ام هانى

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


نام و نسب

وي از پدري پرهيزگار و مجاهد و مادري نيكوسيرت و محدثه قدم به جهان گذاشت. پدر ام هاني در خانداني نجيب و خداشناس در مكه ديده به جهان گشود. او با عبدالله پدر بزرگوار پيامبر صلی الله علیه و آله از يك مادر بودند. پدر او عبدالمطلب جد پيامبر اسلام است كه بين همه گروه‌هاي عرب به بزرگي ياد مي شد. مردي بااقتدار و باكفايت كه مبلغ آيين حنيف ابراهيمي بود.

كارهاي صحيح و خداپسندانه عبدالمطلب بهترين كلاس درس و آموزش براي ابوطالب بود. توجه خاص وي و حفاظت از پيامبر و كوشش بي دريغش در پرورش نواده خود، ابوطالب را بر آن داشت كه بعد از فوت جد خويش سرپرستي حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به عهده گيرد و تا پايان عمر از وي پشتيباني و اطاعت نمايد. ابوطالب سعي داشت نمونه كاملي از شخصيت ارزشمند و محبوب پدر باشد. او همانند پدر در مسير آيين يگانه پرستي ابراهيم خليل قدم نهاد و منصب آبرساني به زائران خدا را به عهده گرفت. پناه بي پناهان و مدافع مظلومان و دشمن متجاوزان بود و به نيازهاي اجتماعي مردم واقف بود و جهت برآورده شدن حاجات آن‌ها كوشش مي كرد. نمونه اين تلاش را در قحطي مكه مي توان مشاهده كرد. مردم كه از كمبود ارزاق و نيامدن باران در رنج و عذاب بودند، به ابوطالب پناهنده شدند و از درماندگي شِكوه كردند. ابوطالب به همراه فرزند برادر در حالي كه كودك را به كعبه چسبانده بود و دستان كوچكش به سوي آسمان بلند بود، از خدا طلب باران نمود. ناگهان از هر طرف ابر آسمان را فراگرفت و باران باريد.

ابوطالب در حفظ و احترام حضرت محمد صلی الله علیه و آله مي كوشيد. زماني كه چون پدرش بالش و فرشي برايش پهن مي كردند بر آن مي نشست و وقتي پيامبر مي آمد او را بر فرش مي نشاند و مي گفت: «فرزند برادرم از بزرگي و شرف بسيار برخوردار است» اين تعبير نهايت اعتقاد ابوطالب را به پيامبر مي فهماند.[۱]

مادر ام هانی

مادر «ام هاني» فاطمه دختر اسد بن هاشم است؛ اول زني كه بعد از حضرت خديجه مسلمان شد. وي جزء نخستين زناني است كه به مدينه مهاجرت كرد. پسران وي «طالب»، «عقيل»، «جعفر» و «علي» هر كدام به فاصله ده سال از ديگري به دنيا آمد. دخترانش جمانه و ام هاني مي باشند. فاطمه بنت اسد را فضايل بسيار است. او زني است كه خداوند در پاسخ راز و نياز خالصانه اش ديوار كعبه را برابرش شكافت تا در آن محل امن و مقدس فرزندش را به دنيا آورد. افتخار مادري شريف ترين شخص بعد از پيامبر و مادر شهيد ذوالجناحين «جعفر بن ابي‌ طالب» كه با فرشتگان به بهشت پرواز كرد، ارزش والايي است كه ذات اقدس الهي با قابليت وجودي فاطمه آن را به وي ارزاني كرد. معدود افرادي در زمان بعثت پيامبر، بر آيين يكتاپرستي ابراهيمي بودند كه از آن جمله بانو فاطمه بنت اسد است.

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه گفته است: «فاطمه نخستين زني است كه با رسول خدا بيعت نمود (پس از خديجه)».

از ويژگي‌هاي اين زن لطف و كرامتي است كه در طول عمرش در حق پيامبر انجام داد. وي در گرامي‌ داشت پيامبر با ابوطالب شركت مي جست و پيامبر را در مهرورزيدن و نيكي‌كردن بر فرزندان خود مقدم مي داشت تا جايي كه پيامبر به پاس اين محبت‌ها او را به لقب «اماه» (مادر) مفتخر گردانيد.

پيامبر از فاطمه چنين ياد مي كند: «او پس از ابي طالب بهترين خلق خدا در رفتار با من بود. او مادر ديگر من پس از مادرم بود. ابوطالب نيكي مي كرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامي كه تهيه ديده بود، گرد مي آورد و از هر غذايي كه بود سهم مرا از ديگران بيشتر مي داد تا دوباره برگردم».[۲]

زماني كه خديجه از دنيا رفت و فاطمه خردسال بود، آغوش محبت و مهر مادري برايش گشود. احترام خاص پيامبر به فاطمه بنت اسد در كتب احاديث فراوان به چشم مي خورد. كليني در اصول كافي آورده است: «روزي رسول خدا نشسته بود، امیرالمومنین علیه السلام گريان نزد او آمد. رسول خدا فرمود: براي چه گريه مي كني؟ عرض كرد: مادرم از دنيا رفت. رسول خدا فرمود: به خدا مادر من هم».[۳]

بعد از اسلام آوردن ام هاني و فرار هيبرة رسول خدا از ام هاني خواستگاري كرد. وي گفت: يا رسول الله به خدا قسم! در جاهليت تو را از همه كس بيشتر دوست مي داشتم. اكنون كه زمان اسلام رسيده است چگونه تو را دوست نداشته باشم؟!

پس از وفاتش پيامبر او را در پيراهن خود كفن كرد و بر وي نماز خواند و هفتاد تكبير گفت و در قبر او وارد شد و با دستش قبر را وسيع كرد. پس از تدفين فرمود: «ملائكه افق را پر كردند و درِ بهشت را براي او (فاطمه) گشودند و فرش‌هاي بهشتي را براي او گستردند و ريحان بهشتي به ملاقات او آمدند و او در رَوْح و ريحان و نعمت بهشتي غوطه ور است. قبرش باغي است از باغ‌هاي بهشت».[۴] در خبر ديگر است كه حضرت فرمود: «اي مادر من كه بعد از مادرم مرا مادر بودي، خدا تو را رحمت بنمايد».[۵]

عمررضا كحاله گويد: «فاطمه بنت اسد از راويان حديث پيامبر است كه 46 حديث از حضرت روايت كرده است».[۶]

برادران ام هاني

  • ابوطالب: برادر بزرگ ام هاني است و پدر ام هاني كه عمرا نام داشت به ابوطالب معروف گشت.
  • عقيل: برادر دوم كه دانشمندي سياستمدار، جامعه شناس و روانشناس بود و اين ويژگي‌ها را به واسطه تيزهوشي داشت. عقيل اطلاعات بسياري به تاريخ عرب، جنگ‌ها و صلح‌هاي آنان داشت. وي مردي نسابه (نَسَب دان) بود. زباني گويا داشت كه كسي را با وي توان هم‌آوردي نبود. از شخصيتي قوي و رأيي ثابت برخوردار بود. از جمله كساني بود كه با درك اسلام به همراهي امام علی علیه السلام در ميدان‌هاي رزم دلاورانه جنگيد و پسري چون مسلم و فرزندانش را براي ياري حسين بن علي علیه السلام در قيام خونين و حماسي حق عليه باطل تربيت نمود.
  • جعفر: ام هاني افتخار داشتن برادري چون جعفر طيار را دارد كه به ذوالجناحين معروف شد. سومين پسر ابوطالب كه ده سال قبل از برادرش علي بن ابي‌ طالب به دنيا آمد، از جهت شمايل و اخلاق شباهت زيادي به پيامبر داشت و كمي پس از اميرمؤمنان به اسلام گرويد. وي دلسوز طبقه ضعيف بود تا جايي كه پيامبر او را به لقب «ابوالمساكين» نامید.

جعفر مسئوليت خطير فرماندهي مهاجران حبشه را بر عهده داشت و در آن سفر به شايستگي از اسلام تبليغ نمود و ضمن شناساندن اسلام به پادشاه حبشه، خود و همراهانش را در فضايي از صلح و ايمني قرار داد. جعفر پس از بازگشت از حبشه زماني كه مطلع شد مسلمانان در نبرد با يهود هستند، با همراهان به خيبر آمد و شاهد پيروزي سپاه اسلام عليه يهود به همت والاي خيبرشكن دلاور علي بن ابي طالب شد. در دشت موته جنگي بين اسلام و سپاهيان روم درگرفت.

