آیه 17 سوره فصلت
<<16 | آیه 17 سوره فصلت | 18>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اما قوم ثمود را نیز (رسول فرستادیم و) هدایت کردیم لیکن آنها خود کوری (جهل و ضلالت) را بر هدایت بگزیدند، پس آنها را هم صاعقه عذاب خواری و هلاکت به کیفر کردارشان فرا گرفت.
و اما ثمودیان، پس آنان را هدایت کردیم، ولی آنان کوردلی را بر هدایت ترجیح دادند، پس به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند، بانگ عذاب خوارکننده آنان را فراگرفت؛
و اما ثموديان: پس آنان را راهبرى كرديم و[لى] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند، پس به [كيفر] آنچه مرتكب مىشدند صاعقه عذاب خفتآور آنان را فروگرفت.
اما قوم ثمود، هدايتشان كرديم. و آنها كورى را از هدايت بيشتر دوست مىداشتند. تا آنكه به خاطر اعمالى كه مىكردند صاعقه عذاب خواركننده آنها را فروگرفت.
امّا ثمود را هدایت کردیم، ولی آنها نابینایی را بر هدایت ترجیح دادند؛ به همین جهت صاعقه -آن عذاب خوارکننده- به خاطر اعمالی که انجام میدادند آنها را فروگرفت!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْعَمی»: کوردلی. گمراهی «صَاعِقَةٌ الْعَذَابِ»: اضافه صفت به موصوف است. مثل: مُهْلِکُ الْعَذَابِ، که در اصل «الْعَذَابُ الْمُهْلِکُ» است (نگا: قرطبی). «الْهُونِ»: مصدر است و به عنوان اسم فاعل یعنی مُهین به کار رفته است. به معنی: خوارکننده و رسواگر (نگا: انعام / ).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17»
و امّا قوم ثمود، آنان را هدايت كرديم ولى كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند پس به كيفر آن چه كسب مىكردند صاعقه عذابِ خفت بار آنان را فرو گرفت.
وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «18»
و (از عاد و ثمود) ما آنان را كه ايمان آوردند و تقوا پيشه بودند نجات داديم.
نکته ها
پيامبرِ قوم ثمود حضرت صالح بود. آنان در ميان مدينه و شام (وادى القرى) زندگى مىكردند و امكانات كشاورزى و توان جسمى بالايى داشتند.
بعضى آيات، هلاكت قوم ثمود را با صاعقه و بعضى با زلزله بيان كرده است كه مىتواند با هم باشد. «صاعِقَةُ الْعَذابِ»
پیام ها
1- تاريخ، بهترين درس عبرت است. وَ أَمَّا ثَمُودُ ...
2- سنّت خداوند، هدايت مردم است. «فَهَدَيْناهُمْ»
3- كفر برخى انسانها، بدون تأمل، بدون دليل و فورى است. فَاسْتَحَبُّوا ...
(حرف «فاء» نشانهى عجله در كفر است.)
4- انسان، آزاد و انتخابگر است. فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى ...
5- كفر، كوردلى است. «الْعَمى»
جلد 8 - صفحه 327
6- كفر سريع، قهر سريع را به همراه دارد. فَاسْتَحَبُّوا ... فَأَخَذَتْهُمْ
7- خداوند قبل از عذاب، اتمام حجّت مىكند. فَهَدَيْناهُمْ ... فَأَخَذَتْهُمْ
8- خوار كردن انبيا خوارى قيامت را به دنبال دارد. «الْعَذابِ الْهُونِ»
9- بدتر از غفلت و كفر، استمرار آن است. كانُوا ...
10- قهر يا لطف خداوند، نتيجهى عملكرد خود انسان است. «يَكْسِبُونَ»
11- رمز نجات، ايمان و تقوا است. «وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ»
12- ايمان، نياز به تجديد ندارد، ولى تقوا در هر لحظه و نسبت به هر فكر، عمل، سخن و تصميمى مطرح است. ( «آمَنُوا» ماضى ولى «يَتَّقُونَ» مضارع آمده است)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17»
وَ أَمَّا ثَمُودُ: و اما قبيله ثمود كه قوم صالح بودند، فَهَدَيْناهُمْ: پس هدايت و ارشاد نموديم ايشان را به ارسال رسل و انزال كتب بر وجهى كه عذرى براى آنها باقى نماند، فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى: پس دوست داشتند و برگزيدند نابينائى را، يعنى جهالت و كفر و طغيان را، عَلَى الْهُدى: بر هدايت و راه راست و سعادت، فَأَخَذَتْهُمْ: پس فرا گرفت ايشان را، صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ: صاعقه عذاب خوار كننده. مراد صيحه جبرئيل است كه به يك لحظه همه هلاك شدند، بِما كانُوا يَكْسِبُونَ: به سبب آنچه بودند كه كسب كردند از مخالفت و تكذيب حضرت صالح و پى كردن ناقه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ «16» وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «17» وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «18» وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ «19» حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «20»
ترجمه
پس فرستاديم بر آنها باد سرد موحشى در روزهاى شومى تا بچشانيمشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت خوار كنندهتر است و آنها يارى نميشوند
و اما ثمود پس هدايت كرديمشان پس اختيار كردند كورى را بر هدايت پس گرفت آنها را صاعقه عذاب خوارى بسبب آنچه بودند كسب ميكردند
و نجات داديم آنانرا كه ايمان آوردند و بودند كه پرهيز ميكردند
و روز كه برانگيخته شوند دشمنان خدا بسوى آتش پس آنها بازداشته ميشوند
تا چون آيند آنرا گواهى دهد بر آنها گوشهاشان و چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه كه ميكردند.
تفسير
خداوند متعال قوم عاد را كه در سوره اعراف و هود عليه السّلام پيغمبر آنها شمّهاى از احوالشان ذكر شد بعد از مخالفت با آنحضرت در هشت روز و هفت شب كه گفتهاند از چهار شنبه اول دهه آخر شوال بوده تا چهار شنبه آخر ماه معذّب فرمود بباد بسيار سرد وحشت آورى كه گفتهاند مانند آتش از شدّت برودت ميسوزاند آنها را و از ترس بيهوش ميشدند لذا در آيات سابقه صاعقه بر آن اطلاق
جلد 4 صفحه 552
شده و اين براى آن بود كه بآنها بچشاند عذاب خوارى و مذلّت را در دنيا براى تكبّر و غرورى كه از قوّت خود پيدا كرده بودند و عذاب آخرتشان بمراتب شديدتر و رسوائى و مذلّت آنها در آنجا بيشتر خواهد بود و كسى قدرت ندارد كه آنها را يارى نمايد و از عذاب برهاند و نحسات ظاهرا جمع نحسه است چون آن ايام نحس و شوم بود براى آنها و نحسات بسكون حاء نيز قرائت شده است و اما قوم ثمود خداوند آنها را بتوسط حضرت صالح هدايت بمعارف حقّه فرمود ولى آنها اختيار نمودند كورى و ضلالت را بر بينائى و هدايت و نپذيرفتند نصايح و مواعظ آنحضرت را و بشرحى كه در سور سابقه مكرّر ذكر شده مخالفت نمودند و خداوند آنها را بصاعقه و صيحه آسمانى معذّب و هلاك فرمود و توصيف عذاب بهون براى مبالغه در خوار نمودن آنست و گفتهاند هر عذاب موحشى را صاعقه گويند براى آنكه هر كس بشنود بيهوش ميشود ولى بيشتر صاعقه در عرف بر آتش سوزان آسمانى اطلاق ميشود و در هر حال عذابشان در نتيجه اعمال بدو كسب خودشان بود و خداوند اهل ايمان و تقوى را از هر قومى نجات داد از عذاب و سر بلند و عزيز فرمود در دنيا و آخرت و در نعمت ابدى كامران ميباشند و در روز قيامت كه دشمنان خدا و كفار محشور ميشوند پيش آهنگهاى آنها در كنار جهنم توقيف ميشوند تا عقب ماندگان برسند و چون همگى در كنار آتش جمع شدند و رسيدند بآن با آنكه منكرند اعمال خودشان را گوشها و چشمها و ساير اعضاء و جوارح آنها را خداوند بسخن ميآورد و هر يك اداء شهادت بر اعمال ناروائى كه از آن بتوسط اراده صاحبش سر زده مينمايد مثلا گوش ميگويد من استماع غنا نمودم چشم ميگويد بنامحرم نظر كردم دست ميگويد سرقت نمودم پا ميگويد در پى حرام رفتم عورت ميگويد زنا كردم يا دادم چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده و بعضى گفتهاند آثارى از آنها بروز ميكند كه معلوم ميشود مرتكب آن گناهان شدهاند مانند اثريكه ظاهر ميشود در چشم از بيخوابى شب و در هر حال رسوا و محكوم ميشوند و بنابر اين مراد از جلود اعضاء و جوارحند و در بعضى روايات بفروج تفسير شده است و كلمه ما در اذا ما جاءوها زائده است براى تأكيد اتصال شهادت بحضور يعنى تا حاضر شدند فورا اعضاء و جوارح شهادت خود را اداء مينمايند
جلد 4 صفحه 553
بدون آنكه از آنها استشهاد شود و سمع بر مفرد و جمع اطلاق ميشود و اينجا بقرينه ابصار و جلود مراد جمع است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَيناهُم فَاستَحَبُّوا العَمي عَلَي الهُدي فَأَخَذَتهُم صاعِقَةُ العَذابِ الهُونِ بِما كانُوا يَكسِبُونَ «17»
و اما ثمود قوم صالح پس ما هدايت كرديم آنها را پس خود آنها اختيار كردند كوري را بر هدايت پس گرفت آنها را صاعقه عذاب خوار كننده بسبب آنچه بودند كسب ميكردند.
وَ أَمّا ثَمُودُ اسم رجليست ثمود بن عاثر بن ارم بن سام بن نوح عليه السلام و احفاد و ذراري او را باسم او نام نهادند که قوم صالح باشند.
فَهَدَيناهُم فَاستَحَبُّوا العَمي عَلَي الهُدي گفتند هدايت الهي به اينكه اسباب هدايت بر آنها فراهم فرمود از ارسال رسول و بيان احكام لكن اينکه نحوه
جلد 15 - صفحه 423
هدايت از براي تمام كفار و مشركين فراهم بود خصوصيتي بر ثمود نداشت و آنچه بنظر ميآيد و از ذيل آيه هم ميتوان استفاده كرد اعطاء ناقه صالح بود و از دل سنگ بيرون آمد با فصيلش و آن قدر شير ميداد که تمام آنها را كافي بود و اينکه معجزه باقيه بود براي آنها و اختيار عمي بر هدايت پي كردن ناقه و كشتن فصيل بود که وعده عذاب داده شد.
فَأَخَذَتهُم صاعِقَةُ العَذابِ الهُونِ همان صيحه آسماني که تعبير به صاعقه ميفرمايد براي اينکه است که از شدّة صيحه گوشها كر شد و پرده گوشها پاره شد و يك مرتبه تمام هلاك شدند اگر عاد در ظرف هشت روز هلاك شدند اينها در ظرف يك ساعت بلكه كمتر هلاك شدند.
بِما كانُوا يَكسِبُونَ که همان پي كردن ناقه و قتل فصيل بود و در اخبار داريم که سه نفر از اينکه اهل بيت ياد از ناقه صالح كردند يكي صديقه طاهره
ما کان ناقة صالح و فصيلها بالفضل عند اللّه الا دوني
يكي ابي عبد اللّه (ع) موقع قتل طفل رضيع
يا رب لا يکون اهون اليك من فصيل
يكي حضرت هادي روزي که پياده در ركاب متوكل تا قصر رفت فرمود انگشت ابهام من نزد خدا افضل است از ناقه صالح و سه روز بيشتر متوكل زنده نماند او را قطعه قطعه كردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- سرنوشت قوم سرکش ثمود: بعد از توضیحی که در آیات گذشته پیرامون قوم عاد آمد در این آیه و آیه بعد از قوم ثمود سخن به میان آورده، میگوید:
«اما ثمود را هدایت کردیم (پیامبرمان صالح را با دلائل روشن به سوی آنها فرستادیم) ولی آنها نابینایی و گمراهی را بر هدایت ترجیح دادند»! (وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الْهُدی).
«لذا صاعقه عذاب خوار کننده به خاطر اعمالی که انجام میدادند دامان آنها را فرو گرفت» (فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم