ماتریدیه
«ماتُریدیه» مکتبی کلامی معتدل میان اهل حدیث و معتزله بوده که پیشوای آن، ابومنصور محمد ماتریدی سمرقندی (متوفای ۳۳۳ ق) بود. ماتریدی معروفترین فرد در علم کلام اهل سنت در منطقه ماوراءالنهر بوده است.
محتویات
مؤسس ماتریدیه
زندگینامه
مؤسس مکتب «ماتریدیه» ابومنصور محمد ماتریدی سمرقندی است، اما بنیانگذار این مکتب در عصر خود معروفیت کامل پیدا نکرد و بعدها نیز ترجمه نگاران به ضبط زندگى او کمتر پرداختند، در حالى که همه تذکره نگاران به بیان زندگى اشعرى پرداخته و از او به گونهاى یاد کردهاند و شاید نکته آن این باشد که «ماتریدى» دور از مرکز آن روز اسلام یعنى عراق زندگى مىکرد، در حالى که «اشعرى» در عاصمه اسلام به دنیا آمد و در همان جا درگذشت و دوستان و دشمنان او هر یک به گونهاى از او یاد کردهاند.
مترجمان زندگانى «ماتریدى» مىگویند وى در سال ۳۳۳ ق. چشم از جهان بست، در حالى که از سال تولد او چیزى گزارش نمىکنند؛ ولى به گونهاى مىتوان گفت که او در حدود ۲۴۸ یا ۲۵۰ ق. متولد شده است؛ زیرا وى از «نصیر بن یحیى بلخى» اخذ حدیث نموده و او در سال ۲۶۸ ق. درگذشته است. اگر ماتریدی در آن روز ۲۰ سال داشت، طبعا تولد او همان خواهد بود که یادآور شدیم.
ماتریدی در منطقهاى به نام «ماترید» -که یکى از بخش هاى سمرقند در «ماوراءالنهر» است- دیده به جهان گشود و سپس به نام هاى «ماتریدى» سمرقندى و یا علم الهدى معروف شده است و گویا از نظر نسب، به «ابوایوب انصارى» مىرسد که میزبان پیامبر اسلام بود.[۱]
فعالیتهای علمی
محمد ماتریدی در عقاید و کلام و فقه از امام مذهب خود -ابوحنیفه- پیروى نموده و از این افراد نیز درس آموخته است: ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى؛ ابونصر احمد بن العیاض؛ نصیر بن یحیى و محمد بن مقاتل.[۲]
گروهى از شخصیت هاى کلامى نیز از او بهره گرفتهاند، از جمله: ابوالقاسم اسحاق بن محمد معروف به حکیم سمرقندى(۳۴۰)، امام ابواللیث بخارى، ابومحمد عبدالکریم بن موسى بزدوى. وى جد پدر محمد بن محمد بن الحسین بن عبدالکریم بزدوى مؤلف کتاب «اصول الدین» است. وى در این کتاب مىگوید: من کتاب توحید ابومنصور ماتریدى سمرقندى را دیدم که مطابق مذهب اهل سنت بود. پدرم از جدش عبدالکریم بن موسى کراماتى از ابومنصور ماتریدى نقل مىکرد و جد ما مقاصد کتاب هاى مشایخ و کتاب «توحید» و «تاویلات» را از ابومنصور ماتریدى فراگرفت.
آثار و تألیفات
ابومنصور آثار فراوانى تألیف نموده و آنچه الان موجود است، سه کتاب بیش نیست. دو تاى از آنها چاپ و منتشر شده و دیگرى به حالت مخطوط باقى مانده است.
- کتاب التوحید؛ این کتاب بزرگترین منبع براى عقاید فرقه ماتریدى است. او در این کتاب در اثبات آراى خود، از کتاب و سنت و عقل بهره مىگیرد و گاهى به عقل، برترى بیشترى مىبخشد.
- تاویلات اهل السنة؛ این کتاب در تفسیر قرآن نگاشته شده و در آن، عقاید اهل سنت و آراى فقهى امام خود ابوحنیفه را مطرح مىکند و در حقیقت کتاب عقیدتى و فقهى است و یک دوره تفسیر قرآن است و جزء اخیر آن از سوره منافقون تا آخر قرآن را دربرمىگیرد. به هنگام مقایسه روشن مىشود که این دو کتاب در مسائل عقیدتى از نظر مطلب و لفظ کاملا به هم نزدیکند.
- المقالات؛ محقق کتاب التوحید مىگوید: نسخهاى از آن در کتابخانههاى اروپا موجود است.
- اخذ الشرایع
- الجدل فی اصول الفقه
- بیان وهم المعتزلة
- رد الامامة لبعض الروافض
- الرد على اصول القرامطة.
تاریخچه پیدایش ماتریدیه
از روزى که مسائل کلامى در محیط اسلامى به صورت ساده مطرح گردید، در میان مسلمانان دو گروه پدید آمد:
- گروه اهل حدیث که آنان را «حشویه» و «سلفیه» و «حنابله» مىنامند. این گروه کلیه عقاید خود را از ظواهر آیات قرآن و قسمت اعظم آن را از حدیث مىگیرند و براى عقل و خرد ارزشى قائل نمىباشند و اگر در میان این گروه عقایدى مانند تشبیه و تجسیم و جبر و حکومت قضا و قدر بر افعال اختیارى انسان پدید آمد و یا بر رؤیت خدا در روز رستاخیز اصرار مىورزند، در اثر احادیثى است که در میان آنان منتشر شد و غالباً اثر انگشت احبار یهود و راهبان نصارى در آنها دیده مىشود، تا آنجا که به قدیم بودن کلام خدا (قرآن) قائل شدند، بسان یهودیان که تورات را قدیم و یا مسیحیان که مسیح را ازلى مىدانند و آنان نیز قرآن را قدیم و ازلى دانستند.
- گروه دیگر معتزله بود که به عقل و خرد بها و ارزش داده، حدیث و روایتى را که با حکم خرد مخالف باشد، طرد مىنمایند و عقاید خود را از نصوص قطعى کتاب و سنت و حکم خرد مىگیرند. چیزى که بر آنها خرده مىگیرند این است که به عقل بیش از حد، بها بخشیدهاند و چه بسا نصوص فراوانى که در شریعت مقدس آمده به خاطر اندیشه مخالفت آن با عقل به کنار مىگذارند.
سالها جنگ و نبرد فکرى میان این دو گروه پیوسته برقرار و پیروزى هر گروه بر گروه دیگر در گرو کمک هاى فرمانروایان وقت بود که جانب یکى را مىگرفتند و در تضعیف دیگرى مىکوشیدند و این نزاع تا آغاز سال ۳۰۰ هجرى به صورتى چشمگیر ادامه داشت، ولى در آغاز قرن چهارم، دو شخصیت در دو منطقه سر بلند کردند و مکتبى را که در حقیقت مکتب معتدلى میان اهل حدیث و مکتب معتزله بود، پدید آوردند.
یکى از این دو نفر ابوالحسن اشعرى (۲۶۰-۳۲۴ ق) بود که در عراق از مذهب اعتزال توبه کرد و خود را یار و یاور احمد بن حنبل معرفى نمود و در عین حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتى پدید آورد و به تدریج مذهب رسمى اهل سنت شد. همان طور که مذاهب چهارگانه فقهى (حنفی، حنبلی، مالکی، شافعی) به تدریج مذهب اهل سنت گردیدند.
دیگرى ابومنصور ماتریدى سمرقندى (۲۵۰-۳۳۳ ق) بود که در مشرق جهان اسلام به جانبدارى از اهل حدیث برخاست و درست همان کارى را انجام داد که همتاى او «اشعرى» انجام داد و عجیب این که این دو بنیانگذار در حالى که در یک عصر مىزیستند و در یک مسیر گام برمىداشتند، از کار یکدیگر آگاه نبودند.
منطقه شرق اسلامى در آن روز مرکز بحث هاى کلامى بود، همان طور که بصره -زادگاه اشعرى- نقطه برخورد آراى عقاید مختلف به شمار مىرفت و افکار بیگانگان به هنگام فتوحات اسلامى، از کشورهاى مختلف به صورت افکار وارداتى به جهان اسلام منتقل شده بود.
از نظر فقهى، مذهب حنفى در خراسان رواج کامل داشت، در حالى که مردم بصره بیشتر شافعى بودند؛ از این جهت، حنفی ها گرایش فراوانى به ماتریدى پیدا کردند در حالى که شافعی ها بیش از همه به اشعرى گرویدند. ماتریدى قسمتى از اندیشههاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته و از کتاب «فقه اکبر» او که مربوط به عقاید است متأثر مىباشد، از این جهت پیروان بیشتر ماتریدى در خراسان مىزیستند و در فقه، حنفى بودند. مانند: فخرالاسلام محمد بن عبدالکریم بزودى(۴۹۳ ق)، ابوحفص عمر بن محمد نسفى(۵۷۳ ق)، مسعود بن عمر تفتازانی(۷۹۱ ق) و کمال الدین محمد بن همام الدین(۸۶۱ ق).
با دقت در تاریخ مکتب «ماتریدی»، به روشنى ثابت میشود که او اندیشه هاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، داراى حلقه کلامى بوده است. آنگاه که با «حماد بن ابى سلیمان» رابطه برقرار کرد، بحث کلامى را ترک کرد و به فقه پرداخت.
این تنها ماتریدى نیست که عقاید کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، بلکه معاصر او ابوجعفر طحاوى (۳۲۱ ق) مؤلف عقاید طحاویة، اندیشههاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، حتى در آغاز رساله خود مىگوید: این رساله عقیده فقهاى امت اسلامى است، آنگاه از ابوحنیفه و دو نفر دیگر از تلامیذ معروف او به نامهاى: ابویوسف و محمد بن حسن شیبانى نام مىبرد.[۳]
از مجموع آنچه که یادآور شدیم، روشن مىشود که ریشههاى «مکتب ماتریدى» با سند خاصى به ابومنصور ماتریدى و به گونهاى به ابوحنیفه مىرسد و این مکتب، یک منهج معتدل میان اهل حدیث و اعتزال مىباشد. هرچند این مکتب به شیوه تعقل و اعتزال نزدیکتر است تا به مکتب اهل حدیث.
پانویس
منابع
- سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، به نقل از جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4.