آیه 7 سوره منافقون

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۷ منافقون)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ يَنْفَضُّوا ۗ وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<6 آیه 7 سوره منافقون 8>>
سوره : سوره منافقون (63)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

اینها همان مردم بدخواهند که می‌گویند: بر اصحاب رسول خدا انفاق مال مکنید تا (از گِردش) پراکنده شوند در صورتی که خدا را گنجهای آسمانها و زمین است لیکن منافقان درک آن نمی‌کنند.

فقط آنانند که می گویند: به کسانی که نزد پیامبر خدایند، انفاق مکنید تا [از پیرامون او] پراکنده شوند. در حالی که خزانه های آسمان ها و زمین در سیطره خداست، ولی منافقان نمی فهمند.

آنان كسانى‌اند كه مى‌گويند: «به كسانى كه نزد پيامبر خدايند انفاق مكنيد تا پراكنده شوند، و حال آنكه گنجينه‌هاى آسمانها و زمين از آنِ خداست ولى منافقان درنمى‌يابند.

اينان همانهايند كه مى‌گويند: بر آنها كه گرد پيامبر خدايند، چيزى مدهيد تا از گردش پراكنده شوند. و حال آنكه خزاين آسمانها و زمين از آنِ خداست ولى منافقان نمى‌فهمند.

آنها کسانی هستند که می‌گویند: «به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند!» (غافل از اینکه) خزاین آسمانها و زمین از آن خداست، ولی منافقان نمی‌فهمند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They are the ones who say, ‘Do not spend on those who are with the Apostle of Allah until they scatter off [from around him].’ Yet to Allah belong the treasuries of the heavens and the earth, but the hypocrites do not understand.

They it is who say: Do not spend upon those who are with the Apostle of Allah until they break up. And Allah's are the treasures of the heavens and the earth, but the hypocrites do not understand.

They it is who say: Spend not on behalf of those (who dwell) with Allah's messenger that they may disperse (and go away from you); when Allah's are the treasures of the heavens and the earth; but the hypocrites comprehend not.

They are the ones who say, "Spend nothing on those who are with Allah's Messenger, to the end that they may disperse (and quit Medina)." But to Allah belong the treasures of the heavens and the earth; but the Hypocrites understand not.

معانی کلمات آیه

  • ينفضوا: فض: شكستن و پراكندن. انفضاض: پراكنده شدن.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‌ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ «7»

آنان همان كسانى هستند كه مى‌گويند: بر كسانى‌كه نزد رسول خدا هستند، انفاق نكنيد تا پراكنده شوند؛ در حالى كه خزانه‌هاى آسمان‌ها و زمين براى خداوند است ولى منافقان نمى‌فهمند.

نکته ها

«خَزائِنُ» جمع «خزينة» به معناى گنجينه است.

از شيوه‌هاى برخورد دشمن، محاصره اقتصادى و در تنگنا قرار دادن مؤمنان است. چنانكه منافقان به يكديگر مى‌گفتند: به ياران پيامبر كمك نكنيد تا از دور او پراكنده شوند. معاويه نيز در بخشنامه‌اى دستور داد ياران على عليه السلام را از بيت المال محروم كنند. «انظروا من قامت عليه البينة انه يحب عليا و اهل بيته فامحوه من الديوان و اسقطوا عطائه و رزقه» «1» همان‌گونه كه در كربلا نيز آب را بر ياران امام حسين بستند و امروزه ابرقدرت‌ها براى به تسليم كشاندن كشورها از فشار محاصره اقتصادى استفاده مى‌كنند.

پیام ها

1- يكى از راه‌هاى دشمن براى شكستن مكتب و رهبر، پراكنده كردن پيروان است. لا تُنْفِقُوا ... حَتَّى يَنْفَضُّوا

2- افراد مادّى تحليل مادّى دارند و فكر مى‌كنند مردم براى دنيا دور پيامبر جمع شده‌اند، لذا مى‌گويند: كمك نكنيد تا پراكنده شوند. لا تُنْفِقُوا ... حَتَّى يَنْفَضُّوا ...

