آیه 1 سوره طلاق

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ ۖ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ۚ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ۚ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِكَ أَمْرًا

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره طلاق 2>>
سوره : سوره طلاق (65)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

الا ای پیغمبر گرامی (امت را بگو) هر گاه زنان را طلاق دهید به وقت عدّه آنها (یعنی در زمان پاکی از خون حیض که در آن پاکی هم نزدیکی با آنها نکرده‌اید) طلاق دهید و زمان عدّه را (مدت سه پاکی) بشمارید، و از خدا که آفریننده شماست بترسید. و آن زنان را (تا در عدّه‌اند) از خانه بیرون مکنید و آنان نیز (بدون ضرورت) بیرون نروند مگر آنکه کار زشتی آشکار مرتکب شوند. و این احکام حدود شرع خداست و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده است. تو ندانی شاید خدا (پس از طلاق) کاری از نو پدید آرد (یعنی میل رجوع در شما حادث گرداند).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O Prophet! When you divorce women, divorce them at [the conclusion of] their term and calculate the term, and be wary of Allah, your Lord. Do not turn them out from their homes, nor shall they go out, unless they commit a gross indecency. These are Allah’s bounds, and whoever transgresses the bounds of Allah certainly wrongs himself. You never know maybe Allah will bring off something new later on.

معانی کلمات آیه

  • طلقتم: طلاق: جدايى. در اقرب الموارد گويد: «طلقت المرأة من زوجها: بانت» و نيز به معنى طلاق دادن (كنار كردن زوجه) آيد، در جوامع الجامع فرموده طلاق به معنى تطليق است مثل كلام به معنى تكليم، در قرآن به معنى دوم به كار رفته است.
  • عده: عدّ: شمردن: عدّه: شى‏ء معدود، مراد از آن مدت معدودى است كه زن ممنوع از ازدواج در آنست.
  • فاحشة: فحشاء و فاحشه: كار بسيار قبيح.
  • حدود: مرزها. راغب گويد: حد واسطه است ميان دو چيز كه از اختلاط آنها مانع است.[۱]

نزول

از طریق قتادة از انس[۲] و نیز از طریق مرسل از قتادة[۳] و همچنین از طریق مرسل از ابن سیرین[۴] روایت و نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفصه را طلاق گفته بود سپس این آیه نازل گردید و به پیامبر صلى الله علیه و آله توصیه کرده بودند که به حفصه رجوع نماید زیرا مى گفتند که او زنى است که نماز و روزه را زیاد مراعات می‌کند.

و نیز مقاتل گوید: که این آیه درباره زنان عبدالله بن عمرو بن العاص و طفیل بن الحرث و عمرو بن سعید بن العاص نازل شده است.[۵] سدى گوید: درباره عبدالله بن عمر نازل شده زیرا در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله زن خویش را که حائض بود، در حال حیض طلاق گفته بود سپس از پدرش سؤال کرد و پدرش به رسول خدا مراجعه نموده بود. پیامبر فرمود: چنین طلاقى درست نیست و باید به او مراجعه کند و هر وقتى که از حیض پاک شود، در صورتى که بخواهد مى تواند طلاق گوید.[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره طلاق‌

سوره طلاق دوازده آيه دارد و در مدينه نازل شده است.

هفت آيه نخستين اين سوره، پيرامون موضوع طلاق و احكام و مسائل مربوط به آن است و به همين جهت نيز، «طلاق» نام گذارى شده است.

بخش دوم سوره، عاقبت دو گروه را بيان مى‌دارد نخست كسانى‌كه از فرمان خدا سرپيچى كرده و به كيفر شديد رسيده‌اند، دوم كسانى‌كه با عمل صالح و پيروى ازپيامبران، مشمول هدايت‌هاى ويژه الهى ونعمت‌هاى بهشتى گرديده‌اند.


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً «1»

اى پيامبر! هرگاه خواستيد زنان را طلاق دهيد، پس در زمان عِدّه، آنان را طلاق دهيد [زمانى كه از عادت ماهانه پاك شده و هنوز با شوهر همبستر نشده‌اند] و حساب (ايّام) عدّه را نگه داريد و از خدايى كه پروردگار شماست پروا كنيد. (در ايّام عدّه،) نه شما آنان را از خانه بيرون كنيد و نه آنان بيرون روند، مگر آنكه مرتكب كار زشت آشكارى شوند (كه در اين صورت اخراجشان مجاز است). اين دستورات، حدود خداست و هركس از حدود الهى تجاوز كند، به خويش ستم كرده است. تو نمى‌دانى، شايد خداوند بعد از اين، امر تازه‌اى پديد آورد.