جعفر كه فرماندهي را بر عهده گرفته بود در حين مبارزه به محاصره سربازان رومي درآمد. او براي دفاع از اسلام، پرچم سپاه را حفاظت كرد تا دو دستش قطع گرديد ولي نگذاشت پرچم واژگون شود و آن را به زيد بن حارثه سپرد. بعد از پايان جنگ جنازه جعفر را يافتند كه بيش از هفتاد زخم در جلوي بدن او بود. اين بيانگر آن است كه هيچ‌گاه به دشمن پشت نكرد. پيامبر در همان روز فرمود كه اكنون جعفر با دو بال در بهشت با فرشتگان هم‌ پرواز است.[۷]

  • امام علی علیه السلام: ديگر شرف اين بانوي پاك سيرت داشتن برادري چون علي بن ابي طالب علیه السلام بزرگمرد تاريخ بشريت است و زبان از وصف وي قاصر است.

مروري بر زندگي ام هاني

فاخته دخترعموي پيامبر مشهور به ام هاني است. «او از زنان مجلله و نامي اسلام بوده است».[۸] ام هاني 46 حديث از پيامبر نقل كرده است. طبراني نزديك به 109 حديث از ام هاني نقل كرده كه بيشتر درباره نماز و روزه است.[۹] ام هاني از راويان حديث ثقلين است. او حديث غدير را نيز روايت كرده است كه رسول الله فرمود: «هر كه من مولاي او هستم علي مولاي اوست».[۱۰]

از امتيازهاي ام هاني آن است كه عروج پيامبر به آسمان از خانه وي آغاز شد.[۱۱] پيامبر طي روايت زير از ام هاني به عنوان بانويي نمونه، ممتاز و شايسته ياد مي كند و وي را مورد تمجيد و ستايش قرار مي دهد: «آيا مي خواهيد بهترين عمو و عمه را معرفي كنم؟ حسن و حسين عمويشان جعفر طيار است كه با ملائكه پرواز مي نمايد و عمه آن‌ها ام هاني است كه در بهشت است». بنابر فرمايش رسول خدا، ام هاني اهل بهشت است و اين نوع يادكردن بيانگر پاكي و ايمان وي است.[۱۲]

از ديگر مقامات ام هاني حضور پيامبر در موقعيت‌هاي مختلف در خانه او و احترام خاص به آن بانو است. ابن اثير از عبدالرحمن بن ابي‌ ليلي به چند طريق از ام هاني روايت مي كند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز فتح مكه به خانه او وارد شد. غسل انجام داده و هشت ركعت نماز به جاي آوردند. در ادامه ام هاني چنين گويد: «آن نماز با آن كه ركوع و سجود داشت به قدري سريع و كوتاه بود كه من نديده بودم آن حضرت به اين راحتي و سادگي نماز بخواند».[۱۳]

نيز نقل مي كنند در روز فتح مكه حارث بن هشام و به نقلي دو نفر از خويشان شوهر ام هاني كه مشرك بودند به خانه او پناهنده شدند. خبر به حضرت علي علیه السلام رسيد. صورتش را پوشاند و به طوري كه شناخته نشود، به خانه ام هاني وارد شد. ام هاني به دفاع از آن دو نفر با حضرت سخن گفت كه: تو كيستي و چرا به خانه دخترعموي رسول خدا و خواهر علي وارد شدي؟! مي روم به رسول خدا شكايت مي كنم. سپس هر طور بود شمشير را از دست علي بيرون آورد. در اين وقت علي علیه السلام نقاب از چهره برداشت. ام هاني برادر را شناخت. عرض كرد: جان من فداي تو باد. قسم ياد كردم شكايتت را به رسول خدا بنمايم. هر دو خدمت پيامبر رفتند. حضرت در چادري مشغول غسل كردن بود. حضرت فاطمه نيز آنجا بود. پيامبر صداي ام هاني را شنيد. آن را شناخت به او گفت: خوش آمدي، ام هاني ماجرا را تعريف كرد. پيامبر فرمود: «امان دادم هر كه را امان داده اي، ليكن علي را خشمگين نكن، زيرا خدا به واسطه خشم علي خشمگين مي شود». سپس فرمود: «اگر همه مردم فرزند ابوطالب بودند، همه آن‌ها افراد دلاور و شجاعي بودند».[۱۴]

ام هاني همسر هيبرة بن عمر بن هائذ مخزومي بود. شوهر وي مشرك بود و زماني كه متوجه شد ام هاني به اسلام گرويده است از مكه فرار كرد و به نجران رفت و در حال شرك از دنيا رفت.

بعد از اسلام آوردن ام هاني و فرار هيبرة رسول خدا از ام هاني خواستگاري كرد. وي گفت: يا رسول الله ، به خدا قسم! در جاهليت تو را از همه كس بيشتر دوست مي داشتم. اكنون كه زمان اسلام رسيده است چگونه تو را دوست نداشته باشم؟! تو از چشم و گوشم نزد من محبوب تر و عزيزتري، اما اداي حق شوهر كاري سنگين و بزرگ است و من بيم آن دارم از انجام آن ناتوان باشم. من زني مصيبت ديده ام و چند فرزند دارم (اگر به فرزندان برسم حق شوهر را ضايع كرده ام و اگر به شوهر برسم حق فرزندانم ضايع مي شود) و براي تو جز زني آزاد از گرفتاري و مشكلات زندگي نمي تواند كارساز باشد. پيامبر وقتي اين بيان را از ام هاني ديد فرمود: «هيچ زني در شترسواري و مهرباني با اطفال و مدارا و رعايت حال اقتصادي همسر چون زنان قريش نيست».[۱۵]

ام هاني در تربيت فرزندانش نهايت تلاش را نمود و زماني كه بين او و شوهرش جدايي افتاد وظيفه تربيت و نگهداري آنان با مادر شد. رسول خدا كه از غنايم جنگي به اشخاص مختلف حقوق پرداخت مي كرد به ام هاني و فرزندانش نيز كمك مي كرد.

از فرزندان وي يكي جعده نام داشت كه مردي شجاع، و فقيهي با زباني گرم و گويا بود. او از صحابه اي است كه به هنگام فتح مكه پيغمبر را درك كرده و با مادر خود به حضور پيغمبر رسيده است. جعده از شيعيان اميرالمؤمنين بود كه از طرف حضرت والي خراسان شد. جعده ميان قريش داراي مقام و شرافت بلندي بود. زماني كه در جنگ صفين مي جنگيد. عتبة بن ابي سفيان به او گفت: تو به خاطر عشق و محبت به دايي خود عليه ما مي جنگي، وي گفت اگر تو هم دايي به اين عظمتي داشتي پدر خود را فراموش مي كردي.[۱۶]

ام هاني تا بعد از شهادت امیرالمومنین علیه السلام زنده بود، حتي زمان قيام حضرت سيدالشهدا علیه السلام حيات داشت. در بحار از كامل الزياره از امام باقر علیه السلام نقل مي كند: چون حضرت خواست از مدينه حركت كند زنان و فرزندان عبدالمطلب جمع شدند و صدا به گريه بلند كردند. در اين وقت عمه حضرت (ام هاني) آمد و سخت گريه كرد و گفت: اي نور ديده من حسين، شنيدم حسن را كه با ناله اين اشعار را سرود:


و ان قتيل الطف من آل هاشم × اذل رقابا من قريش فذلت

حبيب رسول اللّه لم يك فاحشا × ابانت مصيبتك الانوف وجلت.[۱۷]


اخلاق و رفتار ام هاني، نمونه يك زن مؤمن و متعهد است. وي چه در زمان جاهليت و چه اسلام حامي افراد ضعيف، درمانده و بي پناه بود. اين پاك بانوي صاحب نام تا سال 60 هجري در قيد حيات بود، ولي از محل دفن و تاريخ وفات وي اطلاعي در دست نيست.[۱۸]

پانویس

  1. ابوطالب آموزگار پاسداري، محمد محمدي اشتهاردي.
  2. الامام علي رجل الاسلام النحله، به نقل از فاطمه بنت اسد، نوشته علي محمدعلي دخيل، ترجمه صادق آئينه وند.
  3. اصول كافي، ج 3، كتاب الحجة.
  4. رياحين الشريعه، ج 3، ص 11.
  5. همان.
  6. محدثات شيعه، دكتر نهلا غروي نائيني؛ زنان نمونه، علي شيرازي، ص 77.
  7. سيماي فداكاران، سيد محمدكاظم دانش.
  8. رياحين الشريعه، ج 3، ص 449، ذبيح الله محلاتي.
  9. بانوان عالمه و آثار آن‌ها، ص 9.
  10. محدثات الشيعه.
  11. زندگاني حضرت محمد خاتم الانبياء، سيد هاشم رسولي محلاتي.
  12. محدثات الشيعه؛ زنان قهرمان.
  13. همان.
  14. رياحين الشريعه، ج 3؛ زنان نمونه ـ زنان قهرمان، دكتر احمد بهشتي، ذيل شرح حال ام هاني.
  15. كافي، ج 5، ص 326.
  16. رياحين الشريعه، ج 3، ص 452.
  17. همان.
  18. زنان نمونه، علي شيرازي، ص 77.

منابع

زهرا نساجي زواره، فرهنگ كوثر، شماره 129، آذر 1381