3- مؤمنان نبايد در تنگناها، چشم اميدى به كمك‌هاى منافقان و مخالفان داشته باشند، بلكه بايد توكّل آنان به خداوند و گنجينه‌هاى او باشد. لا تُنْفِقُوا ... لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌

«1». شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابى الحديد، ج 11، ص 44.

جلد 10 - صفحه 59

4- به خودى‌ها اميد دهيد و سخنان ياوه دشمن را پاسخ دهيد. لا تُنْفِقُوا ... وَ لِلَّهِ خَزائِنُ‌ ...

5- فهم منافقان، بر اساس محاسبات ظاهرى است و عمق ندارد. «لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‌ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ «7»

هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ‌: ايشان، كسانيند كه مى‌گويند انصار را كه، لا تُنْفِقُوا عَلى‌ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ‌: انفاق نكنيد بر كسانى كه نزد رسول خدايند از فقراى مهاجرين، حَتَّى يَنْفَضُّوا: تا متفرق شوند و پراكنده گردند به جهت گرسنگى و برهنگى، وَ لِلَّهِ‌

جلد 13 - صفحه 181

خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: و حال آنكه مر خداى راست خزائن روزى كه در آسمانها و زمينهاست، يعنى مفتاح ارزاق كه از آسمان يا زمين به بندگان مى‌رسد، به يد قدرت اوست و بر حسب حكمت و مصلحت هر كه را خواهد غنى گرداند، اگرچه ديگران ابا داشته باشند از انفاق بر فقرا، و هر كه را خواهد فقير سازد تا به سبب فقر و صبر به ثواب جزيل نائل گردد. وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ‌: و لكن منافقان به جهت فرط ضلالت و جهالت، لا يَفْقَهُونَ‌: نمى‌دانند كه رازق على الاطلاق، خداوند سبحان است نه آدميان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «6» هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‌ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ «7» يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ «8» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «9» وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى‌ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ «10»

وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «11»

جلد 5 صفحه 210

ترجمه‌

يكسان است براى آنها كه آمرزش طلبى براى آنها يا آمرزش نطلبى برايشان هرگز نميآمرزد خدا آنها را همانا خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را

آنها كسانى هستند كه ميگويند انفاق نكنيد بر آنانكه نزد پيغمبر خدايند تا متفرّق شوند و مر خدا را است خزانه‌هاى آسمانها و زمين ولى منافقان نميفهمند

ميگويند اگر بازگشتيم بمدينه هر آينه بيرون ميكند البتّه عزيزترين مردم از آن شهر ذليل‌ترين آنانرا و مر خدا را است عزّت و مر پيغمبر او را ولى منافقان نميدانند

اى كسانيكه ايمان آورديد مشغول نگرداند شما را مالهاى شما و نه فرزندانتان از ياد خدا و هر كه چنين كند پس آنگروه آنها زيانكارانند

و انفاق كنيد از آنچه روزى داديم شما را پيش از آنكه بيايد يكى از شما را مرگ پس بگويد پروردگار من چرا تأخير نينداختى مرگ مرا تا مدّت نزديكى پس صدقه دهم و باشم از شايستگان‌

و هرگز تأخير نيندازد خدا مرگ كسيرا وقتى كه بپايان رسد مدّت او و خداوند آگاه است از آنچه بجا ميآوريد.

تفسير

شأن نزول اين آيات در ضمن آيات سابقه ذكر شد خداوند به پيغمبر خود ميفرمايد آنمنافقين بواسطه كثرت معاصى و رسوخ كفر و نفاق و عداوت و شقاق در دلهاى آنها و مسدود شدن روزنه قلبشان بعالم غيب از قابليّت هدايت الهيّه ساقط شده‌اند و ديگر استغفار تو بحال آنها فائده ندارد خدا آنها را نميآمرزد و بحال كفر ميميرند و بجهنّم ميروند اينها همان كسانى هستند كه ميگويند بجماعت انصار كه در مكّه عهد نموده‌اند در حفظ و حمايت تو و پيروانت از جان و مال دريغ ننمايند انفاق ننمائيد بكسانيكه در اطراف پيغمبرند از فقرا تا از دورش متفرّق شوند بگمان آنكه روزى آنها بدست اينها است و نفهميدند كه قسمت كننده ارزاق بندگان خدا است و كليد گنج‌هاى آسمان و زمين بدست او است و بهر كس خواسته باشد ميدهد و ميگيرد ميگويند اگر برگشتيم بمدينه عزيزترين خلق ذليل‌ترين آنها را بيرون ميكند و اراده مينمايند بيرون كردن خودشان پيغمبر و پيروان او را با آنكه عزّت حقيقى و سلطنت واقعى از آن خدا و پيغمبر است و غلبه و فتح و ظفر با اهل ايمان خواهد بود چون خداوند بآنها وعده نصرت داده و او غالب و قادر

جلد 5 صفحه 211

و توانا و مقتدرى است كه هيچ قوه و قدرتى نميتواند مانع از اجراء مراد او گردد و اينها جاهل باوصاف الهى و عظمت مقام رسالت پناهى ميباشند و خطاب باهل ايمان فرموده ميفرمايد عزيزترين اشياء نزد شما كه اموال و اولاد شما است نبايد باز دارد شما را از ياد خدا كه نماز و ساير عبادات است و كسانيكه مشغول بجمع مال و سرگرم به اولاد شوند و از ياد خدا باز بمانند زيان كلّى بر آنها وارد شده چون نعيم باقى را بامر فانى فروخته‌اند پس خوب است زائد از قدر حاجت را در راه خدا صرف نمائيد چون وقتى مرگ سر وقت شما آمد و آنرا بچشم مشاهده نموديد پشيمان خواهيد شد از بخل و ترك انفاق و در دل خواهيد گفت پروردگارا مدّت كمى بما مهلت ده و باقى گذار ما را در دنيا تا از اموال خود صدقه دهيم و بحج مشرّف شويم و از معاصى توبه كنيم و از بندگان صالح تو باشيم زيرا روايت شده كه هر كس زكوة مالش را نداده باشد و مستطيع شده و بحج مشرّف نشده باشد اين تمنّى را از خدا در دم مرگ خواهد نمود و صلاح در اينجا از ائمه اطهار بحج تفسير شده ولى افسوس كه پشيمانى ديگر سودى ندارد چون اجل محتوم وقتى رسيد برنميگردد بلى اجل اگر معلّق باشد قابل تقديم و تأخير است و خداوند از تمام اعمال بندگان از خير و شرّ آگاه است و جزاى آنرا خواهد داد و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه ذكر شد و الحمد للّه ربّ العالمين.

جلد 5 صفحه 212

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هُم‌ُ الَّذِين‌َ يَقُولُون‌َ لا تُنفِقُوا عَلي‌ مَن‌ عِندَ رَسُول‌ِ اللّه‌ِ حَتّي‌ يَنفَضُّوا وَ لِلّه‌ِ خَزائِن‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ وَ لكِن‌َّ المُنافِقِين‌َ لا يَفقَهُون‌َ «7»

منافقين‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ميگويند انفاق‌ نكنيد ‌بر‌ ‌اينکه‌ هايي‌ ‌که‌ نزد ‌رسول‌ اللّه‌ هستند ‌تا‌ اينكه‌ اينها ‌از‌ دور حضرت‌ بپاشند و بروند و حال‌ آنكه‌ اختصاص‌ دارد بخداي‌ متعال‌ خزينه‌هاي‌ آسمانها و زمين‌ و لكن‌ منافقين‌ نمي‌فهمند.

نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌پس‌ ‌از‌ هجرت‌ حضرت‌ رسالت‌ بمدينه‌ مهاجرين‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ مكه‌ بحضرت‌ ايمان‌ آورده‌ بودند و ‌در‌ فشار مشركين‌ بودند و پيغمبر ‌هم‌ ‌از‌ ميان‌ ‌آنها‌ تشريف‌ برده‌ ‌بود‌ هجرت‌ كردند و ‌از‌ خانه‌ و زندگي‌ ‌خود‌ صرف‌ نظر كردند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ چنگال‌ مشركين‌ نجات‌ دادند و ‌در‌ مدينه‌ تهي‌ دست‌ بودند نه‌ منزل‌ داشتند نه‌ مال‌ و اندوخته‌‌-‌ انصار ‌که‌ ‌در‌ مدينه‌ ايمان‌ آورده‌ بودند ‌آنها‌ ‌را‌ منزل‌ دادند و وسائل‌ زندگاني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فراهم‌ كردند ‌اينکه‌ منافقين‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ امر بسيار ‌در‌ غضب‌ شدند باين‌ انصار ميگفتند: ‌شما‌ چرا باينها انفاق‌ ميكنيد و ‌خود‌ ‌را‌ بزحمت‌ مياندازيد! و غرض‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اگر‌ انصار باينها كمك‌ نكنند اينها ‌در‌ مضيقه‌ ميافتند و مراجعت‌ ميكنند بمكه‌ ‌در‌ منزلهاي‌ ‌خود‌ و اطراف‌ پيغمبر خلوت‌ ميشود ‌خدا‌ ميفرمايد:

