آیه 18 سوره غافر
<<17 | آیه 18 سوره غافر | 19>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (ای رسول) امت را از روز نزدیک (قیامت) بترسان که (از هول و ترس) آن روز جانها به گلو میرسد و از بیم آن حزن و خشم خود فرو میبرند و ستمکاران را هیچ یار گرم و دلسوز و یاوری که شفاعتش پذیرفته شود نخواهد بود.
و آنان را از روز نزدیک بیم ده، آن گاه که [از شدت ترس] جان ها به گلوگاه رسد، در حالی که همه وجودشان پر از غم و اندوه است. برای ستمکاران هیچ دوست مهربانی و شفیعی که شفاعتش پذیرفته شود، وجود ندارد!
و آنها را از آن روز قريب[الوقوع] بترسان، آنگاه كه جانها به گلوگاه مىرسد در حالى كه اندوه خود را فرو مىخورند. براى ستمگران نه يارى است و نه شفاعتگرى كه مورد اطاعت باشد.
از روز قيامت بترسانشان. آنگاه كه دلها لبريز از اندوه، نزديك حنجرهها رسد. ستمكاران را در آن روز نه خويشاوندى باشد و نه شفيعى كه سخنش را بشنوند.
و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامی که از شدّت وحشت دلها به گلوگاه میرسد و تمامی وجود آنها مملوّ از اندوه میگردد؛ برای ستمکاران دوستی وجود ندارد، و نه شفاعت کنندهای که شفاعتش پذیرفته شود.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- حناجر: حلقومها. مفرد آن حنجره است «الحنجرة: الحلقوم» آن فقط دو بار در قرآن آمده است، طبرسى جوف حلقوم گويد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ «18»
(اى پيامبر!) مردم را از روز نزديك (قيامت) هشدار ده، آنگاه كه (از شدّت وحشت) جانها به گلوگاه رسد، در حالى كه اندوه خويش فرو مىبرند، (در آن روز) براى ستمكاران هيچ دوست دلسوز و هيچ شفاعتگرى كه سخنش پذيرفته باشد وجود ندارد.
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ «19»
خداوند از خيانت چشمها و آن چه دلها مخفى مىكنند، آگاه است.
نکته ها
«أزفة» به معناى نزديك شونده است و مراد از روزِ نزديك، روز قيامت است. چنانكه در جاى ديگر نيز مىفرمايد: «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً» «1»
«كاظِمِينَ» از «كظم» به معناى بستن در مشك است و «كاظم» به كسى گويند كه از درون ناراحت است ولى لب فرو مىبندد و خشم و ناراحتى خود را كنترل مىكند.
نگاه به نامحرم، نگاه تحقيرآميز به ديگران و نگاه براى تشويق به فساد، از نمونههاى خيانت چشم است.
از امام صادق عليه السلام درباره آيه «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ» پرسيدند، حضرت فرمود: مراد نگاههاى زير چشمى است. «ينظر الى الشىء و كانه لا ينظر فذلك خائنة الاعين» «2»
امام كاظم عليه السلام فرمود: هيچ مؤمنى نيست كه بعد از گناه ناراحت نشود و اگر ناراحت نشد
«1». معارج، 6- 7.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 8 - صفحه 235
مؤمن نيست و شفاعت براى او نيست و او ظالم است. سپس اين آيه «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ» را تلاوت فرمودند. «1»
پیام ها
1- مرگ و قيامت نزديك است، خود را آماده كنيم. «يَوْمَ الْآزِفَةِ»
2- مجرم در قيامت، نه مىميرد و نه راحت مىشود. «إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ» (در جاى ديگر مىخوانيم: «وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ» «2» از هر سو مرگ به سراغش مىآيد ولى نمىميرد.)
3- در قيامت، وجود مجرمان مملو از حسرت و اندوه است ولى نمىتوانند اظهار كنند. «كاظِمِينَ»
4- مجرم در قيامت تنها است. (نه دوست صميمى دارد و نه واسطهى صاحب نفوذ). «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ»
5- ارزشها بر اساس انگيزههاست. يك نگاه با انگيزههاى متفاوت مىتواند عبادت باشد و يا خيانت باشد. «خائِنَةَ الْأَعْيُنِ»
6- ايمان به اينكه خداوند باطن همه چيز را مىداند انسان را از ظلم باز مىدارد. ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ ... يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ
7- علم خداوند تنها به ظاهر نيست، او باطن را هم مىداند. «خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». ابراهيم، 17.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 236
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ «18»
بعد از آن حضرت رسالت را امر به تخويف بندگان فرمايد كه:
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ: و بترسان كافران و عاصيان را از روز قيامت. و تسميه آن به «آزفه» به جهت نزديك شدن وقوع آنست «يا به تقدير»، يعنى بترسان ايشان را از وقت امر عظيمى كه نزديك است رسيدن آن زمان، مشارفه آنها است با جهنّم. إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ: وقتى كه دلهاى مردمان نزديك حنجرههاى ايشان بود. يعنى دلها از فزع آن روز از محل خود خارج و به حلقها آيند و همانجا بماند، نه برگردند تا صاحبان آنها بياسايند، و نه بيرون آيند تا خلاصى يابند. كاظِمِينَ: در حالتى كه فرو خورندگانند خشم را در آنروز، يا پر باشند از غم و اندوه از شدت فزع. ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ: نيست براى ستمكاران در آن روز قيامت، هيچ خويشى مشفق كه عذاب را از ايشان دفع نمايد، وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ: و نه شفاعت كننده كه اطاعت كرده شود، يعنى شفاعتش قبول گردد.
«1» بحار الانوار ج 7 ص 271 روايت 37 بنقل از نهج البلاغه حكمت 292 (ترجمه فيض الاسلام)
«2» مجمع البيان، ج 4 ص 518.
جلد 11 - صفحه 293
تنذير:
ذات احديت الهى از راه لطف و مرحمت نسبت به بندگان به تبليغ پيغمبر اعلام فرمايد از وحشت و فزع روز قيامت كه به مرتبهاى است كه قلبها از محلش كنده شود و بيايد به حنجره و گلوگير آنها شود نه پائين رود و نه بالا آيد، غيظ و خشم بنهايت آنها را فرا رسد.
در توحيد اين بابويه رحمه اللّه از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده: ما من مؤمن يرتكب ذنبا الا سائه ذلك و ندم عليه و قد قال النّبى: كفى بالنّدم توبة، و قال عليه السّلام: من سرّته حسنة و سائته سيّئة فهو مؤمن، فانّ من لم يندم على ذنب يرتكبه فليس بمؤمن و لم تجب له الشّفاعة و كان ظالما، و اللّه تعالى يقول: ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع. «1» نيست هيچ مؤمنى مرتكب شود گناهى را مگر آنكه بد آيد او را آن گناه و پشيمان شود بر آن، و بتحقيق فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: كفايت كند به پشيمانى توبه و فرمود آن حضرت: هر كه خوشحال كند او را حسنه و بد آيد او را سيئه، پس او مؤمن است. بدرستى كه هر كه پشيمان نشود بر گناهى كه مرتكب شده، پس نيست مؤمن و موجب نشود براى او شفاعت و ظالم باشد، و خداى تعالى فرمايد: «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ «18» يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ «19» وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ «20»
ترجمه
و بيم ده آنها را از روز قيامت كه نزديك است هنگاميكه دلها رسيده باشد بحلقومها در حاليكه فرو برندگانند خشم خودشان را نيست براى ستمكاران خويشى و نه شفاعت كنندهاى كه اطاعت شود
ميداند خيانت چشمها را و آنچه را پوشيده ميدارد سينهها
و خدا حكم ميكند بحق و آنان را كه ميخوانند غير از او حكم نميكنند بچيزى همانا خدا او شنواى بينا است.
تفسير
- خداوند متعال مأمور فرموده پيغمبر اكرم را كه بيم دهد مردم را از روز قيامت كه يكى از القاب آن آزفه است يعنى دانيه و نزديك چون هر چه محقّقا بيايد نزديك است و در آن روز از ترس و بيم دلها از جا كنده شود و بحلقوم
جلد 4 صفحه 521
و گلو رسد نه برگردد بجاى خود كه آرام گيرند و نه بيرون آيد كه راحت شوند و پر شود درونشان از غم و اندوه ولى جرأت نفس كشيدن ندارند و ناچارند عقده گلوگير خود را فرو برند و لب باز ننمايند و اهل شرك و نفاق نه خويش و غمخوارى دارند و نه شفاعت كنندهاى كه قبول شود شفاعت او در توحيد از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هيچ مؤمنى مرتكب گناه نشود مگر آنكه بدش آيد از آن و پشيمان گردد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرموده كفايت ميكند پشيمانى از توبه و فرموده كسيكه خوشحال كند او را كار خوبش و بد حال كند او را كار بدش او مؤمن است چون كسيكه گناهى كند و پشيمان نشود مؤمن نيست و لازم نميشود براى او شفاعت و او ظالم است و خداوند فرموده نيست براى ظالمين خويشى و نه شفيع مطاعى و خداوند ميداند نظر نمودن از زير چشم را و اشاره محرمانه بچشم را چنانچه در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از معناى خائنة الأعين فرمود آيا نديدى كه كسى نظر ميكند بچيزى مانند آنكه نظر ننموده بآن اين معناى خيانت چشمها است و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه وقتى عاد بن بشير عرض كرد من منتظر بودم كه اشاره فرمائى بقتل ابن ابى السّرح و فورا امتثال نمايم فرمود پيغمبران را خائنة الاعين نباشد و ظاهرا مراد هر نظر و عمل دزدى و خيانت كارانه چشم باشد و نيز ميداند خداوند اسرار درونى اشخاص را از حبّ و بغض و كينه و آنچه در سينه و ضمير دارند و بر حسب احاطه علميه خود بجزئيات و كليات حكم ميكند بحق و حقيقت و واقع و بتها كه اهل شرك در مقابل خداوند براى خودشان معبود قرار دادند شعور و ادراك ندارند كه حكم نمايند چه رسد بحكم حق و واقع مخفى از انظار ولى خداوند ميشنود تمام مسموعات را و ميبيند تمام مبصرات را و مجازات مينمايد بندگان را باقوال و اعمال و عقايد مخفى و آشكار و قمى ره نقل فرموده كه مراد از كاظمين مغمومين مكروبين است و بعضى خائنة الاعين را بنظره محرّمه تفسير نمودهاند و ظاهرا مراد نباشد و اللّه اعلم.
