذلک البعض من الأصحاب ما یدل على ما فهم الشیخ (ره) فتدبر».
  
از نقاط ضعف كتاب اين كه گاهى متن عبارت معالم با حاشيه، يكنواخت ذكر شده به صورتى كه تشخيص متن و حاشيه مشكل است. از نقاط ضعف نسخه كتاب اين كه فهرست مطالب حاشيه سلطان العلماء در انتهاى كتاب نوشته نشده است.
+
از خصوصیات مثبت دیگر سلطان العلماء ایجاد زمینه براى تفکر مستقل خوانندگان کتاب است. مثلاً در رابطه با مسأله نسخ اینگونه مى‌نویسد «فإن المراد ما ذکرناه إذ لاخلاف فی جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضی زمان الواسع کما ذکرنا و إن لم یقع الفعل فتأمل فی المقام و ارجع إلى کلام القوم حتى یظهر لک حقیقة الحال».
  
در هر حال حواشى كتاب داراى تنوع خاصى است كه از توضيح تا نقد و بيان مطالب ادبى و نظائر آن ديده مى‌شود و حتى گاهى منابع و مآخذ را نيز مشخص مى‌كند مثل حاشيه صفحه 203، «ولم يتعرض السيدان أى المرتضى و ابن زهرة» و يا حاشيه صفحه 317 «قوله بعض العلماء و أهل الخلاف هو فخرالدين الرازي نقل عنه العلامة في نهاية الأصول».
+
اما از نقاط ضعف کتاب این که گاهى متن عبارت [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم]] با حاشیه، یکنواخت ذکر شده به صورتى که تشخیص متن و حاشیه مشکل است. از نقاط ضعف نسخه کتاب این که فهرست مطالب حاشیه سلطان العلماء در انتهاى کتاب نوشته نشده است.
  
==چاپ كتاب‌==
+
در هر حال حواشى کتاب داراى تنوع خاصى است که از توضیح تا نقد و بیان مطالب ادبى و نظائر آن دیده مى‌شود و حتى گاهى منابع و مآخذ را نیز مشخص مى‌کند، مثل حاشیه صفحه ۲۰۳، «ولم یتعرض السیدان أى المرتضى و ابن زهرة» و یا حاشیه صفحه ۳۱۷ «قوله بعض العلماء و أهل الخلاف هو فخرالدین الرازی نقل عنه العلامة فی نهایة الأصول».
  
كتاب حاضر در سال 1278 هجرى قمرى در انتشارات اللّه قلى خان قاجار به وسيله آخوند ملا على، كتابدار كتابخانه مدرسه خان در تهران چاپ شده و نگارنده آن عليرضا بن عباسعلى خوانسارى در سال 1274 بوده است.
+
== پانویس ==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
* نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
 
  
 +
== متن کتاب ==
 +
'''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/39429/%D8%AD%D8%A7%D8%B4%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%8A-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86/&from=search&&query=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85&count=20&execute=true#!resource حاشیة السلطان علی معالم الدین]'''
 
[[رده:منابع اصول فقه]]
 
[[رده:منابع اصول فقه]]
 
{{منابع اصول فقه}}
 
{{منابع اصول فقه}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۹

حاشیه معالم.jpg
نویسنده  سلطان العلماء
موضوع اصول فقه شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۱

حاشیة السلطان علی معالم الدین

کتاب «حاشیة السلطان علی معالم الدین» اثر مرحوم سلطان العلماء (م، ۱۰۶۴ ق)، حاشیه و تعلیقه‌ای بر «معالم الاصول» تألیف حسن بن زین‌الدین شهید ثانى (م، ۹۶۶ ق) است. «حاشیه سلطان العلماء»، از مختصرترین و دقیق ترین حواشی کتاب «معالم» است.

مؤلف‌

سید حسین حسینى مرعشى معروف به «خلیفه سلطان» یا «سلطان العلماء»(۱۰۶۴-۱۰۰۱ ق)، از فقها و علمای بزرگ شیعه در عصر صفوی است. او از شاگردان شیخ بهایی بود و خود استاد بزرگانی چون آقا حسین خوانساری و محمدتقی مجلسی است.

حاشیه بر «معالم الاصول»، حاشیه بر «کافی»، حاشیه بر «مفتاح الفلاح» و حاشیه بر «الروضة البهیه» از آثار مهم سلطان العلماء است.

تاریخ تألیف‌

این کتاب بین سالهاى ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ هجرى قمرى در قم تألیف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته تا جایى که شیخ حر عاملى (متوفى ۱۱۰۴ قمرى) مؤلف أمل الآمل این کتاب را به سلطان العلماء نسبت داده که نشان از شهرت کتاب در همان زمان دارد. در أعیان الشیعة حکایتى را در مورد قوانین الأصول میرزاى قمى نقل مى‌کند که حاشیه سلطان العلماء و حاشیه مدقق شیروانى مبناى اصلى نوشتن قوانین بوده است.[۱]

مؤلف أعیان الشیعة راجع به کتاب مى‌گوید: «حاشیة على معالم الأصول معروفة مطبوعة مستقلة و مع المعالم، مشتملة على تحقیقات أنیفة و صارت مرجع العلماء و محل اعتنائهم».

اگر چه صاحب روضات الجنات تاریخ نگارش حاشیه معالم سلطان العلماء را نزدیک به نگارش معالم الأصول دانسته و این طور مى‌گوید: «و له مصنفات سدیدة کما فی أمل الآمل و غیره حواشیه المعروفة على شرح اللمعة فیما یقرب من عشرة آلاف بیت و على أصول المعالم قریباً من نفس الکتاب»،[۲] امّا با توجه به عبارتهاى مذکور در مستدرکات أعیان الشیعة که تاریخ تألیف کتابهاى سلطان العلماء را بین ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ مى‌داند و با توجه به این که در تاریخ وفات صاحب معالم (۱۰۱۱ قمرى)، سلطان العلماء حدوداً ده ساله بوده است، به نظر مى‌رسد نظریه مستدرکات اعیان صحیح باشد.

ساختار و محتوای کتاب

مؤلف، تفصیل بسیارى از مباحث مطرح شده را به کتاب حاشیه‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد. این نکته نشانگر آن است که کتاب حاشیه بر معالم پس از کتاب مذکور تألیف شده است.

این کتاب به تعبیر علامه تهرانى «شرح بالقول» است، یعنى روش «قوله... أقول...»، اما باید به این نکته توجه داشت زمانى که مطالب کتاب توضیح داده مى‌شود یا علت نظر مصنف بیان مى‌شود، صرفا لفظ «قوله» آورده شده و اگر مؤلف نظرى برخلاف صاحب معالم مطرح کند معمولاً با لفظ «أقول» مى‌باشد.

کتاب حاشیه بر معالم، مشتمل بر مقدمه مصحح و مقدمه کتاب (که مؤلف، این مقدمه را بر کتاب «معالم‌الدین و ملاذ المجتهدین» نگاشته است) و دو مقصد (که دو بخش از مقدمه کتاب مزبور مى‌باشند) و یک خاتمه مى‌باشد. مقصد اول، در ۱۲ فصل و مقصد دوم، در ۹ مطلب تنظیم شده است.

مؤلف در مقصد اول کتاب، ابتدا درباره شرافت و فضیلت علم و آنچه براى عالمان واجب است، سخن مى‌گوید و پیرامون تعریف، جایگاه و موضوع و مبادى علم فقه به تفصیل مطالبى را که از کتاب و سنت برداشت شده، ابراز مى‌دارد. پیش از صاحب معالم، معمولاً از چنین مطالبى، بدین تفصیل سراغ نداریم جز محقق حلى در آغاز کتاب معتبر یا شهید اول در اوایل ذکرى که آنها نیز بسیار خلاصه درباره علم‌آموزى و سفارش‌هاى لازم براى محصل علم فقه سخن رانده‌اند.

مقصد دوم: این مقصد، در تحقیق این مباحث اصولى تنظیم شده است: پاره‌اى از مباحث الفاظ، اوامر و نواهى، عموم و خصوص، مطلق و مقید و مجمل و مبین، اجماع، اخبار، نسخ، قیاس و استصحاب و اجتهاد و تقلید.

خاتمه، در مورد تعادل و ترجیح و مشتمل بر این مطالب است: ترجیح به کمک سند، ترجیح به اعتبار روایت، ترجیح با نظر به متن و ترجیح با امور خارجى.

ویژگی‌های کتاب

از نکات مثبت کتاب، برخورد محترمانه و مؤدبانه مؤلف با نظریات صاحب معالم است. در بسیارى موارد این گونه عبارتها دیده مى‌شود «فکأنه سهو من قلم الناسخ، قد زاده المصنف و لعله سهو منه، قد عرفت ما فیه».

مؤلف در بسیارى موارد از حواشى خود مؤلف یا فرزندش محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانى (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) در توضیح مطالب کتاب استفاده مى‌کند که توضیح نظریات صاحب معالم بطور مستقیم و بلاواسطه مى‌باشد، مثل «قوله و عندنا أن یعمل بالخاص أیضا قال فی الحاشیة...» و یا «قال فی الحاشیة إنما فسرنا الشافع... و ذکر ابن المصنف إن وجه النظر أن المدعى...».

بسیارى از مطالب حاشیه به صورت مستقیم از منابع و مآخذ بیان مى‌شود و از نقل گفتار به صورت حکایت خوددارى مى‌کند، مثل «یظهر من کلام الشهید الثانی رحمه اللّه فی تمهید القواعد» و یا «کما صرح به الآمدی فی الأحکام، کما یظهر من کلام المرتضى فی الذریعة و غیره».

مؤلف از طرح بعضى مباحث به صورت مفصل به خاطر طولانى شدن آن خوددارى کرده است. مثلاً در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاء واجب اینطور مى‌گوید «و تحقیق المقام یقتضی بسطاً فی الکلام عسى أن یأتی به فی رسالة مفردة واللّه الموفق» و یا این که به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد مثل «و تمام تحقیق ذلک فی حواشینا على شرح المختصر...، والتفصیل فی حواشینا على شرح المختصر».

قابل ذکر است حاشیه مؤلف بر شرح مختصر از مسأله چهارم از مسائل چهارگانه بحث واجب تا بحث عموم و خصوص مى‌باشد و مؤلف ریاض العلماء درباره آن اینگونه مى‌گوید: «هی من أحسن الحواشی و أنفعها و أدقها».[۳]

از ابتکارات بسیار مهم سلطان العلماء که علماى بعد از او تا به امروز از او تبعیت کرده‌اند بیان این نظریه است که تقیید مطلق موجب مجاز در مطلق نمى‌شود، به خلاف تخصیص عام که موجب مجاز مى‌شود، زیرا لفظ مطلق وضع شده براى ماهیت مجرد از هر قیدى حتى قید اطلاق. بنابراین، تقیید مطلق موجب استعمال لفظ در غیر ما وُضع له نمى‌شود. به خلاف عام که وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است. این نظریه آنچنان منسوب به سلطان العلماء بوده است که اگر در آن زمان کسى به چیز مطلق قید نمى‌زد به صورت ضرب المثل به او «سلطانى» مى‌گفتند.[۴]

از دیگر نکات مثبت این که مؤلف در بیان و نقل اقوال و نظریات احتیاط مى‌کند و تا به صحت انتساب نظریه‌اى به فردى مطمئن نباشد آن را استناد نمى‌دهد. مثلاً در صفحه ۲۸۹ پس از بیان مذهب خاصى در مسأله واجب موسّع و مضیق اینطور مى‌نویسد «و اعلم أن هذا منسوب إلى الکرخی ولا تصریح فی کلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت کما نقل المصنف».

مؤلف صرفاً به برداشت صاحب معالم از عبارتهاى صاحب نظران اکتفا نکرده بلکه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌کند. مثلاً در بحث مقدمه واجب - که در صفحات ۶۰ و ۶۱ معالم نسبت تفصیل بین سبب و غیرسبب به سید مرتضى داده، به این معنا که مقدمه‌اى را که سبب باشد واجب دانسته و مقدمه‌اى را که سبب نباشد واجب ندانسته است - این نسبت را رد مى‌کند و با توضیح عبارت سید، مقصود اصلى او را بیان مى‌کند.

مؤلف با احاطه‌اى که به نظریات مصنف در معالم الدین دارد گاهى به تناقض این نظریات اشاره دارد. مثل «لایخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إلیه سابقاً والعجب غفلته عنه ثمة، إنما ذکر فى أثناء الاحتجاج الخ فی ذکره خلاف ما نقل العلامة فی النسخ عن بعض العامة واختاره».

سلطان العلماء در موارد زیادى از سید مرتضى در مقابل صاحب معالم دفاع کرده و نظر سید را ترجیح مى‌دهد. مثل صفحه ۳۱۳ حاشیه: «فالأولى الجواب بمثل ما أجاب السید هناک» و یا در صفحه ۳۱۵ «و فی هذا المنع قائل و فیما ذکر السید (ره) فی دفعه قوّة».

مؤلف به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى نظیر شیخ طوسى، به توجیه و یا حمل کلام او به معناى صحیح اقدام مى‌کند و از بى‌احترامى به آنان خوددارى مى‌کند: «ولایخفى أن العبارة المنقولة فیه یقبل الحمل على ما ذکرنا إلا أن الشیخ أعرف بما فعل فربما کان فی کلام ذلک البعض من الأصحاب ما یدل على ما فهم الشیخ (ره) فتدبر».

از خصوصیات مثبت دیگر سلطان العلماء ایجاد زمینه براى تفکر مستقل خوانندگان کتاب است. مثلاً در رابطه با مسأله نسخ اینگونه مى‌نویسد «فإن المراد ما ذکرناه إذ لاخلاف فی جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضی زمان الواسع کما ذکرنا و إن لم یقع الفعل فتأمل فی المقام و ارجع إلى کلام القوم حتى یظهر لک حقیقة الحال».

اما از نقاط ضعف کتاب این که گاهى متن عبارت معالم با حاشیه، یکنواخت ذکر شده به صورتى که تشخیص متن و حاشیه مشکل است. از نقاط ضعف نسخه کتاب این که فهرست مطالب حاشیه سلطان العلماء در انتهاى کتاب نوشته نشده است.

در هر حال حواشى کتاب داراى تنوع خاصى است که از توضیح تا نقد و بیان مطالب ادبى و نظائر آن دیده مى‌شود و حتى گاهى منابع و مآخذ را نیز مشخص مى‌کند، مثل حاشیه صفحه ۲۰۳، «ولم یتعرض السیدان أى المرتضى و ابن زهرة» و یا حاشیه صفحه ۳۱۷ «قوله بعض العلماء و أهل الخلاف هو فخرالدین الرازی نقل عنه العلامة فی نهایة الأصول».

پانویس

  1. اعیان الشیعه، جلد ۲ صفحه ۴۱۳.
  2. روضات الجنات، ج۲ ص۳۴۸.
  3. ریاض العلماء، ج۲، ص۵۵.
  4. أعیان الشیعة، ج۶، ص۱۶۶.

منابع

  • نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.

متن کتاب

حاشیة السلطان علی معالم الدین

منابع اصول فقه
متون به ترتیب تاریخ وفات مولفین
التذکرة بأصول الفقه

شیخ مفید

(م413ق)

الذریعه

سید مرتضی

(436-335)

عدة الاصول

شیخ طوسی

(460-385)

غنیة النزوع

ابن زهره

(585-510)

تهذیب الوصول

علامه حلی

(726-648)

مبادی الوصول

علامه حلی

(726-648)

القواعد و الفوائد

شهید اول

(786-734)

تمهید القواعد

شهید ثانی

(965-911)

معالم الدین

صاحب معالم

(م1011)

زبدة الاصول

شیخ بهائی

(1030-953)

الوافیه فی الاصول

فاضل تونی

(م 1071)

الفوائد الحائریه

وحید بهبهانی

(م1206)

قوانین الاصول

میرزای قمی

(م1231)

فرائد الاصول

شیخ انصاری

(م1281)

کفایة الاصول

آخوند خراسانی

(م1329)

مفاتیح الاصول

سید محمد مجاهد

(م1342)

فوائد الاصول (نائینی)

میرزا محمدحسین نائینی

(1355-1276)

وقایة الأذهان

محمد رضا نجفی اصفهانی

(م 1362)

اصول الفقه

شيخ محمدرضا مظفر

(م 1383)

منتهی الاصول

سید محمد حسن بجنوردی

(1395-1316)

المعالم الجدیده

سید محمد باقر صدر

(1399-1355)

اصول الاستنباط

سید علی نقی حیدری

(1403-1325)

مناهج الوصول

امام خمینی

(1409-1320)

الاصول العامه

سید محمد تقی حکیم

(1346-)

شروح
شروح معالم الدین ← حاشیه معالم، سلطان العلماء (م 1064) - حاشیه معالم، ملا محمد صالح مازندرانی (م 1081) - هدایة المسترشدین، شیخ محمدتقی اصفهانی (م 1248)
شروح فرائد الاصول ← أوثق الوسائل، میرزا موسی بن جعفر بن احمد تبریزی - بحر الفوائد، میرزا محمد حسن آشتیانی - درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد، آخوند خراسانی - فوائد الرضویه، آقا رضا همدانی
شروح کفایه ← انوار الهدایه، امام خمینی - حاشیة الکفایه، علامه طباطبائی - الحاشیة علی الکفایه، سید حسین بروجردی - حقائق الاصول، سید محسن حکیم - عنایة الاصول، سید مرتضی حسینی یزدی

منتهی الدرایه، سید محمد جعفر جزائری شوشتری - نهایة الدرایة، آیت الله کمپانی - نهایة النهایة، میرزا علی ایروانی