شیخ محمدتقی اصفهانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۲ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: شیخ محمد تقی اصفهانی، آثار شیخ محمد تقی ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 200

نویسنده: علي محمد نيكان

شیخ محمدتقی رازی نجفی اصفهانی

ولادت

در بین سال‌های (1187ـ1185 هـ.ق)[۱] در روستای «ایوان کیف» در خانواده‌ای مذهبی فرزندی چشم به جهان گشود که بعدها منشأ برکات فراوانی شد. پدر و مادرش به دلیل علاقه و محبتشان به امام نهم علیه السلام او را محمدتقی نام نهادند.

پدر و مادر

پدرش محمدرحیم بیک «اهل ایوان کی»[۲] و از بزرگان ایل «استاجلو»[۳] و مادرش دختر الله‌وردی بیک فرزند مهدی قلی خان بیگدلی و خواهرزن آقا محمدعلی کرمانشاهی (ارشد پسران آقا محمدباقر بهبهانی (متوفای 1205 هـ.ق) است. محمدرحیم بیک از طرف حکومت وقت در «ایوان کیف» در رأس امور دیوانی بود؛ اما در اواخر عمر از همه ریاست‌ها اعتراض کرده و در جوار عتبات عالیات در عراق ساکن گردیده و به عبادت قیام نموده است.[۴] او در سال (1217 هـ.ق) در نجف وفات یافته و در همان سرزمین در جواب امیرالمومنین علیه السلام مدفون گردید.[۵]

تحصیلات

از زمان شروع به تحصیل شیخ و مکان آن و اساتید اولیه او در مقدمات و سطوح اطلاعی دقیق در دست نیست. آن چه مسلم است او درس وحید بهبهانی (متوفای 1205 هـ.ق) را چند سال درک کرده است و در همه تراجم او را از شاگردان وحید می‌‌نویسند. بنابراین می‌‌بایست تحصیل را از کودکی آغاز کرده باشد تا بتواند در سن حدود 15 سالگی یا کمی ‌‌بیشتر به محضر درس (استاد کل) وحید بهبهانی حاضر شود و چند سال نیز از درس او بهره‌مند گردد.[۶]

هجرت به نجف

شیخ محمدتقی در اوایل جوانی به عتبات عالیات رفت و در کربلا از محضر درس استاد وحید بهبهانی و همچنین از مجلس دیگر استادان بزرگ علم و فضیلت نیز بهره فراوان برد و سپس به نجف اشرف مشرف گردید و از درس علامه بحرالعلوم (متوفای 1115 هـ.ق) استفاده نمود.[۷]

شیخ متجاوز از دوازده سال یعنی قبل از وفات وحید بهبهانی تا پس از واقعه حمله وهابیان به کربلا[۸] در آن شهرها نزد دانشوران فحل و مجتهدان بزرگ تحصیل نموده است.

استادان و مشایخ اجازه

از نام استادان دوره مقدمات و سطح مرحوم شیخ محمدتقی اطلاعی در دست نیست؛ فقط از زمانی که ایشان در درس خارج یا سطوح عالیه در اعتاب مقدسه حاضر می‌‌شده خبرهای مختصری وجود دارد. استادان این دوره ایشان که احتمالاً از قبل از سال (1200 هـ.ق) شروع می‌‌شود و تا هنگام مهاجرت به ایران ختم می‌‌شود عبارتند از:

  • 1. وحید بهبهانی (1205ـ1117 هـ.ق)؛
  • 2. شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء؛
  • 3. از دیگر استادان شیخ محمدتقی، سید محسن اعرجی کاظمینی؛
  • 4. سید مهدی بحرالعلوم؛
  • 5. میر سید علی حائری کربلایی؛
  • 6. سید مصلح الدین مهدوی؛

ازدواج بابرکت

شیخ محمدتقی داماد شیخ جعفر کبیر؛ صاحب «کشف الغطاء» است. وی با یکی از دختران شیخ به نام نسمه خاتون (متوفای حدود 1295 هـ.ق) ازدواج نموده است.[۹]

بازگشت به وطن

شیخ محمدتقی پس از تکمیل تحصیل و رسیدن به مقام اجتهاد و کسب اجازات از استادان خود، پس از سال (1216 هـ.ق) و واقعه حمله وهابی‌ها به شهر مقدس کربلا و احتمال حمله به شهر نجف اشرف، به ایران مهاجرت نمود. سال مهاجرت ایشان به طور قطع معلوم نیست؛ اما به طور مسلم پس از سال (1216 هـ.ق) است و از روی احتمال پس از فوت پدر در سال (1217 هـ.ق) بوده است.

شیخ در ابتدای ورود خود به ایران، جهت زیارت به مشهد مقدس روانه می‌‌شود. شیخ آقا بزرگ تهرانی در «الکرام البرره» در این باره می‌‌نویسد: «وقتی که مرحوم شیخ محمدتقی اصفهانی صاحب حاشیه به مشهدرضا علیه السلام مشرف گردید به منزل حاج میرزا داود خراسانی فرزند میرزا مهدی اصفهانی (1190ـ1240 هـ.ق) وارد گردیده و آن مرحوم در بزرگداشت و اکرام میهمان عزیز خود نهایت کوشش را نموده و بدهی‌های آن عالم بزرگوار را که بالغ بر یک هزار تومان بوده است از مال خود پرداخت نموده و مدت چهارده ماه ایشان را نزد خود نگهداشته و در این مدت، فقه و اصول را خدمت آن مرحوم تلمذ نموده است».[۱۰]

در یزد

شیخ محمدتقی پس از چهارده ماه توقف در سرزمین مقدس رضوی آن شهر را ترک نمود و وارد یزد گردید. وی در شهر یزد به تدریس فقه و اصول پرداخت. مدت توقف شیخ در یزد معلوم نیست. نواده ایشان حجت الاسلام شیخ هادی نجفی در این باره می‌‌نویسد: از قرائن چنین معلوم است که شیخ بیش از یک سال در یزد می‌‌ماند و پس از آن شاید به علت عدم مساعدت محیط و سختی معیشت، این شهر را ترک نموده و به اصفهان مهاجرت می‌‌نماید.[۱۱]

درخشش در اصفهان

قرن سیزدهم هجری یکی از درخشان‌ترین دوره های علمی ‌‌شهر تاریخی اصفهان است. شهری که از روی حق و حقیقت آن را «مرکز دانش مشرق زمین» خوانده‌اند. در ربع اول این قرن یکی از چهره‌های درخشان علم و دانش و بزرگان از مجتهدان که به اصفهان مهاجرت نموده و این شهر را وطن خود قرار داده و به تأسسیس حوزه علمیه پرداخته است. «مرحوم شیخ محمدتقی رازی نجفی اصفهانی است».

ورود ایشان به اصفهان احتمالا قبل از سال (1225 هـ.ق) بوده است. آن مرحوم در اصفهان ساکن گردید و پس از او یگانه فرزندش شیخ محمدباقر مسجدشاهی که عالمی ‌‌جلیل و محققی مدقق بود، چراغ دانش را که او برافروخته بود روشن و روشنتر نگاه داشت و به فرزندان عالم و برومند و مجتهد و خدمتگزار دین و مردم تحویل داد و آنان این شمع فروزان را بحمدالله تاکنون که متجاوز از یک قرن و نیم از ابتدای فروزش آن می‌‌گذرد همچنان روشن و نورانی نگاه داشته‌اند.[۱۲]

شیخ در ابتدای ورود خود به اصفهان، در محله «احمدآباد» ساکن شده و در مسجد «ایلچی»[۱۳] حوزه درس منعقد نمود و در آن مسجد اقامه جماعت می‌‌نمود. طلاب اصفهان چون احاطه کامل و تحقیقات شیخ را در مباحث علمی ‌‌خصوصا علم اصول شنیدند از گوشه و کنار به گرد او جمع شده و حوزه درس و بحث او یکی از حوزه‌های معتبر گردید.

مؤمنین و مقدسین نیز چون زهد و پارسایی او را می‌‌بینند به جماعت او حاضر گردیده به تدریج چون مسجد ایلچی برای برپایی درس و اقامه نماز جماعت گنجایش نداشته این مجالس به مسجد شاه (امام) تغییر مکان داد و این عالم بزرگ در آن مسجد به تدریس و امامت جماعت می‌‌پردازد.

حوزه درس

تعداد شرکت کنندگان در درس شیخ محمدتقی را تا چهارصد نفر نوشته‌اند.[۱۴] که با توجه به جمعیت اصفهان در آن روز و اهل علم و حوزه موجود در آن وقت و معاصر بودن شیخ با مرحوم سید محمدباقر حجت الاسلام «شفتی» که ریاست آن زمان اصفهان با ایشان بوده؛ می‌‌توان گفت تقریباً تمام طلاب مستعد و فاضل و درسخوان اصفهان در درس ایشان حاضر می‌‌شده‌اند و اولین حوزه درس در آن زمان متعلق به ایشان بوده است.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی‌‌ در مورد درس شیخ می‌‌نویسد: ...در اصفهان سکنی نمود، فضلا در درس او اجتماع کردند، مجلس درسش مجمع فضلا گردید.[۱۵]

شاگردان

از آن جا که مدت تدریس شیخ در اصفهان بیش از بیست سال طول کشید، تعداد زیادی از دانشوران و بزرگان از حوزه درس شیخ بهره برده‌اند که ثبت و ضبط اسامی ‌‌همه آن‌ها کاری بس دشوار است؛ لکن به برخی از شاگردان بزرگ ایشان ذیلاً اشاره می‌‌شود:

  • 1. ملا احمد ابن عبدالله خوانساری؛
  • 2. شیخ محمدتقی گلپایگانی؛
  • 3. میرزا محمدباقر موسوی خوانساری چهارسوقی؛
  • 4. مولی محمدتقی فرزند حسینعلی هروی اصفهانی حائری؛
  • 5. سید محمدحسن مجتهد؛
  • 6. میر سید حسن مدرس؛
  • 7. سید میرزا حسن فرزند محمد معصوم رضوی مشهدی؛
  • 8. میرزای مجدد؛
  • 9. آقا حسین ورنامخواستی لنجانی اصفهانی؛
  • 10. شیخ محمدحسین فرزند محمدرحیم بیک استاجلو؛
  • 11. حاج ملا حسینعلی؛
  • 12. حاج میرزا داود؛
  • 13. مولی زین العابدین گلپایگانی؛
  • 14. آقا سید محمدصادق؛
  • 15. ملا عبدالجواد؛
  • 16. ملا علی قارپوزآبادی زنجانی؛
  • 17. شیخ فتح الله؛
  • 18. آقا مهدی؛
  • 19. شیخ مهدی کجوری شیرازی؛
  • 20. حاج ملا هادی سبزواری؛
  • 21. حاج میرزا هدایت الله ابرسجی شاهرودی خراسانی؛
  • 22. میر محمد بن میر محمدحسین شهرستانی حائری؛
  • 23. شیخ محمد فرزند محمدعلی فرزند محمدشفیع خراسانی طهرانی نجفی.

آثار

در تراجم و فهرست کتاب‌ها و کتابخانه‌ها، از کتاب‌ها و دست نوشته‌های شیخ محمدتقی رازی نجفی اصفهانی نام برده شده که در این جا به مناسبت به آن‌ها اشاره می‌‌شود.

