آیه 71 سوره آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (نزول)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<70 آیه 71 سوره آل عمران 72>>
سوره : سوره آل عمران (3)
جزء : 3
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل مشتبه سازید (تا چراغ حق را به باد شبهات خاموش کنید) و حق را پوشیده می‌دارید در صورتی که (به حقّانیّت آن) آگاهید؟!

ای اهل کتاب! چرا در حالی که [به حقایق و واقعیات] آگاهید، حق را به باطل مُشتبه می کنید، و حق را پنهان می دارید [تا مردم گمراه بمانند؟!]

اى اهل كتاب، چرا حق را به باطل درمى‌آميزيد و حقيقت را كتمان مى‌كنيد، با اينكه خود مى‌دانيد؟

اى اهل كتاب، با آنكه از حقيقت آگاهيد، چرا حق را به باطل مى آميزيد و حقيقت را كتمان مى‌كنيد؟

ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل (می‌زمیزید و) مشتبه می‌کنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده می‌دارید در حالی که می‌دانید؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O People of the Book! Why do you mix the truth with falsehood, and conceal the truth while you know [it]?

O followers of the Book! Why do you confound the truth with the falsehood and hide the truth while you know?

O People of the Scripture! Why confound ye truth with falsehood and knowingly conceal the truth?

Ye People of the Book! Why do ye clothe Truth with falsehood, and conceal the Truth, while ye have knowledge?

معانی کلمات آیه

تلبسون: لبس (بفتح- ل) بمعنى خلط و مشتبه كردن است (بقره/ 42).[۱]

نزول

محل نزول:

اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۲]

شأن نزول آیات 71 و 72:

ابن عباس روايت كند كه عبدالله بن الصيف و عدى بن زيد و حرث بن عوف به يكديگر مى گفتند: برويم نزد محمد و اصحاب او و به او ایمان بياوريم ولى كارى كه بايد انجام دهيم آنست كه صبح ايمان بياوريم و سپس عصر نسبت به او كافر شويم تا از اين طريق ايجاد شك و شبهه در اصحاب او بنمائيم سپس اين دو آيه نازل گرديد.[۳]

حسن بصرى و سدى روايت كنند كه دوازده نفر از احبار يهود خيبر با يكديگر درباره دين محمد توطئه‌چينى كردند و گفتند: صبح ايمان بياوريم و عصر از دين او برگشته و كافر شويم و از اين راه ايجاد شبهه در ميان مسلمين بنمائيم تا از اين شك ما بطلان دين خود را بيابند سپس آيه 72 نازل گرديد.[۴]

از مقاتل و كلبى و مجاهد روايت كنند كه آيه 72 درباره قبله نازل شد در هنگامى كه قبله به طرف خانه كعبه تحويل شد و اين تحويل و برگردانده شدن قبله بر يهوديان گران آمد سپس كعب بن الاشرف گفت: برويد و به محمد ايمان بياوريد و با او در اول وقت روز به طرف كعبه نماز بخوانيد و آخر وقت روز به طرف قبله خودتان نماز بخوانيد تا از اين طريق ايجاد شك و شبهه در ميان اصحاب او بنمائيد[۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«71» يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌

اى اهل كتاب! چرا حقّ را به باطل مشتبه مى‌سازيد و (يا) حقّ را كتمان مى‌كنيد، در حالى كه خود (به حقّانيت آن) آگاهيد.

نکته ها

امام صادق عليه السلام درباره‌ى‌ «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» فرمودند: يعنى اهل كتاب به صفات ذكر شده براى پيامبر اسلام در تورات آگاه‌اند، (ولى آن را كتمان مى‌كنند). «1»


مستشرق، مورّخ وجهانگرد، در كتاب‌ها و ثبت مكان‌ها وزمان‌هاى تاريخى تصرّف كردند و در دائرةالمعارف‌ها به عنوان محقّق چنان سيمايى از اسلام ترسيم كردند كه خواننده به فكر ايمان و تأمّل در عقايد اسلامى نيافتد.

پیام ها

1- مشتبه كردن وكتمان حق، دو اهرم نيرومند دشمن براى ايجاد انحراف در بين مؤمنان است. در دو آيه‌ى قبل فرمود: «يُضِلُّونَكُمْ ...» در اين آيه مى‌فرمايد:

«تَلْبِسُونَ، تَكْتُمُونَ»

2- كتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است. «تَكْتُمُونَ الْحَقَّ ...»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (71)

يا أَهْلَ الْكِتابِ‌: اى صاحبان كتاب تورات و انجيل، لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ‌: چرا ملتبس و مختلط مى‌سازيد حق و راستى را به باطل و كجى، كه آن تحريف تورات و انجيل، و ابراز باطل است به صورت حق، يا به تقصير در تميز ميان حق و باطل. يا چرا مى‌پوشيد اقرارى را كه قبل از بعثت حضرت خاتم پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داشتيد به انكارى كه بعد از آن داريد. وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَ‌: و چرا كتمان مى‌كنيد حق را كه صفات حضرت‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 144

خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نبوت آن حضرت است، وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌: و حال آنكه شما مى‌دانيد آنچه كتمان مى‌كنيد، يعنى عالما و عامدا آن را مخفى داريد. يا عالم هستيد به آنكه مكتوم شما پوشيده نخواهد ماند و خدا حق را ظاهر خواهد كرد.

تبصره: اين مطلب ثابت و محقق شده كه آيات قرآنى، عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب. بنابراين آيه شريفه شامل اهل عصر، و تهديد عظيمى است نسبت به مبدلين و مغيرين احكام قرآن را؛ و به لسان حال خطاب فرمايد:

اى اهل كتاب قرآن، چرا ملتبس و مختلط مى‌سازيد حق را كه فرامين محكم الهى است به باطل، كه آراء سخيفه خود باشد، و تأسيس و جعل كنيد چيزى را كه خلاف وحى منزل است (قانون مدن) به سبب اغراض شخصيه خود، و كتمان كنيد حق را و حال آنكه مى‌دانيد حكم خداوند سبحان را.

تفسير برهان: از حضرت صادق عليه السّلام مروى است فرمود: ثلاث حرمات واجبة فمن قطع منها حرمة فقد اشرك باللّه: الاولى انتهاك حرمة اللّه فى بيت الحرام و الثّانية تعطيل الكتاب و العمل بغيره و الثّالثة قطيعة ما اوجب اللّه من فرض طاعتنا و مودّتنا. «1» سه چيز است محترمات واجبه، پس هر كه قطع كند حرمتى از آن را، پس به تحقيق شرك آورده به خدا: اول- هتك حرمت الهى در بيت الحرام.

دوم- تعطيل كتاب خدا و عمل به غير آن. سوم- قطع آنچه را كه خدا واجب فرموده از طاعت و مودّت ما.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (71)

جلد 1 صفحه 436

ترجمه‌

اى اهل كتاب چرا مشتبه ميسازيد حق را بباطل و كتمان ميكنيد حق را با آنكه ميدانيد..

تفسير

چرا تحريف ميكنيد تورية و انجيل را و اظهار ميكنيد باطل مجعول خودتان را بجاى حق نازل از طرف خداوند يا چرا كوتاهى ميكنيد در تميز بين حق و باطل و كتمان ميكنيد نبوت محمد (ص) و صفت او را با آنكه ميدانيد آنچه را كتمان ميكنيد حق است و از اين آيه استفاده ميشود كه در هيچ موقع نبايد كتمان از حق نمود چون معلوم ميشود علت قبح كتمان حق علم بآنست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ لِم‌َ تَلبِسُون‌َ الحَق‌َّ بِالباطِل‌ِ وَ تَكتُمُون‌َ الحَق‌َّ وَ أَنتُم‌ تَعلَمُون‌َ (71)

اي‌ اهل‌ كتاب‌ چرا ميپوشانيد حق‌ ‌را‌ بباطل‌ و كتمان‌ حق‌ ميكنيد و حال‌ آنكه‌ ميدانيد يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ خطاب‌ بيهود و نصاري‌ ‌است‌ لِم‌َ تَلبِسُون‌َ الحَق‌َّ بِالباطِل‌ِ بعضي‌ مفسرين‌ گفتند مراد خلط و مزج‌ حق‌ ‌است‌ بباطل‌ و بعضي‌ گفتند مراد نفاق‌ ‌است‌ ‌که‌ اظهار اسلام‌ ميكنند و باطنا كافر هستند و ‌هر‌ دو ‌اينکه‌ تفسير باطل‌ ‌است‌ زيرا مزج‌ ‌غير‌ ‌از‌ پوشانيدن‌ ‌است‌ و نفاق‌ عكس‌ ‌است‌ ‌که‌ كفر ‌باشد‌ بلباس‌ حق‌ ‌که‌ اظهار اسلام‌ ‌باشد‌ بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ مطالب‌ حقّه‌ ‌را‌ ‌که‌ باطنا معتقد هستند و يقين‌ دارند اظهار ميكنند ‌که‌ باطل‌ ‌است‌ و انكار مينمايند عكس‌ منافق‌ ‌که‌ مفاد وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ نمل‌ ‌آيه‌ 14، ‌است‌ و قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ وَ تَكتُمُون‌َ الحَق‌َّ

جلد 4 - صفحه 246

و فرق‌ لبس‌ حق‌ بباطل‌ ‌با‌ كتمان‌ اينست‌ ‌که‌ كتمان‌ فقط اظهار نكردن‌ ‌است‌ حق‌ ‌را‌ و انكار ‌آن‌، و لبس‌ حق‌ اينست‌ ‌که‌ اظهار ميكند ‌که‌ باطل‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ ميداند حق‌ ‌است‌ مثل‌ بشارات‌ تورات‌ و ساير كتب‌ انبياء ‌که‌ گفتند راجع‌ بغير محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌، و معجزات‌ ‌را‌ گفتند سحر ‌است‌، و قرآن‌ ‌را‌ گفتند افتراء ‌است‌ و بهم‌ بافتگي‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ باطنا يقين‌ دارند.

وَ أَنتُم‌ تَعلَمُون‌َ الحق‌ بعلم‌ اليقين‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 71)- در این آیه بار دیگر آنها را مخاطب ساخته می‌گوید: «ای اهل

ج1، ص295

کتاب! چرا حق را با باطل می‌آمیزید و مشتبه می‌کنید (تا مردم را به گمراهی بکشانید و خودتان نیز گمراه شوید) و چرا حق را پنهان می‌دارید در حالی که می‌دانید»! (یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌2، ص 693.
  3. محمد بن اسحق.
  4. تفسير مجمع البيان.
  5. تفاسير روض الجنان و مجمع البيان و كشف الاسرار.
  6. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 124.

منابع