پس (موقع عذاب که رسید) ما هود و پیروانش را به رحمت خود (از عذاب) رهانیدیم و آنان که آیات (و رسول) ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند همه را بنیادشان برانداختیم.
پس [هنگام نزول عذاب] او و کسانی را که همراهش بودند به رحمتی از سوی خود نجات دادیم و بنیاد آنان که آیات ما را تکذیب کردند و مؤمن نبودند، برکندیم.
پس او و كسانى را كه با او بودند به رحمتى از خود رهانيديم؛ و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشهكن كرديم.
هود و همراهانش را به پايمردى رحمت خويش رهانيديم و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و ايمان نياورده بودند از ريشه بركنديم.
سرانجام، او و کسانی را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشیدیم؛ و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، قطع کردیم!
Then We delivered him and those who were with him by a mercy from Us, and We rooted out those who denied Our signs and were not faithful.
So We delivered him and those with him by mercy from Us, and We cut off the last of those who rejected Our communications and were not believers.
And We saved him and those with him by a mercy from Us, and We cut the root of those who denied Our revelations and were not believers.
We saved him and those who adhered to him. By Our mercy, and We cut off the roots of those who rejected Our signs and did not believe.
معانی کلمات آیه
دابر: دبر (بر وزن عنق)، عقب، مقابل جلو. دابر: آخر و ريشه و دنباله.
«قطع اللَّه دابره»: خدا ريشه او را كند. «دابِرُ الْقَوْمِ» به معنى آخر القوم است.[۱]
پس هود و همراهان (فكرى و عملى) او را به رحمتى از خود نجات داديم، و كسانى كه آيات مارا دروغ شمردند و مؤمن نبودند، ريشهكن كرديم.
نکته ها
«دابِرَ»، به معناى آخر و پايان چيزى است و «فَقُطِعَ دابِرُ»، يعنى ريشهكن كردن و تا آخرين نفر را هلاك كردن.
هلاكت قوم عاد، با طوفانى عقيم كننده، شكننده، پر سر و صدا، سرد و مسموم بود كه خداوند به مدّت هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان مسلّط كرد. طوفان چنان آنها را قلع و قمع كرد كه همهى آنان همچون شاخههاى پايين درختان خرما بر زمين افتادند. «فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ» «1»
پیام ها
1- تنها انبيا و پيروان آنان، مشمول رحمت ويژه و نجاتبخشى الهىاند. «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا»
2- از تاريخ، عبرت بگيريم. «قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا»
3- آنجا كه هيچ گونه اميدى به ايمان آوردن مردم نيست، هلاكت، اساسى و ريشهاى است. وَ قَطَعْنا دابِرَ ... ما كانُوا مُؤْمِنِينَ
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ: عذاب را نازل، پس نجات داديم ما هود
«1» نصوص پيرامون امام مظلوم، امير مؤمنان، على عليه السّلام در كتب گرانقدرى چون الغدير، احقاق الحق، غاية المرام. عبقات الانوار، اثبات الهداة و ... گردآورى شده است.
جلد 4 صفحه 115
عليه السّلام و كسانى كه به معيت او از مؤمنين و مصدقين بودند از آن عذاب منزل، بِرَحْمَةٍ مِنَّا: به سبب رحمت و مهربانى ما با ايشان كه مؤمن و مستحق رحمت ما عينا بودند، لذا از عذاب منزله رها نموديم ايشان را، وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و قطع نموديم به سبب نزول عذاب بطور استيصال دنباله كسانى را كه تكذيب نمودند آيات ما را كه احدى از ايشان باقى نماند، وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ: و نبودند ايشان ايمان آورنده و تصديق كننده به خدا و قيامت، بلكه به سبب تمادى و صرار ايشان بر تكذيب آيات الهى و انبياى سبحانى، مستحق عذاب استيصال گرديدند.
تنبيه: كيفيت نزول عذاب بر قوم عاد: اين طايفه، ساكن احقاف، زمين ريگستانى ميان عمان و يمن، مشغول بت پرستى بودند. حق تعالى هود را بر ايشان مبعوث گردانيد. بعد از مدتى دعوت، معدود قليلى ايمان آوردند، و از قوم پنهان مىداشتند. و به سبب اصرار و تمادى در كفر و غوايت، مستحق غضب الهى شدند. تا سه سال، به قولى هفت سال، منع باران و هيچ زرع و ثمرهاى اصلا روئيده نشد. ناچار مضطر شده به عادت اسلاف خود هفتاد نفر از رؤسا براى دفع عذاب و قحطى متوجه حرم محترم مكه معظمه شدند. حاكم مكه، معاويهبن بكر تا يك ماه انواع ضيافت به آنها صبح و شام مىنمود و آنها در آن خانه محترم به خمر و قمر و زمر مشغول، و بر معاويه اين امر دشوار مىنمود، و لكن اظهار نداشت و به مقام بيت اللّه جزع و فزع نموده، باران خواستند. يكمرتبه سه قطعه ابر سياه و سفيد و سرخ نمودار و آنها به طمع باران ابر سياه را اختيار و به وادى مغيث آمدند، و تمام قوم براى نظاره آمدند. ناگاه از آن ابر سياه، ريح عاصف با اصوات مهيبه صرصر ظاهر، جميع قوم را درهم، به طورى كه اعضاى آنها خرد و سوخته و نابود گردانيد. و اين مردان قوى هيكل را باد از زمين برداشته، در هوا بهم مىزد و فانى مىساخت، و آنانكه درون خانهها پنهان و در را بسته، به قدرت كامله الهى باد، در را شكسته آنها را از درون اطاقها و سوراخها بيرون آورده هلاك مىكرد. مروى است كه اين باد عظيم بقدر حلقه انگشترى از زير زمين برآمده، روزگار قوم عاد را تباه گردانيد. «1»
«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 439.
جلد 4 صفحه 116
تبصره: اين قصص عقوبات الهى به امم سالفه، براى تنبه و عبرت مكلفين است تا قيامت، كه از مخالفت و عصيان اوامر الهى و كفر و شرك احتراز نمايند و مرتكب افعال شنيعه نشوند.
گفت بتحقيق واقع شد بر شما از پروردگارتان عذاب و غضب آيا مجادله ميكنيد با من در نامهائى كه نام نهاديد آنها را شما و پدرانتان فرو نفرستاده است خدا بآن هيچ حجتى را پس منتظر باشيد همانا من با شما از منتظرانم
پس نجات داديم او را و آنانكه بودند با او برحمتى از خودمان و قطع نموديم نسل آنانرا كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و نبودند گروندگان.
تفسير
رجس در انواع بدى از قبيل پليدى و زشتى و عذاب و لعنت و درماندگى و اضطراب استعمال ميشود و مورد مجادله حضرت هود با قومش عبادت بتانى بود كه اختراع نموده و اسمائى براى آنها گذارده بودند از قبيل يغوث و يعوق و ودّ و نسر و سواع و امثال اينها كه اهل هر بلد و قبيله يكى از آنها را معبود خود قرار داده بودند و هيچ دليل و برهانى براى اين فعل قبيح نداشتند جز تقليد آباء و اجداد نهايت آنكه گاهى ميگفتند ما اينها را وسيله تقرب بخدا ميدانيم و اين محتاج است به بيانى از طرف خداوند كه فرموده باشد عبادت آنها عبادت من است و چون معنى و آثار الوهيت در آنها موجود و از آنها ظاهر نبود اسماء بىمسمّائى بودند كه آنها و پدرانشان وضع نموده بودند و چون مجادله بپايان رسيد و بطلان مدّعاى ايشان ظاهر گرديد حضرت هود وعده عذاب را كه سابقا اشاره شد تسجيل و تاكيد فرمود و بنا شد همگى منتظر باشند حضرت هود با اصحابش از آنها كناره نمودند و در سايبانى جمع شدند و هشت روز دائما باد عقيم بر آنها وزيد تا تمامى نيست و نابود شدند و اهل ايمان از آن جز نسيم خوش مفرّحى ادراك نميكردند و در كافى و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه باد عقيم از زير زمينهاى هفتگانه بيرون ميآيد و هيچ بيرون نيامده مگر براى قوم عاد آنهم بقدر وسعت حلقه انگشتر و شرح اين واقعه در سوره هود بيايد انشاء اللّه تعالى و اينكه آن باد عقيم خوانده شده براى آنستكه هيچ مولودى را از حيوان و نبات باقى نميگذارد ..
وَ ما كانُوا مُؤمِنِينَ از اينکه جمله هم استفاده ميشود که اينها ديگر قابل هدايت نبودند و ايمان نميآوردند چنانچه دارد در مقاتله امير المؤمنين عليه السّلام در جنگها و حضرت حسين عليه السّلام هر كدام اعداء در نسل آنها مؤمني بوجود ميآمد او را رها ميكردند و از قتل او خودداري مينمودند.
365
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 72)- در این آیه سر انجام کار این قوم لجوج در عبارت کوتاهی چنین بیان شده است: «ما هود و کسانی را که با او بودند به لطف و رحمت خود، رهایی بخشیدیم، و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و حاضر نبودند در برابر حق تسلیم شوند، قطع و نابود ساختیم» (فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ ما کانُوا مُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: