آیه 14 سوره غافر
<<13 | آیه 14 سوره غافر | 15>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس خدا را بخوانید در حالی که دین را برای او خالص کرده باشید هر چند کافران نخواهند.
پس خدا را در حالی که ایمان و عبادت را [از هر گونه شرکی] برای او خالص می کنید، بپرستید گرچه کافران [از روش شما] ناخشنود باشند.
پس خدا را پاكدلانه فرا خوانيد، هر چند ناباوران را ناخوش افتد!
پس خدا را بخوانيد، در حالى كه تنها براى او در دين اخلاص مىورزيد، اگر چه كافران را ناخوش آيد.
(تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ «13»
اوست آن كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى نازل مىكند، ولى جز آن كه به درگاه خدا انابه دارد، متذكّر نمىشود.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14»
پس خدا را بخوانيد در حالى كه دين خود را براى او پيراسته كردهايد، هر چند كافران را ناخوش آيد.
نکته ها
آيات قبل، از شرك و كيفر آن سخن گفت و اين آيه مردم را به توحيد دعوت مىكند.
در اين آيه مىفرمايد: تنها اهل انابه متذكّر مىشوند و در آيهى 19 سورهى رعد فرمود:
جلد 8 - صفحه 228
تنها خردمندان متذكّر مىشوند: «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»* بنابراين، خردمندان واقعى همان انابه كنندگانند و انابه كنندگان واقعى همان خردمندانند. آرى، اشك بايد بر اساس معرفت باشد. «تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ» «1»
در قرآن سه بار جملهى «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» و دوبار جملهى «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»* و «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»* به چشم مىخورد و اين نشان آن است كه ما در راه خود نبايد به فكر جلب رضايتِ كافران و مشركان و مجرمان باشيم و به خاطر بد آمدنِ آنها، از انجام وظيفهى خود دست بكشيم.
پیام ها
1- هستى، پر از نشانههاى توحيد است، چرا به سراغ ديگران برويم. وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا ... هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ
2- خداوند پيوسته از طريق نشان دادن آيات خود و نزول باران، مردم را به قدرت و حكمت و علم خود متوجّه مىسازد و اتمام حجّت مىكند. يُرِيكُمْ آياتِهِ ... يُنَزِّلُ
3- سرچشمهى رزق، آسمان است. خورشيد و ابر و جوّ، تأمين كننده نور و گرما و باران و اكسيژنِ مورد نياز براى حيات هستند. «مِنَ السَّماءِ رِزْقاً»
4- اول زمينه را آماده و سپس دعوت كنيد. يُرِيكُمْ آياتِهِ ... فَادْعُوا اللَّهَ
5- اول شناخت، سپس عمل. يُرِيكُمْ آياتِهِ ... فَادْعُوا ...
6- دعا و اظهار نياز خالصانهى شما، سبب رشد شماست، نه بزرگى خدا. الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ ... فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ
7- وسايل مهم نيست، تصميم و اراده مهم است. (آيات الهى وسيلهى معرفت هستند، امّا اگر انسانِ كوردل نخواهد، نمىفهمد. آرى حالت انابه زمينه ساز درك آيات الهى و تأثير پذيرى است.) «وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»
«1». مائده، 83.
