میرزا محمدحسن آشتیانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۳ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله میرزا محمدحسن آشتیانی (۱۳۱۹-۱۲۴۸ ق) از فقها و علمای بزرگ شیعه و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری است. وی نقش فعال و مؤثری در نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو و ابلاغ فتوای میرزای شیرازی در تحریم آن داشت. آن عالم ربانی مواظب طاعات و عبادات و نماز شب و زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و مجدّ در نشر معارف اسلامی و تألیف کتب و جواب استفتاءات بود.[۱]

Ashtyani.jpg
نام کامل میرزا محمدحسن آشتیانی
زادروز ۱۲۴۸ قمری
زادگاه آشتیان-استان مرکزی
وفات ۱۳۱۹ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ انصاری، سید شفیع جاپلقی، ملا اسدالله بروجردی،...

شاگردان

آقا حسین قمی، میرزا محمد شاه آبادی، سید اسماعیل مرعشی، میرزا محمد فیض قمی،...

آثار

بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد، رساله فی الاجزاء، مباحث الالفاظ، رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج،...


ولادت و خاندان

محمدحسن فرزند میرزا جعفر در سال ۱۲۴۸ هـ.ق در آشتیان یکی از شهرهای استان مرکزی به دنیا آمد. محمدحسن سه ساله بود که پدر پارسایش از دنیا رفت.[۲] پس از رحلت پدر، مادری پاکدامن و مشتاق معارف دینی وی را تحت تربیت‌های سازنده خود قرار داد. پس از آن که محمد حسن به سن تمییز رسید، مادرش او را جهت فراگیری قرآن، حساب و سواد فارسی نزد معلمان و مربیان فرستاد.

تحصیل و استادان

محمدحسن آشتیانی مشتاق فراگیری علوم و معارف دینی گردید و در حدود سال ۱۲۶۱ هـ.ق در حالی که نوجوانی ۱۳ ساله بود، عازم بروجرد شد.[۳] موقعی که محمدحسن به بروجرد گام نهاد، حوزه علمیه این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت ملا اسدالله بروجردی، آن چنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را بدست آورده بود که به یکی از معروفترین و بزرگترین حوزه‌های ایران تبدیل شده بود.

وی ۴ سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و فقه و اصول را یاد گرفت و به تدریس آن ها پرداخت. او در سن کم، به تدریس مطول می‌پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شرکت می‌کردند. محمدحسن به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه سید شفیع جاپلقی را غنیمت شمرد و حدود ۱۸ ماه در محضر این عالم محقق به فراگیری معارف تشیع اشتغال داشت.[۴]

محمدحسن ۱۷ بهار را با تحمل مشکلات فراوان سپری کرد و در سال ۱۳۶۵ هـ.ق برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف اشرف گردید. او در مسیر راه، بر اثر گزیدگی حشرات، دچار بیماری سختی شد و با سیمای رنجور و بدنی متورم، ‌وارد کربلا شد و پس از زیارت سالار شهیدان، این شهر را به قصد اقامت در نجف ترک نمود. وی وقتی به محلی به نام «خان جضغان» رسید و دیدگانش متوجه حرم مولای متقیان گردید، موجی از هیجان و شعف روح و ذهنش را تحت تأثیر قرار داد. محمدحسن در گوشه‌ای از حرم امیرالمومنین علیه السلام نشست و برای رهایی از مشکلات گوناگون، به پیشگاه مقدس آن امام همام متوسل گردید. با عنایت و کرامت نخستین امام، در مدتی کوتاه کسالت وی برطرف شد، زخم‌هایش التیام یافت و سلامتی خویش را بدست آورد. آشتیانی در آنجا از درس اساتید حوزه نجف خصوصا شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد.

تدریس و شاگردان

در سال ۱۲۸۱ هـ.ق آیت الله محمدحسن آشتیانی در حالی که یک سال از رحلت استادش، شیخ مرتضی انصاری می‌گذشت، به تهران رفت. ناصرالدین شاه نمی‌خواست مردم تهران از وی استقبال کنند، اما او با استقبال باشکوه مردم، وارد پایتخت گردید.[۵] در این موقع، وی بر فرازین قله اجتهاد نائل آمده بود. او در اصول فقه، مباحث تازه و نکته‌های پژوهشی عمیقی را مطرح کرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده کنند. رفته رفته وی بر سایر عالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع گردید.[۶]

آیت الله آشتیانی علاوه بر دقت و موشکافی که در بحث‌های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیان گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود.[۷] روش علمی، شیوایی سخن و یافته‌های جدید علمی آیت الله آشتیانی و تشریح اندیشه‌های شیخ انصاری توسط او، آوازه‌اش را در سراسر ایران طنین افکن نمود. یکی از شاگردانش می‌گوید: «من گمان می‌کنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می‌بود، تصدیق می‌کرد که بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اکمل از تقریرش نمی‌شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌کنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره...».[۸]

شاگردان:

شماری از افرادی که در درس او شرکت کردند، عبارتند از:

  1. آیت الله حاج آقا حسین قمی (۱۲۸۱ ـ۱۳۶۶ هـ.ق)
  2. آیت الله سید عباس شاهرودی
  3. حاج سید نصرالله تقوی
  4. سید محمد حسینی تنکابنی
  5. آیت الله میرزا محمد شاه آبادی
  6. میرزا محمد قزوینی
  7. میرزا محمد فیض قمی
  8. میرزا مسیح طالقانی
  9. شیخ علی اکبر حکمی
  10. سید ابوالقاسم حسینی
  11. ملا رحمت الله کرمانی
  12. سید اسماعیل مرعشی
  13. ملا اسماعیل محلاتی
  14. شیخ علی اکبر صدرالفضلاء
  15. شیخ علی اکبر نهاوندی
  16. شیخ ابوالقاسم کبیر قمی
  17. شیخ محمدتقی نهاوندی

آثار و تألیفات

آیت الله میرزای آشتیانی علاوه بر مسئولیت‌های سنگین مرجعیت، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشکلات آنان، این توفیق را بدست آورد که اندیشه‌های علمی و دانسته‌های فقهی و اصولی خود را تدوین کند. نوشته‌های پرارزش وی که به صورت کتاب، رساله و حاشیه بر کتاب های دیگران، به یادگار مانده است، ‌عبارتند از:

  1. بحرالفوائد فی حاشیه‌ الفرائد: این اثر را وی هنگامی نوشت که در درس شیخ انصاری شرکت می‌کرد. بنا به نظر شیخ آقا بزرگ تهرانی، در میان ۴۰ حاشیه که بر «رسائل» شیخ انصاری نگاشته شده است، این اثر از همه آن ها پرمایه‌تر، بهتر و مفیدتر است.[۹] مدرسان حوزه های علمیه ایران، همگی اتفاق نظر دارند که بحرالفوائد بهترین شرح بر رسائل است.[۱۰] بحر الفوائد پس تهذیب و تنقیح، در سال ۱۳۱۵ هـ.ق در تهران به چاپ رسید.[۱۱]
  2. رساله فی الاجزاء: در سال ۱۳۱۵ هـ.ق به چاپ رسید.
  3. مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.
  4. رساله فی قاعده نفی العسر و الحرج: در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  5. کتاب القضاء والشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری است و در موضوع خود اثری بدیع و پرنکته است. این اثر در ۴۹۰ صفحه، توسط انتشارات هجرت، در سال ۱۳۶۳ هـ.ش منتشر شد.
  6. رساله فی حکم اوانی الذهب والفضه: در سال ۱۳۱۳ هـ.ق چاپ شد.
  7. ازاحه الشکوک فی حکم اللباس المشکوک: در ۱۴۱ صفحه، در سال ۱۳۱۳ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  8. رساله فی الجمع بین تصدی القرآن والدعاء: در ۱۳۹ صفحه، ‌در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  9. رساله فی نکاح المریض: در سال ۱۳۱۴ هـ.ق در تهران چاپ شد.
  10. کتاب الاجاره: تقریر درسهای شیخ انصاری می‌باشد.[۱۲]
  11. الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از کتاب شرایع الاسلام می‌باشد. نسخه‌ای خطی از آن به شماره ۷۷۴۱ در کتابخانه آستان قدس رضوی نگاهداری می‌شود.
  12. رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یکتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.
  13. رساله سؤال و جواب
  14. کتاب الوقف: تقریر درس های شیخ انصاری است.
  15. کتاب الخمس
  16. کتاب الزکاه
  17. احیاء الموات والاجاره
  18. کتاب الرهن
  19. کتاب الغصب
  20. کتاب الصید والذباحه.[۱۳]

فعالیت اجتماعی و سیاسی

آیت الله آشتیانی ضمن تشکیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امکانات و مقدورات، در جهت رفع مشکلات و معضلات مردم می‌کوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا کرد.[۱۴] وی از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود[۱۵] و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی که تولیت آن ها با اعلم علمای تهران بود، از قبیل موقوفات مدرسه مروی گردید.[۱۶]

ستیز با سلطه‌گری:

ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳ هـ.ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال ۱۳۰۶ هـ.ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباکو را در داخل و خارج به یک شرکت انگلیسی واگذار کرد و در ازای این حرکت که استقلال سیاسی ایران را تهدید می‌کرد و راه را برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می‌گشود، مبلغی دریافت داشت. دست اندرکاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می‌زنند و سپس مردم کوچه و بازار به آنان می‌پیوندند و مسئله به صورت قیام عمومی درمی‌آید. نایب السلطنه، کامران میرزا که برای ساکت نمودن مردم جلو می‌آید، کتک می‌خورد و سربازان دولتی به مردم تیراندازی می‌کنند. عده‌ای کشته می‌شوند و شاه سخت می‌ترسد. دامنه نهضت بالا می‌گیرد و مردم به علما متوسل می‌شوند که در صدر آن ها حاج میرزا محمدحسن آشتیانی قرار دارد.[۱۷] آیت الله آشتیانی در مقام رهبری این مقاومت، کوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دست به قیام گسترده و عمومی زدند.

آیت الله آشتیانی قرار داد مذکور را مخالفت مذهب اسلامی و استقلال کشور قلمداد نمود و چندین مرتبه با امین السلطان و ناصرالدین شاه ملاقات کرد و آثار سوء این قرارداد را به آنان گوشزد کرد. ولی آنان به بهانه این که امضای شاه اعتبار دارد و طرف قرارداد، در حقیقت دولت انگلیس است،‌ به سخنان وی وقعی ننهادند.[۱۸] در واقع، هسته اصلی مبارزه ضد این امتیاز آیت الله آشتیانی بود.[۱۹] حاج میرزا حسن آشتیانی در آن موقع، در محله سنگلج و در یکی از کوچه‌های گلوبندک ساکن بود. در واقع، باید گفت بزرگترین نهضت سیاسی ایران بر ضد استعمار خارجی (واقعه رژی) از همین خانه آغاز شد و از همین مکان بود که وی مقاومت در مقابل استبداد و استکبار را پی گرفت و فعالیت‌های عزت آفرین او به پیروزی شیعیان ایران و شکست بیگانگان و دولت وابسته به اجانب انجامید.[۲۰]

به همت و پشتکار علما، نهضت تنباکو پاگرفت و زمینه برای حرکت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله آشتیانی، وقتی چنین دیدند، از میرزای شیرازی خواستند حکم خویش را ابلاغ کند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مکاتبات فراوان با ناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر کرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این فتوا توسط وی در ایران انتشار یافت.[۲۱] مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا کردند، هیجان عظیمی ایران را فرا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمق جان ها اثر کرد. امین السلطان (صدراعظم) و نایب السلطنه (حاکم تهران) به مأموران دستور داده بودند که با تمام نیرو از نشر این فتوا جلوگیری کنند.

امین السلطان که در این قرارداد، رشوه کلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیر مختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست که میرزا حسن آشتیانی را تبعید کند. شاه که از این کار بیمناک بود، با اصرار وی تن به چنین کاری داد و حکم کرد که میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بکشد، یا این که از تهران خارج شود. این دستور توسط عبدالله خان ولی، در روز یکشنبه دوم جمادی الثانی ۱۳۰۹ هـ.ق به میرزای آشتیانی ابلاغ شد. وی در مقام اجرای حکم شاه برمی‌آید و به میرزا می‌گوید: حتماً باید قلیان بکشید و مسلمانان را به استفاده از دخانیات رخصت دهید یا این که از تهران بیرون بروید. میرزای آشتیانی در پاسخ می‌گوید: برایم امکان ندارد که حکم میرزای شیرازی را نقض کنم، اما رخت خود را از این موج فتنه‌خیز بیرون کشیده، از این شهر نقل مکان می‌کنم.[۲۲] پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان بار دیگر از میرزای آشتیانی حکم جواز را می‌خواهد که او در جواب می‌گوید: «وضع این حکم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حکم از حضرت حجت الاسلام (میرزای شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است».[۲۳]

وفات

سرانجام آن عالم مجاهد و فقیه فرزانه در تاریخ ۲۸ جمادی الاول سال ۱۳۱۹ هـ.ق در ۷۱ سالگی، در تهران هنگام قرائت زیارت جامعه کبیره بدرود حیات گفت. پیکرش را پس از تشییعی شکوهمند در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی به امانت سپردند، تا پس از مدتی به نجف انتقال دهند. فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از ۸ ماه که تصور می‌کردیم بدنش دیگر خشک شده و سبک گشته، مشاهده کردیم بدنش هیچ تغییری نکرده و همان طور که سپرده بودیم می‌باشد. سپس پیکرش را به نجف اشرف بردند و در کنار مرقد مرحوم شیخ جعفر شوشتری دفن کردند.[۲۴]

پانویس

  1. علماء معاصرین، ۳۷۹.
  2. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۸۹ و اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۵، ص ۲۷.
  3. مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۶۷.
  4. اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۳۷؛ طبقات اعلام الشیعه، ج ۱، ص ۳۹۰ و چهل مقاله، رضا استادی، ص ۵۹۷.
  5. سیمای آشتیان، ص ۴۹.
  6. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مولف شیخ مرتضی انصاری، ص ۲۶۵.
  7. ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص ۳۹۹.
  8. علما معاصرین، ملاعلی واعظ خیابانی، ص ۳۷۹.
  9. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۴۴ و نقباء البشر، ج ۱، ص ۳۹۰.
  10. مجله مسجد، شماره ۴۱، ص ۷۰.
  11. مجله حوزه، شماره ۶۵، ص ۶۴.
  12. شیخ آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان کتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده است. ر.ک: الذریعه، ج ۱، ص ۱۲۲.
  13. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۱، ص ۲۷۴، ۳۰۹ و ۵۲۷، ج ۲، ص ۴۴، ج ۷، ص ۲۴۸، ج ۱۷، ص ۹ و ۱۴۱؛ اعیان الشیعه، ج ۵، ص ۳۸: کشف الاستار عن وجه الکتب والاسفار، سید احمد صفایی خوانساری، ج ۴، ص ۲۶۵؛ چهل مقاله، ص ۵۹۹.
  14. سیمای آشتیان، ص ۴۹.
  15. فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، ص ۴۹۴.
  16. چهل مقاله، ص ۶۰.
  17. سده تحریم تنباکو، به اهتمام موسی نجفی و رسول جعفریان، ص ۱۵ـ۶۴.
  18. تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیمور، ص ۸۶.
  19. تشیع و مشروطیت در ایران، عبدالهادی حائری، ص ۱۳۲.
  20. سیری کوتاه در جغرافیای تفرش و آشتیان، ص ۲۵۱.
  21. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ۱، ص ۳۳۵.
  22. تاریخ دخانیه، شیخ حسن اصفهانی کربلایی، ص ۱۵۴.
  23. مجله حوزه، شماره ۵۰ـ۵۱، ص ۲۲۷. به نقل از قرارداد رژی، ص ۱۲۳.
  24. اختران فروزان ری و تهران، ص ۱۷۳؛ چهل مقاله، ص ۲۶؛ کرامت صالحین، محمد شریف رازی، ص ۳۲۰؛ اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، ص ۲۵۷؛ فوائد الرضویه، ص ۶۷ و منتخب التواریخ، حاج محمد هاشم خراسانی، ص ۱۹۲.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد۳، زندگی نامه "میرزا محمدحسن آشتیانی" از غلامرضا گلی زواره.
  • ناصر باقری بیدهندی، مجله مشکوه، شماره ۴۴، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.