هُم‌ُ الَّذِين‌َ يَقُولُون‌َ مرجع‌ ضمير همان‌ منافقين‌ هستند و مقول‌ قول‌ ‌آنها‌:

لا تُنفِقُوا عَلي‌ مَن‌ عِندَ رَسُول‌ِ اللّه‌ِ خطاب‌ ‌آنها‌ بانصار ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ طرف‌ خطاب‌ قرار دادند.

اشكال‌: اينها ‌که‌ معتقد برسالت‌ حضرت‌ نبودند چرا تعبير برسول‌ اللّه‌ كردند!

جواب‌: بعضي‌ گفتند: ‌که‌ اينها تعبير بمحمد كرده‌ بودند خداوند تشريفا برسول‌ اللّه‌ تعبير فرموده‌، بعضي‌ گفتند: ‌که‌ چون‌ خطاب‌ بمؤمنين‌ و انصار بوده‌ ‌يعني‌ آنكه‌ ‌شما‌ ‌رسول‌ اللّه‌ ميخوانيد، ليكن‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر ‌خود‌ ‌را‌ مسلمان‌ ميگفتند و ‌لو‌ قلبا معتقد نبودند چنانچه‌ ‌در‌ صدر سوره‌ گفتند: نَشهَدُ إِنَّك‌َ لَرَسُول‌ُ اللّه‌ِ و خداوند تكذيب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فرمود ‌که‌ شرحش‌ گذشت‌.

جلد 17 - صفحه 25

حَتّي‌ يَنفَضُّوا ظاهرا ‌اينکه‌ جمله‌ ‌را‌ بانصار نگفته‌ باشند بلكه‌ همان‌ جمله‌ اولي‌ ‌باشد‌، و غرض‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ اينها ‌از‌ نزد حضرت‌ رسالت‌ بروند ‌خدا‌ ميفرمايد:

وَ لِلّه‌ِ خَزائِن‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ مكرر گفته‌ايم‌ و آيات‌ بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ امر خلق‌ و رزق‌ و غنا و فقر و اعطاء و منع‌ و توسعه‌ و تضييق‌ بيد قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ و تمام‌ موافق‌ حكمت‌ و صلاح‌ ‌است‌ مؤمن‌ بايد ‌در‌ غنا و دولت‌ و مكنت‌ شكر گزار ‌باشد‌ و ‌در‌ فقر و ضيق‌ صابر ‌باشد‌ و ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ راضي‌ بقضاء الهي‌ ‌باشد‌.

يكي‌ ‌را‌ دهي‌ تخت‌ و تاج‌ و كلاه‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- سپس به یکی از گفته‌های بسیار زشت آنها که روشنترین گواه نفاق آنها محسوب می‌شود اشاره کرده، می‌فرماید: «آنها کسانی هستند که می‌گویند: به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید (و از اموال و امکانات خود در اختیار آنها قرار ندهید) تا پراکنده شوند» (هم الذین یقولون لا تنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا).

غافل از این که «خزائن آسمانها و زمین از آن خداست ولی منافقان نمی‌فهمند» (و لله خزائن السماوات و الارض و لکن المنافقین لا یفقهون).

این بینواها نمی‌دانند که هر کس هر چه دارد از خدا دارد، اگر «انصار» می‌توانند به «مهاجران» پناه دهند و آنها را در اموال خود سهیم کنند این بزرگترین افتخاری است که نصیبشان شده، نه تنها نباید منتی بگذارند، بلکه باید خدا را بر این توفیق بزرگ شکر گویند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص176

منابع