  • 1. مسائل؛
  • 3. تقریرات بحث فقه؛
  • 4. تبصره الفقهاء؛
  • 5. مسأله الظنون؛
  • 6. رساله‌ای در مفطرنبودن توتون؛
  • 7. رساله عملیه به فارسی؛
  • 8. رساله‌ای در فساد شرط ضمن عقد؛
  • 9. کتاب شرح اسماء حسنی؛
  • 10. کتابی در طهارت؛
  • 11. رساله‌ای در بحث دوران امر بین اقل و اکثر در علم اصول؛[۱۶]
  • 12. هدایه المسترشدین فی شرح اصول معالم الدین.

تخصص و تبحر

آن چه می‌‌توان به قطع و یقین گفت این است که: علامه محقق و فقیه و اصولی مدقق شیخ محمدتقی رازی نجفی اصفهانی از عالمان محقق فرقه امامیه است و در فقه و اصول صاحب آرا و افکار مشهوری است که اصولی‌ها و فقیهان بعد از او پیوسته پیرامون افکار و اقوال او به بحث و تحقیق پرداخته و از آن‌ها متأثر گردیده‌اند.

صاحب «روضات الجنات» که از شاگردان مبرز شیخ است درباره او می‌‌نویسد: شیخ از برترین علمای عصر خویش در فقه و اصول بود؛ بلکه نسبت به سایرین از دید و نظر بالاتری در علوم معقول و منقول برخوردار بود.[۱۷]

شاهد بر این مدعا آثار بسیار ارزشمندی است که از مرحوم شیخ باقی مانده است که در این میان می‌‌توان به کتاب «هدایه المسترشدین» اشاره کرد. این کتاب در اصول فقه نگارش یافته و از مهمترین کتاب‌های اصول بین متأخرین است و همواره مورد نظر و عنایت دانشمندان بوده است و احاطه و تحقیقات عمیق و افکار بلند شیخ در این کتاب به خوبی پیداست.

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در این باره می‌‌نویسد: ...این کتاب (هدایه المسترشدین) بر احاطه شیخ و تبحر و تحقیق ایشان در علم اصول حکایت می‌‌کند و همیشه آرا و نظریات شیخ مورد بحث و گفتگوی افاضل از حوزویان بوده است.[۱۸]

وفات

علامه شیخ محمدتقی در روز جمعه نیمه شوال سال (1248 هـ.ق) در سن حدود شصت سالگی در شهر اصفهان دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

محدث قمی ‌‌می‌‌نویسد: مرحوم حاجی محمدابراهیم کلباسی (1261ـ1180 هـ.ق) بر او نماز گذارد.[۱۹] وی در تخت فولاد در بقعه وسط تکیه مادر شاهزاده[۲۰] نزدیک قبر محقق خوانساری و قبر مرحوم آیت الله حاج سید زین العابدین موسوی خوانساری پدر بزرگوار ایشان به خاک سپرده شد.

صاحب «روضات الجنات» در رثای او سروده مفصلی دارد که در کتاب روضات آمده است. در مطلع آن سروده چنین آمده است:

یا للذی اضحی تقیاً نهتدی × بهداه کالبدر المنیرا لاوقدی.

پانویس

  1. برای اطلاع از اوضاع و احوال ایران در آن زمان به کتب و منابع تاریخی مربوط به حکومت کریم خان مراجعه شود.
  2. «ایوانکی» یا ایوانکیفی» دهستانی است از بخش های شهرستان گرمسار در استان سمنان که بر اساس سرشماری سال (1365 ش) دارای جمعیت 2268 نفری است. رود ایوانکی آب شرب این دهستان را تأمین می‌‌سازد. مردم آن عمدتا به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. سابقه ایوانکی به دوره‌های پیش از اسلام می‌‌رسد و در میانه سردره خوار قرار داشته است. تمامی ‌‌مردم ایوانکی شیعه هستند و از عالمان نامدار آن دیار، شیخ محمدتقی ایوانکیفی (1248 هـ.ق) را می‌‌توان برشمرد. (دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 665) چاپ دوم، 1372.
  3. «استاجلو»ای ایلاتی است که در زمان شاه اسماعیل بنیان گذار سلسله صفویه به او پیوسته و در راه اعتلای اسلام و تشیع و ایران خدماتی انجام داده‌اند. (تاریخ علمی ‌‌اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج 1، ص 129، چاپ اول، 1376).
  4. تاریخ علمی ‌‌و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج 1، ص 126.
  5. قبیله عالمان دین، شیخ هادی نجفی پ، ص 13، چاپ اول، 1381، انتشارات عسگریه، با کمی ‌‌تغییر.
  6. قبیله عالمان دین، شیخ هادی نجفی، ص 15 و 14.
  7. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، دکتر سید محمدباقر کتابی، ج 1، ص 96، چاپ اول، 1375، با اندکی تغییر در عبارت، به نقل از نجوم السماء، ص 380.
  8. در روز چهارشنبه عید غدیر سال (1216 هـ.ق) وهابی‌ها به ریاست مسعود فرزند عبدالعزیز امیر نجد، به کربلا حمله نموده و مرتکب قتل و غارت شده و ظلم و ستم فراوانی به زائران حرم مطهر امام حسین علیه السلام و اهالی کربلا روا داشتند؛ در حالی که مردم از قبل هیچ اطلاعی از این حمله نداشتند. تعداد نفرات مسعود را از یک هزار تا بیست هزار نفر نوشته و عده مقتولین را نیز از یک هزار تا بیست هزار نفر ذکر کرده‌اند که قریب پانصد نفر از آن‌ها در صحن مطهر و پنجاه نفر در حرم مبارک به قتل رسیدند. (ر.ک: تاریخ علمی‌‌ و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج 1، ص 137).
  9. رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ج 1، ص 99.
  10. تاریخ علمی‌‌ و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج1، ص 137، به نقل از الکرام البرره شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 2، ص 513.
  11. قبیله عالمان دین، ص 16.
  12. تاریخ علمی‌‌ و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج 1، ص 14، با کمی ‌‌تغییر در عبارات.
  13. مسجد ایلچی یکی از آثار باستانی اصفهان است که در سال (1097 هـ.ق) بوسیله صاحب سلطان بیگم دختر حکیم نظام الدین محمد ملقب به حکیم الملک ایلچی به سرکاری خواجه سعادت به اتمام رسیده است. (همان، ص 139).
  14. طبقات اعلام الشیعه (الکرام البرره)، ج 1، ص 215 به نقل از تکمله أمل الآمل. اگر چه مرحوم میرزا محمدباقر موسوی خوانساری که خود از شاگردان بنام شیخ بوده می‌‌نویسد: مجلس درسش مشحون از علما و فقها بود و بالغ بر سیصد نفر از علماء در مجلس درسش حضور می‌‌یافتند. روضات الجنات، ج 2، ص 124.
  15. فوائدالرضویه، ج 2، ص 435.
  16. قبیله عالمان دین، ص 25.
  17. روضات الجنات، ج 2، ص 131.
  18. طبقات اعلام الشیعه، (الکرام البرر)، ج 1، ص 215.
  19. فوائدالرضویه، ص 435، در دو کتاب روضات الجنات، ص 131 و ریحانه الادب، ج4، ص 404، آمده است که حجت الاسلام سید محمدباقر شفتی (متوفای 1260 هـ.ق) صاحب کتاب مطالع الانوار با جمع بسیاری بر جنازه او نماز خواندند.
  20. تکیه مادر شاهزاده را یک زن گرجی که نامش مریم (متوفای 1246 هـ.ق) و همسر فتحعلی شاه و دایه سیف الدوله حاکم اصفهان برای مدفن خویش بنا نهاده است.