آیه 49 سوره مائده
<<48 | آیه 49 سوره مائده | 50>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (تو ای پیغمبر) به آنچه خدا فرستاده میان آنان حکم کن و پیرو خواهشهای ایشان مباش، و بیندیش که مبادا تو را فریب دهند و در بعض احکام که خدا به تو فرستاده تقاضای تغییر کنند. پس اگر از حکم خدا روی گردانیدند (باک مدار) بدان که خدا میخواهد آنها را به عقوبت بعض گناهانشان گرفتار سازد، و همانا بسیاری از مردم فاسق و بدکارند.
و میان آنان بر طبق آنچه خدا نازل کرده است داوری کن، و از هواهای نفسانی آنان پیروی مکن، و از آنان برحذر باش که مبادا تو را از بخشی از آنچه خدا به سویت نازل کرده است، منحرف کنند. پس اگر [ازداوری حکیمانه ات] روی گردانند، بدان که خدا می خواهد آنان را به سبب پاره ای از گناهانشان مجازات کند؛ و مسلماً بسیاری از مردم فاسق اند.
و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده، داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان برحذر باش؛ مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت كردند، بدان كه خدا مىخواهد آنان را فقط به [سزاى] پارهاى از گناهانشان برساند، و در حقيقت بسيارى از مردم نافرمانند.
ميانشان بر وفق آنچه خدا نازل كرده است حكم كن و از خواهشهاشان پيروى مكن و از ايشان بپرهيز كه مبادا بفريبندت تا از بعضى از چيزهايى كه خدا بر تو نازل كرده است سرباز زنى. و اگر رويگردان شدند بدان كه خدا مىخواهد آنان را به پاداش برخى گناهانشان عقوبت كند، و هر آينه بسيارى از مردم نافرمانند.
و در میان آنها [= اهل کتاب]، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن! و از هوسهای آنان پیروی مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داوری تو)، روی گردانند، بدان که خداوند میخواهد آنان را بخاطر پارهای از گناهانشان مجازات کند؛ و بسیاری از مردم فاسقند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اهواء: خواهشهاى نفسانى. مفرد آن هوى است. در قرآن مجيد بيشتر در اميال مذموم به كار رفته است و گاهى در ميل ممدوح . «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» ابراهيم/ 37.
يصيبهم: اصابه: درك، يافتن، طلب و اراده. صوب: نزول و قصد. «ان يصيبهم»: اينكه بگيرد آنها را.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول آیات 49 و 50:
ابن اسحق از ابن عباس روايت كند كه كعب بن اسيد و عبدالله بن صوريا و شاس بن قيس كه از سران يهود بودند، گفتند: نزد محمد برويم شايد بتوانيم او را فريب بدهيم لذا نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند: يا محمد تو خودت ميدانى كه ما از اشراف و دانشمندان يهود مى باشيم ما اگر بخواهيم از تو پيروى كنيم به خاطر ما تمام يهوديان از تو پيروى خواهند نمود و از اين حيث مخالفتى نخواهند كرد ولى بين ما و بعضى از طوائف ما خصومت و دشمنى است.
ميخواهيم تو را براى خود حكم قرار بدهيم به شرط اين كه به نفع ما و بر ضرر آنها قضاوت بنمائى، اگر چنين كارى را براى ما انجام بدهى به تو ایمان آورده و پيروى مينمائيم، پيامبر از اين كار امتناع فرمود و اين دو آيه به همين مناسبت نازل گرديد[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ «49»
و اينكه ميان آنان طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم كن، و از هوسهاى آنان پيروى مكن، و بر حذر باش از اين كه تو را از برخى از آنچه خداوند بر تو نازل كرده منحرف سازند. پس اگر آنان (از حكم و داورى تو) روىگرداندند، پس بدان كه خداوند مىخواهد آنان را به خاطر پارهاى از گناهانشان مجازات كند، بى شك بسيارى از مردم فاسقند.
نکته ها
مراد از فتنه در «يَفْتِنُوكَ»، توطئهچينى براى انحراف پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است.
در شأن نزول آيه گفتهاند: جمعى از دانشمندان يهود، به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتند: اگر در فلان مسألهى اختلافى ميان ما و ديگران، به نفع ما داورى كنى، ما ايمان مىآوريم و در پى ما همهى يهود نيز ايمان خواهند آورد. اين آيه نازل شد و پيامبر را از اين توطئه آگاه ساخت.
پیام ها
1- داورى و قضاوت از شئون پيامبرى است. «وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ»
2- اساس قضاوت و حكومت، قانون خداست. «وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ»
3- پيامبر اسلام علاوه بر مسلمانان، بر يهود ونصارى نيز ولايت دارد. وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ ...
جلد 2 - صفحه 309
4- در مسائل مهم وحياتى، تكرار تذكّر ضرورى است. (تنها به حكم خدا داورى كن واز هوسهاى مردم پيروى مكن» در اين آيه وآيه قبل تكرار شده است)
5- توجّه به خواستههاى نفسانى مردم يكى از خطرهاى بزرگ براى قاضى و حاكم است. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ»
6- هشدارهاى الهى، عامل مصونيّت و عصمت انبياست. «وَ احْذَرْهُمْ»
7- مراقب نفوذ فرهنگى دشمنان باشيم. «وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ»
8- وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله بايد از توطئههاى كفّار در بيم باشد، تكليف ديگران روشن است. «وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ»
9- حتّى دستبرداشتن از بعضى احكام الهى نشانهى پيروى از هوسهاى مردم است. أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ...
10- مخالفان هم بعضى از دستورهاى الهى را مىپسندند. خطر اعراض و تحريف در بعضى احكام وجود دارد. «عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ»
11- بايد طبق وحى داورى كنيم، گرچه احتمال اعراض بعضى از مردم را بدهيم.
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ ... فَإِنْ تَوَلَّوْا
12- هدف وسيله را توجيه نمىكند. نبايد به خاطر مسلمان شدن گروهى، از داورى و قضاوت ناروا كمك گرفت. (با توجّه به شأن نزول)
13- هشدارهاى تندى همچون: لا تَتَّبِعْ، احْذَرْهُمْ، يَفْتِنُوكَ ... نشانهى صداقت پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغ وحى الهى است و گرنه كسى به خودش اين همه تند خطاب نمىكند.
14- روىگردانى از داورى پيامبر، عامل سقوط و سبب عذاب الهى است. «أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ»
15- ريشهى اعراض كافران فسق است، وگرنه در آيين الهى نقصى نيست. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ ... لَفاسِقُونَ
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 310
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ (49)
شأن نزول- بعضى احبار يهود با هم از روى مكر و خدعه و تزوير، تدبير
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 103
كردند كه بيائيد نزد محمّد صلى اللّه عليه و آله رويم و بگوئيم تو دانستهاى كه ما از اشراف و دانايان قوم هستيم. چون ما متابعت تو كنيم افاضل و اراذل يهود در تصديق ما به تو اقتدا نمايند. اكنون ميان ما و قومى در دماء و اموال و غيره خصومتها است و تو را حكم مىسازيم، اگر موافق ميل ما قضاوت كنى، رسالت تو را مسلم داريم، حق تعالى، رسول خود را از قبول التماس ايشان منع، و مىفرمايد: «1» وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ: و امر فرموديم اينكه حكم كنى ميان ايشان به آنچه خداوند تعالى نازل فرموده. در مجمع «2»- تكرير حكم به دو وجه است:
1- مروى از حضرت باقر عليه السّلام: دو حكم بود كه امر شد به آن جمعا:
يكى تحاكم در زناى محصن، و ديگر تحاكم در قتل كه بين آنها واقع شد. 2- آنكه امر اول مطلق، و ثانى دال است بر آنكه آن حكم منزل است. وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ: و پيروى مكن آرزوهاى ايشان را. وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ: و حذر كن از ايشان از آنكه تو را گمراه كنند. عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ: از بعض آنچه خداوند نازل نموده به سوى تو، به اين وجه كه از روى مكر، تو را وعده دهند كه ايمان خواهيم آورد و تو به طمع اسلام ايشان، مساهله كنى از بعض آنچه حق تعالى نازل فرموده. حاصل آنكه بترس از ايشان به جهت آنكه مبادا تو را در فتنه اندازند.
تبصره- آيه شريفه دليل است بر وجوب مجانبت از اهل بدع و ضلال و اهواى باطله و ترك مخالطه با آنها. و خطاب اگرچه به آن حضرت است، لكن مراد امت مىباشند، زيرا وجود مبارك نبوى صلى اللّه عليه و آله كامل الاخلاق و منزه از تمام صفات قبيحه بوده و به هيچ وجه خطا و خطل از آن حضرت صادر نشده. نظر به آنكه: مالك الرقاب، امر را به مقرب درگاه خود فرمايد، و رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله مقرب بارگاه سبحانى است، لذا خطاب متوجه
«1» مجمع البيان ج 2 ص 205.
«2» مجمع البيان ج 2 ص 204.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 104
حضرت شده براى تحذير و تهديد امت، كه مبادا به طمع هدايت، با اهل بدعت و ضلالت مجالست و مصاحبت نمايند. فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر اعراض كنند از حكم منزل فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ: پس بدان اينست و جز اين نيست كه اراده فرموده و مىخواهد خدا اينكه برساند بديشان عقوبات برخى از گناهان ايشان را در دنيا كه آن عقوبت و گناه تولى است از حكم خدا، و ذكر بعضى گناهان تنبيه است بر آنكه ايشان را گناه بسيار، و اين ذنب با وجود عظم آن، يكى از آن ذنوب است، و معدود از جمله آن و در اين دلالت است بر تعظيم. وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ: و بدرستى كه بسيارى از يهود فاسقانند، يعنى خارج شوندگان از حدود الهى به جهت توغل آنها در كفر. ذكر اينكلام براى تسليه خاطر حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله است از امتناع قوم و عدم اقرار به نبوت او، يعنى اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله غبار ملال به خاطر خود مرسان، كه اهل فسق اكثر از اهل ايمانند، و منكران توحيد و نبوت زياده از موحدان و مصدقانند. و چون در هر عصرى از اعصار چنين بوده و اين مخصوص عصر تو نيست، پس بر آن، غصه و غم و همّى به ضمير منير مرسان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ (49)
ترجمه
و آنكه حكم كن ميان آنها بآنچه فرستاد خدا و پيروى مكن خواهشهاى آنها را و حذر كن از ايشان كه منصرف ننمايند تو را از بعض آنچه فرستاد خدا بسوى تو پس اگر رو گردانند پس بدان جز اين نيست كه ميخواهد خدا آنكه برساند ايشانرا ببرخى گناهانشان و همانا بسيارى از مردمان هر آينه متمردانند.
تفسير
خداوند نازل فرمود كتاب را و آنكه حكم فرمايد پيغمبر اكرم (ص) بين اهل كتاب بر طبق آن بنابر اين آيه عطف است بر كتاب در آيه سابقه و ممكن است مستقل باشد يعنى امر آنستكه حكم نمائى بآنچه فرستاده است خدا و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه جهت تكرار ايجاب حكم بما انزل اللّه آنستكه اوّلا اهل كتاب
جلد 2 صفحه 223
براى حكم زناء محصنه بداورى نزد پيغمبر (ص) آمدند ثانيا براى حكم قتل و در هر دو مورد آنحضرت حكم فرمود پس هر حكمى راجع بموضوعى است حقير عرض مىكنم صرف تعدد مورد كافى براى تكرار حكم نيست شايد مقصود امام (ع) آن بوده كه در واقعه اول فقط خواهش نفسانى و توقع آنها آن بوده كه پيغمبر (ص) مطابق راى آنها حكم فرمايد و در واقعه دوم بلطائف الحيل ميخواستند آنحضرت را وادار كنند كه بر وفق مرام آنها حكم فرمايد لذا حاضر شدند در اين صورت قبول اسلام نمايند چنانچه در شان نزول آيه ذكر شده است و در واقع تكرار حكم براى دفع احتمال رجحان اسلام ظاهرى است بر حكم واقعى و صدر آيه توطئه براى ذيل است علاوه بر آنكه تكرار مفيد اهتمام و از لوازم خطابه است چنانچه مكرر اشاره شده است و از اينجا معلوم ميشود كه حكم بحق بقدرى مورد اهتمام است كه هيچ ضرورت دينى و دنيوى مجوز رفع يد از آن نميشود لذا معادل انزال كتاب در كلام الهى شده است چنانچه بنابر احتمال عطف به آيه سابقه ذكر شد و اينكه در كلام امام (ع) اشاره بخصوصيت واقعه دوم نشده است شايد براى معهوديت آن بوده است و بوضوحش واگذار فرمودهاند و نيز معلوم ميشود صرف نظر و اعراض از يك حكم بپاره ملاحظات نتوان نمود چه رسد بكلّ احكام لذا تصريح ببعض شده است و اينكه فرموده است خدا ميخواهد آنها را بپاداش بعضى از گناهانشان برساند براى اشاره بآنستكه جزاى اعراض از حكم الهى بقدرى شديد است كه با آنكه آنها كافر و معصيت كار بانواع معاصى ميباشند همين يك معصيت كافى است براى خذلان دنيا و آخرت آنها و جلاء وطن بنى نضير و قتل بنى قريظه از وقايع معروف تاريخى است و خدا ميداند كه عذاب اخروى آنها چه بوده و ميباشد و در خاتمه خداوند براى تسليت خاطر مبارك پيغمبر خود باز فرموده از اعراض آنها ملول مباش زيرا هميشه اكثريت بافساق بوده است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنِ احكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللّهُ وَ لا تَتَّبِع أَهواءَهُم وَ احذَرهُم أَن يَفتِنُوكَ عَن بَعضِ ما أَنزَلَ اللّهُ إِلَيكَ فَإِن تَوَلَّوا فَاعلَم أَنَّما يُرِيدُ اللّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعضِ ذُنُوبِهِم وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النّاسِ لَفاسِقُونَ (49)
و البته بايد حكم كني بين آنها بآنچه خدا نازل فرموده و متابعت نكني خواهشهاي نفسهاي آنها را و از آنها در حذر باش نبادا تو را منصرف كنند از بعض آنچه که خداوند نازل فرموده بسوي تو پس اگر از تو اعراض كردند پس بدان که خداوند خواسته اينكه بآنها اصابت كند عقوبت بعض گناهان آنها و محققا اكثر مردم فاسق و متمرد هستند.
جلد 6 - صفحه 388
وَ أَنِ احكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللّهُ و او عاطفه عطف بر الكتاب يعني انزلنا اليك ان احكم الاية، و وجه تكرار اينکه جمله بعضي گفتند بجهت اختلاف مورد است يكي در رجم زنا محصنه و يكي در قصاص قاتل، و بعضي گفتند اول مطلق است و ثاني مورد خاص و هر دو وجه تخرص بغيب است و هر دو جمله مطلق است و مورد مخصص نيست، و آنچه بنظر ميرسد و اللّه العالم اينكه جمله اولي در طول كتاب است و متفرع بر نزول كتاب که چون كتاب را نازل كرديم بر تو پس حكم كن بآنچه نازل كرديم و اينکه جمله در عرض كتاب است يعني همين نحوي که كتاب بر تو نازل كرديم همين نحو نازل كرديم بر تو که بايد حكم كني بآنچه نازل كرديم اينکه تأكيد براي اهميت مطلب است که بكلي رفع طمع كفار و مشركين و يهود بشود که حضرتش محالست با آنها موافقت كند.
وَ لا تَتَّبِع أَهواءَهُم تأكيد ديگري است جايي که نبايد انسان متابعت نفس خود كند و جهاد اكبر است و مورد نكوهش بزرگيست أَ فَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ جاثيه آيه 23، ديگر متابعت هواي يك دسته جاهل معاند متفرعن متكبر دنيا طلب چه اندازه نكوهش دارد.
وَ احذَرهُم أَن يَفتِنُوكَ تفتين آنها اينکه بود که خدمت حضرت عرض كنند و وعده دهند که اگر موافق ميل ما حكم كردي بتو ايمان ميآوريم و تو را ياري ميكنيم و دفع شر دشمنان تو را ميكنيم و تمام اينها دروغ و تقلب است چنانچه دأب يهود همين است درب خانههاي مسلمين براي فروش يا خريد اشياء ميآيند قسم حضرت عباس و امام حسين و محمّد و علي ميخورند و ميگويند ما هر كدام اگر سه خواب ببينيم مسلمان ميشويم من تا بحال دو خواب ديدهام و از اينکه قبيل ترههات براي يك مختصر استفاده و بايد مسلمين از اينها كاملا در حذر باشند جايي که طمع داشته باشند که پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم که عقل کل است فريب دهند و تفتين كنند
جلد 6 - صفحه 389
با عوام جهال مسلمين چه ميكنند لذا خداوند برسول خود ميفرمايد در حذر باش از تفتين آنها.
عَن بَعضِ ما أَنزَلَ اللّهُ إِلَيكَ از اموري که بر خلاف دلخواه آنها است و اما احكامي که موافق و بنفع آنها تمام ميشود در مقام بر نميآيند تفتين كنند بلكه كمال ميل و موافقت طبع آنها را دارد.
فَإِن تَوَلَّوا چون بر طبق ما انزل اللّه حكم نمودي، و بر خلاف هواي نفس آنها بود و از تو مأيوس شدند که با آنها موافقت كني از تو اعراض ميكنند و در مقام دشمني با تو بر ميآيند پس اگر اعراض كردند (فاعلم) که اينکه اعراض آنها و دشمني آنها بضرر شما تمام نميشود بلكه بضرر خود آنها تمام ميشود.
أَنَّما يُرِيدُ اللّهُ مشيت الهي تعلق گرفته أَن يُصِيبَهُم بِبَعضِ ذُنُوبِهِم بواسطه همين اعراض و دشمنيها يا گرفتار عقوبت دنيوي ميشوند از قتل و ذهاب مال و ذلت و اعطاء جزيه با صغارت و امثال اينها يا عقوبت اخروي بواسطه ازدياد معصيت با اينكه عقوبت اصلي آنها بواسطه كفر و ترك واجبات و فعل محرمات بجاي خود محفوظ است چون همين نحوي که مكلف باصول هستند مكلف بفروع هم هستند و اينکه دشمنيها و اعراضها مزيد بر آنها است.
وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النّاسِ لَفاسِقُونَ در همه ادوار اكثر افراد بشر يا كافر و مشرك هستند يا مخالف و معاند يا فاسق و فاجرند و مؤمن صالح در ميان آنها بسيار كمند وَ قَلِيلٌ مِن عِبادِيَ الشَّكُورُ سبأ للّه آيه 13.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.