آیه 72 سوره اعراف
<<71 | آیه 72 سوره اعراف | 73>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس (موقع عذاب که رسید) ما هود و پیروانش را به رحمت خود (از عذاب) رهانیدیم و آنان که آیات (و رسول) ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند همه را بنیادشان برانداختیم.
پس [هنگام نزول عذاب] او و کسانی را که همراهش بودند به رحمتی از سوی خود نجات دادیم و بنیاد آنان که آیات ما را تکذیب کردند و مؤمن نبودند، برکندیم.
پس او و كسانى را كه با او بودند به رحمتى از خود رهانيديم؛ و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشهكن كرديم.
هود و همراهانش را به پايمردى رحمت خويش رهانيديم و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و ايمان نياورده بودند از ريشه بركنديم.
سرانجام، او و کسانی را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشیدیم؛ و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، قطع کردیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
دابر: دبر (بر وزن عنق)، عقب، مقابل جلو. دابر: آخر و ريشه و دنباله. «قطع اللَّه دابره»: خدا ريشه او را كند. «دابِرُ الْقَوْمِ» به معنى آخر القوم است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ «72»
پس هود و همراهان (فكرى و عملى) او را به رحمتى از خود نجات داديم، و كسانى كه آيات مارا دروغ شمردند و مؤمن نبودند، ريشهكن كرديم.
نکته ها
«دابِرَ»، به معناى آخر و پايان چيزى است و «فَقُطِعَ دابِرُ»، يعنى ريشهكن كردن و تا آخرين نفر را هلاك كردن.
هلاكت قوم عاد، با طوفانى عقيم كننده، شكننده، پر سر و صدا، سرد و مسموم بود كه خداوند به مدّت هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان مسلّط كرد. طوفان چنان آنها را قلع و قمع كرد كه همهى آنان همچون شاخههاى پايين درختان خرما بر زمين افتادند. «فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ» «1»
پیام ها
1- تنها انبيا و پيروان آنان، مشمول رحمت ويژه و نجاتبخشى الهىاند. «فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا»
2- از تاريخ، عبرت بگيريم. «قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا»
3- آنجا كه هيچ گونه اميدى به ايمان آوردن مردم نيست، هلاكت، اساسى و ريشهاى است. وَ قَطَعْنا دابِرَ ... ما كانُوا مُؤْمِنِينَ
«1». حاقّه، 7.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ (72)
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ: عذاب را نازل، پس نجات داديم ما هود
«1» نصوص پيرامون امام مظلوم، امير مؤمنان، على عليه السّلام در كتب گرانقدرى چون الغدير، احقاق الحق، غاية المرام. عبقات الانوار، اثبات الهداة و ... گردآورى شده است.
جلد 4 صفحه 115
عليه السّلام و كسانى كه به معيت او از مؤمنين و مصدقين بودند از آن عذاب منزل، بِرَحْمَةٍ مِنَّا: به سبب رحمت و مهربانى ما با ايشان كه مؤمن و مستحق رحمت ما عينا بودند، لذا از عذاب منزله رها نموديم ايشان را، وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و قطع نموديم به سبب نزول عذاب بطور استيصال دنباله كسانى را كه تكذيب نمودند آيات ما را كه احدى از ايشان باقى نماند، وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ: و نبودند ايشان ايمان آورنده و تصديق كننده به خدا و قيامت، بلكه به سبب تمادى و صرار ايشان بر تكذيب آيات الهى و انبياى سبحانى، مستحق عذاب استيصال گرديدند.
تنبيه: كيفيت نزول عذاب بر قوم عاد: اين طايفه، ساكن احقاف، زمين ريگستانى ميان عمان و يمن، مشغول بت پرستى بودند. حق تعالى هود را بر ايشان مبعوث گردانيد. بعد از مدتى دعوت، معدود قليلى ايمان آوردند، و از قوم پنهان مىداشتند. و به سبب اصرار و تمادى در كفر و غوايت، مستحق غضب الهى شدند. تا سه سال، به قولى هفت سال، منع باران و هيچ زرع و ثمرهاى اصلا روئيده نشد. ناچار مضطر شده به عادت اسلاف خود هفتاد نفر از رؤسا براى دفع عذاب و قحطى متوجه حرم محترم مكه معظمه شدند. حاكم مكه، معاويهبن بكر تا يك ماه انواع ضيافت به آنها صبح و شام مىنمود و آنها در آن خانه محترم به خمر و قمر و زمر مشغول، و بر معاويه اين امر دشوار مىنمود، و لكن اظهار نداشت و به مقام بيت اللّه جزع و فزع نموده، باران خواستند. يكمرتبه سه قطعه ابر سياه و سفيد و سرخ نمودار و آنها به طمع باران ابر سياه را اختيار و به وادى مغيث آمدند، و تمام قوم براى نظاره آمدند. ناگاه از آن ابر سياه، ريح عاصف با اصوات مهيبه صرصر ظاهر، جميع قوم را درهم، به طورى كه اعضاى آنها خرد و سوخته و نابود گردانيد. و اين مردان قوى هيكل را باد از زمين برداشته، در هوا بهم مىزد و فانى مىساخت، و آنانكه درون خانهها پنهان و در را بسته، به قدرت كامله الهى باد، در را شكسته آنها را از درون اطاقها و سوراخها بيرون آورده هلاك مىكرد. مروى است كه اين باد عظيم بقدر حلقه انگشترى از زير زمين برآمده، روزگار قوم عاد را تباه گردانيد. «1»
«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 439.
جلد 4 صفحه 116
تبصره: اين قصص عقوبات الهى به امم سالفه، براى تنبه و عبرت مكلفين است تا قيامت، كه از مخالفت و عصيان اوامر الهى و كفر و شرك احتراز نمايند و مرتكب افعال شنيعه نشوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 71 تا 72
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ (71) فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ (72)
جلد 2 صفحه 442
ترجمه
گفت بتحقيق واقع شد بر شما از پروردگارتان عذاب و غضب آيا مجادله ميكنيد با من در نامهائى كه نام نهاديد آنها را شما و پدرانتان فرو نفرستاده است خدا بآن هيچ حجتى را پس منتظر باشيد همانا من با شما از منتظرانم
پس نجات داديم او را و آنانكه بودند با او برحمتى از خودمان و قطع نموديم نسل آنانرا كه تكذيب كردند آيتهاى ما را و نبودند گروندگان.
تفسير
رجس در انواع بدى از قبيل پليدى و زشتى و عذاب و لعنت و درماندگى و اضطراب استعمال ميشود و مورد مجادله حضرت هود با قومش عبادت بتانى بود كه اختراع نموده و اسمائى براى آنها گذارده بودند از قبيل يغوث و يعوق و ودّ و نسر و سواع و امثال اينها كه اهل هر بلد و قبيله يكى از آنها را معبود خود قرار داده بودند و هيچ دليل و برهانى براى اين فعل قبيح نداشتند جز تقليد آباء و اجداد نهايت آنكه گاهى ميگفتند ما اينها را وسيله تقرب بخدا ميدانيم و اين محتاج است به بيانى از طرف خداوند كه فرموده باشد عبادت آنها عبادت من است و چون معنى و آثار الوهيت در آنها موجود و از آنها ظاهر نبود اسماء بىمسمّائى بودند كه آنها و پدرانشان وضع نموده بودند و چون مجادله بپايان رسيد و بطلان مدّعاى ايشان ظاهر گرديد حضرت هود وعده عذاب را كه سابقا اشاره شد تسجيل و تاكيد فرمود و بنا شد همگى منتظر باشند حضرت هود با اصحابش از آنها كناره نمودند و در سايبانى جمع شدند و هشت روز دائما باد عقيم بر آنها وزيد تا تمامى نيست و نابود شدند و اهل ايمان از آن جز نسيم خوش مفرّحى ادراك نميكردند و در كافى و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه باد عقيم از زير زمينهاى هفتگانه بيرون ميآيد و هيچ بيرون نيامده مگر براى قوم عاد آنهم بقدر وسعت حلقه انگشتر و شرح اين واقعه در سوره هود بيايد انشاء اللّه تعالى و اينكه آن باد عقيم خوانده شده براى آنستكه هيچ مولودى را از حيوان و نبات باقى نميگذارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَنجَيناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحمَةٍ مِنّا وَ قَطَعنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤمِنِينَ (72)
پس نجات داديم او را و كساني که ايمان آورده بودند با او بسبب رحمتي از ما و بريديم دنباله كساني که تكذيب كردند بآيات ما و نبودند مؤمن بآنها.
دارد بعد از آني که آن عدّه مذكوره رفتند مكه براي دعاء باران در ميان
جلد 7 - صفحه 364
آنها يك نفر بود باطنا بحضرت هود ايمان آورده بود و در ظاهر با آنها بود عرض كرد پروردگارا اگر هود بر حق است بر ما نازل فرما باران را سه قطعه ابر ظاهر شد سفيد و زرد و سياه و خطاب شد يكي از آنها را اختيار كنند عاد ابر سياه را اختيار كردند بخيال آنكه باران آن بيشتر است که خداوند از قول آنها نقل ميفرمايد فَلَمّا رَأَوهُ عارِضاً مُستَقبِلَ أَودِيَتِهِم قالُوا هذا عارِضٌ مُمطِرُنا احقاف آيه 23 و خطاب شد بحضرت هود که با مؤمنين از ميان قوم خارج شوند که مفاد فَأَنجَيناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ است و البته اينکه يك نوع رحمت و تفضل است بِرَحمَةٍ مِنّا پس از آن امر شد بباد، و در روايت ابي حمزه از حضرت باقر عليه السّلام است که فرمود
(انّ للّه تبارك و تعالي بيت ريح مقفّل عليه لو فتح لأذرت ما بين السماء و الارض ما ارسل علي قوم عاد الّا قدر الخاتم)
خداوند از آن ابر سياه بادي ارسال فرمود که مفاد رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيءٍ بِأَمرِ رَبِّها فَأَصبَحُوا لا يُري إِلّا مَساكِنُهُم احقاف آيه 24، و اينکه باد هفت شب و هشت روز باتصال وزيد که ميفرمايد وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ فَهَل تَري لَهُم مِن باقِيَةٍ حاقه آيه 6- 8، و از اينکه جمله اخيره و از جمله وَ قَطَعنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا استفاده ميشود که از نسل عاد احدي باقي نماند و بكلي قطع نسل آنها شد و بدلالت التزاميه دلالت دارد که در نسل آنها تا قيامت اگر باقي بود يك نفر مؤمن پيدا نميشد مثل قوم نوح که فرمود لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً نوح آيه 28.
وَ ما كانُوا مُؤمِنِينَ از اينکه جمله هم استفاده ميشود که اينها ديگر قابل هدايت نبودند و ايمان نميآوردند چنانچه دارد در مقاتله امير المؤمنين عليه السّلام در جنگها و حضرت حسين عليه السّلام هر كدام اعداء در نسل آنها مؤمني بوجود ميآمد او را رها ميكردند و از قتل او خودداري مينمودند.
365
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 72)- در این آیه سر انجام کار این قوم لجوج در عبارت کوتاهی چنین بیان شده است: «ما هود و کسانی را که با او بودند به لطف و رحمت خود، رهایی بخشیدیم، و ریشه کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و حاضر نبودند در برابر حق تسلیم شوند، قطع و نابود ساختیم» (فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ ما کانُوا مُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم