مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اطمینان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اطمینان» در مقابل «اضطراب»، به معنای آرامش قلبی است. در قرآن کریم، یاد خدا، مهمترین عامل اطمینان و آرامش دل انسان بیان شده است.

تعریف اطمینان

"اطمینان" و طمأنینه به معنی آرامش خاطر بعد از بی‌تابی و اضطراب است.[۱] در لغت، زمین پست و فرورفته‌ای که آب در آن بی حرکت گرد می‌آید، زمین مطمئن نامیده می‌شود.[۲]

اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیت آدمی گفته می‌شود.[۳] "اطمینان قلب" یعنی فکر انسان بر چیزی که باور دارد آرام گیرد و به خود تردید راه ندهد. گاهی هدف از اطمینان قلب، اعتماد در کار و یا توقع امید فراوان به آن است.[۴] و گاهی اطمینان هنگام کشف حقیقت و یقین به حصول وعده‌ها حاصل می شود.[۵]

اطمینان قلب به یاد خدا نیز شامل امید به رحمت الهی برای انسانِ هراسان از خداوند، آرامشِ تسلیم در برابر قضا و قدر الهی و آرامشِ یاد پاداش خداوندی هنگام سختی و رنج زندگانی است.

ترس و اضطراب، اثر گرایش و دلبستگی به دنیاست، ناآرامی افراد عادی به دلیل اتکای آنان به چیزهایی است که خود تکیه‌گاهی ندارند، کسانی که در محبت دنیا غرق شده‌اند هر لحظه احساس خطر می‌کنند و به این و آن متمسک می‌شوند تا از اضطراب برهند ولی نمی‌توانند. همچنین انسان همواره طالب رسیدن به مراحل تکامل است و همواره از حالی به حال دیگر درمی‌آید و در هیچ مرحله‌ای به نهایت مطلوب خویش دست نمی‌یابد و خواهان رسیدن به مرحله دیگر است، به همین خاطر همواره در نگرانی و اضطراب است. رسیدن به خداوند که مبدأ و مقصود جهان هستی است و جامع این کمالات است، باعث می‌شود انسان به آرامشی بیکران دست یابد.[۶]

عوامل اطمینان قلب

از میان همه کوشش هایی که برای رسیدن انسان به آرامش یا پیش‌گیری از ابتلا به نگرانی و افسردگی به عمل آمده، تأثیر دین و ایمان در سلامت روان از جمله رویکردهای جدید است که در میان روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است.[۷] احساس امنیت و آرامش در دین اسلام در سطحی گسترده‌ مورد توجه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزه‌های این دین مقدس به آن اختصاص یافته است. برخی از عوامل اطمینان قلب عبارتند از:

  • اگر دل آدمی نسبت به حق یقین داشته باشد و تردید در آن راه نیابد و خوف و اندوه او را آشفته نسازد، با تمام آرزوهایش به سوی پروردگار خویش که چیزی قوی‌تر و تواناتر از او نیست برود، این خود باعث اطمینان و پایداری می‌شود.[۸]
  • ایمان به خدا و این که در آینده درمانده نیستیم و خدایی توانا و دانا داریم، می‌تواند نگرانی ما را از آینده برطرف سازد.
  • دانستن این که خداوند غفّار و توبه پذیر است و گذشته ما را می‌بخشد، نگرانی و اضطراب از گذشته را از بین خواهد برد.
  • هدف قرار دادن خداوند در زندگی و اعتقاد بر این که در عوض تلاش هایمان در آخرت پاداش خواهیم گرفت، خود آرامش بخش است.[۹]
  • توجه به این نکته که آرامش دلها در گرو ایمان به خداست[۱۰] و نگرانی و اضطراب و سختی‌ها، محصول فراموشی پروردگار،[۱۱] باعث بیدارشدن انسان از خواب غفلت می‌شود و در اثر آن انسان به اطمینان قلب می‌‌رسد.[۱۲]

اطمینان قلب در قرآن

مفهوم آرامش در قرآن کریم از راه واژه‌هایی مانند: اطمینان (سوره رعد/۲۸)، سکینة (سوره فتح/۴)، امنیت (سوره تین/۳)، ثبات (سوره فرقان/۴۷) و... قابل پی‌گیری است.[۱۳] قرآن به راهکارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته است.[۱۴]

«...قُلْ إِنَّ اللّهَ یضِلُّ مَن یشَاء وَ یهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛[۱۵] ...بگو خداوند هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس که بازگردد به سوی خویش هدایت می‌کند. آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد.

آرامشی که در این آیه بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادی است که غالب مردم را نگران می‌کند، ولی مسلماً در افراد با ایمان نگرانی‌های ویرانگر وجود ندارد، اما نگرانی سازنده که انسان را به انجام وظیفه و مسئولیت در برابر خدا و خلق و فعالیت های مثبت زندگی وامی‌داد در وجود آنهاست و باید هم باشد. منظور از ذکر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نیست، بلکه منظور آیه این است که با تمام قلب متوجه او و عظمت و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد.[۱۶]

هر نعمتی از جانب خدای سبحان است، اما عذاب‌ها و ناراحتی‌ها، هر چه باشد چیزی نیست که از ناحیه او نازل شده باشد بلکه آن عبارت است از افاضه نکردن خدا و خودداری او از رساندن نعمت و نزول رحمت. وقتی مسلم شد که هیچ شرّی از ناحیه خدا نازل نمی‌شود و ترس هم همیشه از شری است که ممکن است پیش آید، نتیجه می‌گیریم حقیقت ترس از خدا همانا ترس آدمی از اعمال زشت خویش است که باعث می‌شود خداوند از انزال رحمت خود خودداری نماید. بنابراین هر وقت دل انسان به یاد خدا بیفتد اولین اثری که از خود نشان می‌دهد این است که متوجه گناهان خویش گشته و متأثر شود، دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش شود که هدف نهایی فطرت اوست، در نتیجه خاطرش سکون یافته و بیاد او آرامش می‌یابد.[۱۷]

توجه به این نکته ضروری است که خداوند در این آیه می‌فرماید با یاد خدا دل آرامش می‌یابد، ولی در آیه دوم از سوره انفال می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»؛[۱۸] مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان می‌گردد. جمع این دو آیه این گونه است که انسان با توجه به پاداش و نعمت های بی حد الهی آرامش خاطر پیدا می‌کند، ولی با توجه به کیفر و انتقام پروردگار خائف و پریشان خاطر می‌گردد. در آنجا خداوند بندگان خود را تشویق می‌کند که دلهای خود را با توجه به این نعمات تسکین دهند، زیرا وعده خداوند حتمی است و هیچ چیز برای آرامش دلهای مضطرب بهتر از نویدهای صادق نیست.[۱۹] ترس از خدا گاهی به خاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظایف است و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی‌انتها و پرمهابت خدای متعال است.[۲۰]

اما اولیاء خدا هیچ گونه ترس و اندوهی ندارند: «اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهمْ وَلا هُمْ یحْزَنونَ».[۲۱] زیرا آنان شک و تردیدی به دلهایشان راه نمی‌یابد و آنچه غیر از خداست در نظرشان کوچک و کم ارزش است. خوف معمولاً از احتمال فقدان نعمت هایی است که انسان در اختیار دارد و یا از خطراتی است که در آینده او را تهدید می‌کند، اولیاء خدا از هر گونه وابستگی و اسارت جهان ماده آزادند. بنابراین غم هایی را که دیگران نسبت به گذشته و آینده دارند، در وجود اینان راهی نیست. به این ترتیب امنیت و آرامش واقعی بر وجود آنها حکمفرما است. غم و ترس معمولاً ناشی از روح دنیاپرستی است، اما اولیای خدا از این رذیله به دورند و از غم‌های مادی و دنیوی آزادند و وجودشان از خوف خدا مالامال است.[۲۲] اگر انسان بداند همه چیز ملک خداوند است و خود را مالک چیزی نداند، در این صورت دچار خوف و اندوه نمی‌گردد.[۲۳]

«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْیی الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی...»؛[۲۴] و هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‌ای؟! عرض کرد: آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد. ذهن انسان به طور طبیعی باورهای غیرمحسوس را مانند باورهای محسوس نمی‌پذیرد و همواره پرسش هایی درباره ماهیت و کیفیت آنها در پندار خویش می‌آفریند این پرسش ها آرامش اعتقادی را از انسان می‌گیرد. از این روست که حضرت ابراهیم علیه السلام از خدا تقاضای مشاهده نمونه کوچکی از زنده شدن مردگان را نمود تا به نوعی اطمینان آرامش اعتقادی برسد.

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات، ترجمه غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۴، دوم، چ ۲، ص ۵۰۰.
  2. فراهیدی، العین، ص‌۴۹۴.
  3. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ج۳، ص ۱۵۸.
  4. احمد شرباصی، دایرة المعارف اخلاق قرآنی، ترجمه محمد بهاءالدین حسینی، ج ۱، ص ۱۰۶.
  5. مدارج السالکین، ج‌۲، ص‌۵۳۴-۵۴۰‌.
  6. سوره رعد/۲۸.
  7. دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۴-۱۵۳.
  8. دایرة المعارف اخلاق قرآنی، پیشین، ص ۱۰۸.
  9. محمد الهی، شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه، تهران، بیان جوان ۱۳۸۴، اول، ص ۸۴-۸۲.
  10. سوره فتح/۴.
  11. سوره طه/۱۲۴.
  12. شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهج‌البلاغه، پیشین، ص ۷.
  13. دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۵.
  14. دایرة المعارف قرآن کریم، پیشین، ص ۱۵۶-۱۵۵.
  15. سوره رعد/۲۸-۲۷.
  16. تفسیر نمونه، پیشین، ص ۲۱۵.
  17. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج۱۱، ص۲۸۶.
  18. سوره انفال/۲.
  19. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، ترجمه مترجمان، تهران، فراهانی ۱۳۶۰، اول، ج ۱۰، ص ۱۶۱.
  20. تفسیر نمونه، پیشین، ج ۷، ص ۸۶.
  21. سوره یونس/۶۲.
  22. تفسیر نمونه، پیشین، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۳.
  23. تفسیرالمیزان، پیشین، ج ۱۰، ص ۱۲۲.
  24. سوره بقره/۲۶۰.

منابع