جلد 10 - صفحه 95

نکته ها

«أَحْصُوا» از «احصاء» به معناى شمارش و اصل آن، «حِصى» به معناى سنگريزه است، زيرا در قديم با ريگ و سنگريزه، حساب را نگه مى‌داشتند. «1»

مراد از «بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ»، زنا دادن يا آزار اهل خانه است كه مجوّز اخراج همسر مطلّقه از خانه مى‌شود. «2»

از زمانى كه مرد همسرش را طلاق مى‌دهد، زن بايد تا سه بار عادت ماهيانه و پاك شدن از آن صبر كند و سپس اگر خواست شوهر ديگرى اختيار كند. به اين فاصله زمانى، «عده» مى‌گويند و زن بايد خود حساب آن را داشته باشد. در دوره عدّه، مرد وظيفه دارد نفقه همسر مطلقه را پرداخت كند و نمى‌تواند او را در طلاق رجعى از منزل خارج كند. البتّه در اين صورت، زن نيز نمى‌تواند بدون اجازه مرد از منزل خارج شود.

در دوران عدّه، مرد حق دارد به همسر خود رجوع كند و زندگى را دوباره از سرگيرند، بدون آنكه نياز به اجراى عقد مجدّد باشد. شايد يكى از فلسفه‌هاى قراردادن عدّه و اين فاصله سه ماهه براى زن، آن هم در خانه شوهر، همين امكان بازگشت باشد تا جدايى به آسانى و شتاب‌زده محقّق نشود. «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً»

اسلام براى جلوگيرى از طلاق بى مورد، محدوديت‌هايى را وضع كرده است. از جمله آن كه رجوع به همسر بعد از سه بار طلاق، ديگر حرام ابدى مى‌شود و نمى‌توانند رجوع كنند، پس از آن تنها با وجود محلّل مى‌تواند دوباره او را به عقد خود درآورد. در حديث مى‌خوانيم كه امام رضا عليه السلام در مورد دليل نياز به محلّل فرمودند: تا مردم، طلاق را سبك و ساده نپندارند: «لئلا يوقع النّاس الاستخفاف بالطّلاق» «3»

قرآن مى‌فرمايد: «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ» يا با خوبى همسرتان را نگاه داريد، «أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ» يا با نيكى از هم جدا شويد و هيچ‌كس حق ندارد زن را با بدرفتارى نگاه دارد كه در اين صورت حاكم اسلامى از زن حمايت مى‌كند.

«1». تفسير روح المعانى.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». عيون‌الاخبار، ج 2، ص 85.

جلد 10 - صفحه 96

نگاهى به مسئله طلاق‌

در اسلام، مبغوض‌ترين حلال‌ها، طلاق است. «1» پيامبر گرامى اسلام مى‌فرمايد: ازدواج كنيد و طلاق ندهيد كه با طلاق، عرش خدا به لرزه در مى‌آيد: «تزوّجوا و لا تطلّقوا فانّ الطلاق يهتزّ منه العرش» «2» البته طلاق يك راه حلّ و گاهى ضرورت است.

در مورد چگونگى طلاق چند نظريه وجود دارد:

الف) طلاق، بايد به راحتى قابل انجام و بدون هيچ قيدى باشد كه اين امر مورد سوء استفاده افراد هوسباز و عيّاش قرار مى‌گيرد، و زن را فقط براى هوس‌هاى زود گذر خود مى‌خواهند.

ب) طلاق بايد به كلّى ممنوع باشد كه كليسا طرفدار اين نظريه است. در حالى كه ممنوعيّت طلاق سبب مى‌شود تا مردان و زنانى كه با هم توافق ندارند، تا پايان عمر بسوزند و بسازند و يا مخفيانه همسر ديگرى اختيار كنند.

ج) طلاق بايد به دست زن باشد. در اين فرض آمار طلاق بالا مى‌رود، زيرا زنان عاطفى‌تر و زود رنج‌ترند و در برخورد با مشكلات زندگى، اقدام به طلاق مى‌كنند و زندگى‌هاى بسيارى به اندك رنجى از هم متلاشى مى‌گردد.

د) طلاق بايد به دست مرد باشد، امّا در چارچوب قانون و با نظارت كامل حاكم اسلامى كه مسئول جلوگيرى از ظلم وبرقرارى عدالت است. البتّه در مواردى كه زن متقاضى طلاق است، حاكم اسلامى به تقاضاى او رسيدگى كرده و در صورت لزوم، حكم به طلاق و جدايى مى‌دهد.

در اسلام، طلاق بايد تابع شرايط و قوانين خاص باشد و به مسائل اخلاقى پاى بند باشد. همان گونه كه جنگ با دشمن نيز شرايط دارد و حق نداريد آب آشاميدنى را مسموم و درختان را نابود سازيد و يا به كودكان و زنان و سالمندان و اسرا ظلم نماييد.

«1». وسايل الشيعه، ج 15، ص 266.

«2». وسايل الشيعه، ج 15، ص 268.

جلد 10 - صفحه 97

عوامل و زمينه‌هاى اختلاف و جدايى‌

1. بداخلاقى‌

از مهم‌ترين عوامل طلاق، بد اخلاقى زن و شوهر نسبت به يكديگر است. در روايت مى‌خوانيم كه حضرت على عليه السلام فرمود: هر كس بد اخلاق باشد، خانواده‌اش آزرده خواهند شد: «من ساء خلقه ملّهُ اهله». «1»

2. هوس رانى‌

اسلام، به زنان و مردان سفارش مى‌كند كه از چشم چرانى و نگاه به نامحرم به قصد لذت خوددارى كنند و علاوه بر آن به زنان توصيه مى‌كند كه خود را از نامحرمان بپوشانند و در اجتماع به جلوه‌گرى و دلربايى نپردازند.

امام صادق عليه السلام فرمود: چه بسا نگاهى كوتاه كه حسرت و پشيمانى طولانى را به دنبال دارد. «كم من نظرةٍ اورثت حسرةً طويلة» «2»

و در حديث ديگرى فرمودند: نسبت به زنان مردم عفاف داشته باشيد تا عفت زنان شما حفظ شود. «عفّوا عن نساء الناس يعفّ عن نساءكم» «3»

در روايات آمده است كه در زمان حضرت داود عليه السلام، مردى با زنى رابطه نامشروع داشت.

خداوند به آن زن الهام كرد كه به مرد بگويد: هر وقت متعرّض زنى شوى، مردى هم متعرّض زن تو خواهد شد. هنگامى كه آن مرد به خانه بازگشت، غريبه‌اى را نزد همسر خود يافت. او را دستگير و نزد حضرت داود آورد و شكايت كرد. خداوند به حضرت داود وحى كرد كه به او بگو:

از هر دست بدهى، از همان دست مى‌گيرى. «4»

3. بى‌توجّهى زن و مرد به نيازهاى يكديگر

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايند: در پيشگاه خداوند متعال نشستن مرد نزد همسرش، از اعتكاف در مسجد من محبوب‌تر است. «جلوس المرء عند عياله احبُّ الى اللّه تعالى من‌

«1». ميزان الحكمة، حديث 5103.

«2». كافى، ج 5، ص 559.

«3». امالى شيخ صدوق، ص 238.

«4». من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 22.

جلد 10 - صفحه 98

الاعتكاف فى مسجدى هذا» «1»

امام صادق عليه السلام فرمود: سزاوار نيست كه زن رسيدگى به خود نكند و از آراستگى و زيبائى كه سبب شيرين شدن زندگى خانوادگى است دست بردارد. «لاينبغى للمرئة ان تعطّل نفسها» «2»

حسن بن جهم مى‌گويد: امام كاظم عليه السلام را در حالى كه موهاى خود را رنگ كرده بود مشاهده كردم. امام عليه السلام كه تعجّب مرا ديدند فرمودند: آراستگى شوهر بر عفّت زنان مى‌افزايد و زنانى عفت را كنار مى‌گذارند كه شوهرانشان آراستگى ظاهر را ترك مى‌كنند. «ان التهيئة ممّا يزيد فى عفّة النّساء و لقد ترك النّساء العفة لترك ازواجهن التهيئة»، سپس فرمودند: همان گونه كه شما نمى‌پسنديد همسرانتان را بدون آراستگى ببينيد، آنان نيز همين گونه‌اند. «3»

راه‌هاى حلّ اختلاف پيش از طلاق‌

1. دادگاه خانوادگى‌

اسلام سفارش نموده است كه در موارد اختلاف بين زن و شوهر، افراد دلسوزى از هر دو طرف به عنوان حَكَم انتخاب شوند و مورد اختلاف را بررسى و آن را رفع نمايند.

در اين شيوه، اختلافات پيش آمده در همان مراحل اوّليه حل مى‌شوند و كار زوجين به طلاق و دادگاه كشيده نخواهد شد. «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها ...» «4»

2. حضور دو شاهد عادل‌

بر اساس احكام اسلام، براى انجام طلاق بايستى دو شاهد عادل حضور يابند و طلاق را گواهى نمايند كه اين امر، مانعى بر سر راه طلاق خواهد بود زيرا:

اوّلًا: كراهت و قبح طلاق در جامعه سبب مى‌شود كه افراد معمولًا از اين كه شاهد و گواه بر طلاق و از هم پاشيدن خانواده‌اى باشند، خوددارى كنند.

«1». ميزان الحكمة، حديث 7884.

«2». مجموعه ورّام، ج 2، ص 121.

«3». كافى، ج 5، ص 567.

«4». نساء، 35.

جلد 10 - صفحه 99

ثانياً: افرادى كه به عنوان شاهد و گواه دعوت مى‌شوند، سعى در برقرارى آشتى و صلح بين زوجين دارند.

3. قرار دادن عدّه‌

عدّه در واقع تأخير از زمان تصميم تا اقدام است. اسلام به مردان دستور مى‌دهد كه همسران مطلّقه خود را تا پايان زمان عدّه در خانه نگاهدارى كنند و هزينه‌هاى آنان، اعم از خوراك و پوشاك را بر عهده گيرند. طبيعى است كه معاشرت و مصاحبت مرد با همسر مطلّقه در طىّ اين مدّت سبب مى‌گردد كه هيجان آنها فروكش نموده و با فرصت و دقّت بيشترى به پيامدهاى طلاق بينديشند و چه بسا در اين مدّت زوجين زندگى مشترك را دوباره از سر گيرند.

امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد: زن طلاق داده شده كه در خانه شوهر است، خود را آرايش كند و عطر بزند و لباس‌هايى كه مرد دوست دارد بپوشد، تا با عقل و درايت بيشترى تصميم بگيرند و دوباره به همسرش رجوع كند و زندگى را از سر بگيرند. «المطلقة تكتحل و تختضب و تطيب و تلبس ما شانت من الثياب، لان اللّه عزّ و جلّ يقول لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك امراً لعلّها ان تقع فى نفسه فيراجعها» «1»

فلسفه عدّه طلاق‌

شكى نيست كه تمام احكام الهى داراى حكمت و مصلحتى است كه با انجام و ترك آن عمل مى‌توان به آن رسيد يا از مفاسدى جلوگيرى كرد، گرچه همه آن را ندانيم. از جمله دستور به عدّه نگه داشتن زن به هنگام طلاق است كه با كمى تفكّر مى‌توان حكمت‌هايى براى آن بيان كرد:

1. حفظ حريم زوجيّت. اسلام ازدواج را امرى مقدس مى‌داند و براى آن حريم و شعاعى قائل است و نگاهداشتن عدّه سبب حفظ اين حريم خواهد بود.

2. نَسب فرزندان. عدّه نگاهداشتن سبب مى‌شود تا از اختلاط نطفه شوهران مختلف جلوگيرى شود و نسبت فرزند به پدر خود كه سرچشمه حقوق فراوانى است، حفظ گردد.

«1». تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 352.

جلد 10 - صفحه 100

3. مهلتى براى بازگشت دوباره به زندگى.

علاوه بر آنكه رجوع مرد به همسرى كه طلاق داده، مزايايى بر ازدواج مجدّد دارد از جمله:

الف) زندگى با همسر جديد نياز به تجربه جديد دارد، ولى زندگى با همسر سابقش، زندگى همراه با تجربه است.

ب) رفتن به سراغ همسر جديد، هزينه‌هاى جديدى را بر عهده مرد قرار مى‌دهد.

ج) گاهى بازگشت به زندگى قبلى، موقعيّت اجتماعى زن و مرد را در جامعه حفظ مى‌كند و كدورت‌هايى را كه در اثر طلاق بوجود مى‌آيد، برطرف مى‌كند.

د) فرزندانى كه كانون گرم خانوادگى آن‌ها در اثر طلاق متلاشى شده بود، دوباره به آغوش خانواده باز مى‌گردند و لطمه‌ى روحى كه در اثر طلاق خورده‌اند، جبران مى‌شود.

ه) گاهى بازگشت به زندگى، روحيه گذشت و صبر و ايثار را در زندگى شكوفا مى‌كند.

پیام ها

1- مخاطب قراردادن پيامبر، در ابلاغ دستورات كلى كه عموم مردم مخاطب آن هستند، هم نشانه احترام به آن پيامبر است و هم لزوم نظارت آن حضرت بر حسن اجراى حدود الهى. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ»

2- براى بيان اهميّت دستور و ايجاد انگيزه در سايرين، شخص اوّل را مورد خطاب قرار دهيد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ»

3- عقد ازدواج زمان خاصى ندارد ولى طلاق بايد در زمانى باشد كه شروع عدّه ممكن باشد، يعنى زن در عادت ماهانه نباشد و مرد نيز در پاكى پس از عادت، با همسرش آميزش نكرده باشد. «فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ»

4- طلاق به دست مرد است. «طَلَّقْتُمُ‌، فَطَلِّقُوهُنَّ»

5- براى حفظ نظام خانواده، قانون طلاق همراه با شرايطى سرعت گير قرار داده شده است. «فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ»

6- زمان بندى در احكام الهى را با دقّت مراعات كنيم. «أَحْصُوا الْعِدَّةَ»

7- جدايى و طلاق نبايد همراه با گناه باشد. «طَلَّقْتُمُ‌ ... اتَّقُوا اللَّهَ»

جلد 10 - صفحه 101

8- رعايت تقوا در امر طلاق و خصوصاً عدّه آن، از سوى مرد و زن لازم است. «أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

9- ربوبيّت الهى، مقتضاى پروا و تقواست. «اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ»

10- زن طلاق داده شده تا زمانى كه در حال عدّه است، گويا در منزل خودش ساكن است و حق سكونت از او سلب نمى‌شود. «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ»

11- طلاق نبايد همراه با اهانت و تحقير زن باشد. «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ»

12- راه‌هاى منّت گذاردن و منّت كشيدن را مسدود كنيد. براى اين كه شوهر منّت نگذارد و زن منّت نكشد، خدا مى‌فرمايد: خانه خودش است. «مِنْ بُيُوتِهِنَّ»

13- زنان، طلاق را پايان كار نبينند و در خانه بمانند، شايد كه مرد منصرف شود و دوباره به آنان رجوع كند. «لا يَخْرُجْنَ»

14- خراب كردن پل‌هاى پشت سر و بستن راه‌هاى آشتى ظلم به خود است. «لا تُخْرِجُوهُنَ‌ ... لا يَخْرُجْنَ‌ ... فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ»

15- گنهكار بى حيا كه حريم‌ها را شكسته، حرمت ندارد و مستحق تحقير است. «لا تُخْرِجُوهُنَ‌ ... إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ»

16- سوء استفاده از قانون ممنوع. (زن نمى‌تواند از حق مسكن خود سوء استفاده كند و براى انتقام گرفتن از شوهر، خانه را تبديل به محيطى براى فحشا و منكر نمايد). «إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ»

17- اخراج زن از منزل، به شرطى است كه فحشاى او روشن و ثابت شده باشد و سوء ظن كافى نيست. «إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ»

18- مردان نبايد به خاطر تأمين نفقه و مسكن، منّتى بر همسران مطلقه خود داشته باشند، زيرا اين حكم خداست. «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ»

19- زنان نبايد به خاطر محدود شدن در خانه نگران شوند، زيرا اين محدوديّت را خداوند حكيم مقرر فرموده است. «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ»

20- ناديده گرفتن دستورات خداوند و شكستن حدود الهى، ظلم به خويش‌

جلد 10 - صفحه 102

است، نه خداوند. «وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ»

21- ما بر اساس اطلاعات و شناخت خود، تصميم مى‌گيريم و از آينده بى‌خبريم، با توكل بر خداوند، به آينده اميدوار باشيم. «لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ‌ ...»

22- در اسلام يأس ممنوع است و انسان مسلمان بايد به آينده خوش بين باشد. «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً» (هنگام طلاق كه طرفين نگرانند، نياز به دلدارى و تسلّى دارند)

23- حوادث تلخ را به فال نيك بگيريم. «طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ... لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً»

24- تقوا و حدود الهى را مراعات كنيد، آينده را هم به خدا بسپاريد. «اتَّقُوا اللَّهَ‌ ... تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ‌ ... لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً»

25- همواره لطف الهى را منحصر در وضع موجود نبينيد، چه بسا جدايى‌ها كه عامل رسيدن به وضع مطلوب‌تر مى‌شود. «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص204
  2. پرش به بالا تفسیر ابن ابى حاتم و کشف الاسرار.
  3. پرش به بالا طبرى صاحب جامع البیان.
  4. پرش به بالا تفسیر ابن المنذر.
  5. پرش به بالا تفسیر ابن ابى حاتم.
  6. پرش به بالا تفسیر کشف الاسرار.

منابع

عکس نوشته ها

طرح از موسسه اهل بیت علیهم السلام - (سایر عکس نوشته های این موسسه)