آیه 37 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۰۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ ۚ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<36 آیه 37 سوره انعام 38>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

-و کافران گفتند: چرا بر او معجزه‌ای از خدا فرو نیامد؟ بگو: خدا بر اینکه آیتی فرستد قادر است، و لیکن بیشتر آنان نمی‌دانند.

و [مرده دلان] گفتند: چرا معجزه ای از سوی پروردگارش [همانند معجزات پیامبران گذشته] بر او نازل نمی شود؟ بگو: یقیناً خدا قدرت دارد که معجزه ای [نظیر آنچه آنان درخواست دارند] نازل کند، ولی [این گونه درخواست های نابجا به سبب این است که] بیشترشان [شرایط و موقعیت ها را] نمی دانند.

و گفتند: «چرا معجزه‌اى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است؟» بگو: «بى‌ترديد، خدا قادر است كه پديده‌اى شگرف فرو فرستد، ليكن بيشتر آنان نمى‌دانند.»

و گفتند: چرا معجزه‌اى از پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: خدا قادر است كه معجزه‌اى فرو فرستد. ولى بيشترينشان نمى‌دانند.

و گفتند: «چرا نشانه (و معجزه‌ای) از طرف پروردگارش بر او نازل نمی‌شود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانه‌ای نازل کند؛ ولی بیشتر آنها نمی‌دانند!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They say, ‘Why has not a sign been sent down to him from his Lord?’ Say, ‘Allah is indeed able to send down a sign,’ but most of them do not know.

And they say: Why has not a sign been sent down to him from his Lord? Say: Surely Allah is able to send down a sign, but most of them do not know.

They say: Why hath no portent been sent down upon him from his Lord? Say: Lo! Allah is Able to send down a portent. But most of them know not.

They say: "Why is not a sign sent down to him from his Lord?" Say: "Allah hath certainly power to send down a sign: but most of them understand not.

معانی کلمات آیه

«آیَةً»: دلیل حسی. معجزه. «لا یَعْلَمُونَ»: حکمت انزال آیات را نمی‌دانند و متوجّه نیستند که برابر سنّت خدا تکذیب مشاهده عیان مایه هلاک آنان می‌گردد (نگا: انعام / .

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‌ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «37»

و گفتند: چرا بر او (محمّد) معجزه‌اى (كه ما مى‌خواهيم) از سوى پروردگارش نازل نشده؟ بگو: بى ترديد خداوند قادر است كه نشانه و معجزه‌اى (كه مى‌خواهيد) بياورد، ولى بيشتر (اين بهانه‌جويان) نمى‌دانند.

نکته ها

در شأن نزول آيه گفته‌اند: برخى از رؤساى قريش، دست به تبليغات سوء و جوسازى زده و از روى بهانه جويى به پيامبر اسلام مى‌گفتند: «تنها قرآن به عنوان معجزه كافى نيست بلكه بايد معجزاتى چون: معجزات عيسى و موسى و صالح و ... بياورد». «1»

البتّه پيامبرى كه يادآور معجزات انبياى پيشين است، حتماً خودش هم مى‌تواند نظير آنها را بياورد، وگرنه مردم را به ياد آن معجزات نمى‌اندازد تا تقاضاى امثال آن را داشته باشند. به علاوه، طبق روايات شيعه وسنّى، پيامبر صلى الله عليه و آله معجزات ديگرى غير از قرآن هم داشته است.

هدف از آوردن معجزه، اعلام رابطه خاص ميان خدا و رسول و نشانه‌ى قدرت بى‌انتهاى الهى است، نه برآوردن تمايلات بى پايان مردم لجوج. البتّه گاهى براى اتمام حجّت، معجزه‌ى درخواستى مردم را مى‌آورده‌اند.

به شهادت تاريخ، معجزات پياپى، سبب هدايت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مى‌فرمايد: «اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنيم، يا مردگان با آنان سخن بگويند، باز گروهى از لجوجان ايمان نمى‌آوردند». «2»


«1». تفسير مجمع‌البيان.

«2». انعام، 111.

جلد 2 - صفحه 449

پیام ها

1- به بهانه‌جويى‌هاى مخالفان پاسخ دهيد. قالُوا ... قُلْ‌

2- خداوند قادر است، ولى حكيم هم مى‌باشد و قدرتش آنگاه جلوه مى‌كند كه كار و تقاضا حكيمانه باشد. إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‌ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (37)

باز سر رشته كلام به اقوال كفار مى‌فرمايد:

وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ‌: و گفتند رؤساى قريش بعد از عجز از معارضه قرآن، چرا نازل نمى‌شود بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله آيتى از جانب پروردگار او، يعنى معجزه‌اى كه ما از او مى‌طلبيم، مراد آيات مقترحه (دلخواهى) است كه بر سبيل تعنت از آن حضرت طلب مى‌كردند، چون يد بيضا و عصاى موسى و ناقه ثمود و احياى موتى و غيره، و يا به جهت اعتنا نكردن ايشان به آيات و معجزات حضرت سيد كائنات از جهت عناد مى‌گفتند: چرا آيتى ديگر به ما نمى‌نمايد قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‌ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً: بگو اى پيغمبر بدرستى كه خداى تعالى قادر است بر آنكه نازل فرمايد آيتى از آيات مقترحه آنها

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 261

آيتى ديگر، يا آيتى كه ملجأ و مضطر سازد به ايمان مانند شقّ جبل، يا آيتى كه اگر به آن ايمان نياورند هلاك شوند وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌: و لكن بيشتر ايشان نمى‌دانند كه حق تعالى قادر است بر آن آيات، و لكن عاقبت وخيم است؛ چه حكم الهى بر اين وجه جارى شد كه چون معجزه طلبند و حضرت سبحان آن را ظاهر فرمايد و مقترحان ايمان نيارند، عذاب استيصال بر ايشان فرود آيد، مانند قوم ثمود و اصحاب مائده و غيره؛ و يا نمى‌دانند در آنچه نزال فرموده از آيات بيّنه ايشان را مندوحه است از غير آن، يعنى وافى كافى است مر كسى را كه در آن نظر و تدبر نمايد.

حضرت باقر «1» عليه السّلام در اين آيه فرمود: زود است نشان داده شود شما را در آخر الزمان آياتى، از آن جمله دابة الارض كه مراد وجود امير المؤمنين عليه السّلام است، و ديگر دجال و نزول عيسى بن مريم و طلوع شمس از مغرب، مراد ظاهر شدن ولىّ عصر، امام زمان، قائم آل محمّد پسر امام حسن عسكرى عجل اللّه تعالى فرجه مى‌باشد كه از طرف مكه ظهور نمايد و دنيا را پر از عدل و داد فرمايد، بعد از آنكه از جور و كفر پر شده باشد. اللهم اجعلنا من انصاره.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‌ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (37)

ترجمه‌

و گفتند چرا فرستاده نميشود براى او معجزه از پروردگارش بگو همانا خداوند قادر است بر آنكه بفرستد معجزه را ولى بيشتر ايشان نميدانند.

تفسير

مقصود از معجزه آنستكه اگر كسى طالب بدست آوردن حق باشد بوسيله مشاهده آن يقين پيدا كند و ايمان بياورد و از براى حصول اين مقصود يك يا چند معجزه كافى است و پيغمبر خاتم يك معجزه باقيه تا روز قيامت داشت كه آن قرآن بود و معجزات ديگر بسيارى كه بعضى از آنها ملازم با جسم مبارك بود و بعضى از آنها مقارن با ولادت آنحضرت روى داد و بعضى در اوقاتيكه طلب نموده‌اند بوقوع پيوست كه همه مشاهده نموده بودند و طالبان حق ايمان آورده بودند و آنانكه عناد و لجاج داشتند حمل بر سحر و شعبده و كهانت ميكردند و هر وقت كسى بآنها اعتراض ميكرد كه با اين معجزات با هرات و آيات بيّنات چرا ايمان نميآوريد ميگفتند اگر راست ميگويد چرا چنين معجزه را نمينمايد در صورتى كه مكرر همان معجزه را كه خواسته بودند بآنها ارائه داده شده بود و بجهتى كه ذكر شد ايمان نياورده بودند و چون بآنها گفته ميشد اينهمه معجزات كافى نيست ميگفتند خير اينها معجزه نيست معجزه آنستكه نشود حمل بر سحر و شعبده و كهانت نمود و براى ما يقين بياورد خدا كه قادر است چرا چنين معجزه نميفرستد لذا

جلد 2 صفحه 317

خداوند در جواب آنها فرموده بگو بلى خدا قادر است كه هر قدر شما ميخواهيد معجزه بفرستد و طورى باشد كه شما مجبور شويد بايمان ولى اين امر بر خلاف حكمت است كه خداوند بدلخواه شما بدون لزوم هر روز اوضاع كائنات را تغيير و تبديل دهد يا شما را مجبور بايمان نمايد چون ايمان اجبارى ثمر ندارد و مسقط تكليف است دنيا بايد با لوازم خود باقى باشد و بيشتر مردم نميدانند و قمى ره فرموده آنها نميدانند كه وقتى بيايد آيه و ايمان نياورند بآن هلاك ميشوند و از حضرت باقر (ع) در اين آيه روايت شده است كه در آخر الزمان آياتى ظاهر ميشود از آن جمله دابّة الارض و دجّال و نزول عيسى بن مريم (ع) و طلوع آفتاب از مغرب است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا لَو لا نُزِّل‌َ عَلَيه‌ِ آيَةٌ مِن‌ رَبِّه‌ِ قُل‌ إِن‌َّ اللّه‌َ قادِرٌ عَلي‌ أَن‌ يُنَزِّل‌َ آيَةً وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ (37)

و گفتند ‌که‌ چرا نازل‌ نميشود ‌بر‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌آيه‌ ‌از‌ پروردگار ‌خود‌ بگو محققا خداوند قدرت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ نازل‌ فرمايد ‌آيه‌ و لكن‌ اكثر ‌آنها‌ نميدانند وَ قالُوا لَو لا نُزِّل‌َ عَلَيه‌ِ آيَةٌ اختلاف‌ شد ‌در‌ اينكه‌ مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ چيست‌ بعضي‌ گفتند مراد معجزاتيست‌ ‌که‌ اينها تقاضا ميكنند چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ مباركه‌ بني‌ اسرائيل‌ خداوند ‌از‌ قول‌ كفار ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ تقاضا كردند نقل‌ ميفرمايد وَ قالُوا لَن‌ نُؤمِن‌َ لَك‌َ حَتّي‌ تَفجُرَ لَنا مِن‌َ الأَرض‌ِ يَنبُوعاً أَو تَكُون‌َ لَك‌َ جَنَّةٌ مِن‌ نَخِيل‌ٍ وَ عِنَب‌ٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمت‌َ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِي‌َ بِاللّه‌ِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُون‌َ لَك‌َ بَيت‌ٌ مِن‌ زُخرُف‌ٍ أَو تَرقي‌ فِي‌ السَّماءِ وَ لَن‌ نُؤمِن‌َ لِرُقِيِّك‌َ حَتّي‌ تُنَزِّل‌َ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُه‌ُ قُل‌ سُبحان‌َ رَبِّي‌ هَل‌ كُنت‌ُ إِلّا بَشَراً رَسُولًا ‌آيه‌

جلد 7 - صفحه 59

92‌-‌ 95، و بعضي‌ گفتند مراد آياتيست‌ ‌که‌ ‌بر‌ انبياء سلف‌ نازل‌ ‌شده‌ مثل‌ ناقه‌ صالح‌ عصاي‌ موسي‌، احياء عيسي‌ و امثال‌ اينها، و بعضي‌ گفتند مراد نزول‌ عذاب‌ ‌است‌ مثل‌ صاعقه‌ و صيحه‌ و امطار حجاره‌ چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ معارج‌ ميفرمايد سَأَل‌َ سائِل‌ٌ بِعَذاب‌ٍ واقِع‌ٍ ‌آيه‌ 1، و ‌در‌ سوره‌ مجادله‌ ميفرمايد لَو لا يُعَذِّبُنَا اللّه‌ُ بِما نَقُول‌ُ ‌آيه‌ 9 و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ مقدمه‌ ‌اينکه‌ تفسير تذكر داديم‌ و ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ ‌در‌ باب‌ معجزه‌ بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ آنچه‌ لازم‌ ‌است‌ بمقتضاي‌ حكمت‌ و عدل‌ الهي‌ اقامه‌ حجت‌ ‌است‌ ‌که‌ راه‌ عذر ‌بر‌ مكلفين‌ بسته‌ شود و اعطاء معجزه‌ ‌از‌ تحت‌ قدرت‌ نبي‌ خارج‌ ‌است‌ و فعل‌ الهيست‌ ‌که‌ بدست‌ نبي‌ جاري‌ ميشود و نبايد معجزه‌ ملعبه‌ ناس‌ ‌باشد‌ و مجلس‌ نبي‌ مجلس‌ تماشاخانه‌ شود لذا ميفرمايد قُل‌ إِن‌َّ اللّه‌َ قادِرٌ عَلي‌ أَن‌ يُنَزِّل‌َ آيَةً خداوند ‌بر‌ ‌هر‌ چيزي‌ قادر ‌است‌ و لكن‌ نه‌ چنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ مقدور ‌او‌ ‌است‌ بايد وقوع‌ پيدا كند بلكه‌ وقوع‌ ‌آن‌ منوط بحكمت‌ و مصلحت‌ ‌است‌ زيرا خداوند تمام‌ افعالش‌ موافق‌ ‌با‌ مصالح‌ و حكم‌ ‌است‌.

وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ و تصور ميكنند ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ دلخواه‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بايد واقع‌ شود چنانچه‌ نوع‌ مردم‌ ‌از‌ خداوند تمناي‌ ثروت‌ بي‌منتهي‌ و عمر طولاني‌ و عزّت‌ فوق‌ العاده‌ دارند و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ خلاف‌ صلاح‌ ‌است‌ و بضرر ‌آنها‌ تمام‌ ميشود چنانچه‌ ميفرمايد وَ عَسي‌ أَن‌ تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم‌ وَ عَسي‌ أَن‌ تُحِبُّوا شَيئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم‌ وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ وَ أَنتُم‌ لا تَعلَمُون‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 213.

برگزیده تفسیر نمونه


سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع