هر نفسى، چشندهى مرگ است؛ سپس به سوى ما باز گردانده مىشويد.
نکته ها
شايد اين آيه در ارتباط با آيه قبل باشد كه اگر در هجرت مرگ انسان فرارسد، در آن صورت تكليف چيست؟
اين آيه پاسخ مىدهد، آنجا كه هجرت لازم است از مرگ نترسيد، زيرا مرگ سرنوشت حتمى همه است؛ ولى پايان كار نيست، به سوى ما مىآييد و ما پاداش هجرت و مرگ در
جلد 7 - صفحه 163
راه هجرت را به شما عطا خواهيم كرد و ستمكارانى را كه شما را مجبور به هجرت كردند كيفر خواهيم داد، گرچه رسيدن به آن پاداش و كيفر طول بكشد. (كلمهى «ثُمَّ»، بيانگر مدّت زمان طولانى است.)
پیام ها
1- مرگ، استثنا ندارد و براى همه است. «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»
2- مرگ، امرى وجودى است، نه عدمى. «ذائِقَةُ الْمَوْتِ- تُرْجَعُونَ»
3- مرگ، پايان كار نيست، بازگشت به مبدأ است. «إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»
بعد از آن تخويف فرمايد به مرگ تا هجرت بر ايشان آسان شود كه اگر به جهت دوستى اهل و اولاد و حب وطن، پاى بند بلدى شدهايد البته روزى مفارقت ضرورى خواهد شد، زيرا:
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ: هر نفسى چشنده مرگ است و مرگ به همه جا و همه كس خواهد رسيد در هر مكانى كه باشد خواه در وطن و خواه در غربت.
ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ: پس بسوى جزا و پاداش ما بازگرديده خواهيد شد. در قرائت حفص به خطاب خوانده، يعنى شما بازگرديده خواهيد شد بجزاى ما، پس در شهر كفر نبايد اقامت نمود بلكه روى به آستانه قدس پيغمبر آخر الزمان آوريد تا به فراغت تمام به عبادت ملك علّام مشغول شويد و مستعد آخرت گرديد كه مرگ در قفاى شماست. و همچنين در هر موضعى كه اظهار شعائر ايمان نتوان نمود، واجب است از آنجا به بلد ديگر نقل كنند كه بدون خوف لوازمات ايمانى را به عمل آورند.
اى بندگان من كه ايمان آورديد همانا زمين من فراخ است پس بپرستيد مرا
هر نفسى چشنده است مرگ را پس بسوى ما باز گردانده ميشويد
و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيك هر آينه جاى ميدهيم ايشانرا از
جلد 4 صفحه 238
بهشت در منزلهاى بلندى كه ميرود از زير آنها نهرها با آنكه جاويدانند در آن خوب است پاداش عمل كنندگان
آنانكه صبر كردند و بر پروردگارشان توكل ميكنند
و بسا باشد از جنبندهاى كه بر نميدارد روزى خود را خدا روزى ميدهد او را و شما را و او است شنواى دانا.
تفسير
كسانيكه در بلاد خودشان نتوانند بوظائف دينى خود قيام كنند و عبادت خدا را نمايند بايد هجرت كنند ببلادى كه براى آنها اطاعت خدا ميسّر باشد لذا خداوند ميفرمايد اى بندگان من كه ايمان آورديد زمين من وسعت دارد پس اگر در بلدى سخت شد بر شما عبادت من هجرت كنيد ببلد ديگر پس در آنجا با فراغت خاطر مرا عبادت كنيد نه غير مرا و بدانيد كه زندگى دو روزه دنيا اين قدر ارزش ندارد كه براى علاقه بآب و خاكى شخص مؤمن دست از عبادت خدا بردارد و هر كس بنوبه خود شربت ناگوار مرگ را خواهد چشيد و در روز معيّنى همه در پيشگاه الهى حاضر كرده و بحكم او رجوع داده ميشوند و بپاداش اعمال خود ميرسند و آن كسانيكه ايمان آوردند بآنچه بايد ايمان بياورند بآن از توحيد و نبوّت و امامت و معاد و بوظائف دينى خود عمل كردند ما آنها را در غرفههاى بهشتى كه از بيوت رفيعه عاليه آنست و گفتهاند از درّ و ياقوت و زبر جد است جاى گزين خواهيم نمود با آنكه جارى ميشود از زير آن قصور نهرهائى از آب زلال و مشروبات حلال و حاضر ميگردد براى آنها انواع مأكولات و اقسام ملبوسات و اصناف منكوحات فرد اكمل كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بخاطر احدى خطور كرده بقدرى كه بخواهند تا خدا خدائى ميكند و پايانى براى آن نيست و آنچه ذكر شد پاداش خوبى است براى كسانيكه صبر نمودند بر عمل بوظائف دينى خود و توكّل بخدا كردند در هجرت از اوطانشان و خدا در دنيا هم با آنها كمك ميفرمايد و براى معاش درمانده نميگذارد و روزى ايشانرا بوجه احسن و اكمل و اعلى خواهد رسانيد و چه بسيار از حيوانات جنبنده در زمين غير از انسان و موش و مورچه روزى خود را با خود از جائى بجائى حمل و نقل نميكنند و ذخيره نمىنمايند و خدا روزى ميدهد آنها را و شما را كه غم روزى ميخوريد يكسان و بقدر مقدّر و مرزوق و او ميشنود دعاى شما را اگر محتاج شويد و از خدا وسعت
جلد 4 صفحه 239
رزق طلب كنيد و ميداند حال شما و صلاح آنرا و بر وفق حكمت و مصلحت شما با شما معامله خواهد فرمود قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا ميفرمايد اطاعت نكنيد پادشاهان فاسق را و اگر بترسيد كه آنها شما را از انجام وظائف دينى باز دارند زمين من وسعت دارد و نيز ميفرمايد چرا بوظائف خود عمل ننموديد و آنها ميگويند ما قوّه مقاومت با جائر را نداشتيم و خداوند ميفرمايد آيا زمين من وسعت نداشت كه شما مهاجرت نمائيد در آن و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى تو در زمينى بودى كه در آن معصيت خدا شود بيرون رو از آن بسوى غيرش و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه كسيكه فرار كند براى دينش از زمينى بزمينى اگر چه يك وجب باشد مستوجب بهشت ميشود و رفيق ابراهيم عليه السّلام و محمّد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خواهد بود و از عبد اللّه عمر نقل نموده كه روزى از مدينه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بيرون آمديم و در بوستان يكى از انصار رفتيم حضرت مشغول به تناول فرمودن خرما شد و فرمود اين صبح روز چهارم است كه من طعامى نچشيدم و اگر بخواهم از خداوند مانند ملك كسرى و قيصر را بمن ميدهد پس چگونه است حال تو اى پسر عمر اگر زنده باشى با گروهى كه آذوقه سالشان را اندوخته ميكنند براى ضعف يقينشان و بخدا قسم از آنجا حركت نكرده بوديم كه اين آيه نازل شد و بعضى گفتهاند وقتى اصحاب مأمور بهجرت شدند بعضى از آنها گفتند چگونه ما در بلدى وارد شويم كه وسيله معاشى در آن نداريم پس اين آيه نازل شد و يرجعون بصيغه مغايب و لنثوّينّهم بثاء مثلّثه مأخوذ از ثواء بمعناى اقامه نيز قرائت شده است و در اواخر سوره آل عمران ذيل آيه كلّ نفس ذائقة الموت اخبارى راجع بآن گذشت
(آیه 57)- از آنجا که یکی از عذرهای کسانی که در بلاد شرک میماندند و حاضر به هجرت نبودند این بود که ما میترسیم از دیار خود بیرون برویم و خطر مرگ به وسیله دشمنان، یا گرسنگی، یا عوامل دیگر ما را تهدید کند به علاوه به فراق بستگان و خویشاوندان و فرزندان و شهر و دیار خود مبتلا شویم، قرآن در این آیه به عنوان یک پاسخ جامع به آنها میگوید: سر انجام همه انسانها میمیرند، و «هر کسی مرگ را میچشد، سپس به سوی ما باز گردانده میشوید» (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ
ج3، ص513
إِلَیْنا تُرْجَعُونَ).
گمان نکنید مرگ پایان همه چیز است، چرا که «همه شما به سوی ما باز میگردید» به سوی پروردگار بزرگ، و به سوی نعمتهای بیپایانش.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: