سخط

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«سخط» به معنای خشم شدید، و در مقابل «رضا» و خوشنودی است. این کلمه در قرآن کریم در مورد خدای تعالی و انسانها به کار رفته است.

معنای لغوی

السَّخَط و السُّخْط: خشم شدیدى که مقتضى عقوبت و بد فرجامى است. این سخط از سوى خداى تعالى، نزول و فرستادن عقوبت است.[۱]

اَسخَطَ: به غضب آوردن است مثل‌ آیه «اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ کرِهُوا رِضْوانَهُ»[۲]

ناگفته نماند سخط را صحاح و قاموس و اقرب الموارد، غضب مطلق گفته‌ اند، ولى راغب در آن «شدّت» را قید کرده است.[۳]

سخط خداوند

در قرآن کریم برخی آیات پیرامون سخط الهی آمده است، مانند:

  • «أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ »[۴] آیا کسى که رضاى پروردگار را پیروى مى ‌کند، همانند کسى است که به سوى خشم پروردگار بازگشته و جایگاهش جهنم است که بدجایگاهى است؟!
  • «تَرى‌ کثیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذینَ کفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ »[۵] مى ‌بینى بسیارى از آنها را که با کافران پیوند دوستى دارند، چه بد اعمالى از پیش براى معاد خود فرستادند؛ اعمالى که خشم الهى را در پى دارد و براى همیشه در عذاب خواهند بود.»
  • «ذلِک بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ کرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ»[۶] این، براى آن است که پیروى از خشم پروردگار کردند و از آنچه باعث خشنودى اوست، کراهت داشتند؛ در نتیجه خداوند کارهایشان را نابود کرد.»

سخط بندگان

سخط در بندگان از رذایل اخلاقى و اعتراض به تقدیرات خدا است و ضد آن «رضا» است. مانند آنچه در این آیه کریمه آمده است: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یلْمِزُک فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یسْخَطُونَ‌ »[۷] گروهى از آنها درباره صدقات از تو عیب مى‌گیرند. البته اگر سهمى به آنها داده شود، راضى مى‌شوند و اگر چیزى به آنها داده نشود، خشمگین مى‌ گردند.»

همان طور که رضا از صفات پسندیده و لشکریان عقل و رحمان است، سخط از لشکریان جهل و شیطان است و آن عبارت از ناخشنودى و اعتراض به اراده و تقدیرات خداوندى است که از شاخه‌هاى ناخوشایندى به افعال الهى است.

این صفت ناشى از ضعف معرفت به مقام ربوبیت و جهل به کمال حق و صفات و افعال خدا است و ضعف و یا نبود شناخت از آثار دوستى نفس و دنیاطلبى است که چشم و گوش انسان را جز از شهوات و آرزوهاى دنیوى کور و کر مى‌کند. چنین افراد به خاطر احتجاب و پوشیده بودن از مقامات روحانى و مراتب اهل معرفت، از ابتلا و امتحان هایى که وسیله اصلاح نفس و تربیت دل‌هاى انسان‌ها است روى گردان مى‌شوند و از رو آوردن دنیا که بدترین فتنه امتحان است راضى و خوشحال مى‌گردند، در حالى که از حضرت على علیه السلام روایت شده است: "ان عظیم الاجر لمع عظیم البلاء و ما احب الله قوما الا ابتلاهم"؛ همانا اجر بزرگ در مقابل مصیبت بزرگ است و هیچ گروهى را خدا دوست نداشته جز آن که آن‌ها را مبتلا کرده است.[۸]

پانویس

  1. ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج‌۲، ص: ۱۹۸
  2. سوره محمد/۲۸
  3. قاموس قرآن، ج‌۳، ص ۲۴۴
  4. سوره آل عمران/۱۶۲
  5. سوره مائده/۸۰
  6. سوره محمد/۲۸
  7. سوره توبه/۵۸
  8. سخط، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی بازیابی: ۳ اسفند ۹۲.

منابع