جلد 8 - صفحه 229
8- هيچ گونه نظريه و قانون و سليقه و تمايل و عادات و رسوم و رفتار نياكان و ديگران و هيچ گونه تهديد و تبليغ و تطميع، نبايد در آيين توحيدى شما اثر كند. «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»
9- تنها خداوند شايسته دعا و نيايش است. «فَادْعُوا اللَّهَ»
10- اخلاص، شرط قبول شدن دعا است. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»
11- به فكر راضى كردن كفّار و دگرانديشان نباشيم. «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14»
فَادْعُوا اللَّهَ: پس بخوانيد خدا را و به پرستش او قيام نمائيد، مُخْلِصِينَ لَهُ
جلد 11 - صفحه 289
الدِّينَ: در حالتى كه خالص كننده باشيد براى او طاعت خود را از شرك و ريا، وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ: و اگرچه كراهت داشته باشند كافران اخلاص شما را، چه آنها بر نعمت ايمان كافر، و شما شاكر، پس لا جرم از شما متنفرند. ملخص كلام آنكه بايد كراهت كسانى كه بر دين شما نيستند مانع آن نشود كه پرستش خدا كنيد كه مستحق عبادت باشد تا در دنيا مرتبه عاليه و در عقبى به درجه رفيعه رساند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11» ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ «12» هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ «13» فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14» رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16» الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «17»
ترجمه
گفتند پروردگارا ميراندى ما را دوبار و زنده گرداندى ما را دوبار پس اعتراف كرديم بگناهانمان پس آيا بسوى بيرون رفتن راهى هست
اين براى آنست كه چون خوانده ميشد خدا بتنهائى كفر ميورزيديد و اگر شرك آورده ميشد باو ميگرويديد پس حكم براى خداى بلند مرتبه بزرگ است
او است كسيكه مينمايد بشما آيتهايش را و ميفرستد براى شما از آسمان روزى را و پند نميگيرد مگر كسيكه بازگشت مينمايد
پس بخوانيد خدا را با آنكه خالص كنندگان باشيد براى او دين را و اگر چه ناخوش داشته باشند كافران
او بلند كننده رتبهها داراى مقرّ سلطنت است القاء ميكند روان را از امر خود بر هر كه ميخواهد از بندگانش تا بيم دهد از روز ملاقات
روز كه آنان ظاهر شوندگانند پوشيده نميباشد بر خدا از آنان چيزى براى كيست پادشاهى آنروز براى خداوند يكتاى داراى قهر و غلبه است
آنروز جزا داده ميشود هر كس بآنچه كسب كرد نيست ستمى در آنروز همانا خداوند زود حساب است.
تفسير
خداوند سبحان نقل فرموده كلام كفار سابق الذّكر را بعد از ورود
جلد 4 صفحه 519
در جهنّم كه عرضه ميدارند پروردگارا دو مرتبه ما را ميراندى يكمرتبه در دنيا و يكمرتبه در قبر و دو مرتبه زنده نمودى يكمرتبه در قبر و يكمرتبه در قيامت چون براى سؤال قبر مردم زنده ميشوند و بعد از آن ميميرند و پس از اين اظهار اقرار مينمايند بگناهان خودشان و از خداوند درخواست مينمايند كه آنها را از جهنّم اخراج فرمايد و بدنيا برگرداند تا مردمان خوبى شوند ولى افسوس كه ديگر محلّى براى اجابت اين درخواست باقى نمانده چون دنيا تمام شده و نوبت بآخرت رسيده لذا خداوند از جواب آنها صرف نظر فرموده بيان تقصيرشان را ميفرمايد كه اين عذاب شما براى آنستكه وقتى پيغمبر فرمود بگوئيد خدائى نيست جز خداى يگانه قبول ننموديد و منكر شديد و وقتى شياطين جنّى و انسى براى شما معبودهاى باطل را يادآورى مينمودند تصديق ميكرديد و امروز حكم و فصل خصومت و تميز بين حق و باطل با خداوند بلند مرتبهئى است كه احدى بمرتبه او نميرسد و بزرگ است بقدريكه بوصف نميگنجد و حكم فرموده بخلود شما در جهنّم و شريك و عديل و معارضى ندارد كه بتواند حكم او را تغيير دهد و پس از اين مقال خداوند متعال دليل توحيد خود را يادآورى فرموده كه آيات و نشانههاى آن در تمام عالم ظاهر و هويدا است و از آن جمله نزول موجبات روزى بندگان است از آسمان و متذكر و متنبّه بوجود خداوند يگانه قادر كريم رحيم نميشود مگر كسيكه از وادى غفلت پاى بيرون نهد و در درياى فكرت غوطهور گردد و رجوع نمايد از خلق بحق تا بشناسد او را و شكر نعمتش را بجا آورد پس بخوانيد خدا را و خالص كنيد دين خود را از شرك براى او اگر چه مخالف رأى و دلخواه كفّار و مشركين باشد و بدانيد كه خداوند مرتبه و درجه بندگانرا هر قدر قابل و لايق باشند بلند ميكند تا ميرساند بمقام قاب قوسين او أدنى و القاء ميكند روح ايمان كامل و مقدّس را از عالم امر كه فوق عالم خلق است بر كسانيكه بخواهد از بندگان خود مانند اوّل شخص عالم امكان و خاندان عظيم الشّأن او چنانچه قمّى ره نقل فرموده آن روح القدس است كه اختصاص به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار دارد براى آنكه بترسانند مردم را از عذاب روز قيامت كه روز ملاقات خلق اولين و آخرين است با يكديگر و روز ملاقات آنها است نتيجه اعمالشانرا و قمّى ره نقل فرموده كه روز ملاقات اهل آسمان و زمين
جلد 4 صفحه 520
است با يكديگر و منافات با آنچه ذكر شد ندارد و محتمل است مراد از رفيع الدّرجات بودن خداوند در اعلى درجات جمال و جلال و صفات كمال باشد و مراد از عرش مكرّر ذكر شده است و در روز قيامت تمام مردم از قبرها ظاهر و بارز شوند و تمام اسرار و ضمائرشان آشكار گردد و با زيادى و كثرتى كه دارند كوچكترين چيزى از ذوات و احوال و اعمال و اوصاف آنها بر خدا مخفى و پوشيده نيست و در آنروز تمام قدرتها و سلطنتهاى ظاهرى نابود است لذا وقتى از مردم سؤال ميشود كه امروز سلطنت با چه كس است همه يكمرتبه بلسان حال و مقال از صميم قلب جواب ميدهند از آن خداوند يگانه قهّار است و از روايت علوى در توحيد استفاده ميشود كه خدا سؤال ميكند و انبيا و حجج جواب ميدهند و هر كس بجزاى عملش ميرسد و بكسى ظلم نميشود كه از ميزان استحقاقش كمتر اجر ببرد يا بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از خداوند با خودش بتنهائى واقع ميشود و آن بين نفخه اوّل و دوم است كه در بعضى از روايات ذكر شده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَادعُوا اللّهَ مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَو كَرِهَ الكافِرُونَ «14»
پس بخوانيد خداوند متعال را و خالص كنيد از براي او دين را و لو اينكه كراهت دارند و بد ميدانند كافرها.
فَادعُوا اللّهَ انسان و بنده بايد در همه امور توجّه بخدا داشته باشد و هر چه ميخواهد از او طلب كند قُل ما يَعبَؤُا بِكُم رَبِّي لَو لا دُعاؤُكُم فرقان آيه 77-.
مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ شرط استجابت دعاء و قبولي اعمال دين خالص است که چيزي در آن داخل نكنند و بدعت نگذارند و چيزي از آن كم نكنند و تبديل بچيز ديگر نكنند ايمان تام العيار.
وَ لَو كَرِهَ الكافِرُونَ البته كافر و مشرك و مبدع و ضالّ و مضلّ و منكر از دين خالص الهي و ايمان كامل كراهت دارد و بد ميپندارد و معرض است:
دست حاجت چه بري نزد خداوندي بر
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- در این آیه چنین نتیجه گیری میکند: «اکنون (که چنین است) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید» (فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ).
برخیزید و با تیشه ایمان به جان بتهای مشرکان بیفتید، و همه را از صفحه فکر و فرهنگ و اجتماع خود محو کنید.
البته این کار شما کافران لجوج و متعصب را سخت ناراحت میکند ولی ترس و هراسی به خود راه ندهید، آئین خود را خالص کنید «هر چند کافران ناخشنود باشند» (وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم