امام مبین

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


کتاب علم الهی

ترکیب امام مبین در لغت

این واژه از ریشه «ا م م» به معنای اصل و مرجع، اشتقاق یافته و در همه کاربردهای گوناگون آن نامی برای کس یا چیزی است که به سویش توجه شده و به نحوی از آن پیروی می‌کنند.[۱]

واژه امام در معانی گوناگونی همچون: جاده[۲]، ریسمان بنایی[۳]، رهبر و پیشوای گروهی از مردم[۴] بکار رفته است. برخی واژه‌پژوهان قرآن در مقام شمارش کاربردهای مختلف این واژه به 5 معنای ذیل اشاره کرده‌اند: رهبر، دفتر اعمال آدمیان، لوح محفوظ، کتاب تورات، راه اصلی و مرکزی.[۵]

واژه مبین از ریشه «بیان» به معنای کشف و ظهور اشتقاق یافته و با «بَوْن» به معنای تفاوت و «بَیْن» به معنای وصل و فراق هم ریشه است.[۶] «بین» پیوند معنایی این سه مفهوم را این‌گونه گفته‌اند که کشف و ظهور هر شیء معمولا از طریق ذکر تفاوت و تشابه آن شیء با دیگر اشیا حاصل می‌شود.[۷] دو واژه «مُبین» و «بیّن» هم معناست؛ اما «مبین» از تأکید بیشتری برخوردار بوده و افزون بر ظهور و انکشاف از حالت اظهار و کاشفیت برای دیگر اشیا نیز برخوردار است، به همین سبب گاه تنها از حیث نخست لحاظ شده و به صورت لازمی بکار می‌رود و گاه به حیث دوم آن نیز توجه شده و به صورت متعدی بکار می‌رود.[۸]

تعبیر امام مبین در قرآن

تعبیر «امام مبین» دو بار در قرآن بکار رفته که بار نخست درباره علم جامع خداوند به اعمال و رفتار همه آدمیان (سوره یس/36 ، 12) و بار دوم در ارتباط با نزول عذاب بر دو شهر قوم لوط و شعیب (سوره حجر/15، 79) است.

خداوند در آیات نخست سوره یس پس از بیان گمراهی، کوردلی و عناد کفرپیشگان در برابر پیامهای آسمانی رسولان، از علم جامع خویش به‌ کارهای گذشته و آثار برجای مانده از آنان یاد می‌کند:

  • «...وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ». (سوره یس/36، 12)

غالب مفسران، امام مبین را در این آیه به معنای لوح محفوظ دانسته‌اند که در آیات دیگر از آن به «امّ الکتاب» (برای نمونه نک: سوره رعد/13، 39) و «کتاب مبین» (برای نمونه نک: سوره انعام/6، 59) یاد شده است.[۹]

با این حال در بیان تعریف آن دچار اختلافاتی شده‌اند که در نمونه‌ای از این تعاریف، حاوی اعمال و آثار انسانها و بلکه در برگیرنده همه اشیا و موجودات دانسته شده و فرشتگان در اجرای وظایف خویش به عمل بر طبق آن موظف شمرده شده‌اند.[۱۰](=> لوح محفوظ) شماری دیگر از مفسران، تعبیر مورد نظر را به معنای نامه اعمال آدمیان دانسته و بخش نخست آیه را به استشهاد آورده‌اند:[۱۱] «وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» این تفسیر در برخی روایات شیعه نیز به چشم می‌خورد.[۱۲]

تفاسیر مختلف از امام مبین

گروهی نیز با تعریف امام مبین به کتاب حاوی اعمال و آثار همه انسانها پیش از وقوع[۱۳] گویا در مقام نوعی جمع میان دو دیدگاه پیشگفته برآمده‌اند. در وجه جمعی برخی دیگر از مفسران معاصر، همه موارد مذکور به مثابه تعابیری متفاوت از یک کتاب دانسته شده که شامل همه بخشهای مذکور است.[۱۴]

در این صورت امام مبین، نام کتابی است که حاوی معلوماتی درباره جمیع موجودات و همه اعمال و حوادث جهان هستی است.[۱۵] در وجه نامگذاری این کتاب نیز اقوال گوناگونی بیان شده که قابل جمع می‌نمایند: تحقق همه امور بر طبق آن[۱۶]، برگرفته شدن همه کتابهای آسمانی از آن،[۱۷] تنظیم نامه اعمال انسانها بر اساس آن[۱۸] و معیار سنجش اعمال بودن آن در قیامت[۱۹]، در هر حال این آیه بنا به عمده اقوال پیشگفته بر علم تفصیلی خداوند نسبت به همه پدیده‌های هستی دلالت دارد.[۲۰]

برخی فیلسوفان و عارفان در دیدگاهی تأویلی، امام مبین را نه به معنای کتابی حاوی علومی خاص بلکه آن را موجودی مجرد دانسته‌اند که حقیقت همه اشیا در آن موجود بوده و قرآن و کلیه شرایع آسمانی از آن پدید می‌آیند.[۲۱] انسان کامل از دیدگاه آنان همان امام مبین است که تجلی جامع و کامل کتابهای دیگر الهی (ام الکتاب، لوح محفوظ، کتاب محو و اثبات، کتاب مسطور) بوده[۲۲] و همه موجودات جهان، تابع و تحت تدبیر وی هستند.[۲۳]

در روایات شیعه نیز امام مبین بر امیرمؤمنان علیه السلام[۲۴] و سایر امامان علیهم السلام[۲۵] تطبیق شده و گاه نیز کتابی حاوی همه حوادث جهان[۲۶] یا وصیت نامه پیامبر صلی الله علیه و آله[۲۷] دانسته شده که بر آن حضرت نازل گشته است.

در یادکردی دیگر از امام مبین پس از ذکر داستان قوم لوط به آثار و نشانه‌های برجای مانده از شهرشان بر مسیر راه مسافران اشاره شده و پس از جریان قوم شعیب و انتقام الهی از آنان یاد شده است:

  • «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ*وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ *وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ * فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ». (سوره حجر/15، 73، 76، 78-79)

مفسران در بیان منظور خداوند از تعبیر «إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ» اختلاف نظر دارند؛ گروه اندکی از مفسران سعی کرده‌اند تعبیر مزبور را در این آیه نیز به معنای لوح محفوظ یا معنای دیگری نزدیک به آن تفسیر کنند. سدّی از مفسران نخستین در برابر نظر غالب مفسران هم طبقه خود، امام مبین را در این آیه همان «کتاب مستبین» در آیه «وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ» (سوره صافات/37، 117) دانسته و آن را مقدم بر دیگر کتابها می‌شمرد.[۲۸] سیاق آیات سوره صافات نشان می‌دهد که منظور از کتاب مذکور، تورات است. تفسیر امام مبین در این آیه به لوح محفوظ یا کتابی جامع و شامل بر لوح محفوظ در آثار برخی مفسران معتزلی و عرفای اسلامی نیز به چشم می‌خورد.[۲۹]

در گزارشی از مورج نیز به استعمال امام به معنای کتاب در گویش قبیله حِمْیَر برمی‌خوریم که در تأیید دیدگاه مورد نظر به‌کار گرفته شده است.[۳۰] بنا به این نوع تفاسیر، آیه در مقام بیان این مطلب خواهد بود که ماجرای آن دو شهر یا داستان لوط و شعیب در کتاب مستبین یا لوح محفوظ یا کتاب مشتمل بر آن ثبت شده است، در حالی که این معنا برخلاف منظور خداوند از ذکر داستان آن دو قوم جهت عبرتگیری خوانندگان به نظر می‌رسد.[۳۱]

به هر روی عموم مفسران در برابر دیدگاه پیشگفته، امام مبین را در این آیه به معنای شاهراهی آشکار دانسته[۳۲] و در وجه نامگذاری آن گفته‌اند که مسافران با دنبال کردن راه اصلی به مقصد خود می‌رسند.[۳۳]

بنابراین ارتباطی میان این تعبیر در این آیه با معنای اصطلاحی آن در آیه سابق وجود نداشته و تنها نوعی اشتراک لفظی میان آنها برقرار است یا دو مصداق کاملاً متفاوت از یک معنای جامع لغوی به شمار می‌روند. البته در دیدگاه مشهور نیز اختلافاتی درباره تعیین دو شهر مذکور در آیه «إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ» به چشم می‌خورد؛ بیشتر مفسران منظور از این دو شهر را همان شهر قوم لوط و شعیب دانسته‌اند[۳۴] که آثار آنها در مسیر مدینه به شام در معرض دید مسافران بوده است؛[۳۵] اما برخی دیگر آن دو مکان را محل سکونت دو قبیله همجوار دانسته‌اند که شعیب به سوی هر دوی آنها مبعوث شده و در قرآن از هر دو به «اصحاب ایکه» یاد شده است.[۳۶]

پانویس

  1. الصحاح، ج5، ص1863، 1865؛ مفردات، ص85، 87؛ التحقیق، ج1، ص135، «ام».
  2. ترتیب العین، ص55؛ الصحاح، ج5، ص1865؛ لسان‌العرب، ج1، ص214، «ام».
  3. معانی‌الاخبار، ص225؛ تاج‌العروس، ج16، ص34، «امم».
  4. الصحاح، ج5، ص1865؛ لسان العرب، ج1، ص213-214؛ مجمع‌البحرین، ج1، ص77، «ام».
  5. الوجوه والنظائر، ج1، ص118-119.
  6. الصحاح، ج5، ص2082-2083؛ مفردات، ص157-158؛ التحقیق، ج1، ص366-367.
  7. التحقیق، ج1، ص 366-367.
  8. لسان العرب، ج1، ص562؛ التحقیق، ج1، ص367-368.
  9. تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج10، ص3191؛ کشف‌الاسرار، ج8، ص209؛ المیزان، ج17، ص67.
  10. التفسیر الکبیر، ج‌2، ص‌49.
  11. رحمة من الرحمن، ج3، ص463؛ التفسیر الکبیر، ج26، ص49؛ تفسیر قرطبی، ج15، ص11.
  12. نورالثقلین، ج4، ص378.
  13. التفسیر الکبیر، ج26، ص49.
  14. من وحی القرآن، ج19، ص132.
  15. تفسیر صدرالمتالهین، ج5، ص43؛ التحریر والتنویر، ج22، ص357.
  16. الفرقان، ج23، ص24.
  17. کشف الاسرار، ج8، ص209.
  18. المیزان، ج17، ص67.
  19. نمونه، ج18، ص332.
  20. مجمع‌البیان، ج8، ص654؛ الفرقان، ج22، ص24.
  21. تفسیر صدرالمتالهین، ج5، ص35؛ اسفار، ج6، ص295-296، 394؛ ج7، ص38، 48.
  22. شرح الاسماء، ص157-158.
  23. رحمة من‌الرحمن، ج3، ص463؛ اسفار، ج6، ص296؛ نمونه، ج18، ص336.
  24. تفسیر قمی، ج2، ص187؛ معانی‌الاخبار، ج1، ص225؛ الفضائل، ص94.
  25. مناقب، ج2، ص248.
  26. نوادر المعجزات، ص131-132.
  27. نورالثقلین، ج4، ص378.
  28. تفسیر ماوردی، ج3، ص169.
  29. مجمع‌البیان، ج6، ص528؛ رحمة من‌الرحمن، ج2، ص461؛ روح‌المعانی، مج8، ج14، ص111.
  30. تفسیر ماوردی، ج3، ص169؛ روح المعانی، مج8، ج14، ص112.
  31. نمونه، ج11، ص121 122.
  32. جامع البیان، مج8، ج14، ص65؛ مجمع البیان، ج6، ص528؛ المیزان، ج12، ص185.
  33. معانی القرآن، ج2، ص91؛ تفسیر ماوردی، ج3، ص168؛ التفسیر الکبیر، ج19، ص204.
  34. جامع البیان، مج8، ج14، ص65؛ تفسیر قرطبی، ج10، ص31؛ الفرقان، ج22، ص24.
  35. المیزان، ج12، ص185.
  36. روح‌المعانی، مج8، ج14، ص111؛ التحریروالتنویر، ج14، ص72.

منابع