آیه 36 سوره زخرف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«یَعْشُ»: غافل شود. رخ بتابد و روی بگرداند. کور شود. کم‌سو شود. «ذِکْرِ»: یاد. قرآن (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / ، حجر / و . «ذِکْرِ الرَّحْمنِ»: قرآن خدا. خدا را یاد کردن. تذکیر و اندرز خدا. «نُقَیِّضْ»: آماده می‌سازیم. فراهم می‌آوریم. تهیّه می‌بینیم. (نگا: فصّلت / ) «قَرِینٌ»: همنشین. همدم.
+
*'''يعش''': عشو: ضعف بينايى. عشى: رفتن بينايى و كورى و نيز به معنى ميل و اعراض آيد، طبرسى فرموده: «يقال عشى الى النار اذا أتاها و قصدها، عشى عنها: اذا اعرض عنها قاصدا لغيرها» مراد از آن در آيه اعراض است.
 +
*'''نقيض''': تقييض: اندازه‏گيرى و آوردن چيزى به سوى چيزى.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص30</ref>
 +
 
 
==نزول==
 
==نزول==
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۰

مشاهده آیه در سوره

وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ

مشاهده آیه در سوره


<<35 آیه 36 سوره زخرف 37>>
سوره : سوره زخرف (43)
جزء : 25
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.

و هر کس خود را از یاد [خدای] رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد.

و هر كس از ياد [خداى‌] رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مى‌گماريم تا براى وى دمسازى باشد.

هر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد.

و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We assign a devil to be the companion of him who turns a blind eye to the remembrance of the All-beneficent.

And whoever turns himself away from the remembrance of the Beneficent Allah, We appoint for him a Shaitan, so he becomes his associate.

And he whose sight is dim to the remembrance of the Beneficent, We assign unto him a devil who becometh his comrade;

If anyone withdraws himself from remembrance of (Allah) Most Gracious, We appoint for him an evil one, to be an intimate companion to him.

معانی کلمات آیه

  • يعش: عشو: ضعف بينايى. عشى: رفتن بينايى و كورى و نيز به معنى ميل و اعراض آيد، طبرسى فرموده: «يقال عشى الى النار اذا أتاها و قصدها، عشى عنها: اذا اعرض عنها قاصدا لغيرها» مراد از آن در آيه اعراض است.
  • نقيض: تقييض: اندازه‏گيرى و آوردن چيزى به سوى چيزى.[۱]

نزول

محمد بن عثمان المخزومى گوید: قریش مى گفتند هر یک از یاران محمد دیگرى را تحریک نموده و برمى انگیزد. چنان که ابوبکر طلحة را تحریک نموده و برانگیخته است. موقعى که طلحه نزدیک ابوبکر آمد و خواست او را به طرف شرک و بت‌پرستى بکشاند. ابوبکر گفت: اى طلحه مرا بچه چیز می‌خوانى؟ طلحه گفت: به پرستش لات و عزى، ابوبکر گفت: لات کدام است؟ طلحه گفت: خداى ما می‌باشد سپس گفت: عزى کدام است؟

گفت: دختران خدا مى باشند. ابوبکر گفت: پس مادر این‌ها کیست؟ طلحه در جواب فرو ماند و ساکت شد و جواب نداد سپس به یاران خود گفت: جواب این مرد را شما بگوئید. آن‌ها نیز ساکت ماندند سپس طلحه گفت: اى ابوبکر برخیز و شهادتین را بر من تلقین بنما که ایمان بیاورم و بعد شهادتین را بر زبان جارى ساخت و این آیه نازل گردید.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ «36»

و هر كه از ياد خداى رحمن روى گردان شود شيطانى بر او مى‌گماريم كه همراه و دمساز وى گردد.

وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ «37»

و آنها (شياطين) مردم را از راه (حقّ) باز مى‌دارند ولى گمان مى‌كنند كه هدايت يافته‌اند.

نکته ها

آيات قبل، سخن از كفّار و غرق شدن در ماديات بود، اين آيه يكى از آثار غوطه‌ور شدن در زر و زيور را بيان مى‌كند.

جلد 8 - صفحه 454

«يَعْشُ» از «عشو» به معناى آفتى در چشم است كه سبب ضعف ديد مى‌گردد. اين كلمه هرگاه با حرف «عن» همراه باشد به معناى اعراض كردن است.

سياست شيطان گام به گام است: «خُطُواتِ» «1»*

مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2»

در مرحله دوم تماس مى‌گيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» «3»

مرحله سوم در قلب فرو مى‌رود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «4»

مرحله چهارم در روح مى‌ماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» «5»

مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مى‌دهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ» «6»*

مرحله ششم سرپرست انسان مى‌شود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا» «7»

مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مى‌شود. شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ ... «8»

امام على عليه السلام در نهج البلاغه مى‌فرمايد: شيطان در روح انسان تخم گذارى مى‌كند. «فباض و فرخ فى صدورهم» «9»

آثار اعراض از ياد خدا

1. باز ماندن از راه خير. «لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ»

2. انحراف فكرى كه خيال مى‌كند هدايت يافته است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»

3. ديگر موعظه‌پذير نيست. «وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ» «10»

4. توبه نمى‌كند چون خود را كج نمى‌داند.

5. زندگى نكبت بار دارد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «11»

6. كسى كه در دنيا از ديدن حقّ كور است، «يَعْشُ» در آخرت نيز كور محشور مى‌شود. «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‌» «12»

«1». بقره، 168.

«2». طه، 120.

«3». اعراف، 201.

«4». ناس، 5.

«5». زخرف، 36.

«6». مجادله، 19.

«7». نساء، 119.

«8». انعام، 112.

«9». نهج‌البلاغه، خطبه 7.

«10». صافّات، 13.

«11». طه، 124.

«12». اسراء، 72.

جلد 8 - صفحه 455

شيطانِ همراه، ممكن است از دوستان ناباب يا همسر و فرزند يا شريك فاسد باشد. به همين دليل كلمه شيطان نكره ذكر شده است تا شامل هر نوع شيطانى شود.

نماز، ذكر رحمن است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» قرآن، ذكر رحمن است، «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» «2» پس هر كس از نماز و قرآن اعراض كند دچار سلطه شيطان همراه مى‌شود. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»

پیام ها

1- سلطه شيطان در اثر اعمال خود ماست. وَ مَنْ يَعْشُ‌ ... نُقَيِّضْ‌

2- دل يا جاى رحمن است يا شيطان. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً»

3- كيفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شيطان سلطه‌گر است. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»

4- تلاش شيطان براى بازداشتنن انسان از راه حقّ جدّى است. «إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ»

5- بدتر از انحراف عملى، انحراف فكرى است. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36)

«1» برهان ج 4 ص 142 حديث 3.

«2» نور الثقلين ج 4 ص 600 حديث 34 بنقل از علل الشرايع.

جلد 11 - صفحه 472

بعد از ذكر وعد متقيان، وعيد كافران فرمايد:

وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ‌: و هر كه اعراض كند از ياد خدائى كه متصف به صفت رحمت است و از آن تجاهل نمايد با آنكه عارف باشد به حقيقت آن، يعنى هر كه چشم پوشد و اعراض كند از نظر كردن در حجج بينه و آيات باهره، نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً: تقدير كنيم براى او شيطانى را، يعنى به جهت تجاهل، او را به حال خود گذاريم و نظر الطاف از او باز گيريم. نزد اين حال شيطان بر او مسلط شود، فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ‌: پس آن شيطان مر او را همنشين و مصاحب شود و پيوسته به اغوا و اضلال و وسوسه او مشغول گردد.

حكايت:

يكى از زهاد گويد: با يكى از مؤمنان دوستى داشتم، وقتى در مسجدى نشسته بودم آن جنى به من گفت: اين مردم را چگونه مى‌بينى؟ گفتم:

بعضى را بيدار و بعضى را خواب. گفت: آنچه به سر ايشان است مى‌بينى؟

گفتم: نه، چشمهاى مرا ماليد، ديدم بر سر هر يكى نشسته، بعضى را بالها به چشم گذاشته، بعضى را گاهى بالها فرو مى‌گذارد و گاهى برمى‌دارد. گفتم:

اين چيست؟ گفت: اينها شياطين‌اند كه بر سرهاى ايشان نشسته‌اند و بر هر يكى به قدر غفلت وى بر او استيلا يافته، پس اين آيه تلاوت نمود: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (36) وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (37) حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ (38) وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (39) أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (40)

ترجمه‌

و هر كس چشم بپوشد از ياد خداى بخشنده آماده ميكنيم براى او شيطانى را پس او برايش همنشين است‌

و همانا آنها باز ميدارندشان از راه و گمان ميكنند كه آنها هدايت يافتگانند

تا چون آيد نزد ما گويد ايكاش بود ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب پس چه بد همنشينى هستى‌

و هرگز سود ندهد شما را امروز چون ستم كرديد آنكه در عذاب با يكديگر شركت دارانيد

آيا پس تو ميشنوانى كران را يا راه مينمائى كوران را و كسى را كه باشد در گمراهى آشكار.

تفسير

هر كس در تحصيل لذّات دنيا كوشيد و از ياد خدا و نظر در آيات او چشم پوشيد خداوند شيطانى را از جنس جن يا انس آماده و مهيّا ميفرمايد براى گمراه كردن او باين معنى كه واميگذارد او را باختيار شيطان و مانع نميشود از نفوذ اراده آن ملعون در او و دور نميكند او را از آن شخص منغمر در لذّات براى آنكه اين شخص باختيار خود خود را از قابليّت عنايت الهى انداخته و در نتيجه شياطين با اين اشخاص نزديك و مأنوس و همدم و همنشين ميشوند و آنها را

جلد 4 صفحه 604

به وساوس و حيل از راه حق و حقيقت باز ميدارند بطوريكه در عين ضلالت و گمراهى خودشان را مهتدى و راه يافته بحق و حقيقت ميدانند و آن شياطين با اين گمشدگان هميشه هستند تا آن گم‌گشته يا او با شيطانش چون جاءانا بصيغه تثنيه نيز قرائت شده است در محضر عدل الهى و موقف حشر حاضر ميگردند آنوقت آن بيچاره متنبّه ميشود كه چه بد رفيق و مصاحبى داشته و آرزو ميكند كه بين او و رفيقش فاصله ميان مشرق و مغرب بود چون مشرقين از باب تغليب اراده مشرق و مغرب از آن ميشود و اين آرزو را برفيقش اظهار مينمايد و ميگويد چه بد رفيقى بودى او هم لابد جواب ميگويد من تو را مجبور ننمودم تو خودت بد جنس بودى كه سخن خدا و پيغمبر را نشنيدى و بحرف من گوش دادى ولى خداوند اينجا ذكر نفرموده فقط ميفرمايد هر دو بايد بسوزيد و اينكه با يكديگر ميسوزيد براى شما نفعى ندارد و تسلّاى خاطرى از تعميم عذاب براى شما حاصل نميشود چون كفر كه بدترين ظلم است عذابش هم شديدترين عذاب‌ها است كه مافوق ندارد و در روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام اين دو آيه با اوّلى و دوّمى و تبرّى يكى از آن دو از ديگرى و حكم خداوند باشتراك آن دو و اتباعشان در عذاب براى ظلم بآل محمد صلى اللّه عليه و اله تطبيق شده است و در آيه اخيره خداوند حبيب خود را مخاطب فرموده بر سبيل تعجّب ميفرمايد آيا كسى را كه بواسطه اعراض از استماع كلام حقّ كر شده و ديگر حرف حساب بگوشش فرو نميرود تو ميتوانى شنوا نمائى يا كسيرا كه براى منصرف شدن از فكر و ذكر خدا كور شده و در وادى حيرت و ضلالت واضح و آشكار ميگردد تو ميتوانى راهنمائى نمائى بيش از اين خود را بزحمت مينداز كه ما هر كار بخواهيم بكنيم ميتوانيم و ميكنيم وظيفه تو فقط ابلاغ است كه عمل مينمائى ديگر مسئوليّتى براى تو نخواهد بود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ يَعش‌ُ عَن‌ ذِكرِ الرَّحمن‌ِ نُقَيِّض‌ لَه‌ُ شَيطاناً فَهُوَ لَه‌ُ قَرِين‌ٌ (36)

‌هر‌ كسي‌ ‌که‌ اعراض‌ كند و غفلت‌ ورزد ‌از‌ ياد خداوند رحمن‌ مي‌گيريم‌ و مسلط مي‌كنيم‌ ‌براي‌ ‌او‌ شيطاني‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ اغوا مي‌كند ‌پس‌ ‌آن‌ شيطان‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ قرين‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌او‌ جدا نمي‌شود.

موقعي‌ ‌که‌ شيطان‌ رانده درگاه‌ الهي‌ شد ‌براي‌ ترك‌ سجده‌ ‌به‌ آدم‌ ‌گفت‌ لَأَحتَنِكَن‌َّ ذُرِّيَّتَه‌ُ إِلّا قَلِيلًا قال‌َ اذهَب‌ فَمَن‌ تَبِعَك‌َ مِنهُم‌ فَإِن‌َّ جَهَنَّم‌َ جَزاؤُكُم‌ جَزاءً مَوفُوراً وَ استَفزِز مَن‌ِ استَطَعت‌َ مِنهُم‌ بِصَوتِك‌َ وَ أَجلِب‌ عَلَيهِم‌ بِخَيلِك‌َ وَ رَجِلِك‌َ وَ شارِكهُم‌ فِي‌ الأَموال‌ِ وَ الأَولادِ وَ عِدهُم‌ وَ ما يَعِدُهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ إِلّا غُرُوراً إِن‌َّ عِبادِي‌ لَيس‌َ لَك‌َ عَلَيهِم‌ سُلطان‌ٌ وَ كَفي‌ بِرَبِّك‌َ وَكِيلًا‌-‌ اسراء آيه 64 ‌الي‌ 67‌-‌ لذا مي‌فرمايد:

وَ مَن‌ يَعش‌ُ عَن‌ ذِكرِ الرَّحمن‌ِ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ تحت‌ عبوديت‌ حق‌ خارج‌ كرد شيطان‌ ‌بر‌ ‌او‌ مسلط مي‌شود ‌که‌ مفاد.

نُقَيِّض‌ لَه‌ُ شَيطاناً ‌است‌.

فَهُوَ لَه‌ُ قَرِين‌ٌ مكررا اشاره‌ ‌شده‌ ‌که‌ قلب‌ انسان‌ دو راه‌ دارد: يكي‌ راه‌ ملك‌ ‌که‌ الهامات‌ رباني‌ ‌در‌ قلب‌ وارد مي‌شود و يكي‌ راه‌ شيطان‌ ‌است‌ ‌که‌ وسواس‌ شيطاني‌ وارد مي‌شود ‌در‌ راه‌ ملك‌ توجه‌ بخدا ‌است‌ و ذكر ‌او‌ و صفات‌ حميده اينها ‌اينکه‌ ‌در‌ ‌را‌ ‌به‌ روي‌ قلب‌ بسته‌اند و راه‌ شيطان‌ حب‌ دنيا و شهوات‌ نفساني‌ و صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌

جلد 16 - صفحه 29

‌اينکه‌ راه‌ ‌را‌ باز كرده‌اند لذا شيطان‌ دائما وارد مي‌شود و قرين‌ ‌او‌ مي‌گردد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- همنشین شیاطین! از آنجا که در آیات پیشین سخن از دنیا پرستانی بود که همه چیز را بر معیارهای مادی ارزیابی می‌کنند، در اینجا از یکی از آثار مرگبار دلبستگی به دنیا که بیگانگی از خداست سخن می‌گوید، می‌فرماید:

«و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطانی را به سراغ او می‌فرستیم، پس همواره قرین اوست»! (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ).

آری! غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می‌شود که شیطانی بر انسان مسلّط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‌ای در گردنش افکنده، «می‌برد هرجا که خاطر خواه اوست»!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص30
  2. تفسیر ابن ابى حاتم.

منابع