حدیث افتراق

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


حدیث منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره انشعاب امت اسلامى به فرقه‌هاى گوناگون را «حدیث افتراق» می گویند. این حدیث حاکى از افتراق و جدایی امت اسلامى همانند امت هاى قدیم‌تر به بیش از ۷۰ یا ۷۳ فرقه، و نجات یافتن تنها یک فرقه از آنان است. در احادیث متعددی، گروه نجات‌یافته را شیعیان امام علی ـ علیه‌السلام ـ معرفی شده‌اند.[۱]

اعتبار حدیث

حدیث افتراق در بسیارى از کتاب هاى حدیثى شیعه از جمله، «خصال» شیخ صدوق، تفسیر عیاشی و احتجاج طبرسی[۲] و برخی منابع اهل سنت[۳] گزارش شده و بسیارى از ملل و نحل‌نویسان قدیم و فرقه‌شناسان جدید آن را پذیرفته‌اند. البته این روایت در کتاب هاى چهارگانه حدیثى شیعه و صحیحین اهل سنت گزارش نشده و فرقه‌پژوهانى چون نوبختى در «فرق‌الشیعه» و ابوالحسن اشعرى در «مقالات‌الاسلامیین» به آن اشاره و استناد نکرده‌اند.

اما به‌ عقیده برخى دیگر، حدیث افتراق به‌ ویژه با توجه به کثرت نقل آن در کتاب هاى روایى و کلامى و تفسیرى، نه تنها مشهور است بلکه در مورد آن ادعاى تواتر نیز شده است.[۴] به گفته آیت‌الله سبحانی، مستفیض بودن و نقل‌های فراوان این حدیث در کتاب‌های شیعه و سنی، ضعف سندی آن را جبران می‌کند و نقل آن با اسناد مختلف در این منابع موجب اطمینان و اعتماد به آن می‌شود.

محتوای حدیث

صدر و ذیل این حدیث با تعابیر مختلفى گزارش شده است، اما محتوا و پیام کلى آن را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد: خبر از فرقه فرقه‌شدن امت‌اسلام، نجات‌یافتن تنها یکى از فرقه‌ها و گمراهى و هلاکت بقیه، تعیین مصداق فرقه ناجیه (فرقه راه یافته، اهل بهشت).

بر اساس مضمون اصلى و قرائت رایجِ این حدیث، پیامبر اکرم صلی‌ اللّه‌ علیه‌ و آله‌، یهودیان را ۷۱ ملت (یا طایفه و فرقه) و مسیحیان را ۷۲ ملت معرفى کرده و از افتراق امت خود به ۷۳ فرقه یاد کرده و گفته است که در میان امت هاى قبلى، همه فرقه‌هاى آنها به جز یک دسته، اهل جهنم یا در وادى گمراهى و هلاکت بودند و امت اسلامى نیز دچار چنین سرنوشتى خواهد شد.

تأثیر بیشتر این حدیث را می‌توان در مباحث کلامى، کشمکش هاى فرقه‌اى، تصفیه حساب هاى گروههاى مذهبى و نیز در گستره دانش فرقه‌شناسى به‌ روشنى مشاهده کرد. در تاریخ اندیشه اسلامى و منازعات فرقه‌اى، بسیارى به‌ ویژه در میان صاحبان مکاتب کلامى، با توجه به مضمون صدر حدیث یا با گزینش قرائت دلخواه خود از بخش پایانى آن به اثبات حقانیت خود از زبان پیامبر پرداخته‌اند.[۵]

فرقه ناجیه

درباره تعیین مصداق «فرقه ناجیه» میان عالمان مذاهب مختلف اختلاف‌نظر است. غالبا هر کدام از آنان مذهب خویش را فرقه ناجیه، و ۷۲ فرقه دیگر را هلاک‌شده دانسته‌اند. در برخى نقل ها پیامبر اکرم بدون پرسش دیگران، به معرفى فرقه ناجیه و گاهى نیز هالکه و بدترین فرقه‌ها پرداخته است. بنابر قرائتى غیرمشهور همه فرقه‌ها به‌ جز زنادقه اهل بهشت‌اند.[۶]

شیخ صدوق محدث مشهور شیعه در قرن چهارم، در کتاب کمال الدین و تمام النعمه با استناد به حدیث ثقلین، هر کس را که به قرآن و عترت پیامبر(ص) تمسک کند، جزو فرقه ناجیه دانسته است. همچنین علامه مجلسی در بحار الانوار از امام علی(ع) نقل کرده که شیعیانم، اهلِ نجاتند. علامه حلی نیز با تکیه بر احادیث، امامان دوازده‌گانه و پیروان آنان را مصداق فرقه ناجیه معرفی کرده و سپس دلایلی در اثبات حقانیت مذهب شیعه ذکر کرده است.

پانویس

  1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲، باب افتراق الامة بعد النبی.
  2. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌بابویه، ج۲، ص۵۸۴ـ۵۸۵؛ مجلسى، ج۲۸، ص۳ـ۶.
  3. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج۳، ص۵۶۹؛ ابن‌ابی‌عاصم، ج۱، ص۷۵ـ۸۰؛ زیلعى، ج۱، ص۴۴۷ـ۴۵۰؛ متقى، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۳.
  4. رجوع کنید به ابن طاووس، ج۱، ص۲۸۷، ج۲، ص۷۴، ۲۵۹؛ مناوى، ج۲، ص۲۰.
  5. براى نمونه رجوع کنید به جعفر بن منصور الیمن، ص ۲۴۳؛ شهرستانى، ج۱، ص۳ـ۴؛ ابن‌مرتضى، ص۲، ۵؛ مجلسى، ج۲۸، ص۴ـ۵، ۱۳.
  6. رجوع کنید به غزالى، ص ۳۹ـ۱۱۳.

منابع