جلد 4 صفحه 522
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنذِرهُم يَومَ الآزِفَةِ إِذِ القُلُوبُ لَدَي الحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظّالِمِينَ مِن حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ «18»
و انذار فرما و بترسان امّت را روزي که بنزديكي ميآيد زماني که قلبها از ترس نزد گلوگاه ميآيد و كظم غيض ميكنند.
وَ أَنذِرهُم که يكي از وظائف مهمّ انبياء بشارت و انذار است بشارت به اهل ايمان و تقوي و عمل صالح و انذار از شرك و كفر و ضلالت و نفاق و عمل سوء و ظلم و فساد.
يَومَ الآزِفَةِ يعني «الدانية» ازف و دنوّ بمعني نزديك است که روز قيمة بنزديكي ميآيد چنانچه ميفرمايد إِنَّهُم يَرَونَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً- معارج آيه 6 و 7 و ميفرمايد إِنّا أَنذَرناكُم عَذاباً قَرِيباً- نبأ آيه 40- إِذِ القُلُوبُ لَدَي الحَناجِرِ انسان چون خوف و ترس بر او زياد شد دلش از جا كنده ميشود و بحلقوم ميرسد که ديگر قدرت بر تكلّم و تنفّس ندارد، و متعارف است بسا ميگويي ششم در گلو آمد و در اوصاف قيامت ميفرمايد كَلّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ قيمة آيه 26 و ميفرمايد فَلَو لا إِذا بَلَغَتِ الحُلقُومَ- واقعه آيه 82 بعبارت ديگر جانش در گلو آمد.
كاظِمِينَ از شدّة غم و همّ و كرب قدرت بر تكلّم ندارد و سر فرو انداخته ما لِلظّالِمِينَ مِن حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ نيست از براي ظالمين در قيمة دوست و حميمي که از او حمايت كند و نه شفيعي که شفاعتش پذيرفته شود.
جلد 15 - صفحه 365
ما لِلظّالِمِينَ صدق بر مشرك و كافر و معاند و منافق و مخالف و ظلمه ميكند زيرا يا بخود ظلم كردند يا بغير يا بدين حتّي عاصي را هم ميگيرد فرداي قيمه.
مِن حَمِيمٍ نه پدر نه مادر نه فرزند نه برادر و خواهر و دوست و رفيقي به فكر او است يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ- عبس آيه 34 الي 37.
وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ شفاعت شفعاء مختص باهل ايمان است غير مؤمن نه احدي شفاعت ميكند نه شفاعتش پذيرفته ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- روزی که جانها به لب میرسد! این آیه همچنان ادامه توصیف قیامت است.
نخست میگوید: «آنها را از روز نزدیک بترسان» (وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ).
اگر درست بنگریم مجموعه عمر دنیا در برابر عمر قیامت لحظه زود گذری بیش نیست، و چون هیچ تاریخی از سوی خداوند برای آن به کسی حتی به پیامبران اعلام نشده است باید همیشه آماده استقبال از آن بود.
دومین توصیف این که: «در آن روز (از شدت هول و ترس) دلها به گلوگاه میرسد»! (إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ).
در توصیف سوم میگوید: «تمامی وجود آنها مملو از اندوه میگردد» اما توانایی اظهار آن را ندارند (کاظِمِینَ).
اگر انسان گرفتار اندوه و غم جانکاهی شود اما بتواند فریاد کند ممکن است کمی آرام گیرد، اما افسوس که در آنجا حتی جای فریاد و نعره زدن نیست، آنجا پیشگاه داوری حق و محضر عدل پروردگار، و حضور جمیع خلایق است، فریاد چه سودی دارد؟! چهارمین توصیف این که: «برای ستمکاران دوستی وجود ندارد» (ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ).
آن گروه از دغل دوستان که همچون مگسان گرد شیرینی به هنگام قدرت اطراف آنها را گرفته بودند، همه گرفتار کار خویشند، و به دیگری نمیپردازند، آری در آن روز نه دوستی برای انسان وجود دارد و نه غمخواری برای درد دل کردن.
در پنجمین توصیف میفرماید: «و نه شفاعت کنندهای که شفاعتش پذیرفته شود» (وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ).
چرا که شفاعت شافعان راستین مانند انبیا و اولیاء نیز به اذن پروردگار است، و به این ترتیب قلم بطلان بر پندار بتپرستان میکشد.
ج4، ص263
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص344
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم