و این چنین ما آیات قرآن را به انواع گوناگون بیان کنیم (تا وسیله هدایت شود) ولی عاقبت کافران نادان گویند: تو (اینها را) به درس آموختهای! و تا آن را برای اهل دانش بیان کنیم.
این چنین، آیات [خود] را به صورت های گوناگون بیان می کنیم [تا هدف هایی تحقق یابد]، یکی اینکه منکران با متهم کردن تو که این آیات را از دیگران فرا گرفته ای، شقاوت خود را کامل کنند و دیگر اینکه آن را برای گروهی که دانایند، روشن سازیم.
و اين گونه آيات [خود] را گوناگون بيان مىكنيم، تا مبادا بگويند تو درس خواندهاى، و تا اينكه آن را براى گروهى كه مىدانند روشن سازيم.
آيات خدا را اينچنين گونهگون بيان مىكنيم، تا مباد كه بگويند كه از كس درس گرفتهاى و ما اين آيات را براى اهل دانش بيان مىكنيم.
و اینچنین آیات (خود) را تشریح میکنیم؛ بگذار آنها بگویند: «تو درس خواندهای (و آنها را از دیگری آموختهای)»! میخواهیم آن را برای کسانی که آماده درک حقایقند، روشن سازیم.
Thus do We paraphrase the signs variously, lest they should say, ‘You have received instruction,’ and so that We may make it clear for a people who have knowledge.
And thus do We repeat the communications and that they may say: You have read; and that We may make it clear to a people who know.
Thus do We display Our revelations that they may say (unto thee, Muhammad): "Thou hast studied," and that We may make (it) clear for people who have knowledge.
Thus do we explain the signs by various (symbols): that they may say, "Thou hast taught (us) diligently," and that We may make the matter clear to those who know.
و بدينسان آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مىكنيم، (تا وسيله هدايت شود ولى كافران ايمان نياورده) و گويند: تو (نزد كسى) درس خواندهاى! (بگذار بگويند، ولى ما) براى كسانى بيان مىكنيم كه اهل فهم و علم باشند.
نکته ها
كفّار براى باز كردنِ راه تكذيب پيامبر مىگفتند: اين حرفها از خودش نيست، از ديگرى
جلد 2 - صفحه 525
آموخته است. «دَرَسْتَ» چنانكه در موارد ديگر نيز مىگفتند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «1» انسانى به او ياد داده است، «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» «2» گروهى ديگر كمكش كردهاند.
پیام ها
1- تنوّع در شيوهى بيان و استدلال و آموزش، راه پذيرش را بازتر مىكند.
«نُصَرِّفُ الْآياتِ»
2- در مقابل آيات الهى، برخى با تهمت و انكار ايستادگى مىكنند. «دَرَسْتَ»، ولى برخى كه اهلند، ارشاد مىشوند. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ: و مانند آيات گذشته جارى مىگردانيم ما آيات از خوف به رجا، و از وعد به وعيد، و از مفصل به مجمل، و از محكم به متشابه و غير آن وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ: و اين تصريف آيات به معانى متعاقبه، عاقبت به اين انجامد كه كفار قريش گويند: تو از بشرى تعليم گرفتهاى، چنانچه زعم كفار آن بود كه رسول صلّى اللّه عليه و آله از خبر و يسار دو غلام از اسراء روم تعليم مىگيرد، و گويد خدا به من وحى مىنمايد وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ: و براى آنكه بيان كنيم آيات خود را براى گروهى كه مىدانند اين كلام الهى است.
تخصيص تبيين به اهل علم، جهت آنست كه ايشان به آن منتفع مىشوند نه غير آنها، و يا معنى آنكه تا بسبب تصريف آيات، محق از مبطل، و مؤمن از كافر، و صادق از منافق ممتاز شود.
و همچنين گوناگون مىآوريم دليلها را و براى آنكه ميگويند درس
جلد 2 صفحه 364
گرفته و براى آنكه بيان كنيم آنرا براى گروهى كه ميدانند.
تفسير
تصريف نقل چيزى است از حالى بحالى و در اينجا مراد نقل يك معنى است در معانى متعاقبه و اين از بزرگترين هنرهاى اساتيد معانى و بيان است و از عهده شاگرد فنّ خارج است لذا خداوند ميفرمايد ما توحيد حق را كه يك معنى است در ضمن معانى و الفاظ مختلفه متعاقبه بيان و اثبات كرديم و براى آنكه كفار مىگويند قرآن را درس خوانده اين كار را كرديم و براى آنكه واضح نمائيم بطلان قول آنها را براى گروهى كه ميدانند اين امر از عهده شاگرد بلكه اين نحو كلام از قدرت بشر خارج است اين نظريّه حقير است در معنى مستفاد از ظاهر آيه شريفه ولى مفسرين فرمودهاند مراد آنستكه و هم چنين ميآوريم متعاقبا آيات را براى آنكه در نتيجه منكر شوند و بگويند درس گرفته و براى آنكه بيان نمائيم قرآن را براى گروهى كه ميدانند چون آنها منتفع مى شوند از قرآن و بنابر اين لام در و ليقولوا لام عاقبت است از قبيل آنكه ميگويند بزائيد براى مردن و بسازيد براى خراب شدن و ضمير در و لنبيّنه بمعنى آيات عود نموده و ثمر بيان عائد علماء شده است با آنكه عام است و اينها همه خلاف ظاهر است و در نظريّه اولى هيچيك از اين سه خلاف ظاهر نيست و عمده ظهور لام است در تعليل كه بعضى براى حفظ آن لاء نافيه تقدير نمودهاند و فرمودهاند مراد آنستكه تا نگويند درس گرفته و نظريه حقير مفيد اينمعنى است بدون تقدير و ضمير در و لنبيّنه راجع است بقول باطل آنها كه و ليقولوا دال بر آنست و بيان مخصوص بعلما است چون غير آنها نمىتوانند تشخيص بدهند كه اين طرز اداء يك مطلب بعناوين و عبارات مختلفه از قدرت بشر خارج است چه رسد بمتدرّس و قمى ره فرموده قريش به پيغمبر (ص) مىگفتند اين اخبار را كه تو بما خبر ميدهى از علماء يهود تعليم گرفته و نزد آنها درس خوانده و بعضى دارست قرائت نمودهاند يعنى با اهل كتاب مذاكره نموده و از آنها تعليم گرفته و بعضى درست بفتح سين و سكون تا قرائت نمودهاند يعنى آيات قرآن اخبار مندرسه است و محتمل است لام در و ليقولوا براى افاده كراهت باشد يعنى و مبادا بگويند اين گفته ناشايسته را ..