آیه 164 سوره بقره
<<163 | آیه 164 سوره بقره | 165>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
محققا در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز، و کشتیها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است، و بارانی که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب، زمین را بعد از مردن زنده کرد و سبز و خرّم گردانید، و در پراکندن انواع حیوانات در زمین، و گردانیدن بادها (به هر طرف) و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخّر است، در همه این امور ادلّهای واضح برای عاقلان است.
بی تردید در آفرینش آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتی هایی که در دریاها [با جابجا کردن مسافر و کالا] به سود مردم روانند و بارانی که خدا از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را پس از مردگی اش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبنده ای پراکنده کرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر میان آسمان و زمین، نشانه هایی است [از توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای گروهی که می اندیشند.
راستى كه در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا روانند با آنچه به مردم سود مىرساند، و [همچنين] آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن، زمين را پس از مردنش زنده گردانيده، و در آن هر گونه جنبندهاى پراكنده كرده، و [نيز در] گردانيدن بادها، و ابرى كه ميان آسمان و زمين آرميده است، براى گروهى كه مىانديشند، واقعاً نشانههايى [گويا] وجود دارد.
در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مىروند و مايه سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مىفرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان؛ براى خردمندانى كه در مىيابند نشانه هاست.
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سماوات: آسمانها، بقره/ 22. اصل آن از «سمو» به معنى رفعت و بلندى است.
اختلاف: اختلاف شب و روز پى در پى آمدن آنست. اصل «خلف» به معنى پس و پشت سر است.
فلك: كشتى. در مفرد و جمع بكار مى رود، چنان كه در آيه فوق و در: وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ. نحل/ 14 جمع آمده.
بث: پراكندن و منتشر كردن. آن در آيه با آفريدن تطبيق مى شود.
دابة: جنبنده. دب و دبيب به معنى آرام رفتن و حركت خفيف است، موجودات زنده را به علت حركت، دابه گفته اند، آن در انسان و حيوان بكار مى رود: وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ. نور/ 45.
تصريف: گرداندن. از آن مى شود فهميد كه وزش بادها به طور دائره است نه افقى.
رياح: بادها. مفرد آن ريح است.
سحاب: ابرها. اسم جنس جمعى است، واحد آن سحابه، جمعش سحب و سحائب است در مفرد و جمع بكار مى رود.
مسخر: رام شده. تسخير رام كردن با قهر است (قاموس قرآن).[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: وقتى كه خداوند در آيه 163 خبر داد از اين كه معبودى جز خداى يكتا موجود نيست. گفتند: دليل بر وجود خداى يكتا چيست؟ خداوند اين آيه را دليل قرار داد[۳][۴][۵].[۶]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«163» وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
و معبود شما خدايى يگانه است، جز او معبودى نيست، بخشندهى مهربان است.
«164» إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتىهايى كه براى سودرسانى به مردم در دريا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين معلّقند، براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى گوياست.
نکته ها
هماهنگى ميان عناصر طبيعت و اجزاى هستى و قوانين حاكم بر آنها، همه نشاندهندهى حاكميّت وقدرت وارادهى خداى يگانه است.
آفرينش آسمانها و توسعهى دائمى آنها «1» كه دست انسان تاكنون فقط به قسمتى از اوّلين آسمان رسيده، و استحكام «2» و طبقات هفتگانه «3» و نظام حاكم «4» و تناسبات و ارتباطات ميان هريك و بىستون بودن «5» و حفاظت آنها «6» و حركات ستارگان در مدارهاى خود و
«1». «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» ذاريات، 47.
«2». «سَبْعاً شِداداً» نبأ، 12.
«3». «سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً» ملك، 3.
«4». «أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها» فصّلت، 12.
«5». «بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» رعد، 2.
«6». «سَقْفاً مَحْفُوظاً» انبيا، 32.
جلد 1 - صفحه 251
فاصله هريك از آنها، همه نشانههاى قدرت خداوند يكتاى حكيم است.
سعدى مىگويد:
آفرينش، همه تدبير خداوند دل است
دل ندارد، كه ندارد به خداوند اقرار
كوه و دريا ودرختان، همه در تسبيحند
نه همه مستمعى، فهم كند اين اسرار
عقل، حيران شود از خوشه زرين عنب
فهم، عاجز شود از حبّه ياقوت انار
پاك وبىعيب، خدايى كه به تقدير عزيز
ماه وخورشيد، مسخّر كند وليل ونهار
كلمه «رياح» جمع «ريح» به معناى باد است، ولى در قرآن هر جا كلمه «ريح» آمده همراه قهر و عذاب است، مانند: «ريح صَرصَر» «1» ولى هرجا كلمه «رياح» آمده، همراه باران و لطف الهى است. در حديث مىخوانيم: هرگاه بادى مىوزيد، پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمود: «اللهم اجعلها رياحا و لا تجعلها ريحا» خداوندا! اين باد را رياحِ رحمت قرار ده، نه ريحِ عذاب. «2»
پیام ها
1- شناخت طبيعت، يكى از راههاى خداشناسى است كه شناخت آن، قدرت، حكمت و يكتايى او را در بر دارد. «إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ... فِي خَلْقِ السَّماواتِ ... لَآياتٍ»
2- خداوند، نظير و شبيه ندارد و مركب از اجزا نيست. «إِلهٌ واحِدٌ»
3- هم طبيعت و هم صنعتِ دست ساختِ انسان، از اوست. «خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... وَ الْفُلْكِ»
4- هر موجودى در جهان هستى، آيهاى از آيات كتاب خداوند در طبيعت است. «لَآياتٍ»
برگ درختانِ سبز، در نظر هوشيار
هر ورقش دفترى است، معرفت كردگار
5- تنها خردمندان از نگاه در هستى، درس خداشناسى مىگيرند. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ ... لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»
«1». حاقّه، 6.
«2». تفاسير مجمع البيان و صفوةالتفاسير.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 252
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)
بعد از آن در بيان شواهد قدرت خود فرمايد:
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: بدرستى كه در خلقت آسمانهاى برافراشته بىعلايق و زمين كه بساطى است گسترده، وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ: و درآمدن شب و روز و رفتن آنها بر سبيل تعاقب با مختلف بودن آنها در درازى و كوتاهى و سياهى و سفيدى و اثرات هر يك در موجودات، وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ: و در كشتيهاى گران بار كه حركت كند و جريان نمايد در دريا، بِما يَنْفَعُ النَّاسَ: به آنچه نفع رساند به مردمان از مسافرت و تجارت، وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ: آنچه نازل فرمايد خدا از آسمان، مِنْ ماءٍ: از آب باران، فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ: پس زنده ساخت و تازه
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 305
گردانيد به آن آب زمين را، بَعْدَ مَوْتِها: بعد از مردگى و پژمردگى آن چنانچه در زمستان بكلى حالت مردگى، و به باران نمو و تازگى پيدا كند، وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ: و در آنچه پراكنده نموده در زمين از هر جنبنده مانند چرندگان و درندگان و پرندگان، وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ: و در گردانيدن بادها و وزيدن آنها به اقسام مختلفه، وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ: و در ابرهاى رام شده، بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ: ميان آسمان و زمين كه پائين نمىآيد و از هم منفصل نشود؛ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ: هر آينه نشانهها و علاماتى است از صنايع قدرت الهى براى گروهى كه تعقل كنند و دريابند حكمت سبحانى و عجائب خلقت پادشاهى را.
تبصره: هشت آيه از شواهد قدرت باهره در اين آيه بيان فرمايد:
1- خلق آسمانها با اين عظمت و كيفيت خاصه دال است بر حدوث، و البته آن را خالقى باشد قادر بالذات، زيرا مسلم است كه آفتاب غير ماه، و ماه غير آسمان، و هر چه چنين باشد ممكن الوجود، و هر ممكن حادث، و هر محدث را خالقى خواهد بود.
2- زمين كه اجزاى آن مختلفند در طبع و رنگ و بو، بعضى نرم و قسمتى سخت، برخى خوش و بعضى ناخوش، و رنگهاى مختلف از سياه و سفيد و سرخ و سبز و غبراء، دال است بر آفريدگار و به حكمت بالغه چنان تقدير نمود كه انوار كواكب و حرارت آفتاب در آن تأثير يابد و معتدل گردد تا مصالح مسكن و تربيت حيوانات باشد.
3- اختلاف شب و روز ضدّان منافيان باشند، چون شب درآيد روز را باطل، و بعد از آن روز نيست شده پديد آيد، و بر شب مستولى شود؛ و اگر قهر و استيلا به حكم طبع بودى، هر آينه هميشگى بودى. و چون خلاف هر يك ظاهر گردد، دال است بر آنكه هر دو مقهور تدبير خالق هستند و نيز احوال شب و روز در چهار فصل در ازمنه و امكنه و كوتاهى و درازى آن، دال است بر تدبير خالق حكيم.
4- جريان كشتى در دريا كه اگر همه عالم بخواهند سنگى بر روى
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 306
آب نگاهدارند نتوانند، و آفريدگار جلّ جلاله كشتيها را با هزار هزار بار سنگينى آن بر روى آب جريان دهد تا منافع نظام عالم حاصل آيد.
5- نزول باران از آسمان و زندگى زمين بعد از مردن و انواع گلها و رياحين و ميوهجات ظاهر شود هر كدام رنگى و بوئى و طعمى و منفعتى و خاصيتى، شواهد قدرت سبحانى را هويدا سازند.
6- منتشر ساختن حيوانات در زمين چرنده و درنده و پرنده اهلى و وحشى دريائى و صحرائى به تدبير و نظام اتم به خلقتهاى مختلفه و صفات متفاوته و آثار متشتّته، برهان محكمى است بر خالق قدير حكيم.
7- گردانيدن بادها به اقسام مختلف بعضى سبب منفعت و برخى موجب ضرر بعضى رحمت و برخى غضب و بعضى باعث ترويح بدنها و درختها را آبستن و كشتيها را جارى و طعامها را لطيف و آبها را سرد و آتش را افروزد و چيز تر را خشك گرداند، بلكه حيات اشياء به باد است كه باد نمىبود گياهان پژمرده و طعامها فاسد و حيوانات مىمردند، تمام دال است بر خالق كه آثار قدرت او ظاهر و هويدا است.
8- ابرهاى مسخر ميان آسمان و زمين كه به حكمت بالغه آب را در ميان شكم ابر مقرر، و ابر را در هوا معلق، و باد را بر او مسلط گردانيد تا ابر را براند و به سرزمينها كه اراده خالق باشد نگاهدارد، و باران را ببارد به قطرات خاصه مختلفه، و البته عاقل را تأمل و تدبر در اين آيات بينات، هر آينه نشانهها و علامات قدرت خالق حكيم عليم واضح و آشكار گردد.
و فى كل شيء له آيه
تدلّ على انه واحد.
برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفترى است معرفت كردگار
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)
ترجمه
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز و كشتيهائى كه ميرود در دريا بآنچه نفع ميرساند مردم را و آنچه فرستاد خدا از آسمان از آب پس زنده كرد بآن زمين را بعد از مردنش و پراكنده نمود در زمين از هر جنبندئى و گرداندن
جلد 1 صفحه 206
بادها و ابر رام شده ميان آسمان و زمين هر آينه دليلها است براى گروهى كه تعقل مىنمايند.
تفسير
خداوند آسمان را بيستون و پشتيبان افراشته و زمين را به قبضه قدرت بر پا داشته و بندگان را چون اسيران در بين اين دو محيط واقف فرموده چنانكه ملجأ و مقرى ندارند اگر بخواهد سقف را بر سر آنها فرود ميآورد و اگر اراده فرمايد آنان را بزمين فرو ميبرد آفتاب عالم تاب را براى اداره معاش و ماه انجم سپاه را براى روشنائى شب قرار داده تا در روز اگر بر ابدان آنها كلالى وارد شود در شب باستراحت جبران گردد شب و روز در دنبال يكديگر ميآيند و حوادث و عجائب را پى در پى در عالم ميآورند سعادت و شقاوت و عزت و ذلت و غنى و فقر و زمستان و تابستان و بهار و خزان و فراوانى و قحطى و خوف و امان بامر يزدان در جريان است و كشتيهاى پر فائده بتوسط باد در حركت است و مانند چهار پايان بدون آب و علف حمل متاع براى مردم مينمايند باران رحمت متقاطرا نازل ميشود تا مفيد بحال كشت و زرع باشد و يك مرتبه نميريزد تا فاسد كند و دريا و صحرا از آن منتفع ميشوند و تامين معاش بشر را مينمايند پس روح تازه بزمين ميدهد و انواع گل و گياه و ميوههاى گوناگون براى تفرج و تفكه خلق ظاهر ميگردد و چرندگان و درندگان در زمين براى انتفاع از گوشت و پوست و مضافات آنها خلق شدهاند كه بشر از آنها استفاده نمايد و حفاظت اغنام و احشام و بساتين در عهده بعضى از سباع است و باد مربى حبوب و مبلّغ اثمار و دافع مضار است و ابر دريد قدرت الهى مسخر و مقهور و مطيع و منقاد است هر جا اشاره شود باران رحمت خود را ميبرد و ميرساند و اينها همه دلائل واضحات است بر توحيد براى قوميكه فكر كنند در اين امر بعقول خودشان و دريابند.
تنبيه وجه دلالت اين امور بر توحيد آنستكه معلوم است اينها همه اجزاء يك كارخانه است آفتاب و ماه و شب و روز با آنكه آسمانى هستند براى تربيت زمين و موجودات آن كار ميكنند و ابر از زمين برميخيزد و بآسمان ميرود و آنجا باران ميشود و باز برميگردد بزمين تا براى زمين توليد ثمرات و ارزاق نمايد و دفع مضار از آن كند باد هم بنوبه خود با آنها كمك ميكند در صورتى كه ميان زمين و
جلد 1 صفحه 207
آسمان است و حيوانات هم همه مورد انتفاع انسانند با آنكه در ميان آنها اقوى از بنى آدم بسيار است ولى خداوند آنها را مسخر بشر فرموده از اينجا بر عاقل واضح ميشود كه همه اين اوضاع و اسباب براى انسان تهيه شده است و فراهم كننده آنها يكى است و اينها همه كارگران اويند كه دست بهم داده براى يك مقصد كار ميكنند و عاقبت بيك مقصود ميرسند چه خوب گفته
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند
تا تو نانى بكف آرى و بغفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
و بمقصد نرسى و روى مقصود را نه بينى و در جهنم بمانى و چون در ميان افراد بشر خمسه طيبه (ع) بحد نصاب بشريت و كمال انسانيت فائز شدهاند تمام كائنات براى ايشان خلق شده و سايرين خوشه چين خرمن احسان آنها هستند و بايد بكوشند تا ساغر مراد از دست ايشان بنوشند و بدامان آنان دست آويز شوند تا از شربت هستى لبريز شوند مبادا دست از دامنشان رها كنى كه از قافله عقب مانده و بمقصد نرسيده و از مقصود دور شده و از شفاعت محروم بايد خودت را بايشان برسانى تا بدردت برسند (گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست) خداوند توفيق عنايت فرمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ فِي خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ اختِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ الفُلكِ الَّتِي تَجرِي فِي البَحرِ بِما يَنفَعُ النّاسَ وَ ما أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماءٍ فَأَحيا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها وَ بَثَّ فِيها مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ المُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ وَ الأَرضِ لَآياتٍ لِقَومٍ يَعقِلُونَ (164)
(محققا در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و كشتيهايي که در دريا حركت ميكنند براي اينكه بمردم سود برسانند و آنچه از آب باران خداوند از آسمان فرود ميآورد و زمين را بعد از مردنش بواسطه آن زنده ميسازد و هر جنبنده را در زمين پراكنده مينمايد و در گردش بادها و ابر که بين زمين و آسمان مسخر است هر آينه نشانههايي است براي گروهي که تعقل ميكنند) در تفسير اينکه آيه در چند مقام بحث ميشود:
مقام اول در اثبات صانع- دانشمندان در اثبات صانع چند مسلك اتخاذ نمودهاند:
1- مسلك عرفاء و جماعتي از محققين و مفاد بعض آيات و اخبار است که ميگويند وجود حق تبارك و تعالي احتياج بدليل ندارد زيرا معرف بايد از معرف
جلد 2 - صفحه 275
اجلي و دليل از مدلول اظهر باشد و چيزي از وجود اجلي و اظهر نيست تا بتواند دليل و معرف او باشد و ادله که بيان شده براي تنبيه غافل است. در آيه شريفه ميفرمايد أَ فِي اللّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ«1» و حضرت سيد الشهداء (ع) در دعاء عرفه عرض ميكند «
أ يکون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتي يکون هو المظهر لك متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليك و متي بعدت حتي تكون الآثار هي الّتي توصل اليك عميت عين لا تراك
» 2- مسلك حكماء است که از راه امكان و وجوب ثابت ميكنند که ممكن الوجود در وجود خود محتاج بموجد است.
3- مسلك متكلمين است که از راه حدوث و قدم ثابت ميكنند که هر حادثي محتاج بمحدث است و محدث نيز اگر حادث باشد باز محتاج بمحدث است تا منتهي بقديم گردد و گرنه دور يا تسلسل لازم آيد.
4- روش مستفاد از آيات شريفه و اخبار آل اطهار است که از آثار پي بمؤثر و از مصنوع پي بصانع و از مخلوق پي بخالق بردن است و همه اينکه روشها در حدّ خود تمام است ولي روش چهارم از جهاتي امتياز دارد:
1- احتياج بترتيب مقدمات و استلزام دور و تسلسل و بطلان آن ندارد که از فهم عموم مردم خارج باشد و تنها خواص درك كنند بلكه هر ذي شعوري درك ميكند که هيچ اثري بدون مؤثر و هيچ مصنوعي بدون صانع نميشود 2- اينکه روش در عين اينكه صانع و واجب الوجود را اثبات ميكند صفات او را نيز از علم و قدرت و حيات و حكمت و كبريايي و عظمت ثابت مينمايد ولي آن ادله تنها وجود واجب الوجود را اثبات ميكند.
و بزرگترين و بهترين دليل در مخلوقات که حكمت خالق را اثبات ميكند
1- سوره ابراهيم آيه 19
جلد 2 - صفحه 276
نظام جملي موجودات است که همگي بر وفق حكمت مرتب و منظم گرديده و هر چيزي بجاي خود قرار داده شده و سر مويي از نظام مقرره تخلف نميكند و ممكن است انسان عامي گاهي بنظر سطحي اوضاع غير منظمي به بيند، گاهي باران ميآيد گاهي نميآيد، وقتي گرم و وقتي سرد ميشود موقعي باد ميوزد و گاهي هوا آرام است، يكي مريض و ديگري صحيح، يكي فقير و ديگري غني، بعضي عزيز، بعضي ذليل، گروهي زشت و جماعتي زيبا و هكذا حالات مختلفي که در عالم و موجودات پيدا ميشود بنظرش نامنظم جلوه كند ولي بنظر دقيق اگر متوجه شود همه بجا و بر وفق نظام و حكمت است و مثل چنين شخصي مانند طفلي است که براي تماشا بكارخانه مفصلي رفته و وضع آن را مشاهده ميكند كار. گاههاي مختلف كارگرهاي مختلف، مواد مختلف. محصولات مختلف و بسا چيزهاي در هم ريخته را مشاهده ميكند و متحير شده از خود يا ديگري همي سؤال ميكند و بسا اعتراض مينمايد ولي شخص وارد و مهندس عاليرتبه که در آن كارخانه ميرود هر چيزي را بجاي خود و همه را مطابق نقشه و فائدهاي که از آن ملحوظ بوده ملاحظه مينمايد.
مقام دوم در شرح كلمات آيه: سماوات جمع سماء و مراد سماوات سبع است که در بسياري از آيات تصريح شده و اصل سماء بمعني علو و طرف بالا است و اطلاق شده بر اينکه فضاء وسيعي که هيچكس جز علام الغيوب انتهاي آن را نميداند و خالق متعال اينکه فضاي پهناور را هفت قسمت قرار داده و هر قسمتي از آن را يك سماء ناميده بجهت خصوصيات و امتيازاتي که هر قسمتي دارا بوده از حيث اوضاع و مخلوقات و غيره و طبق آيه شريفه:
إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِبِ«1» تمام اينکه منظومههاي
1- سورة الصافات آيه 6
جلد 2 - صفحه 277
شمسي و ستارگان و كهكشانها که ممكن است بحسّ يا تلسكوپها و غيره مشاهده نمود همه راجع بآسمان اول است زيرا ميفرمايد: ما آسمان نزديكتر را بستارگان زينت داديم.
و اما ساير قسمتها و خصوصيات آنها تا كنون از دسترس علم بشر بيرون بوده جز مقداري که از ناحيه وحي و اخبار معصومين رسيده که درك حقيقت آنها نيز مقدور نبوده مانند بيت المعمور، سدرة المنتهي، جنة المأوي، كرسي عرش و نحو اينها و از ظاهر آيه شريفه وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ«1» و بعض اخبار استفاده ميشود که كرسي بر آسمانها احاطه دارد و همچنين عرش اعظم بر كرسي و همه آسمانها محيط است و بالاخره فضا هر چند بسيار وسيع و پهناور است بحدي که وسعت آن از حيطه علم بشر خارج بوده ولي متناهي است زيرا مخلوق است و مخلوق غير متناهي معقول نيست.
و ارض- در قرآن تعبير بجمع و تصريح بسبع نشده مگر در آيه شريفه اللّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الأَرضِ مِثلَهُنَّ«2» هر گاه مراد از مثليت همانندي در عدد باشد، ولي اينکه آيه نيز صراحت ندارد و ممكن است مماثلت در جهات ديگر باشد زيرا در مماثلت ادني مشابهت كافي است لكن در اخبار و ادعيه تصريح بارضين سبع شده مانند ذكر وارد در قنوت و نحو آن، و ممكن است مراد از ارضين سبع اينکه زمين ما و شش زمين ديگر در منظومههاي شمسي ديگر باشد و اللّه اعلم.
وَ اختِلافِ اللَّيلِ وَ النَّهارِ مراد از اختلاف يا قرار دادن شب از پس (خلف) روز و روز از پس شب است و يا مراد اختلاف آنهاست در طول و قصر باختلاف فصول که در اثر قرب و بعد خورشيد بسمت الرأس حاصل ميشود.
1- سوره بقره آية الكرسي
2- سورة الطلاق آيه 12
جلد 2 - صفحه 278
وَ الفُلكِ الَّتِي تَجرِي فِي البَحرِ بِما يَنفَعُ النّاسَ قرار دادن كشتي را از آيات خدا شناسي با اينكه بحسب ظاهر از مصنوعات دست بشر است ممكن است بدو جهت باشد: اول اينكه مصنوعات بشر اگر چه بدست او ساخته و براي انتفاع از آن آماده ميگردد ولي اگر دقت شود بوسيله بشر تنها تغيير شكل و تركيب و تاليفي حاصل ميشود ولي ايجاد مواد آن و قرار دادن خواص آن و اعطاء فكره قدرت ببشر همه از قدرت كامله حق است که اگر پاي يكي از آنها لنگ شود كار بشر مختل ميگردد.
و ديگر اينكه مصنوعات بشر در عين حال که فعل او و در تحت اراده و اختيار اوست مستند بپروردگار عالم و خالق و آفريدگار جهان است و بشر در انجام كاري در اينکه عالم مانند ساير اسباب و وسائطي است که خداوند در نظام اينکه عالم قرار داده که بقاء ذات و فعل آنها باراده و اختيار حق تبارك و تعالي است و مسبب الاسباب و موجد و مؤثر حقيقي اوست و اينکه كلام با فاعل مختار بودن بشر منافات ندارد چنانچه توضيح آن در صفحات اينکه كتاب ذكر شده است وَ ما أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن ماءٍ مراد از سماء جهت بالا است چنانچه گذشت و باران بوسيله بخاراتي است که از دريا متصاعد شده و در فضاي بالا متراكم ميگردد و بصورت ابر در آمده و بتوسط باد در اطراف زمين منتشر مي گردد و در اثر اصطكاك با يكديگر توليد رعد و برق نموده و بالاخره در اثر تنزل درجه حرارت تبديل بآب و متقاطر شده و بصورت باران فرود ميآيد و يا منجمد شده و بصورت برف و تگرگ نازل ميشود و بواسطه باران گياهها روئيده شده و جنبندهها در زمين منتشر ميشوند چنانچه ميفرمايد:
فَأَحيا بِهِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها وَ بَثَّ فِيها مِن كُلِّ دَابَّةٍ و همه باراده و مشيت پروردگار و قدرت و حكمت اوست.
جلد 2 - صفحه 279
وَ تَصرِيفِ الرِّياحِ تصريف رياح گرديدن آنها از سويي بسوي ديگر است و اصل پيدايش باد بواسطه اينست که هوا در اثر حرارت منبسط شده و از وزن آن كم ميگردد و سردي و رطوبت ذرات آن متراكم و سنگين ميگردد، روي اينکه اصل در دو نقطه مجاور اختلاف حاصل شده و هواي سنگين متوجه قسمت سبك شده و توليد باد مينمايد، و از براي بادها خواصي است مانند اينكه هوا را تلطيف نموده و ميكروبها را برطرف ميسازد، ابرها را منتشر مينمايند در درياها امواج توليد ميكند، بعضي از آنها خاصيت تلقيح داشته و درختان را آبستن ميكند و بعضي عقيم بوده که غالبا در مورد عذاب نازل شده و خرابيها و هلاكتهاي اقوام گذشته بواسطه آنها بوده.
وَ السَّحابِ المُسَخَّرِ بَينَ السَّماءِ وَ الأَرضِ پيدايش ابر بيان شد و مراد از تسخير آن در ميان آسمان و زمين مقهور بودن در حركت و باريدن آنها باراده و مشيّت حق تبارك و تعالي است.
لَآياتٍ لِقَومٍ يَعقِلُونَ اينکه آياتي که ذكر شد نشانه وجود و قدرت و حكمت پروردگار است براي كساني که تعقل كنند و عقل خود را بكار بيندازند سعدي ميگويد:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 164)- جلوههای ذات پاک او در پهنه هستی! از آنجا که در آیه قبل سخن از توحید پروردگار به میان آمد این آیه شریفه در واقع دلیلی است بر همین مسأله اثبات وجود خدا و توحید و یگانگی ذات پاک او.
مقدمتا باید به این نکته توجه داشت که همه جا «نظم و انسجام» دلیل بر وجود علم و دانش است، و همه جا «هماهنگی» دلیل بر وحدت و یگانگی است.
روی این اصل، ما به هنگام برخورد به مظاهر نظم در جهان هستی از یکسو، و هماهنگی و وحدت عمل این دستگاههای منظم از سوی دیگر، متوجه مبدء علم و قدرت یگانه و یکتایی میشویم که این همه آوازهها از اوست.
در این آیه به شش بخش از آثار نظم در جهان هستی که هر کدام آیت و نشانهای از آن مبدء بزرگ است اشاره شده:
1- «در آفرینش آسمان و زمین ...» (إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...)
امروز دانشمندان به ما میگویند: هزاران هزار کهکشان در عالم بالا وجود
ج1، ص147
دارد که منظومه شمسی ما جزئی از یکی از این کهکشانها است، تنها در کهکشان ما صدها میلیون خورشید و ستاره درخشان وجود دارد که روی محاسبات دانشمندان در میان آنها میلیونها سیاره مسکونی است با میلیاردها موجود زنده!، وه چه عظمت و چه قدرتی؟! 2- «و نیز در آمد و شد شب و روز ...» (وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ ...).
آری! این دگرگونی شب و روز، و این آمد و رفت روشنایی و تاریکی با آن نظم خاص و تدریجیش که دائما از یکی کاسته و بر دیگری افزوده میشود، و به کمک آن فصول چهارگانه بوجود میآید، و درختان و گیاهان و موجودات زنده مراحل تکاملی خود را در پرتو این تغییرات تدریجی، گام به گام طی میکنند، اینها نشانه دیگری از ذات و صفات متعالی او هستند.
3- «و کشتیهایی که در دریاها به سود مردم به حرکت در میآیند ...» (وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ ...).
آری! انسان به وسیله کشتیهای بزرگ و کوچک، صحنه اقیانوسها و دریاها را مینوردد، و به این وسیله به نقاط مختلف زمین، برای انجام مقاصد خود سفر میکند.
4- «و آبی که خداوند از آسمان فرو فرستاده و به وسیله آن، زمینهای مرده را زنده کرده و انواع جنبندگان را در آن گسترده است ...» (وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ ...).
آری! دانههای حیاتبخش باران و قطرات پرطراوت و با برکت که با نظام خاصی ریزش میکند و آن همه موجودات و جنبدگانی که از این مایع بیجان، جان میگیرند همه پیام آور قدرت و عظمت او هستند.
5- «و حرکت دادن و وزش منظم بادها ...» (وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ ...).
که نه تنها بر دریاها میوزند و کشتیها را حرکت میدهند، بلکه گاهی گردههای نر را بر قسمتهای ماده گیاهان میافشانند و به تلقیح و باروری آنها کمک میکنند، بذرهای گوناگون را میگسترانند، و میوهها به ما هدیه میکنند. و زمانی با جابهجا کردن هوای مسموم و فاقد اکسیژن شهرها به بیابانها و جنگلها، وسائل
ج1، ص148
تصفیه و تهویه را برای بشر فراهم میسازند.
آری! وزش بادها با این همه فواید و برکات، نشانه دیگری از حکمت و لطف بیپایان او است.
6- «و ابرهایی که در میان زمین و آسمان معلقند ...» (وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...).
این ابرهای متراکم که بالای سر ما در گردشند و میلیاردها تن آب را بر خلاف قانون جاذبه در میان زمین و آسمان، معلق نگاه داشته، خود نشانهای از عظمت اویند.
آری! همه اینها «نشانهها و علامات ذات پاک او هستند اما برای مردمی که عقل و هوش دارند و میاندیشند» (لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).
نه برای بیخبران سبکمغز و چشمداران بیبصیرت و گوشداران کر!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ صاحب تفسير روض الجنان گويد: كه مشركين عرب از يكتابودن خداوند به تعجب افتادند و از پيامبر خواستند كه خداوند را براى آنها توجيه نمايد اين آيه نازل شد، چنان كه سعيد بن منصور در سنن خود و فريابى در تفسير خود و بيهقى در شعب الايمان از ابوالضحى اين روايت را با اندك تفاوتى ذكر نموده اند.
- ↑ در تفسير روض الجنان از ابن عباس و نيز در تفسير ابن ابى حاتم و همچنين ابوالشيخ در كتاب العظمة از عطا روايت كنند كه يهوديان يا كفار قريش يك چنين موضوعى را از پيامبر خواسته بودند و اين آيه نازل گرديد چنانكه در تفسير كشف الاسرار نيز از ابن عباس نقل گرديده است.
- ↑ در تفسير ابن ابى حاتم و تفسير ابن مردويه از ابن عباس و نيز در تفسير روض الجنان روايت شده كه قريش يا مشركين به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتند: از خدا بخواه كه كوه صفا را براى ما به طلا مبدل نمايد تا بر دشمنان چيره شويم يا از تو پيروى نمائيم. خداوند وحى فرستاد كه انجام چنين كارى ميسر است ولى بعد اگر ايمان نياورند به عذابى مبتلا خواهند شد كه كسى چنين عذابى را نديده باشد پيامبر از خدا خواست كه از آن صرفنظر كند و اين آيه نازل گرديد.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 48.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.