آیه 93 سوره مائده
<<92 | آیه 93 سوره مائده | 94>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
بر آنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند باکی نیست در آنچه از مأکولات خوردند، هر گاه تقوا پیشه گرفته و ایمان آرند و کارهای نیک کنند، باز پرهیزکار شوند و ایمان آورند، باز پرهیزکار و نیکوکار شوند؛ و خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
بر کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند نسبت به آنچه [پیش از حکم تحریم، از مسکرات و منافع قمار و سایر مُحرّمات] خورده اند، گناهی نیست، هرگاه بپرهیزند و ایمان [واقعی] آورند و [خالصانه] کارهای شایسته انجام دهند؛ سپس پرهیزکاری را تداوم بخشند و ایمان خود را ادامه دهند، و بر پرهیزکاری پافشاری ورزند و کار نیک بجا آورند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، گناهى در آنچه [قبلاً] خوردهاند نيست، در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند؛ سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند؛ آنگاه تقوا پيشه كنند و احسان نمايند، و خدا نيكوكاران را دوست مىدارد.
بر آنان كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند در آنچه خوردهاند گناهى نيست، هرگاه پرهيزگارى كنند و ايمان بياورند و به كارهاى شايسته پردازند، باز هم پرهيزگارى كنند و ايمان بياورند، باز هم پرهيزگارى كنند و نيكى، كه خدا نيكوكاران را دوست دارد.
بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهی در آنچه خوردهاند نیست؛ (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمیشوند؛) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند؛ سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
جناح: گناه.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و ابن مالك و براء بن عازب و مجاهد و قتادة و ضحاك گويند: وقتى كه آيه تحريم خمر نازل شد، صحابه گفتند: پس برادران ما كه قبلاً شراب خورده بودند و اكنون مرده اند، چه تكليفى خواهند داشت؟ خداوند اين آية را نازل فرمود و بيان كرد آنهائى كه شراب ميخوردند و اينك مرده اند. بر آنها گناهى نيست در صورتى كه باایمان مرده باشند و عمل صالح انجام داده باشند[۳][۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «93»
بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، در آنچه (قبل از تحريم شراب) خوردهاند باكى نيست، هر گاه كه اهل پروا و ايمان و كارهاى شايسته باشند. سپس (از محرّمات) پرهيز نمايند (و به تحريم آن) ايمان آورند و آنگاه (نيز از حرام) بپرهيزند و كار نيك كنند و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
نکته ها
پس از نزول آيهى تحريم شراب، بعضى از مسلمانان نسبت به كيفر شرابخوارى كسانى كه پيش از آن از دنيا رفته بودند پرسيدند، آيهى فوق نازل شد.
در اين آيه، دوبار ايمان و عمل صالح، دو بار تقوا و ايمان و يك بار تقوا و احسان مطرح شده است. به گفتهى بعضى مفسّران، چون موارد و مراحل و درجات ايمان و تقوا و عمل صالح متفاوت است، تكرار شده است. «1» بعضى مىگويند: تكرار، براى استمرار ايمان و تقوا
«1». تفسير نمونه.
جلد 2 - صفحه 370
مىباشد. «1» وبعضى تكرار را براى تأكيد دانستهاند، نظيرِ «كَلَّا سَيَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ» «2»
تقوا، در امور مختلف زندگى انسان نقش دارد:
در مصرف و رفتار. «طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا»
در مكتب و اعتقاد. «ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا»
در خدمت و اخلاق. «ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا»
پیام ها
1- خلافهاى پيشين مؤمنان به شرط عدم تكرار و رعايت تقوا در آينده، قابل عفو و بخشش است. لَيْسَ ... جُناحٌ ... إِذا مَا اتَّقَوْا
2- اگر بعد از شنيدن حكم الهى باز هم گناه كنند خداوند بر گناهان قبلى هم مؤاخذه مىكند. لَيْسَ ... جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا
3- احسان ونيكوكارى، بالاترين مرحلهى كمال و سبب محبوبيّت نزد خداوند است. كلمهى «أَحْسَنُوا» بعد از آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... ثُمَّ اتَّقَوْا ... و به دنبال آن محبوبيّت نزد خداوند مطرح شده است. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (93)
شأن نزول «2»- ابن عباس گويد: چون آيه تحريم نازل شد صحابه عرض كردند: يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله برادران ما كه شارب الخمر و مردهاند، حال آنها چگونه باشد؟ آيه شريفه نازل شد:
لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: نيست بر آنانكه ايمان آوردهاند و عملهاى شايسته و پسنديده كردهاند جُناحٌ فِيما طَعِمُوا: گناهى و بأسى در آنچه خوردهاند إِذا مَا اتَّقَوْا: چون پرهيز كرده باشند از شرك وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و ثبات ورزيده باشند در ايمان و ثابت باشند در اعمال صالحه ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا: پس ثابت و مستمر شده باشند در تقوى و راسخ بر تصديق حرمت شرك و ساير منهيات ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا: پس مستمر و دائم باشند بر پرهيز معاصى و احسان نموده در اعمال جميله و افعال حسنه و يا احسان به غير كرده باشند وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ: و خداى تعالى دوست مىدارد
«1» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 556، حديث 352- اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 426، حديث 74.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 240.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 178
نيكو كاران را. مراد به محبت حق تعالى لازمه محبت است يعنى اعطاى ثواب و اكرام و تجليل ايشان فرمايد در آخرت.
وجه تكرير: 1- مبالغه است در نهايت رسوخ در ايمان و پرهيزكارى و استمرار در اعمال حسنه. 2- تكرار ايمان و عمل صالح و اتقاء به اعتبار اوقات ثلاثه باشد در ماضى و حال و استقبال. 3- به اعتبار حالات سه گانه كه استعمال ايمان و تقوى كرده باشند بين نفس خود و حق تعالى و بندگان. 4- تكرير به اعتبار مرات مبدء و وسط و منتهى باشد.
تتمه- در منهج و صافى و رازى- مروى است در عهد عمر خطاب قدامة بن مطعون خمر خورده، مست به بازار آمده بود. او را گرفتند نزد عمر آوردند. پرسيد چرا خمر خوردى. گفت: خدا فرمايد «لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا» عمر را شبهه پيدا شد و در حدّ او توقف نمود. اين خبر به امير المؤمنين عليه السّلام رسيد. به مسجد تشريف آورد. عمر را فرمود چرا قدامه را حدّ نزدى.
گفت: آيه از قرآن بر من خواند، من در حد متردد شدم. حضرت امر به احضار او نمود. فرمود چرا خمر خوردى؟ نتوانست آيه را بخواند. گفت: ندانستم خمر حرام است. امير عليه السّلام فرمود او را ببريد بر مهاجر و انصار بگردانيد آيا كسى آيه تحريم خمر خوانده يا نه. چون جمعى شهادت دادند كه او را حرمت خمر معلوم و آيه تحريم خمر بسيار شنيده، فرمود حدش بزنيد و توبه بر او عرضه داريد. اگر توبه نمود واگذاريد هر جا خواهد برود، و اگر توبه نكند گردنش بزنيد. قدامه گفت: توبه كردم. حضرت فرمود: تو نمىدانى كه اهل اين آيه نيستى نه مؤمنى نه متقى و نه عمل صالحه نمودهاى، آنگاه در كميّت خلاف و هر يكى چيزى مىگفتند. آخر رجوع به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: هشتاد تازيانه بزنيد. پرسيدند چرا فرمود: لأنّ الشّارب اذا سكر هذى و اذا هذا افترى و حدّ المفترى ثمانون جلدة. «1»
«1» تفسير صافى، جلد 2، صفحه 86.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 179
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (93)
ترجمه
نيست بر آنانكه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را گناهى در آنچه خوردند وقتى كه پرهيزكار شدند و ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را پس پرهيزكار شدند و ايمان آوردند پس پرهيزكار شدند و نيكى كردند و خدا دوست دارد نيكوكاران را.
تفسير
طعم اعم از خوردن و آشاميدن است و گفتهاند مراد تناول اشياء لذيذه است و در مجمع از تفسير اهل بيت عليهم السّلام نقل نموده كه مراد تناول حلال است و قمى ره فرموده چون آيه تحريم شراب نازل شد مردم عرض كردند يا رسول اللّه كسانيكه از ما بفيض شهادت
جلد 2 صفحه 267
رسيدند شراب ميخوردند با آنكه خداوند آن را پليد و از عمل شيطان خوانده و حضرتت فرموديد در باره آن آنچه فرموديد پس حال آنها چگونه خواهد بود و خداوند اين آيه را نازل فرمود در باره كسانيكه پيش از تحريم خمر فوت كرده بودند و جناح بمعنى گناه است و آن براى كسانى است كه بياشامند شراب را بعد از تحريم نه قبل از آن و بعضى گفتهاند گناه نيست بر اهل ايمان و اعمال صالحه در آنچه تناول نمايند از چيزهائى كه حرام نيست در وقتى كه بپرهيزند از محرمات و ايمان بياورند و اعمال شايسته بنمايند يعنى ثابت بمانند بر ايمان و اعمال شايسته پس بپرهيزند از چيزهائى كه حرام نمايد خداوند بر آنها بعد از اين مانند شراب و ايمان بياورند بعد از تحريم آن پس بپرهيزند يعنى مستمر بمانند بر پرهيز از معاصى و احسان نمايند يعنى بگردند پى كارهاى خوب و مشغول آنها شوند فيض ره فرموده چون از براى هر يك از ايمان و تقوى درجات و منازلى است بطريقيكه از ائمه عليهم السلام وارد شده است دور نيست كه تكرار ايمان و تقوى در آيه اشاره بآن درجات و منازل باشد چنانچه در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه ايمان حالات و درجات و طبقات و منازلى دارد كه بعضى از آنها تام است در نهايت تماميت و بعضى ناقص است و نقصش واضح است و بعضى داراى مزيّت و رجحان است و از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه اهل ايمان در منازل آن سير مينمايند بعضى يك منزل طى نمودند بعضى دو منزل بعضى سه منزل بعضى چهار بعضى پنج برخى شش و برخى هفت اگر بخواهى تحميل نمائى بر كسيكه در منزل اول است تكليف كسى را كه در منزل دوم است طاقت ندارد و همچنين قوت ندارد كسيكه در منزل دوم است بر اداء تكليف منزل سوم حديث مفصّل است و در خاتمه فرموده از اينقرار است درجات اهل ايمان و در مصباح الشّريعه از آنحضرت نقل نموده كه تقوا بر سه قسم است يكى تقواى در راه خدا و آن ترك حلال است چه رسد بشبهه و آن تقوى خاص الخاص است ديگر تقواى از خدا و آن ترك شبهات است چه رسد بحرام و آن تقواى خاص است سوم تقواى از ترس عقاب و آن ترك حرام است و تقواى عام مثل اين مراتب تقوى با اهل ايمان مثل نهر آبى است كه در كنار آن درختهاى گوناگون روئيده باشد كه هر يك از آنها بر حسب جوهر و طبع خودشان از آن آب بهرهمند ميشوند و بارور مىكردند و مردم از آنها بحسب قدر و قيمت آنها و ميوههاشان استفاده مىنمايند و مثل
جلد 2 صفحه 268
طبايع آندرختها مثل مقدار ايمان مردم است پس هر كس درجه ايمان او بالاتر است و صفاى روح او زيادتر تقواى او بيشتر است و هر كس تقواى او زيادتر است عبادت او خالصتر است و هر كس عبادت او خالصتر بخدا نزديكتر است و بنظر حقير تمام اين فرمايشات بجاى خود صحيح است ولى ربطى بظاهر آيه شريفه ندارد ظاهر آيه شريفه آنستكه نيست بر كسانيكه ايمان آوردند و اعمال صالحه نمودند گناهى در آنچه تناول نمايند از اشياء حلال چون آنها پس از آنكه شنيدند پيغمبرى مبعوث شده از خدا ترسيدند و آمدند معجزات با هرات او را ديدند و ايمان آوردند و اعمال شايسته هم نمودند و در نتيجه ملكه راسخه تقوى و درجه كامله ايمان براى آنها پيدا شد كه ديگر هيچ معصيتى از آنها بروز نكرد و در نتيجه بكمال تقوى رسيدند كه علاوه بر ترك معاصى اعم از فعل حرام و ترك واجب نيكى نمودند در باره خودشان بفعل مستحبات و در باره غير بانواع خيرات و محبوب خدا شدند پس گناه آنها از ابتداء ورود در اسلام تا انتهاء ترقيات خودشان كجا بوده آيا معنى دارد كسيكه حلال تناول نمايد گناه كار باشد و بنابر اين مراد از ذكر ايمان و اعمال صالحه اشاره بصاحبان آنها است و مراد از تكرار آن باسبق ذكر تقوى بيان حالات و ترقيات ايشان است از ابتداء ورود در اسلام تا انتهاى آن و تقواى اول قبل از ايمان است و نتيجه آن ايمان و اعمال صالحه و نتيجه آنها كمال تقوى است و نتيجه آن كمال ايمان و نتيجه آن اكمليّت تقوى و نتيجه آن احسان بخلق خدا و نتيجه آن محبوبيت نزد خدا و خلق است و مقصود از بيان حالات آنستكه معلوم شود در خلال اين احوال هيچ جا گناهى نيست و خوردن حلال با اعلى مراتب تقواى هم منافات ندارد و جمعا هفت مقام است سه مرتبه تقوى و دو درجه ايمان ميان آن سه و دو مقام احسان و محبوبيت كه مرتب بر يكديگر است و بملاحظه فصل ايمان مرتبه دوم و سوم تقوى به ثمّ عطف شده است و بنابر آنچه بيان شد در آيه اشتراطى نيست تا اشكاليكه از سيد مرتضى ره در اين مقام نقل نمودهاند محتاج بجواب باشد با آنكه اگر مراد اشتراط نفى گناه از تناول اشياء حلال باشد بتقوى كه اجتناب از حرام است آنهم مانند اشتراط بايمان و عمل صالح است كه مسلما شرط نيست و اگر مراد اشتراط نفى گناه باشد از كليّه مطعومات باجتناب از حرام آنها كه توضيح واضح است در هر حال معلوم است كه كلمه اذا خارج از معنى شرط است چون تضمن اذا معنى شرط را دائمى نيست و ابن هشام در معنى اللبيب بيان
جلد 2 صفحه 269
نموده است و اشكال ايشان كه مفسرين متعرض شدهاند وارد نيست تا محتاج بجواب باشد لذا ما از بيان آن صرف نظر مينمائيم و آنكه در روايت اخيره يكى از مراتب تقوى را ترك حلال قرار داده بود مراد آن نيست كه اطعمه حلال را هم تناول ننمايند يا ملتزم بترك آنها شوند چنانچه در ذيل آيه شريفه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ و آيه بعد از آن در اين سوره بيان شد بلكه مراد آنستكه حلال ذاتى را هم بعنوان رجحان عقلى يا شرعى كه عارض آن ميشود بجا آورند مثلا غذا بخورند براى تقويت بدن كه موّفق بعبادت و خدمت بشرع و خلق شوند و لباس بپوشند براى حفظ بدن خودشان و نيل باغراض حسنه مرتّبه بر آن و تفريح نمايند براى رفع كسالت و كدورت و حصول نشاط در فهم معانى دقيقه علميّه و امثال اينها خلاصه آنكه تمام افعال آنها يا واجب باشد يا مستحب بعنوان خصوصى يا عمومى و الا معلوم است كه ترك جميع محلّلات مقدور نيست و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَيسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوا وَ أَحسَنُوا وَ اللّهُ يُحِبُّ المُحسِنِينَ (93)
نيست بر كساني که ايمان آوردند و عمل صالح نمودند باكي در آنچه ميل ميكنند از مأكول و مشروب در صورتي که متقي و مؤمن و اعمال صالحه داشته باشند پس از آن تقوي پيدا كنند و ايمان آورند پس از آن تقوي داشته باشند و احسان كنند و خدا دوست دارد احسان كنندگان را.
در اينکه آيه شريفه چند اشكال بنظر ميآيد: 1- وجه تكرار إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا چيست. 2- اشكاليست که سيد مرتضي رضي اللّه عنه فرموده که ارتباط
جلد 6 - صفحه 465
شرط و جزاء چيست، 3- اينكه بنظر حقير ميآيد وجه تقديم تقوي بر ايمان چيست
(اما اشكال اول)
مفسرين دو جواب گفتند: يكي آنكه جمله لَيسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا راجع بشرب خمر است و عمل ميسر قبل از نزول آيه تحريم مشروط است بر اينكه بعد از نزول تحريم بپرهيزند که مفاد إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا است وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اتيان باعمال حسنه پس تقواي از محرمات و ايمان بخدا و اتيان باعمال حسنه رفع محذور ارتكاب قبل از نزول تحريم را ميكند و جمله ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا يعني دوام تقوي و ايمان که بر اينکه دو باقي باشند و جمله ثُمَّ اتَّقَوا وَ أَحسَنُوا راجع بتقوي از مظالم عباد است بقرينه احسنوا و اينکه جواب علاوه بر اينكه تفسير برأي است و مدركي ندارد بسيار واهي است زيرا اولا تحريم خمر و ميسر در تمام شرايع بوده بلكه حكم عقل هم بر حرمتش قائم است چنانچه گذشت، و ثانيا بر اينکه فرض قبل از تحريم حرمتي نداشته تا مورد مؤاخذه باشد، و ثالثا اجتناب از ساير محرمات يا از اينکه دو حرام بعد از تحريم چه مدخليتي دارد براي رفع محذور قبل از تحريم.
جواب دوم- گفتند طعموا راجع بمباحات است اينکه جواب هم تمام نيست زيرا اباحه مباحات مشروط بايمان و اجتناب از محرمات و اتيان باعمال صالحه نيست مضافا به اينكه رفع محذور تكرار را نميكند.
(و اما اشكال دوم)
سيد مرتضي رضي اللّه عنه دو جواب فرموده: 1- اينكه منضم كنيم بجمله فيما طعموا غيره را يعني مطعومات و غير مطعومات و معني اينکه باشد که اگر كسي ايمان آورد و از محرمات متقي شد و اعمال صالحه بجا آورد در باقي امور از مطعوم و غير مطعوم ارتكابش مانعي ندارد.
جلد 6 - صفحه 466
2- اينكه جمله إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا شرط حقيقي نيست از باب توسع در بلاغت که بايد از محرمات پرهيز كرد و ايمان آورد و اعمال صالحه را بجا آورد ديگر مجاز هستند در ساير امور.
و اينکه دو جواب هم بنظر نميآيد اولا انضمام غيره و تقدير خلاف ظاهر است و ثانيا بر فرض انضمام شرطيت ثابت نميشود و محذور بجاي خود باقيست و اما نفي شرطيت آنهم اگر خلاف نص آيه شريفه نباشد مسلما خلاف ظاهر است سيما با اينکه تكرارات.
(و اما اشكال سوم)
ما بايد آنچه بنظر ميرسد در مفاد آيه شريفه و از بعض اخبار وارده از ائمه اطهار عليهم السلام هم ميتوان استفاده كرد و منافات با ظاهر آيه هم نداشته باشد بيان كنيم تا رفع جميع اشكالات بشود و اللّه العالم و اينکه بعد از بيان دو مقدمه است مقدمه اول اينكه بنده در جميع حركات و سكنات و رفتار و كردارش بايد در تحت اطاعة مولي باشد عَبداً مَملُوكاً لا يَقدِرُ عَلي شَيءٍ نحل آيه 75، و دين مقدس اسلام هم براي هر جزئي و كلي امور حكم قرار داده از احكام تكليفيه و احكام وضعيه جعليه.
مقدمه دوم اينكه گذشت که بعضي از مؤمنين بكلي دست كشيدند از لذائذ دنيوي و فقط بعبادت که جنبه رهبانيت است پرداختند و خداوند آنها را منع فرمود بعد از اينکه دو مقدمه ميگوييم مفاد آيه شريفه اينست که خطاب بمؤمنين که توقعي که از شما هست و وظيفهاي که داريد فقط سه چيز است: ايمان و تقواي از محرمات و اتيان باعمال صالحه ديگر در باقي امور مرخصيد باكي بر شما نيست از منافع دنيوي بهره برداري كنيد.
فعلا در مقام بيان جملات آيه شريفه لَيسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
جلد 6 - صفحه 467
جُناحٌ فِيما طَعِمُوا باكي نيست نميخواهد بر خود حرام كنيد مثل بعض صوفيه از خوردن حيواني و غير آن از لذائذ نفساني، بخوريد، بپوشيد، استمتاع كنيد، لذت بريد بر شما چيزي نيست فقط تكليفي که بر شما است إِذا مَا اتَّقَوا پرهيز از محرمات وَ آمَنُوا ايمان بعقائد حقه وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اتيان باعمال صالحه که اينکه سه جمله نتيجه صبر است، صبر بر ايمان که نبادي از ايمان خارج شويد و صبر بر ترك محرمات مرتكب معاصي الهيه نشويد و لو هر چه نفس تمايل داشته باشد، و بر اتيان واجبات و مندوبات و لو هر چه زحمت داشته باشد.
و اينکه سه مرتبه صبر متفاوت است، درجه اول صبر بر طاعت است زيرا يك عملي بيش نيست و چندان زحمت ندارد، درجه دوم صبر بر ايمان است که امر قلبي است بمجرد اقامه دليل اگر عصبيت و عنادي نباشد عقيده ميآيد و ايمان محقق ميشود، درجه سوم که از همه مشكلتر است صبر بر معصيت است که نفس اماره كمال ميل را دارد و شيطان هم بكمال قوي در مقام است و دنيا هم جلواتي دارد لذا اول تقوي را بيان فرمود سپس ايمان و اخيرا عمل صالح بعدا در مقام تأكيد اينکه موضوع بر آمد نسبت بدو درجه اول که اهميتش بيشتر است فرمود ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا که تمام همت شما در حفظ اينکه دو موضوع باشد نميخواهد ترك لذائذ كنيد سپس باز تأكيد در قسمت اول که از همه مشكلتر است فرمود ثُمَّ اتَّقَوا بعد در مقام دفع دخلي است که كانه كسي بگويد درست است ايمان و تقوي و عمل صالح وظيفه هر بنده است لكن ما ترك لذائذ دنيوي ميكنيم براي نائل شدن بدرجات عاليه و مراتب ساميه و فيوضات كامله چون گفتند حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة جواب اگر ميخواهيد بدرجات عاليه نائل شويد وَ أَحسَنُوا هر چه بيشتر بيكديگر احسان كنيد مقامات و درجات شما بالاتر ميرود زيرا خداوند دوست ميدارد احسان كنندهگان را وَ اللّهُ يُحِبُّ المُحسِنِينَ
جلد 6 - صفحه 468
و كسي را که خدا دوست دارد هيچ موهبتي را از او دريغ نخواهد فرمود، پس بحمد اللّه تمام اشكالات بر طرف شد.
و براي تأكيد مطلب که قبلا عرض شد که از بعض اخبار هم استفاده ميشود يكي خبري است که شيخ طوسي مسندا از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده در موضوع حد زدن امير المؤمنين قتاده را که شرب خمر كرده بود و متعذر باين آيه شده بود که گفت انا من اهل هذه الاية، حضرت فرمود
لست من اهلها ان طعام اهلها لهم حلال ليس يأكلون و لا يشربون الا ما احل اللّه لهم
و بر طبق اينکه حديث عياشي هم روايت كرده که حضرت فرمود
(و ليس يأكلون و لا يشربون الا ما يحل لهم)
و در خبر ديگر فرموده بقتاده
(ما انت منهم ان اولئك كانوا لا يشربون حراما)
خوب بمفاد احاديث توجه كنيد.
ان قلت وجه اختصاص اينکه حكم باهل ايمان چيست كفار هم در ارتكاب غير محرمات مسئوليتي ندارند.
قلت اولا كفار هم اگر تقواي از محرمات كنند و ايمان هم پيدا كنند و اعمال صالحه را بجا آورند جزو مؤمنين ميشوند و مشمول آيه هستند و از عنوان كفر خارج ميشوند. و ثانيا اخبار بسياري داريم که فرمودند
الارض كلها للامام
و فقط براي مؤمنين که شيعيان باشند و معتقد بجميع عقائد حقه مباح فرموده و غير مؤمن چه كافر باشد چه معاند چه مخالف غصب است كليه تصرفات آنها در روي زمين و حضرت بقية اللّه پس از ظهور از آنها ميگيرد و اجرت اينکه مدت را هم مطالبه ميفرمايد پس بر آنها جناح هست.
ان قلت مفاد اينکه آيه منافي است با ظواهر آياتي که در مذمت دنيا وارد شده و اخباري که فرمودند
(في حلالها حساب و في حرامها عقاب و في شبهاتها عتاب)
قلت هيچگونه تنافي ندارد زيرا دنياي مذموم و حساب در حلال آن
جلد 6 - صفحه 469
در صورتيست که اشتغال بدنيا باعث كوتاهي در تحصيل عقائد يا علوم واجبه يا مانع از اتيان وظائف ديني يا كوتاهي در اداء حقوق يا ترك شكر واجب شود و اينها منافي با تقوي و ايمان و عمل صالح است، و اما دنياي بلاغ که هيچ لطمه بتكاليف نزند بلكه وسيله تحصيل آخرت باشد بسيار ممدوح است و هيچگونه حسابي و عتابي و عقابي ندارد لكن خيلي مشكل است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 93)
شأن نزول:
در تفاسیر چنین آمده است که، پس از نزول آیه تحریم شراب و قمار، بعضی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: اگر این دو کار این همه گناه دارد پس تکلیف برادران مسلمان ما که پیش از نزول این آیه از دنیا رفته اند و هنوز این دو کار را ترک نکرده بودند چه می شود! آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
در این آیه در پاسخ کسانی که نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحریم شراب و قمار و یا نسبت به وضع کسانی که این حکم هنوز به گوش آنها نرسیده، و در نقاط دور دست زندگی داشتند، سؤال می کردند، می گوید: «آنهایی که ایمان و عمل صالح داشته اند و این حکم به آنها نرسیده بوده، اگر شرابی نوشیده اند و یا از درآمد قمار خورده اند گناهی بر آنها نیست» (لَیسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا).
سپس این حکم را مشروط به این می کند که «آنها تقوا را پیشه کنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند» (إِذا مَا اتَّقَوا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ) بار دیگر همین موضوع را تکرار کرده، می گوید: «سپس تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند» (ثُمَّ اتَّقَوا وَ آمَنُوا).
و برای سومین بار با کمی تفاوت همین موضوع را تکرار نموده، می گوید:
«سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند» (ثُمَّ اتَّقَوا وَ أَحسَنُوا).
و در پایان آیه می فرماید: «خداوند نیکوکاران را دوست می دارد» (وَ اللّهُ یحِبُّ المُحسِنِینَ).
هر یک از این سه تقوا، اشاره به مرحله ای از احساس مسؤولیت و پرهیزکاری است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.
- ↑ صاحب مجمع البيان چنين افزوده كه گويند: اين آيه درباره قومى نازل گرديده كه خوردن گوشت را بر خود حرام كرده و روش رهبانان (رياضت كشنده) را پيش گرفته بودند. مانند عثمان بن مظعون و ديگران، خداوند در اين آيه بيان فرمود كه درباره خوردن اشياء مباح با اجتناب از گناهان و محرمات مانعى نيست.
- ↑ اين موضوع را نيز احمد در مسند خود از ابوهريرة و نسائى و بيهقى از ابن عباس نقل و روايت نموده اند.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 316.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.