تدوین حدیث در اهل سنت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} == تدوین حدیث در...' ایجاد کرد)
 
(الگو:حدیث)
سطر ۱۰۳: سطر ۱۰۳:
 
*[http://www.encyclopaediaislamica.com/ دانشنامه جهان اسلام]، مدخل "تدوین حدیث" از مجید معارف
 
*[http://www.encyclopaediaislamica.com/ دانشنامه جهان اسلام]، مدخل "تدوین حدیث" از مجید معارف
 
[[رده:تدوین حدیث]]
 
[[رده:تدوین حدیث]]
 +
 +
{{حدیث}}

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۶


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تدوین حدیث در زمان پیامبر(ص)

پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند [۱]. با توجه به این مطلب ، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی ، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعة الوثائق السیاسیة گردآوری شده است . بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا را ثبت می کردند [۲]. علاوه بر علی علیه السلام معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن عمروبن عاص[۳]، سَمُرَة بن جُنْدَب [۴]، سعدبن عباده انصاری [۵] و عبداللّه بن عباس [۶]. از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد. رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود [۷]. به گفتة آن حضرت ، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن ــ که در آن علمی ] از مطالب دینی [ ضبط شده باشد ــ حایل بین او و آتش دوزخ است [۸]. پیامبر اکرم در آستانة وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند [۹]. به رغم تمام این شواهد، عده ای از محدّثان با استناد به روایاتی که ابوسعید خدری و ابوهریره و زیدبن ثابت نقل کرده اند، معتقدند که رسول خدا در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد [۱۰]. روایت دو فرد اخیر را محققان اهل سنّت ضعیف دانسته اند [۱۱]. در بارة روایت ابوسعید نیز دانشمندان ، از جهت موقوف یا مرفوع بودن آن ، اختلاف نظر دارند ( رجوع کنید به خطیب ، 1411، ص 306؛ اعظمی ؛ معلمی ، همانجاها). به فرض مرفوع بودن ، روایت ابوسعید از جهت متن و سند اشکالات اساسی دارد [۱۲] و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم با نگارش حدیث مخالف بوده است . البته به عقیدة علمای اهل سنّت ، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند [۱۳]، تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است [۱۴]، اما محققان شیعه صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند [۱۵] به هر جهت ، مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است (ابوزهو، ص 125).


تدوین حدیث بعد از پیامبر(ص)

پس از درگذشت پیامبر اکرم ، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی ، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان [۱۶]، ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر (همان ، ج 1، ص 5، به نقل از ابوبکر)، کافی بودن قرآن و درنتیجه عدم نیاز به حدیث (بخاری جعفی ، ج 1، ص 37، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا)، ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن [۱۷]. آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند (ذهبی ، ج 1، ص 7؛ ابوریّه ، ص 54)، حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت ، مبادرت کرده بود [۱۸].

از نظر محققان ، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده ([۱۹] و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است . از جمله آنکه هدف مهم مانعان ، از بین رفتن احادیثی از پیامبر در بارة فضایل و رذایل اشخاص بود [۲۰]، حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات فقهی ( رجوع کنید به ابن کثیر، ج 4، جزء 8، ص 110، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه (ص ) اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ)، مؤید این مطلب است .

واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث ، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند[۲۱])، عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند[۲۲]، عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند [۲۳]. به هرحال ، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث بتدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا جعل به این حوزه راه یابد [۲۴]. در عهد خلافت معاویه ، سیاست خلفای سه گانه در بارة حدیث دنبال شد [۲۵]. در این دوره علاوه بر سخت گیری نسبت به اهل بیت پیامبر، دستور داده شد در بارة فضایل خلفای سه گانه و ذمّ و نکوهش علی علیه السلام روایاتی جعل شود و عده ای از صحابه و تابعین برای این کار به خدمت گرفته شدند [۲۶]. این وضع تا پایان قرن نخست ادامه یافت .

در سال 99 عمربن عبدالعزیز به خلافت رسید [۲۷]. وی که سیره اش با خلفای پیشین تفاوت داشت با احساس خطر نسبت به از بین رفتن سنّت و حدیث پیامبر [۲۸]، در فرمانی به عامل خود در مدینه ، ابوبکربن محمدبن عَمروبن حَزم انصاری ، نگارش حدیث و سنّت پیامبر را خواستار شد [۲۹]. برخی نوشته اند که او نظیر این فرمان را برای ابن شهاب زُهْری (ابن عبدالبر، ص 127) و حکام ولایات دیگر نیز صادر کرد (ابن حجر عسقلانی ، 1407، ج 1، ص 237؛ کتانی ، همانجا؛ ابوزهو، ص 244). به نوشتة ابن حجر عسقلانی ، صدور فرمان عمربن عبدالعزیز نشانة آغاز تدوین بوده است (1407، ج 1، ص 235؛ سیوطی ، 1409، ج 1، ص 67). بیشتر دانشمندان معاصر نیز خلافت عمربن عبدالعزیز را مقارن با مبدأ رسمی تدوین حدیث دانسته اند [۳۰]. به گزارش محمد عجاج خطیب (1411، ص 373ـ374)، فرمان رسمی تدوین حدیث را پیش از این یکی از امرای مصر به نام عبدالعزیزبن مروان (متوفی 85) خطاب به کثیربن مُرّه حضرمی صادر کرده بوده ، اما معلوم نیست که کثیربن مرّه از این فرمان اطاعت کرده بوده است یا خیر. بعضی برآن اند که به سبب کوتاهی دورة خلافت عمربن عبدالعزیز، از امتثال ابن حزم نیز اثری در دست نیست (صدر، ص 278)، اما بنا بر قراینی ، ابن حزم دفاتری از حدیث تدوین کرده بود، که از میان رفته است [۳۱]. به هر صورت ، فرمان عمربن عبدالعزیز نقطة عطفی در مسیر تدوین حدیث به شمار می رود. برخی مستشرقان ، از جمله گولدتسیهر ، نسبت به هر گونه تدوین در قرن نخست تشکیک کرده اند، اما نظر این گروه از مستشرقان را در این خصوص ، بدور از غرض ــ در ایجاد تردید نسبت به اصالت سنّت پیامبر اسلام ــ ندانسته اند [۳۲].

پس از فرمان عمربن عبدالعزیز، بتدریج دانشمندان به تدوین حدیث روی آوردند. در اینکه چه کسی نخستین بار به تدوین حدیث پرداخت ، اختلاف هست . ابن حجر در یک جا نخستین تدوین کنندگان حدیث را ربیع بن صبیح و سعیدبن ابی عروبه ذکر کرده[۳۳] و در جای دیگر، ابن شهاب زهری را آغازگر تدوین معرفی نموده است (همان ، ج 1، ص 251). به تصریح مالک بن انس ، نخستین مدوِن علم حدیث ابن شهاب است (ابن عبدالبر، ص 127). به نوشتة ذهبی (ج 1، ص 93)، خالدبن سعدان (متوفی 104) هفتاد صحابی را ملاقات کرد و دانش خود را که از آنان آموخته بود در مصحفی گرد آورد. ابن حزم انصاری (ابن حجر عسقلانی ، 1415، ج 10، ص 40ـ41) و ابن جریج (ابن حنبل ، ج 2، ص 311) را نیز آغازگر تدوین دانسته اند. در مجموع ، در بیشتر اقوال ابن شهاب زهری نخستین مدون دانسته شده [۳۴]، شاید به دلیل سخن خود ابن شهاب که گفته است پیش از من کسی این علم را تدوین نکرده است ( رجوع کنید به کتانی ، همانجا). به هر حال ، در مورد نخستین مدون حدیث قطعیت وجود ندارد، زیرا افراد یادشده معاصر یکدیگر بوده اند و به همین دلیل مشکل می توان گفت که کدامیک در تدوین بر دیگری سبقت داشته است )[۳۵] همچنین ممکن است اول بودن هریک به نسبت منطقه ای باشد که در آن می زیسته است . در عصر بنی امیه کار تدوین بسیار کند بود، زیرا کتابت و تدوین علوم از نظر اکثر دانشمندان خوشایند تلقی نمی شد [۳۶]، ضمن آنکه تدوین نیز وضعی ابتدایی داشت و از تنظیم و طبقه بندی مطالب در آن خبری نبود (ابوریّه ، ص 263)، اما پس از به خلافت رسیدن بنی عباس وبویژه در عصر منصور عباسی در تدوین حدیث تحولی ایجاد شد (ابوریّه ، ص 264؛ ابوزهو، همانجا) که البته تشویق منصور عباسی به امر تدوین و استقبال علما از آن ، علل خاصی داشت (معارف ، ص 118). بنا به گزارش ذهبی ، در سال 143 در تمام شهرها دانشمندان به تدوین معلومات خود در رشته های حدیث و فقه و تفسیر پرداختند و درنتیجه تصانیف فراوانی پدید آمد [۳۷] از قرن دوم تا پنجم ، تدوین حدیث مسیر مشخصی داشته و به روشهای مختلفی صورت می گرفته که از مهمترین آنهاست : تدوین موضوعی بویژه بر اساس ابواب فقهی ، و تدوین برحسب مسانید، یعنی نگارش احادیثی که هریک از صحابه روایت کرده اند در یک باب (ابن صلاح ، ص 154). از این دو روش شیوة نخست را بهتر دانسته اند [۳۸].


سیر تدوین حدیث در اهل سنت

در سیر تدوین حدیث اهل سنّت ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:

الف ) دورة مصنفات اولیه

در این دوره محدّثان در کتابهای خود حدیث و غیرحدیث (آرای صحابه و تابعین ) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث » را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند [۳۹]. در این دوره ، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا مرسل و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت . بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم ، از جمله ابن جریج ، سعیدبن ابی عروبه ، حمّادبن سلَمه ، اَوْزاعی ، سفیان ثوری و مالک بن انس (سیوطی ، 1370 ش ، ص 261)، دارای تصنیف حدیثی بودند، هرچند از آثار این دوره جز کتاب موطّأ مالک بن انس اثر دیگری برجای نمانده است [۴۰].

ب ) دورة تدوین مسانید.

مسند کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها ــ که از یک صحابی است ــ طبقه بندی شده است . تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده [۴۱][۴۲] و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت (همانجاها). ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث پیامبر اکرم از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها در بارة آنها بود (ابوریّه ، ص 267). همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در اینگونه کتب همه گونه روایت ، از صحیح و ضعیف و حتی جعلی ، یک جا گرد می آمد [۴۳]، لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم ، بعد از صحاح و سنن ، به شمار می روند (صالح ، ص 298) و تنها مسند احمدبن حنبل * از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی ، در ردیف سنن قرار گرفته است (همان ، ص 297).

ج ) تدوین صحاح و سنن

محدودیتهای مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوة دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه ، از بین روایات ، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد ( رجوع کنید به صحیح * ؛ صحاح سته* ؛ بخاری ، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری * ). همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن ، مورد توجه محدّثان قرار گرفت . سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث احکام است که برپایة ابواب فقهی مدون شده است [۴۴]. در این کتب نیز روایات به صورت مسند، و عاری از موقوفات ( رجوع کنید به حدیث * ) است ، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند (عتر، ص 326) در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست (کتانی ، ص 25). در دورة متقدمان ، تدوین سنن امری شایع بود. به صحیحین ( صحیح مسلم و صحیح بخاری ) و سنن اربعه ( سنن ابن ماجه* ، سنن ابی داود، سنن نسایی ، سنن ترمذی * ؛ نیز رجوع کنید به سنن * ) با نوعی تسامح «صحاح سته » اطلاق شده است . این کتب ــ که اهمّ مصادر حدیث اهل سنّت اند ــ در قرن سوم تدوین شدند،لذا این قرن ، عصر طلایی تدوین حدیث به شمار می رود [۴۵]

د) استمرار تدوین پس از صحاح سته

در قرن چهارم و پنجم محدّثان ، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابوعوانه اسفراینی (متوفی 316) صاحب مسند یا صحیح ؛ محمدبن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی 354) صاحب المسند الصحیح یا الانواع و التقاسیم ؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی 360) صاحب معاجم سه گانه ؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات ، که در واقع مستدرکی بر صحیحین است ؛ ابوعبداللّه محمدبن عبداللّه معروف به حاکم نیشابوری * (متوفی 405) صاحب کتابهای العلل ، الامالی ، فوائدالشیوخ ، امالی العشیات ، معرفة علوم الحدیث و المستدرک علی الصحیحین ؛ و ابوبکر احمدبن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی * (متوفی 458) صاحب دو کتاب السنن الکبری و السنن الصُغری [۴۶]. حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم ، بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود. قرن پنجم پایان دورة تدوین حدیث اهل سنّت در دورة متقدمان به شمار می رود. به گفتة بعضی محققان ، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصة آن سندهای متصل از مؤلف تا رسول خدا باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند، خودداری کردند، به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی 624) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود [۴۷]

ر) تدوین جوامع حدیث در دورة متأخران

مقصود از جوامع ، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث ، از جمله صحاح سته ، موطّأ مالک و مسند احمدبن حنبل تدوین شده است . این کتب به چند دسته تقسیم می شود:

کتبی که فقط جامع روایات صحیحین است ؛ کتبی که جامع روایات صحاح و سنن و مسانید مهم است ؛ کتبی که در آنها با استفاده از منابع اخیر تنها به جمع روایات فقهی بسنده شده است [۴۸].

در مورد کتابهای دستة اول گفتنی است که افراد بسیاری دارای «الجمع بین الصحیحین » بوده اند، از جمله:

جوزقی نیشابوری (متوفی 388)، ابومسعود ابراهیم بن عبید دمشقی (متوفی 401)، اسماعیل بن احمد معروف به ابن فرات سرخسی نیشابوری (متوفی 414)، ابوبکر احمدبن محمد برقانی (متوفی 425)، محمدبن نصر یا ابی نصر فتوح حمیدی (متوفی 488)، حسین بن مسعود بغوی (متوفی 516)، محمدبن عبدالحق اشبیلی (متوفی 581)، احمدبن محمد قرطبی معروف به ابن ابی الحجة (متوفی 642)، و صاغانی (متوفی 650). از معاصران نیز محمد حبیب اللّه الشنقیطی (متوفی 1363) در کتاب زاد المسلم فیما اتّفق علیه البخاری و مسلم ، و محمدفؤاد عبدالباقی (متوفی 1388) در کتاب اللؤلؤ و المرجان فیما اتّفق علیه الشیخان به استخراج مشترکات صحیحین پرداختند[۴۹].

در دستة دوم نیز کتب مختلفی تدوین گردید که مهمترین جامعان آنها این اشخاص بودند:

  • بغوی صاحب مصابیح السنة ، وی در این کتاب به جمع روایات صحاح سته و موطّأ مالک بن انس اقدام نمود [۵۰]؛
  • احمدبن رزین بن معاویه (متوفی 535) مؤلف التجرید للصحاح و السنن ، وی در این کتاب تنها به جمع روایات صحیح از کتب شش گانه پرداخت ، با این تفاوت که به جای سنن ابن ماجه ، موطّأ مالک بن انس را درنظر گرفت[۵۱]
  • ابوالسعادات مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمد معروف به ابن اثیر جزری (متوفی 606) مؤلف جامع الاصول من احادیث الرسول
  • ابوالفرج عبدالرحمان بن علی جوزی معروف به ابن جوزی (متوفی 597) مؤلف جامع المسانید و الالقاب ، وی در این کتاب روایات صحیحین و مسند احمدبن حنبل و جامع ترمذی را به ترتیب مسانید جمع کرد و بعدها محبّالدین طبری (متوفی 694) به این کتاب ترتیب و تدوین جدیدی داد [۵۲]
  • اسماعیل بن عمربن کثیر معروف به ابن کثیر دمشقی (متوفی 774) صاحب جامع المسانید و السنن الهادی لِأقْوَم السنن ، در این کتاب نیز روایات کتب شش گانه و مسند احمدبن حنبل و مسند ابی بکر بزاز و مسند ابی یَعْلی ' و المعجم الکبیر طبرانی به روش مسانید جمع و تدوین شده است ، این کتاب در حدود یکصد هزار حدیث دارد مشتمل بر روایات صحیح و حسن و ضعیف [۵۳]
  • عبدالرحمان بن ابی بکر جلال الدین سیوطی صاحب جمع الجوامع یا جامع کبیر ؛ علاءالدین علی بن حسام مشهور به متقی هندی صاحب کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال ، مبنای این کتاب همان جمع الجوامع سیوطی است ، با این تفاوت که روایات آن برمبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی تنظیم شده است ، متقی هندی احادیث الجامع الصغیر را به همین شیوه تنظیم کرد و آن را منهج العمال فی سنن الاقوال نامید [۵۴]
  • شیخ منصور علی ناصف (از معاصران ) صاحب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول ، وی در این کتاب به رسم قدما به جمع و تدوین روایات پنج کتاب از کتب شش گانه پرداخت ، به این معنی که از درج روایات سنن ابن ماجه خودداری کرد [۵۵]
  • بشّار عوّاد عراقی و همکاران او که المسند الجامع لاحادیث الکتب الستة و مؤلفات اصحابها الاخری و موطّأ مالک و مسانید الحُمَیْدی و احمدبن حنبل را تدوین کردند. این کتاب برمبنای مسندها تنظیم شده ، اما احادیث هریک از صحابیان برپایة ابواب آورده شده است . کتاب دارای 802 ، 17 حدیث از 237 ، 1 صحابی است [۵۶].

در دستة سوم ، یعنی جوامع احادیث فقهی ، نیز کتابهای متنوعی تدوین شده که از مهمترین آنهاست

  • السنن الکبری ' و السنن الصغری ' ، هر دو از احمدبن حسین بیهقی (متوفی 458)
  • الاحکام الصغری ' از ابومحمد عبدالحق اشبیلی (متوفی 582)
  • عمدة الاحکام از حافظ عبدالغنی بن عبدالواحد مقدّسی (متوفی 600)
  • منتقی الاخبار فی الاحکام از عبدالسلام بن عبداللّه حرّانی معروف به ابن تیمیّه (متوفی 652)
  • الترغیب و الترهیب از عبدالعظیم بن عبدالقوی (متوفی 656)
  • الالمام فی احادیث الاحکام از ابن دقیق العید (متوفی 702)
  • تقریب الاسانید و ترتیب المسانید از زین الدین ابی الفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی (متوفی 806)
  • بلوغ المرام من احادیث الاحکام از ابن حجر عسقلانی [۵۷].

غیر از موارد مذکور، در دورة متأخران کتب حدیثی دیگر با ویژگیهایی متفاوت با آنچه گذشت ، تدوین شد که از جمله می توان به کتب زواید، مستخرجات اجزاء، اطراف حدیث ، تخریج * ، معاجِم موضوعی و واژه ای ، نقد و تصحیح منابع پیشین و بررسی احادیث از نظر درستی سند و متن و نیز موضوع جعل و وضع حدیث اشاره کرد [۵۸]. این سنّت تا عصر حاضر نیز استمرار یافته و مطالعات حدیثی برای تدوین آثار جدید، با توجه به پرسشها و نیازهای علمی صورت می پذیرد.

منابع مقاله :

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، چاپ محب الدین خطیب ، قاهره 1407/ 1986؛ همو، کتاب تهذیب التهذیب ، چاپ صدقی جمیل عطار، ] بیروت [ 1415/ 1995؛ ابن حنبل ، العلل و معرفة الرجال ، چاپ وصی اللّه بن محمود عباس ، بیروت 1408؛ ابن سعد؛ ابن صلاح ، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث ، چاپ صلاح بن محمد بن عویضه ، بیروت 1416/ 1995؛ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله ، قاهره 1402/ 1982؛ ابن قتیبه ، تأویل مختلف الحدیث ، بیروت : دارالکتب العلمیة ، ] بی تا. [ ؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة ، ج 4، چاپ احمد ابوملحم و دیگران ، بیروت : دارالکتب العلمیة ، ] بی تا. [ ؛ محمود ابوریّه ، اضواء علی السنة المحمدیة ، او، دفاع عن الحدیث ، مصر ?] 1383/ 1963 [ ؛ محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون ، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة ، قاهره 1378؛ محمد ابوشهبه ، الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث ، قاهره ?] 1403/ 1982 [ ؛ محمد مصطفی اعظمی ، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه ، ریاض 1401/ 1981؛ احمدبن علی بیهقی ، تاج المصادر ، چاپ هادی عالم زاده ، تهران 1366ـ 1375 ش ؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول 1401/ 1981؛ محمدبن عیسی ترمذی ، الجامع الصحیح و هوسنن الترمذی ، ج 5، چاپ ابراهیم عطوه عوض ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ] بی تا. [ ؛ رسول جعفریان ، مقدمه ای بر تاریخ تدوین حدیث ، قم 1368 ش ؛ محمدرضا جلالی حسینی ، تدوین السنة الشریفة ، قم 1376 ش ؛ اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح فی اللغة و العلوم ، چاپ ندیم مرعشلی و اسامة مرعشلی ، بیروت 1974؛ هاشم معروف حسنی ، دراسات فی الحدیث و المحدثین ، بیروت : دارالتعارف للمطبوعات ، ] بی تا. [ ؛ محمد عجاج خطیب ، اصول الحدیث ،علومه و مصطلحه ، بیروت 1417/ 1997؛ همو، السنة قبل التدوین ، بیروت 1411/ 1990؛ احمدبن علی خطیب بغدادی ، تقیید العلم ، چاپ یوسف عش ، بیروت 1974؛ محمد عبدالعزیز خولی ، تاریخ فنون الحدیث النبوی ، چاپ محمود ارناؤوط و محمد بدرالدین قهوجی ، دمشق 1408/ 1988؛ عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی ، السنن الدارمی ، استانبول 1401/ 1981؛ محمدبن احمد ذهبی ، کتاب تذکرة الحفاظ ، حیدرآباد دکن 1388ـ1390/ 1968ـ1970؛ محمود رامیار، تاریخ قرآن ،تهران 1362 ش ؛ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تاریخ الخلفاء ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قم 1370 ش ؛ همو، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی ، چاپ احمد عمرهاشم ، بیروت 1409/1989؛ علی شهرستانی ، منع تدوین الحدیث ، بیروت 1418/ 1997؛ صبحی صالح ، علوم الحدیث و مصطلحه ، عرض و دراسة ، دمشق 1379/ 1959، چاپ افست قم 1363 ش ؛ حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام ، ] بغداد 1370 [ ، چاپ افست تهران ] بی تا. [ ؛ حارث سلیمان ضاری ، الامام الزهری و اثره فی السنة ، موصل 1405/ 1985؛ کاظم طباطبائی ، مسندنویسی در تاریخ حدیث ، قم 1377 ش ؛ نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث ، بیروت 1412/ 1992؛ مرتضی عسکری ، عبداللّه بن سبأ و اساطیر اخری ، بیروت 1412/ 1991؛ همو، معالم المدرستین ، تهران 1413؛ محمود فاخوری ، الامام مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری : حیاته و صحیحه ، قاهره 1405/ 1985؛ جمال الدین قاسمی ، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث ، چاپ محمد بهجة البیطار، بیروت 1414/ 1993؛ محمدبن جعفر کتانی ، الرسالة المستطرفة ، قاهره : مکتبة الکلیات الازهریة ، ] بی تا. [ ؛ مجلسی ؛ کاظم مدیر شانه چی ، تاریخ حدیث ، تهران 1377 ش ؛ یوسف عبدالرحمان مرعشلی ، علم فهرسة الحدیث : نشأته ، تطوّره ، اشهر ما دوّن فیه ، بیروت 1406/ 1986؛ مسعودی ، مروج (بیروت )؛ مسلم بن حجاج ، الجامع الصحیح ، بیروت : دارالفکر، ] بی تا. [ ؛ مجید معارف ، تاریخ عمومی حدیث ، تهران 1377 ش ؛ عبدالرحمان معلمی ، الانوار الکاشفة لما فی الاضواء من المجازفة ، بیروت 1403؛ احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم 1407.

پانویس

  1. ( رجوع کنید به رامیار، ص 261ـ269)
  2. ( رجوع کنید به اعظمی ، ج 1، ص 92ـ142)
  3. (دارمی ، ج 1، مقدمه ، ص 125)، جابربن عبداللّه انصاری (ذهبی ، ج 1، ص 43)
  4. (ابن حجر عسقلانی ، 1415، ج 3، ص 521 ـ 522)
  5. (خطیب ، 1411، ص 346)
  6. (ابن سعد، ج 5، ص 216)
  7. (دارمی ، همانجا؛ ترمذی ، ج 5، ص 38؛ ابن عبدالبر، ص 118؛ خطیب بغدادی ، ص 64ـ84؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص 117ـ 128: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم »)
  8. (مجلسی ، ج 2، ص 144)
  9. (بخاری جعفی ، ج 1، ص 37؛ عسکری ، 1412، ج 1، ص 97ـ100)
  10. ( رجوع کنید به ترمذی ، همانجا؛ خطیب بغدادی ، ص 29ـ 35)
  11. (اعظمی ، ج 1، ص 78؛ معلمی ، ص 35)
  12. (جلالی حسینی ، ص 295ـ297؛ معارف ، ص 58 ـ59)
  13. ( رجوع کنید به ابوشهبه ، ص 57؛ اعظمی ، ج 1، ص 77؛ خطیب ، 1411، ص 306، 308)
  14. (ابن قتیبه ، ص 266؛ ابن صلاح ، ص 119؛ صالح ، ص 8 ـ11؛ ابوشهبه ، همانجا؛ ابوزهو، ص 124؛ خطیب ، 1411، ص 308)
  15. ( رجوع کنید به جلالی حسینی ، ص 302؛ جعفریان ، ص 18؛ معارف ، ص 58 ـ62).
  16. (ذهبی ، ج 1، ص 2ـ3، به نقل از ابوبکر)
  17. (ابن عبدالبر، ص 112، 115؛ ذهبی ، ج 1، ص 4، هر دو به نقل از عمر)
  18. (خطیب بغدادی ، ص 51 ـ53؛ ذهبی ، ج 1، ص 5)
  19. شهرستانی ، ص 17ـ39؛ جلالی حسینی ، ص 316ـ 338؛ معارف ، ص 85 ـ 88)
  20. (عسکری ، 1413، ج 2، ص 44ـ 45؛ حسنی ، ص 2؛ جلالی حسینی ، ص 414ـ422)
  21. (دارمی ، ج 1، مقدمه ، ص 85؛ سیوطی ، 1409، ج 2، ص 61
  22. ( رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص 107ـ112)
  23. (دارمی ، ج 1، مقدمه ، ص 128)
  24. (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی ، باب «آثار المنع من التدوین »، ص 481ـ549؛ معارف ، ص 151ـ157)
  25. ( رجوع کنید به مسلم بن حجاج ، ج 3، ص 95، ج 5، ص 43ـ44؛ ذهبی ، ج 1، ص 7)
  26. ( رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج 4، ص 63ـ 68، ج 11، ص 44ـ46)
  27. (مسعودی ، ج 4، ص 16)
  28. (ابن حجر عسقلانی ، 1407، ج 1، ص 235؛ صالح ، ص 37)
  29. (دارمی ، ج 1، مقدمه ، ص 126؛ کتانی ، ص 4)
  30. ( رجوع کنید به ابوشهبه ، ص 65؛ قاسمی ، ص 71؛ خولی ، ص 37؛ صالح ، ص 36)
  31. (ابن حجر عسقلانی ، 1415، ج 10، ص 40ـ41)
  32. ( رجوع کنید به صالح ، ص 24ـ 25؛ عتر، ص 49ـ50؛ خطیب ، 1411، ص 376؛ ابوزهو، ص 302؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله ، آرای خاورشناسان )
  33. (1407، مقدمه : هدی الساری ، ص 8)
  34. ( رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص 123، 127؛ خطیب ، 1411، ص 494؛ صالح ، ص 38؛ ضاری ، ص 292، 295)
  35. (سیوطی ، 1409، ج 1، ص 66؛ ابوریّه ، ص 265؛ ابوزهو، ص 244.
  36. (صالح ، ص 40؛ ابوریّه ، ص 262ـ263؛ ابوزهو، ص 245)
  37. (سیوطی ، 1370 ش ، ص 261؛ ابوریّه ، ص 264ـ 265).
  38. (سیوطی ، 1409، ج 2، ص 140)
  39. (ابوریّه ، ص 267؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی ، ص 73)
  40. (ابوریّه ، ص 265؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ )
  41. (کتانی ، ص 52 ـ64؛ طباطبائی ، ص 97ـ161)
  42. درج پانوشت
  43. (ابوریّه ، ص 268؛ طباطبائی ، ص 88)
  44. (کتانی ، ص 25؛ عتر، ص 199؛ طباطبائی ، ص 45)
  45. (فاخوری ، ص 25).
  46. ( رجوع کنید به معارف ، ص 159، 162؛ ابوزهو، ص 407ـ409، 421ـ 428)
  47. (ابن صلاح ، ص 108؛ مرعشلی ، ص 17).
  48. ( رجوع کنید به معارف ، ص 166ـ174؛ ابوزهو، ص 430ـ447)
  49. (ابوزهو، ص 430ـ433، 446ـ447؛ معارف ، ص 167)
  50. (ابوزهو، ص 431)
  51. (کتانی ، ص 142)
  52. (ابوزهو، ص 431؛ کتانی ، ص 132)
  53. (کتانی ، ص 131ـ 132؛ معارف ، ص 169)
  54. (ابوزهو، ص 446)
  55. (مدیر شانه چی ، ص 47)
  56. (طباطبائی ، ص 454ـ467)
  57. (ابوزهو، ص 432ـ433، 446ـ447)
  58. ( رجوع کنید به معارف ، ص 174ـ184)


منابع