آیه 101 سوره آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ ۗ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

مشاهده آیه در سوره


<<100 آیه 101 سوره آل عمران 102>>
سوره : سوره آل عمران (3)
جزء : 4
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و چگونه کافر خواهید شد در صورتی که آیات خدا بر شما تلاوت می‌شود و پیغمبر خدا میان شماست؟ و هر کس به دین خدا متمسّک شود محققا به راه مستقیم هدایت یافته است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And how would you be faithless while the signs of Allah are recited to you and His Apostle is in your midst? Whoever takes recourse in Allah is certainly guided to a straight path.

معانی کلمات آیه

يعتصم: عصم: امساك. اعتصام: چنگ زدن (قاموس قرآن).[۱]

نزول

محل نزول:

اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسى» گوید: از ابن عباس درباره سبب نزول اين آيه چنين روايت گرديده كه در زمان جاهليت بين اوس و خزرج در هر ماه جنگى وجود مي‌داشت و بعد از اسلام نيز هر وقت در مجلسى كه اين دو طائفه با هم مى نشستند، زمان جاهليت را ياد مى آوردند و به ستيز و جنگ با اسلحه مى پرداختند[۳] سپس اين آيه نازل گرديد. حسن بصرى گويد: اين آيه درباره مشركين عرب نازل شده است.[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«101» وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‌

و چگونه شما كفر مى‌ورزيد، در حالى كه آيات خدا بر شما تلاوت مى‌شود و رسول او در ميان شماست و هر كس به (دين وكتاب) خدا تمسّك جويد، پس قطعاً به راه مستقيم هدايت شده است.

نکته ها

اعتصام به خداوند، يك حركت جدّى توأم با انتخاب آگاهانه است كه لازمه‌ى آن رهسپارى با اولياى خداست. چنانكه در زيارت جامعه‌كبيره، امام هادى عليه السلام مى‌فرمايد: «مَن اعتصَمَ بكم فقد اعتَصَم باللّه» پناه بردن و توسّل به اولياى الهى، در حقيقت خود را در پناه و حمايت خدا قرار دادن است.

پیام ها

1- زمينه‌هاى انحراف و كفر، يا فقدان راه است و يا فقدان راهنما. امّا با وجود كتاب و سنّت و قوانين و رهبر الهى انحراف، وجهى ندارد. «كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ ...»

2- وجود قانون به تنهايى براى جلوگيرى از كفر و انحراف كفايت نمى‌كند، رهبر نيز لازم است. «وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ ...»

3- تكيه و توكّل به خداوند و استمداد از او، رمز مصونيّت از تمام وسوسه‌ها و انحرافات است. «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ»

4- راه اعتصام به خداوند، به روى هر كسى باز است. «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ ...»

5- رو كردن به هر راهى غير از راه خداوند، انحراف است. «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»

6- آنچه مهم‌تر از حركت است، پيدا كردن راه مستقيم و حركت در آن است.

«هُدِيَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»

7- هدايت، نتيجه‌ى قطعى استمداد و تكيه به خداوند است. «فقد هدى»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 575

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌2، ص 693.
  3. پرش به بالا صاحب روض الجنان يا روح الجنان از زيد بن اسلم موضوع مفصل آن را در آيه 100 چنين نقل كرده و گويد: درباره شماس بن قيس نازل شده نامبرده، پيرمردى بود يهودى و نسبت به اسلام و مسلمين بسيار حسود و كينه توز و خودش هم شديدالكفر و عاصى بود روزى بر جماعتى عظيم از اوس و خزرج كه مؤتلف شده بودند، گذشت. او را از اين هم آهنگى خوش نيامد و حسد ورزيد و به فكر اختلاف افكندن در ميان آن‌ها برآمد. لذا جوانى را تحريك كرد كه در كنار آنان بايستد و حديث بغاث يا بعاث را در ميان آن‌ها زنده كند (بغاث جايگاهى بود كه دو طائفه اوس و خزرج در آن مكان به كار زار و نزاع برخاسته بودند) و مي‌خواست ايشان را به ياد آن واقعه و حماسه‌سرائى آن بيندازد. جوان مزبور چنين كرد و از اثر يادآورى آن واقعه اوس و خزرج به نزاع و مفاخره پرداختند. نزاع مزبور به قدرى سخت شد كه دو نفر از ميان آن‌ها مجروح گرديدند، يكى اوس بن قطر از بنى‌حارثه اوسى و ديگرى جيان بن صخر از بنى‌سلمه خزرجى، خبر نزاع مزبور به رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد با جماعتى از مهاجرين برخاست و نزد آنان آمد وقتى كه پيامبر را ديدند به خود آمدند و از عمل خويش پشيمان شدند و فهميدند كه نزاع مزبور از اثر خوى جاهليت و كيد شيطان بوده است. لذا اسلحه را كنار گذاشتند و خداوند اين آيه را نازل فرمود.
  4. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 136.

منابع