آیه 51 سوره یوسف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ ۚ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ ۚ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<50 آیه 51 سوره یوسف 52>>
سوره : سوره یوسف (12)
جزء : 12
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

شاه (با زنان مصر) گفت: حقیقت حال خود را که خواهان مراوده با یوسف بودید بگویید، همه گفتند: حاش للّه که ما از یوسف هیچ بدی ندیدیم. در این حال زن عزیز مصر اظهار کرد که الآن حقیقت آشکار شد، من با یوسف عزم مراوده داشتم و او البته از راستگویان است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The king said, ‘What was your business, women, when you solicited Joseph?’ They said, ‘Heaven be praised! We know of no evil in him.’ The prince’s wife said, ‘Now the truth has come to light! It was I who solicited him, and he is indeed telling the truth.’

معانی کلمات آیه

خطبكن: خطب بر وزن عقل: امر عظيم كه در آن تخاطب و گفتگو بسيار مى ‏شود. ما خَطْبُكُنَ‏ : كار شما چيست؟

حصحص: حَصْحَصَ الْحَقُ‏: حق آشكار شد . طبرسى از زجاج نقل كرده: آن از حصه است . يعنى حصه حق آشكار شد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ «51»

(پادشاه به زنان) گفت: وقتى از يوسف كام مى‌خواستيد چه منظور داشتيد؟ زنان گفتند: منزه است خدا، ما هيچ بدى از او نمى‌دانيم. همسر عزيز گفت: اكنون حقيقت آشكار شد، من (بودم كه) از او كام خواستم و بى‌شك او از راستگويان است.

نکته ها

«خطب» دعوت شدن براى امر مهم را گويند. «خطيب» كسى است كه مردم را به هدفى بزرگ دعوت مى‌كند. «حَصْحَصَ» از «حصّه» يعنى جدا شدن حقّ از باطل است. «1»

در اين ماجرا يكى از سنّت‌هاى الهى محقّق شده است، كه به خاطر تقواى الهى، گشايش ايجاد مى‌شود. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» «2» هركس از خدا پروا كند، براى او راه خروج و گشايش قرار مى‌دهد و از جايى كه حسابش را نمى‌كند، به او روزى مى‌رساند.


«1». تفسير اطيب‌البيان.

«2». طلاق 2- 3.

جلد 4 - صفحه 223

پیام ها

1- گاهى كه گره كور مى‌شود، شخص اوّل كشور بايد خود پرونده را بررسى و دادگاه تشكيل دهد. «قالَ ما خَطْبُكُنَّ»

2- افراد متّهم را دعوت كنيد تا از خود دفاع كنند. «ما خَطْبُكُنَّ» حتّى زليخا نيز حضور داشت. «قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ»

3- به دنبال تلخى‌ها شيرينى‌ها است. در برابر «أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً»، «ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ» آمده است.

4- زنان مصر نه تنها بر خطاكار نبودن يوسف اعتراف كردند، بلكه هر نوع بدى و انحرافى را از او نفى كردند. ( «مِنْ سُوءٍ» يعنى هيچ عيب و گناهى بر او نيست)*

5- حقّ براى هميشه، مخفى نمى‌ماند. «الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ»

6- روشن شدن برخى پرونده‌ها و حقايق نياز به زمان دارد. «الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ»*

7- وجدان‌ها، روزى بيدار شده واعتراف مى‌كنند. «أَنَا راوَدْتُهُ» چنانكه فشار جامعه و محيط، گردنكشان را به اعتراف وادار مى‌كند. (همسر عزيز همين كه ديد تمام زنان به پاكدامنى يوسف اقرار كردند، او نيز به اعتراف گردن نهاد.)

8- عزيز مصر خواست مراوده‌ى زليخا با يوسف عليه السلام مخفى بماند، ولى خداوند آن را بر همه‌ى عالميان و براى هميشه آشكار كرد تا پاكى يوسف اثبات گردد. قالَتِ‌ ... أَنَا راوَدْتُهُ*

9- آنگاه كه خدا بخواهد، دشمن، خود وسيله‌ى نجات و رفع اتّهام مى‌شود. «إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ»*

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع