علی بن احمد بن ابی جید قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«علی بن احمد ابن ابی جِید» یکی از محدثان بزرگ شیعه و عالمان حدیث اهل بیت (علیهم السلام) در سده چهارم هجری است. نجاشی و شیخ طوسی از شاگردان او هستند. در بزرگی این راوی برجسته همین بس که نامش در سراسر کتاب‌های تهذیب، استبصار، فهرست و رجال شیخ طوسی دیده می‌شود.

زندگی‌نامه

سال ولادتش معلوم نیست؛ ولی یقیناً پیش از سال ۳۴۳ هـ.ق در شهر قم متولد شده است؛ چون استاد معروف و برجسته‌اش محمد بن حسن بن ولید قمی، در سال ۳۴۳ ق درگذشته و به احتمال زیاد او در هنگام مرگ استادش حداقل پانزده تا بیست ساله بوده است.

کنیه‌اش را ابوالحسن نوشته‌اند. منسوب به خاندان اشعری بوده و قمی ‌نامیده شده[۱] و لقب معروف او، «ابن ابی جِید» است که البته این لقب جد دوم ایشان به نام «طاهر» بوده و علی بن احمد نیز به همین لقب مشهور شده است. و بدین گونه است که گاهی در ترجمه‌ها به این بزرگوار گفته می‌شود: علی بن احمد بن محمد بن طاهر.

ابن ابی جید قمی در حدود سال ۳۸۰ ق از قم هجرت کرد و به شهر بغداد رفت. در این شهر بود که نجاشی و شیخ طوسی به محضر پرفیض و برکت این استاد بزرگ حدیث شتافتند. این محدث بیشتر عمر بابرکت خود را در سده چهارم هجری سپری کرده است؛ سده‌ای که می‌توان آن را سده شکوفایی استعدادهای بزرگ و روزگار بزرگترین مردان فقه و حدیث و رجال شیعی نامید.

زمان و مکان درگذشت این راوی بزرگ به درستی معلوم نیست؛ ولی آنچه قطعی به نظر می‌رسد او تا سال ۴۰۸ در قید حیات بوده است، چون شاگرد برجسته‌اش شیخ طوسی در همین سال از خراسان به بغداد می‌رود و محضر استاد را درک می‌کند.[۲]

استادان و شاگردان

ابن ابی جید، در سایه تلاش‌های خستگی‌ناپذیر و بهره‌مندی از محضر استادان بزرگ، به موقعیت ارجمندی نایل شد. با وجود عظمت این محدث برجسته، استادان زیادی برایش نمی‌شناسیم. گویا وی تنها چهار استاد داشته است:

  • ۱- بزرگترین و برجسته‌ترین آنان محمد بن حسن بن ولید قمی ‌است که از استادان شیخ صدوق قمی ‌نیز بوده است. از این مطلب، این نکته بدست می‌آید که شیخ صدوق و ابن ابی جید هم عصر بوده‌اند.
  • ۴- ابوطالب ابناری[۵] او نیز از راویان نامدار شیعه است.

ابن ابی جید علاوه بر آموختن و فراگیری اخبار، اصول و مصنفات شیعه، ره‌آورد تلاش‌های خویش را به گروهی از نخبگان طراز اول روزگار خود انتقال داد. او همان گونه که دارای استادان برجسته بود، شاگردانی برجسته نیز داشت. شاگردانی که هر کدام از استوانه‌ها و طلایه‌داران فقه، حدیث و رجال شیعه هستند.

  • ۱- شیخ نجاشی. شخصیت او در قالب واژه‌ها نمی‌گنجد و تنها در منزلت شکوهمند او می‌توان گفت که او قهرمان بزرگ دانش رجال بوده است و از دیرباز همه علما به اندیشه‌ها و آرای رجالی او توجه داشته و سخنش را «فصل الخطاب» می‌دانسته‌اند. او بارها در اثر ماندگار خود از استادش نام برده و او را حرمت نهاده است.
  • ۲- شیخ طوسی. بلندمرتبه‌ترین فقیه، محدث، رجالی، متکلم و مفسر شیعه است؛ مردی که صدها سال است نام و یادش در خاطره‌ها و کتاب‌ها، جاودانه مانده و آرا و نظریات او مدنظر تمام دانشمندان شیعه و سنی بوده و عنوان «شیخ الطایفه» را به خویش اختصاص داده است.

ابن ابی جید در نظر عالمان

بزرگان دانش رجال از ستایش این شخصیت عالیقدر دریغ نکرده و هریک به گونه‌ای او را ستوده‌اند:

  • فاضل استرآبادی می‌نویسد: «از سخن همه عالمان شیعی بدست می‌آید که همگی بر این محدث قمی ‌اعتماد دارند و روایاتی را که از او نقل شده، به عنوان روایات صحیح و یا حسن به شمار می‌آورند».[۶]
  • ابوعلی حائری، بعد از این که سخن علامه بحرانی را در شأن این محدث بازگو می‌کند چنین می‌نگارد: «محقق بحرانی گفته: این که شیخ طوسی در کتاب رجال، فهرست و دو کتاب معروف حدیث خویش به نام تهذیب و استبصار بسیار فراوان از او نقل می‌کند. نشانه وجاهت، عادل بودن، فضل و کمال این راوی و استاد حدیث است».[۷]
  • سید محمد میرداماد، به مناسبتی در تجلیل گروهی از محدثان شیعی می‌نگارد: «این نکته را خوب بدان که فقیهان و محدثان سده‌های سوم و چهارم هجری قمری مشایخ و استادانی داشته‌اند که در قدر و منزلت آنان سخن‌ها گفته، از آن‌ها اخبار فراوانی نقل کرده و در جای جای آثار مکتوب خویش از آن استادان با واژه‌های «رضی الله عنه» و «رحمه الله تعالی» یاد نموده‌اند. این سلسله از بزرگان حوزه حدیث از صاحبان وجاهت و موقعیت رفیع‌اند و کاملاً مورد اعتماد و بزرگوارند. به این جهت، تفاوت نمی‌کند که در کتاب‌های تراجم از آنان به عنوان «ثقه» نام ببرند یا نه. یکی از این محدثان، علی بن احمد بن ابی جید قمی ‌است. نکته‌ای که یادآوری آن سودمند است این است که سند روایتی ابن ابی جید بهتر و عالی‌تر از سند شیخ مفید است؛ چون ابن ابی جید از استاد فقه و حدیث، محمد بن حسن بن ولید قمی بدون واسطه خبر نقل می‌کند؛ در حالی که شیخ مفید به واسطه شیخ صدوق از ابن ولید روایت نقل می‌کند.
  • شیخ حر عاملی، علامه مامقانی، شیخ محمدتقی شوشتری و آیت الله سید ابوالقاسم خویی، سخن میرداماد را نقل و سپس تأیید کرده‌اند.[۸]
  • محقق گرانمایه سید محسن امین نیز در اعیان الشیعه چنین می‌نگارد: «جای هیچ شک و شبهه‌ای در عظمت، جلالت و وجاهت ابن ابی جید قمی ‌نیست؛ چون او یکی از استادان حوزه حدیث و اجازه شیعه است. این که دانشوران تراجم، به روشنی به وثاقت او اشاره نکرده‌اند، بدین لحاظ است که قدر و منزلت و بزرگواری او شهره آفاق و مقبول همه ترجمه‌نویسان بوده و قهراً نیازی نمی‌دیدند واژه وثاقت و وجاهت را برای وی بکار برند».[۹]

جایگاه علمی ابن ابی جید

در جای خود ثابت شده که اصحاب و یاران امامان علیهم‌السلام آنچه را از آن بزرگواران فرامی‌گرفتند، می‌نوشتند. مجموع آن را چهارصد اصل شمرده‌اند. همین اصول چهارصدگانه مایه‌های اصلی کتاب‌های چهارگانه شیعه به نام‌های: الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار است.

یکی از کسانی که در حفظ، جمع‌آوری و نقل روایات این کتاب‌ها نقش ممتازی داشت، ابن ابی جید است. دلیل این سخن را می‌توان با بررسی فهرست شیخ طوسی به خوبی یافت. نویسنده این نوشتار بدین هدف، از آغاز تا فرجام کتاب فهرست را با دقت بررسی و تمام صفحات آن کتاب ارزشمند را سطر به سطر ملاحظه کرد و بر این نکته واقف شد که شیخ طوسی در ۱۰۲ مورد، از طریق این راوی برجسته، آن کتاب‌ها را نقل می‌کند و سند خویش را به واسطه ابن ابی جید به آن اصول می‌رساند. گاهی می‌گوید: «ابن ابی جید مرا خبر داد به چندین کتاب، تألیف فلان محدث». این تعداد نقل، درباره کمتر محدثی اتفاق افتاده است. شاگرد برجسته دیگر ابن ابی جید، شیخ نجاشی نیز در کتاب خود در حدود بیست بار از استادش، کتاب های یاران امامان را نقل می‌کند.

گزیده‌ای از روایات

از اخباری که از این محدث به دست ما رسیده، به ویژه آنچه در کتاب تهذیب طوسی از او نقل شده، می‌توان دریافت که بیشتر روایات این بزرگوار مربوط به احکام و تکالیف مؤمنان، همانند نماز، روزه، حج، تجارت و طلاق و... است؛ گرچه پاره‌ای از اخبار او به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام و نیز حضرت امام مهدی علیه‌السلام مربوط است. در ادامه برخی از این روایات ذکر می شود:

پیشگویی نایب امام زمان علیه‌السلام:

ابن ابی جید از استاد خود علی بن احمد دلال قمی ‌نقل می‌کند: «روزی به خدمت محمد بن عثمان عَمْری، دومین نایب امام زمان علیه‌السلام رفتم تا بر او سلام کنم و حالش را بپرسم. دیدم در کنار تخته‌ای ایستاده و آیاتی از قرآن و نام‌های امامان بزرگوار را بر اطراف تخته می‌نویسد. به او گفتم: ای آقای من! این تخته چیست؟ فرمود: این را برای قبرم آماده می‌کنم. من هر روز داخل این قبر می‌شوم و یک جزء قرآن می‌خوانم. سپس از قبر خارج می‌شوم. در این هنگام دست مرا گرفت و قبر را به من نشان داد. آنگاه گفت: من در فلان روز و فلان ساعت از دنیا خواهم رفت». احمد بن علی بن دلال می‌گوید: «من از نزد آن بزرگوار بیرون آمدم و آن چه را به من گفت یادداشت کردم و مراقب تاریخی بودم که او مشخص کرده بود؛ تا این که پس از مدتی، ابوجعفر محمد بن عثمان بیمار شد و در همان روز و ماه و سالی که فرموده بود، مرغ جانش به ملکوت اعلی پیوست و در همان قبری که آماده کرده بود، دفن شد».[۱۰]

مظلومیت امیرمؤمنان علیه‌السلام:

ابن ابی جید با واسطه از ابن عباس روایت می‌کند: «رسول اکرم صلی الله علیه و آله در وصیت خویش به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: ای علی! قبیله قریش بر ضد تو قیام می‌کنند و بر ستم بر تو وحدت کلمه پیدا می‌کنند. در آن روزگار سخت، اگر یاورانی داشتی با ستمگران مبارزه کن؛ اما اگر یاوری نیافتی، خون خود را حفظ کن؛ چون شهادت به دنبال شما است. خداوند لعنت کند کشنده تو را».[۱۱]

فرزند فرخنده:

باز نقل می‌کند از حسین بن حسن بن حسن که گفت: «خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام مشرف شدم و تولد فرزندش حضرت امام مهدی علیه‌السلام را به آن بزرگوار تبریک گفتم».[۱۲]

محمد بن جعفر عربی:

و روایت می‌کند از صالح بن ابی صالح که: «در سال ۲۹۰ ق. بعضی از مردم از من خواستند که وجوه شرعی و سهم امام علیه‌السلام را از آن‌ها بگیرم. من از این کار خودداری ورزیدم و به ناحیه مقدسه نوشتم و نظر مبارک امام زمان علیه‌السلام را خواستم. جوابی از ناحیه مقدسه برایم آمد که در شهر ری، محمد بن جعفر عربی زندگی می‌کند. سهم مرا به او بدهید؛ چون او یکی از وکیلان معتمَد ما است».[۱۳]

پانویس

  1. تنقیح المقال، ج ۲، ص ۲۶۷؛ ریحانة الادب، ج ۷، ص ۳۳۲؛ قاموس الرجال، ج ۷، ص ۲۶۷ و ۳۶۱، چاپ جامعه مدرسین؛ رجال نجاشی، چاپ جامعه مدرسین، ص ۱۰۴ و چند منبع دیگر.
  2. غیبة الطوسی، چاپ معارف اسلامی‌ قم، ص ۳۶۳.
  3. قاموس الرجال، ج ۷، ص ۳۶۱ و غیبة الطوسی، چاپ مؤسسه معارف اسلامی‌ قم، ص ۲۹۳ و ۳۶۵.
  4. طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۹۵ و فهرست شیخ طوسی، ص ۱۴۵ و ۱۴۶.
  5. ر.ک: مقدمه محققانه آقا بزرگ بر کتاب غیبة شیخ طوسی چاپ کتابخانه نینوا، تهران، ناصرخسرو.
  6. منهج المقال، چاپ قدیم، ص ۳۹۷.
  7. منتهی المقال، چاپ قدیم بدون شماره صفحه، کتابخانه مسجد اعظم قم.
  8. اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۱۶۰.
  9. الرواشح السماویه، چاپ قدیم، ص ۱۰۵.
  10. همان، ص ۱۹۳ و اثبات الهداة، ج ۱، ص ۲۹۵.
  11. غیبة الطوسی، ص ۲۵۱ و ۴۱۵.
  12. غیبة الطوسی، ص ۲۵۱ و ۴۱۵.
  13. همان، ص ۴۱۵، چاپ مؤسسه معارف اسلامی‌.

منابع